شنبه, ۲۲ دی, ۱۴۰۳ / 11 January, 2025
مسابقه بی قانون
سرک کشیدن پیتر مورگان در گفتوگوی تلویوزیونی سال ۱۹۷۷ دیوید فراست با رئیسجمهور رسوای اسبق آمریکا ریچارد نیکسون همانقدر فیلمی سیاسی است که فیلمی بدون دستکشهای بکس میتواند درباره مبارزات مشتزنی باشد! «فراست/نیکسون» که براساس نمایشنامهای به قلم مورگان تولید شده دورخیز دو نفر را برای یک مبارزهای چهار رانده به تصویر میکشد؛ مبارزهای که با مذاکرات پرتنش و مقدمهچینیهای پرحرارت آغاز میشود و گرچه در راندهای اولیه به نفع رئیسجمهور سابق رقم میخورد اما فراست در راند آخر با ضربهفنی خود رقیب را ناک اوت میکند تا نیکسون مجبور شود تلویحا «اشتباه» خود در مخفی نگاه داشتن اقدامات مربوط به واترگیت را بپذیرد. با این حال نمیتوان انکار کرد که تنها معتادان به سیاست، مخالفان نیکسون، خورههای تاریخ و شاید دانشجویان رشتههای مرتبط با تلویزیون جذب فیلمی مانند «فراست/نیکسون» میشوند. به علاوه تمهید شرکت یونیورسال مبنی بر تعویق اکران فیلمی به کارگردانی ران هاوارد تا یکماه بعد از انتخابات ریاستجمهوری اخیر احتمالا نمیتواند این فیلم را از دلزدگی عرصه عمومی آمریکا نسبت به مسائل مرتبط به ریاستجمهوری مصون نگاه دارد. به نمایش گذاشتن این فینال در قالب یک مسابقه «بدون قانون» به مورگان اجازه میدهد حس و حالی به سبک فیلم «راکی» به اثر خود تزریق کند. در این گوشه رینگ سیاستمداری مکار وجود دارد که بر هر حقه و مهارتی برای گیج کردن و به زانو درآوردن رقیب مسلط است. در گوشه دیگر رینگ هم مجری بریتانیایی و خوشزبان یک تاکشو قرار دارد که منتخب اعضای کابینه نیکسون است؛ همان کسانی که خیال میکنند با انتخاب این مجری سبک وزن و نه چندان ژورنالیست و با پناه بردن به یک گفتوگوی نهچندان چالشی، میتوانند اعاده حیثیتی قانعکننده برای نیکسون دست و پا کنند تا وی بتواند به زندگی عمومی بازگردد.
در این میان جای تعجب است چرا به جذابیتهای پیشپا افتاده فراست توجه میشود و واقعیتهایی همچون فارغالتحصیل شدن وی از دانشگاه کمبریج و نقشش به عنوان میزبان و تهیهکننده یک نمایش تلویزیونی هجوآمیز و سیاسی و البته گفتوگوهای وی با رهبران سیاسی بزرگ نادیده گرفته میشود. قبول! فراست مایک والاس نیست اما برخلاف آنچه در «فراست/نیکسون» نشان داده میشود هیچ شباهتی هم به مجری یک کارناوال شادی ندارد.
مورگان - که تاکنون شمایلهای شناخته شده عرصه عمومی و کسانی مانند ملکه الیزابت، تونی بلر، گوردون براون و ایدی امین را دستمایه آثار خود قرار داده است - آشکارا علاقه خاصی به قدرت و قدرتمداران دارد. وی در مقام نویسنده در این فیلم هم مهارت خود را در پرداختن به افراد واقعی به رخ میکشد. اگر فکر میکنید مورگان کار آسانی انجام داده است نگاهی به «دابیا» (W) بیندازید تا ببینید الیور استون چگونه در آن دست و پا میزند. گاهی اوقات افراد شناخته شده در سینما به مجسمههای مومی تبدیل میشوند اما هاوارد به سهم خود ثابت میکند در این زمینه هنوز تنها کارگردان آمریکایی است که بدون به جای گذاشتن ردی از شخصیت سینمایی خود به چنین سطح بالایی از مهارت حرفهای رسیده است. مارتین شین و فرانک لانجلا که بعد از ایفای نقش در نمایش صحنهای به فیلم وارد شدهاند بدون اینکه سعی کنند به سختی از فراست و نیکسون تقلید کنند به نحو تاثیرگذاری از پس ایفای نقش آن دو برمیآیند. شین به خودش زحمت نمیدهد تا در تیکهای عصبی فراست در برابر دوربین و انعطاف صوتی صدای وی اغراق کند و در عوض به سراغ یک استیصال ملایم میرود و ایفاگر نقش یک مجری میشود که با اینکه معمولا به لایه بیرونی میپردازد اما گهگاه به درون هم گریز میزند تا با کمک گفتوگو از هفتخوان نمایش تلویزیونیاش به سلامت بگذرد. در مقابل لانجلا هم با گریم سنگین صورتش کنار میآید تا آروارههای نیکسون را به خوبی نمایش دهد و بتواند صدای خود را به صدای تنور نیکسونی نزدیک کند.
کوین بیکن هم در نقش کلنل جک برنان مهمترین استراتژیست نیکسون رویکرد محتاطانه نظامی و البته سفت و سخت آن شخصیت را به خوبی به نمایش میگذارد. الیور پلات و سام راکول در نقش باب زلنیک و جیمز رستون جونیور دو محقق زیردست فراست عکسالعمل مناسبی در برابر حباب شخصیت رئیسشان از خود بروز میدهند. و در جوار همه این افراد ربکا هال هم در نقش دوست فراست در آن زمان کرولین کاشینگ وفاداری و همدلی را به نحو مطلوبی ابراز میکند.
مورگان در مکالمه تلفنی احتمالا ساختگی نیکسونِ تا حدی مست قبل از گفتوگوی نهایی با فراست سعی میکند این نکته را به ذهن متبادر کند که آن دو تا حدی شبیه یکدیگر بودهاند؛ دو نفری که بعد از طی دوران کودکی و جوانی بر قله حرفه خود چنگ زدهاند تا از قرار معلوم پاسخی دندانشکن به افراد دیرباور بدهند. نیکسون مردی بود که تحت تاثیر غرورش و احتمالا حس تنفر نسبت به خود از قدرت به پایین کشیده شد. وی در تمام عمر برای به دست آوردن قدرت مبارزه کرد اما هرگز نتواست متاثر از یک ایدئولوژی توسعهیافته قدرت را در راه خیر و صلاح به کار بگیرد. در مقابل فراست هم مردی است که بیشتر همکارانش از او دل خوشی ندارد. طبیعی است اگر مورگان بیشتر به این وجه فراست میپرداخت غلبه نهایی وی بر نیکسون تا این حد حیرتانگیز نمیشد. فراست شخصیتی مخلوق دوربین است و زندگیاش را در برابر آن گذرانده است. به همین دلیل گفتوگو با یک رئیسجمهور برایش مانند تعریف یک لطیفه خندهدار یا میزبانی یک برنامه تلویزیونی نفسگیر در شبی است که نیل آرمسترانگ قدم به کره ماه گذاشت!
کرک هانیکات
منبع: هالیوود ریپورتر
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست