یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

هژمونی نام در نقد نویسی سینمای ایران


هژمونی نام در نقد نویسی سینمای ایران

هژمونی نامها در نقدهای سینمایی و مبانی نقد پدیدار شناسانه فیلم

دوران ما را دیوید رایزمن دوران انسان دیگر راهبر می نامد.دوران ظهور رسانه های ارتباط جمعی و تاثیر پذیری توده ها از انها که صاحبان این رسانه ها الگوهای حیات اجتماعی را می سازند و گاه این اثرپذیری از رسانه ها حالتی اعتیاد گونه و تسلیم مخاطب در برابر رسانه می یابد و چنان باعث کرختی فرد گشته که وی محتوای رسانه را از صافی اندیشه نگذرانده و در او ایجاد اثر بلعrobotism می گردد.

حال اگر این رسانه ، سینما و نقدهای سینمایی ابزارهای آن باشند گاه نقد های تاثیر پذیرفته از نامها سینما را تبدیل به حادواقعیتی می کند که مخاطب به نوعی آگاهی کاذب مبتلا می گردد که گمان برده با اثری در خور مواجه است که این خود در میزان فروش فیلم موثر می افتد و باقی قضایا....در واقع کافیست فیلم را مجید..ابراهیم..داریوش..عباس ..مسعود..رضا و... ساخته باشند.

آن گاه آوانگاردترین منتقدین سینمایی نیز در تحسین وتایید آن قلم زده و در واقع خود اثیر اثر بلع می گردند.حال آن که فرضا اگر از دیدگاه مکتب شیکاگو به نقد بنگریم.. در نقد باید ارزشهای ذاتی یک اثر هنری با ماهیت و حوایج آفریننده ی آن ارزیابی گردد.

یعنی هدف نهایی نقد .. کمال یک اثر هنری از نظر فرم و زیبایی شناختی است.هر چند به قول آندره ژید همیشه احساسات نیک است که ادبیات بد به وجود می آورد یعنی حتی نه حوایج آفریننده .

تنها ماهیت یک اثر هنری است که باید مورد تحلیل قرار گیرد که در غیر این صورت نقد نه فرایندی سیستماتیک و مبتنی بر منطق استاتیکی ارسطویی که حاشیه نویسی ای قایم به ذات خواهد بود.امروزه اگر مطبوعات ونشریه های سینمایی را ورق بزنید مشاهده خواهید کرد که نقد های سینمایی به جایی نقد ساختار شناسانه ..

زیبایی شناختی و بررسی فرم و محتوای فیلم تحت تاثیر هژمونی نامهای بزرگ با توجیه امکانات ضعیف موجود سینمای ایران به نقد فیلم می پردازند که از پیامدها و کارکردهای پنهان این شیوه نقد نویسی این است که به دلیل ضعف امکانات تکنیکی و غیر تکنیکی ، ساختن ملودرامهای آبگوشت و پیازی و شبه عرفانهای شتر مرغی و انار در حوضی و معنا گراهای بی معنی توجیه بیابند.

شاید راه برون رفت از وضعیت موجود روی آوردن به پدیدار شناسی به عنوان راهبردی در نقد نویسی سینمایی است.

پدیدار شناسی را باید بررسی مستقیم پدیده ها به همان صورت که آگاهانه تجربه می شوند فارغ از هر نظریه ای در مورد توضیح علی آنها و تا حد امکان رها از انگاره ها و تصورات آزمایش نشده دانست. در واقع پدیدار شناسی در توصیف پدیده نه به عینیت محسوس پدیده و نه به ذهنیت صرف متفکر(در اینجا منتقد)..که به عینیت آگاهی دریافت شده از طزیق ماهیت پدیده در اینجا فیلم اتکا می کند.

یعنی نه سابقه ذهنی و تجربه ما از کارگردان یا سایر عوامل فیلم اهمیت دارد و نه برداشتهای برون متنی و صرفا ذهنی که از فیلم داریم.(در این صحنه مثلا کارگردان می خواسته به فلان مساله یا نکته فلسفی اشاره کند و...)این تعریف از پدیدار شناسی ارتباطی نزدیک با آنچه کانت شهود حسی می نامد دارد .

وی شهود حسی را شناختی می شمارد که بی واسطه ومستقیما با شی ء مربوط است که موضوع آن پدیدار میباشد و پدیدار در نظر وی ذات محسوسی است که فهم انسانی قادر است در دایره تجربه به شناسی آن توفیق یابد.در واقع منتقد باید آنچه از فیلم می بیند و می فهمد را به نقد بکشد.منتقد پدیدار شناس باید مطالعه ی آگاهی به منظور ادراک ماهیت تجربه انسانی را مد نظر قرار دهد.یعنی آگاهی ای که از تماشای یک فیلم حاصل می گردد باید مورد توجه قرار گیرد.

منتقد پدیدار شناس به قول هوسرل پدر فلسفه پدیدار شناسی- سراسر جهان تجربی (وجود ماهوی دنیای بیرونی فیلم) را باید در پرانتز قرار دهد یعنی به طور موقت کنار بگذارد تا بتواند به جوهر آگاهی دست یابد و ماهیت بلا واسطه ی یک فیلم را که مورد تجربه شهودی قرار گرفته است تحلیل کند.یعنی یک فیلم صرفا به عنوان یک پدیده ی صرف و مجزا مد نظر قرار گیرد و بس.

در واقع این جملات آغازین یک متن منتقدانه سینمایی که سینمای سیامک را دوست دارم.آن فیلم قبلی اش را دوست داشتم.این فیلم بعدی اش را دوست تر دارم و .... درست نقطه ی مقابل و خط بطلانی است بر نقد پدیدار شناسانه.

علی جعفر زاده

فهرست منابع

۱ا صول و روش های پزوهش کیفی-نجلا حریری

۲-جامعه شناسی ارتباطات-باقر ساروخانی

۳- ادبیات چیست- زان بل سارتر – ابوالفضل نجفی و مصطفی رحیمی

۴- دیدگاههای نقد ابی – ولبور اسکات- فریبرز سعادت

۵- نظریه جامعه شناسی در دوران معاصر- جرج ریتزر – محسن ثلاثی

۶- نظریه های جامعه شناسی – غلامعباس توسلی



همچنین مشاهده کنید