جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

هوس قمار دیگر


هوس قمار دیگر

در سال ۱۳۰۸, كه «اوگانیانس » به همراه دخترش «زما» وارد تهران شد, سه سال از ناطق شدن سینما می گذشت , اما سینماهای تهران همچنان فیلم های صامت نشان می دادند در آن دوره , هنرپیشگانی چون هارولدلوید, چارلی چاپلین , ریچارد تالماج , می مارش , ایوان مازوخین و پات و پاتاشون محبوب ترین هنرپیشگان میان تماشاگران بودند

در سال‌ ۱۳۰۸، كه‌ «اوگانیانس‌» به‌ همراه‌ دخترش‌ «زما» وارد تهران‌ شد، سه‌ سال‌ از ناطق‌ شدن‌ سینما می‌گذشت‌، اما سینماهای‌ تهران‌ همچنان‌ فیلم‌های‌ صامت‌ نشان‌ می‌دادند. در آن‌ دوره‌، هنرپیشگانی‌ چون‌ هارولدلوید، چارلی‌ چاپلین‌، ریچارد تالماج‌، می‌مارش‌، ایوان‌ مازوخین‌ و پات‌ و پاتاشون‌ محبوب‌ترین‌ هنرپیشگان‌ میان‌ تماشاگران‌ بودند.

«اوگانیانس‌» كه‌ با سینما آشناست‌ او درس‌ سینما خوانده‌ در ابتدای‌ ورودش‌ می‌فهمد كه‌ مركزی‌ به‌ نام‌ «فدراسیون‌ بین‌المللی‌ مجامع‌ تحقیقات‌ علمی‌» در تهران‌ فعال‌ است‌، بنابراین‌ عضو این‌ فدراسیون‌ شده‌ و با توجه‌ به‌ تخصا او در زمینه‌ سینما، به‌ زودی‌ در جمع‌ هیات‌ عالی‌ این‌ فدراسیون‌ قرار می‌گیرد.

او، پس‌ از این‌ با یك‌ هموطن‌ دیگرش‌ به‌ نام‌ «ساكوار لیدزه‌» كه‌ یك‌ روس‌ بود كه‌ به‌ تابعیت‌ ایران‌ درآمده‌ بود، آشنا شده‌ و با همراهی‌ او، فكر تاسیس‌ مدرسه‌ سینمایی‌ و سپس‌ تولید فیلم‌ را به‌ مرحله‌ عمل‌ در می‌آورد. این‌، كاری‌ بودكه‌ «علی‌ وكیلی‌» پیش‌ از این‌، قادر به‌ انجام‌ دادن‌ آن‌ نشده‌ بود.

اولین‌ اعلان‌ این‌ مدرسه‌ سینمایی‌ كه‌ در مطبوعات‌ درج‌ شد، نتیجه‌ موردنظر را به‌ بار نیاورد. خیلی‌ها این‌ مساله‌ را به‌ دلیل‌ فعالیت‌ موازی‌ مدرسه‌ هنرپیشگی‌ «میرسیف‌الدین‌ كرمانشاهی‌» ذكر كرده‌اند. دكتر میرسیف‌الدین‌ كرمانشاهی‌، با بیست‌ و پنج‌ سال‌ فعالیت‌ در زمینه‌ تئاتر در تفلیس‌، در سال‌ ۱۳۰۸ پس‌ از آمدن‌ به‌ ایران‌، آموزشگاهی‌ به‌ نام‌ «استودیو درام‌» را راه‌ انداخته‌ بود و پس‌ از تحمل‌ ناملایماتی‌ در این‌ زمینه‌ در سال‌ ۱۳۱۱ خودكشی‌ كرد...

اما شاید هم‌ كار مدرسه‌ «میرسیف‌الدین‌ كرمانشاهی‌» در شكست‌ اول‌ «مدرسه‌ اوگانیانس‌» نقشی‌ نداشته‌ باشد. چرا كه‌ در فاصله‌ كوتاهی‌ پس‌ از اعلان‌های‌ بعدی‌ و افتتاح‌ مدرسه‌ هنرپیشگی‌ در بیستم‌ اردیبهشت‌سال‌ ۱۳۰۹، حدود سیصد نفر در این‌ مدرسه‌ نام‌نویسی‌ می‌كنند. این‌ مساله‌ با توجه‌ به‌ شرایط‌ سینما در آن‌ زمان‌ اتفاقی‌ نادر می‌تواند محسوب‌ شود. در حالی‌ كه‌ سینما در جامعه‌ بسته‌ ایران‌ آن‌ سال‌ها عمومیتی‌ ندارد، شركت‌ كردن‌ سیصدنفر در مدرسه‌ آرتیستی‌ نشان‌ از یك‌ تغییر عمده‌ در ادراكات‌ اجتماعی‌ جمعی‌ دارد كه‌ راه‌ را برای‌ ورود پدیده‌های‌ نو باز می‌كند، با اینكه‌ از میان‌ آن‌ سیصد نفر فقط‌ دوازده‌نفر موفق‌ می‌شوند مدرسه‌ سینمایی‌ را به‌ پایان‌ برسانند و به‌ اصطلاح‌ فارغ‌التحصیل‌ شوند.

به‌ دلیل‌ اینكه‌ میان‌ آن‌ سیصدنفر ثبت‌نام‌ كرده‌، هیچ‌ زنی‌ در مدرسه‌ وجود ندارد، یك‌ آگهی‌ دیگر با موضوع‌ پذیرش‌ زنان‌ در مطبوعات‌ درج‌ می‌شود و پس‌ از آن‌ كار مدرسه‌ آغاز می‌شود.

شركت‌ بیش‌ از صد و پنجاه‌ نفر در كلاس‌های‌ مدرسه‌ هنرپیشگی‌ اوگانیانس‌ سبب‌ می‌شود او كلاس‌های‌ زیادی‌ در زمینه‌هایی‌ چون‌ موسیقی‌، بازیگری‌، ژیمناستیك‌، ورزش‌، رقا، فیلمبرداری‌ و... را برگزار كند. با اینكه‌ شاگردانش‌ طی‌ همان‌ ماه‌ نخست‌ كم‌ می‌شوند و در نهایت‌ به‌ هجده‌ نفر می‌رسند، اما او به‌ این‌ مساله‌ هم‌ قانع‌ است‌ و به‌ رغم‌ مسائل‌ و مشكلات‌ و بدگویی‌هایی‌ كه‌ در مورد او گفته‌ و نوشته‌ می‌شود، در سه‌ بار آگهی‌ و اعلانی‌ كه‌ در مطبوعات‌ درج‌ می‌كند، امید و اشتیاق‌ خود را به‌ آینده‌ نشان‌ می‌دهد.

دوره‌ اول‌ این‌ مدرسه‌، یك‌ محصول‌ نهایی‌ دارد و آن‌ فیلم‌ «آبی‌ و رابی‌» است‌ كه‌ با حضور دوازده‌ نفر از فارغ‌التحصیلان‌ مدرسه‌ هنرپیشگی‌ اوگانیانس‌ جلوی‌ دوربین‌ می‌رود. سرمایه‌ این‌ فیلم‌ را «ساكوارلیدزه‌» تامین‌ كرده‌ و «آبی‌ و رابی‌» نمونه‌های‌ ایرانی‌ دو كمدین‌ دانماركی‌ «پات‌ و پاتاشون‌» هستند كه‌ نقش‌ آنها را «محمد ضرابی‌» و «غلامعلی‌ ضرابی‌» كه‌ هر دو از مدرسه‌ آرتیستی‌ فارغ‌التحصیل‌ شده‌اند بازی‌ می‌كنند. فیلم‌، قصه‌ به‌ معنای‌ مرسوم‌ آن‌ را ندارد و صرفا سلسله‌ اتفاقاتی‌ است‌ كه‌ برای‌ دو آدم‌ كه‌ یكی‌ كوتاه‌ و دیگری‌ بلند است‌، رخ‌ می‌دهد. فیلم‌، با اینكه‌ در شكل‌ كلی‌، نشان‌ از همان‌ كمدین‌های‌ دانماركی‌ دارد، اما به‌ دلیل‌ كمبود امكانات‌ قادر به‌ تكرار موقعیت‌های‌ آنها هم‌ نیست‌ و به‌ همین‌ دلیل‌ فیلم‌ شوخی‌های‌ كوچك‌ و فقیرانه‌یی‌ دارد كه‌ البته‌ بعضی‌هاشان‌ كه‌ به‌ كمك‌ نقاشی‌های‌ فردریك‌ تالبرگ‌ به‌ انجام‌ رسیده‌اند، ملاحتی‌ در خود دارند.

در فیلم‌ «آبی‌ و رابی‌» به‌ جز سهرابی‌ و ضرابی‌ و خود اوگانیانس‌، هنرپیشگانی‌ چون‌ دهقان‌، ارجمند، قطبی‌، سیرانوش‌ و آشتی‌ شركت‌ كرده‌ بودند و فیلم‌ با هزینه‌یی‌ حدود چهل‌ هزار و سی‌ و پنج‌ تومان‌ در باغ‌ پل‌چوبی‌، خیابان‌ شاهرضا )انقلاب‌(، علاءالدوله‌ )فردوسی‌( و... فیلمبرداری‌ شده‌ بود. فیلم‌ با همان‌ دوربینی‌ فیلمبرداری‌ شده‌ بود كه‌ مظفرالدین‌ شاه‌ آن‌ را وارد ایران‌ كرده‌ بود.

فیلم‌ به‌ عنوان‌ اولین‌ فیلم‌ بلند ایرانی‌، در روز جمعه‌ دوازدهم‌ دی‌ماه‌ در سینما مایاك‌ به‌ نمایش‌ در آمد و مدت‌ نمایش‌ آن‌، پس‌ از این‌، هفت‌ هزار تومان‌ سود به‌ جیب‌ سازندگان‌ این‌ فیلم‌ رساند. بنابراین‌ می‌توان‌ گفت‌ كه‌ اولین‌ فیلم‌ بلند ایرانی‌ فیلم‌ سودآوری‌ بوده‌ است‌. پس‌ از آن‌، دیگر خبری‌ از این‌ فیلم‌ نیست‌، چرا كه‌ تنها نسخه‌ «آبی‌ و رابی‌» كه‌ در اختیار «ساكوارلیدزه‌» بود، در آتش‌ سوزی‌ سینما مایاك‌ در سال‌ ۱۳۱۱ كاملا از بین‌ رفت‌. سود نسبتا خوبی‌ كه‌ نصیب‌ سازندگان‌ فیلم‌ شد، «اوگانیانس‌» را در طی‌ كردن‌ مسیری‌ كه‌ برگزیده‌ بود، راسخ‌تر كرد...


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید