دوشنبه, ۲۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 10 February, 2025
آزادی مطبوعات
![آزادی مطبوعات](/web/imgs/16/141/4h75o1.jpeg)
● مقدّمه (لزوم تحوّل در موضوعشناسی)
موضوعشناسی در استنباط فقهی از جمله دغدغهها و مسائلی است كه توجه بسیاری از اندیشمندان حوزه مباحث دینی و فقهی را به خود جلب كرده است. كم نیستند كسانی كه معتقدند: موضوعشناسی خود به عنوان یك موضوع، نیازمند اجتهاد ـ به معنای عام ـ است. اگر فقیه زمانه را نشناسد، یعنی به حیات جدید و لوازم آن آگاهی نداشته باشد، هندسه معرفتی جهان جدید را درك نكند، با موضوعات نو آشنا نباشد، مسائل نوظهور را درنیابد، و پرسشهای روزگار را نداند، فقه تحوّل و توسعه پیدا نمیكند و این جز با توسعه مفهومی و مصداقی منطق اجتهاد و تشكیل حلقههای كارشناسی، كه در هاله و حاشیه هر فقیه فحلی یاریرسان او در تحقیق و تدقیق باشند، به دست نمیآید. و اگر این تحوّل و توسعه روی ندهد، اجتهاد ما كارآمد و دین ما روزآمد نخواهد شد. یك فقیه به تنهایی به فرض كه بتواند موضوعات شرعی را بشناسد ـ كه میشناسد ـ با موضوعات علمی و عرفی چه خواهد كرد؟ در حالی كه دایره عرف امروز نه تنها توسعه یافته، كه متحوّل نیز گردیده و چنان نیست كه یك فرد بتواند به سادگی و سهولت، فهم عرفی جامعی تحصیل كند. موضوعات، معاملات و انواع عقود عرفی در قیاس با گذشته، گسترش و تحوّل یافته است.
فهم موضوعات عرفی در پشت درهای بسته حجرهها به دست نمیآید. نمیگوییم موضوعشناسی تنها وظیفه فقیه است، اما مدعی هستیم اگر موضوع فهم نشود، مسئله درك نشده است، و اگر پرسش درك نشود پاسخ میسّر نیست یا پاسخ كارآمد نیست.
موضوعشناسی، هم در استنباط و هم در اجرای حدود الهی نقشآفرین است. اهمیت این مطلب زمانی روشنتر میشود كه با موضوعاتی رو به رو باشیم كه در فضایی نامأنوس، با فضای اجتهاد شكل گرفته و رشد یافته باشند. مسلّماً فقیه در شناخت اینگونه موضوعات، به تنهایی نمیتواند درك درست و كاملی حاصل كند. بخصوص با پیچیدگیهایی كه زندگی امروزی پیدا كرده است تا جایی كه گاه حوزه روابط برخی موضوعات را به راحتی نمیتوان احصا كرد، چه رسد به شناخت آنها. از اینرو، امروزه دیگر نمیتوان به شناخت بسیطی از بسیاری موضوعات اكتفا كرد و آنها را در قالبهای تنگ پیشین به تعریف درآورد. شاید بخش زیادی از عدم پویایی فقه امروز را بتوان ناشی از این كاستی دانست.
«مطبوعات» از جمله این موضوعات بسیار پیچیده است كه به صورت كاربردی و عینی، نمیتوان آن را در قالب عنوانهایی همچون «كتب ظلال» و حتی حدّ و مرزهای گفتار و بیان، به فقه عرضه كرد و پیرامون آن به استنباط پرداخت. مطبوعات از جمله پدیدههای است كه شناخت كاربردی و ارتباطشناسی آن تنها از عهده كارشناسانی برمیآید كه متغیّرهای متناسب با زمان و شرایط امروز را بتوانند تعریف كنند و برای شناخت آن، الگوهای كاربردی عینی به كارگیرند.
این مقاله در صدد است تأملّی در خاستگاه، جایگاه و كاركرد مطبوعات داشته باشد تا زمینهای برای شناخت درستتر این پدیده و ارائه عناوین واقعیتر آن به فقه باشد.
● جایگاه مطبوعات در جوامع امروزی
مطبوعات از جمله محصولات جوامع نوین، بخصوص جوامع غربی، به شمار میآید كه پس از اختراع دستگاه چاپ، هویّت بارزی پیدا كرد. این پدیده اجتماعی به راحتی توانست در ابتدا، مهمترین مرجع آگاهی جامعه باشد و اطلاعات روزمرّه اجتماع را تأمین كند و طبیعتاً از مراكز جهتدهی جامعه به حساب آید.
در جامعه امروزی، كه رسانههای همگانی دیگر ـ از رادیو و تلویزیون گرفته تا سینما و كتاب ـ قدم به میدان گذاشتهاند و در زمینه نشر ارزشهای اجتماعی با مطبوعات به رقابت برخاستهاند، و در روزگاری كه اندیشهها و عقاید مردم تحت تأثیر عوامل گوناگون قرار گرفته و ساختار زندگی خصوصی و اجتماعی بكلی دگرگون شده است، طبعاً مطبوعات نمیتواند نقش جهتدهنده یك قرن پیش را داشته باشد. با این وجود، نمیتوان نیرو و نفوذ مطبوعات را نادیده گرفت. تحلیل جنبههای گوناگون آن نشان میدهد كه هنوز مطبوعات به عنوان یك عامل جهتدهنده زندگی اجتماعی نقش ضروری و انكارناپذیری دارد و بیش از عوامل دیگر قادر است در تهذیب تمایلات و هوسها و استحكام پیوندهای افراد با جامعه خود یا جوامع بینالمللی مؤثر باشد. روزنامهها و مجلّات میتوانند از طریق مقالات و یا آگهیها خود، راه و رسم زندگی امروزی را به خوانندگان بیاموزند و جایگاهی را كه در حیات سیاسی اجتماع ـ به معنای وسیع كلمه ـ از دست دادهاند، از طریق نفوذ تأثیر فزاینده بر زندگی روزانه مردم عادی جبران كنند. در زمینههای خبری، هنوز هم مطبوعات قادرند از هنرپیشهای گمنام، بتی بسازند كه میلیونها ستایشگر داشته باشد، یا بسیاری از اعتقادات و باورها و «تابو»های اجتماعی را درهم بریزند.
این پدیده اجتماعی از ویژگیهای خاصی نیز برخوردار است. مهمترین این ویژگیها عنصر زمان، به روز بودن، شكار اطلاعات، برجستهسازی و هیجانانگیزی و جذب مخاطب است كه جانمایه حیاتی مطبوعات را تشكیل میدهد.
حال باید دید وسیلهای كه دارای این ویژگیهاست، چگونه میتواند خود را با ارزشها، بایدها و نبایدهای اسلامی تطبیق دهد؟ معضلی كه در جمع میان ارزشها و ویژگیهای مطبوعات پیشروست همواره رابطه ارزشهای فرهنگی و مطبوعات را دچار بحران میسازد. مطبوعات ـ آنچنان كه در ابتدا برای آن شكل گرفته ـ برای تأمین لذت بیشتر مخاطب خود یا پیشبرد هدفهای اقتصادی ـ سیاسی حكومتها، گروهها و احزاب، از هر وسیلهای استفاده میكنند. قالبهایی كه قبلا به كارشان میآمد، قالبهایی اخلاقی نبودند، بلكه قالبهایی بود كه آنها را بهتر به مقصود برساند و در راه هدف، هر وسیلهای قابل توجیه بود. بنابراین، اگر به كُنه اسرار خانوادگی یك فرد رسوخ كنند، بر اساس طبیعت و ماهیت وجودی خود، كار مطلوبی كردهاند، اگرچه این كار از لحاظ ارزشی، ناپسند و مذموم باشد. كدام یك را باید گرفت؟ از یك سو، ارزشهای حرفهای مطبوعاتی، فرد را به سمتی سوق میدهد كه به اسرار خصوصی مردم نفوذ كند، و از سوی دیگر، ارزشمداری و ارزشگرایی او را از چنین چیزی باز میدارد. وقتی دروغگویی بتواند بر شمارگان یك نشریه بیفزاید، همین امر مدیر آن نشریه را به سمت چنین كاری سوق میدهد. اما گرایش اخلاقی و ارزشی، او را از این كار باز میدارد، و او متحیّر میماند بین این دو كشش كه از دو سو او را به سمت خود جذب میكنند. چنین تحیّری ناشی از همان تناقض است، و این تناقض موجب تحیّر و سرگشتگی ارباب جراید و مردم میشود. مردم انتظار دارند كه مطبوعات پاسدار ارزشهای بومی و دینی آنها باشند، اما چرا در بسیاری از مواقع، مطبوعات به چنین خواستی وفادار نمیمانند؟ چرا از این مرز عبور میكنند؟ و چرا گاه حتی به ساحت مقدّسترین باورهای مردم اهانت و جسارت میشود؟ چه بسا مرتكب چنین عمل ناپسندی مدعی باشد كه او بر اساس یك آموزه مشخص عمل میكند و آموزه او در این زمینه، آن چیزی باشد كه از منشأ اصلی شكلگیری مطبوعات دریافت كرده است و همان او را به این سمت هدایت میكند.
● كاركرد مطبوعات (تأثیر بر افكار عمومی)
تعریفها و برداشتهای مختلفی از افكار عمومی ارائه شده است. گروهی آن را حالت احساسی یا عاطفی بارز یك ملت میشمارند. برخی آن را تجلّی گرایشهای ذهنی مردم نسبت به یك امر مورد اختلاف خواندهاند. عدهای آن را مجموعه عقاید افرادی دانستهاند كه میان آنها توافقی ایجاد شده است. بعضی نیز معتقدند: افكار عمومی مجموعهای از مفاهیم، معتقدات، تصورات ذهنی، آمال و آروزهای گوناگون و تعصبّات قومی است كه در شرایط زیست گروهی مردم یك جامعه بروز میكند. عدهای نیز در مفهوم آن وسعت داده و تمام طرز زندگی یك ملت ـ یعنی همان مفهوم را كه علمای علوم اجتماعی «فرهنگ» مینامند ـ مترادف «افكار عمومی» دانستهاند.۱
در مجموع، «افكار عمومی» نیرویی نهان و آشكار است كه از تركیب اندیشهها، احساسها و برداشتهای فردی به وجود آمده و تركیبی است كه وزن آن با میزان تأثیر و قدرت تهاجم عقاید تركیبكننده آن متفاوت است. افكار عمومی پدیدهای روانی ـ اجتماعی است، داوری مردم است بر سر یك موضوع همگانی و مورد اختلاف، اما حاصل جمع افكار فردی و جمعی نیست. افكار عمومی تعامل میان نظرات فرد و اجتماع است كه به صورت یك فكر عمومی شاید در چند مرحله جابه جا شود و سرانجام، وحدت پیدا كند و این وحدت فكری در بالای هرم جامعه قرار میگیرد و خود را بر حكومتها تحمیل میكند.
به طور كلی، افكار عمومی در بین پدیدههای روانی ـ جمعی گستردهترین و آشكارترین آنهاست. این پدیده شگرف، كه با پویایی توانمند خود سرنوشت جوامع را رقم میزند، به موتوری میماند كه چرخهای ماشین اجتماعی را به گردش درمیآورد. امروزه افكار عمومی به مراتب بیش از گذشته توجه تصمیمسازان و تصمیمگیرندگان را به خود جلب كرده است.
محققان علوم اجتماعی وجود چهار عنصر ذیل را برای تشكیل افكار عمومی ضروری میدانند:
الف) موضوعی باید وجود داشته باشد و یا باید به وجود آید كه مورد توجه عموم قرار گیرد و یا به عبارت دیگر، در علایق و منافع آنها مؤثر باشد و یا با استدلالهایی با منافع آنها پیوستگی پیدا كند.
ب) افرادی باید وجود داشته باشند كه دارای منافع مشتركی باشند تا آن موضوع با منافع آنها پیوند بخورد.
ج) اقدامات و تلاشهایی باید به عمل آید تا آن موضوع بیان و علایق عموم با آن موضوع تبلیغ گردد تا بین جمع زیادی از مردم پیرامون موضوع تفاهم حاصل شود.
د) این تفاهم نفوذ خود را به طور مستقیم یا غیرمستقیم اعمال نماید.۲
دولتها، وسایل ارتباط جمعی، جمعیتهای سیاسی، مذهبی و اقتصادی، افراد مهم و بخصوص رهبران فكری مورد اعتماد مردم مهمترین عواملی هستند كه میتوانند عناصر شكلگیری افكار عمومی را در جوامع امروزی به وجود آورده، شكل دهند.
در بین این عوامل، وسایل ارتباط جمعی در عصر حاضر، واجد اهمیت فراوانی است. این وسایل ارتباطی میتوانند با ارائه برنامههای ویژه و پخشخبرهای خاص و تكیه و تأكید و تكرار یك خبر و انتخاب عناوین و تنوّع بیان موضوع، انتخاب فضای خبر و روشهای دیگر، به مردم القا نمایند كه درباره چه چیزهایی فكر كنند و چگونه فكر كنند. متخصصان این وسایل با شناختی كه از عقاید و اعتقادات مخاطبان دارند، باورها و ارزشهای آنها را شناختهاند، مقاصد و اهداف خود را با آنچه نزد این مخاطبان از احترام و حرمت برخوردار است همسو و در بسته نشان میدهند و در نتیجه، با این ترفند، افكار عمومی مساعدی به وجود میآورند.
در میان وسایل ارتباط جمعی، مطبوعات در صف اول عوامل شكلدهنده افكار عمومی قرار دارد; زیرا به دلایلگوناگون، از جمله ماندگار بودن و در هر لحظه و برهه از زمان دستیاب بودن و همچنین قیمت ارزان و تنوّع مطالب و محتوا، تمام گروهها و طبقات مردم را مخاطب قرار میدهند و در نتیجه، در سطحی وسیع و گسترده بر افكار عمومی اثر میگذارند. از سوی دیگر، اعتماد و اطمینان مردم در اغلب موارد، نسبت به مطبوعات بیش از سایر رسانههای جمعی است و حاصل این ارتباط دو سویه بین مردم و مطبوعات، تنویر و تشكیل افكار عمومی است. و البته در عین حال كه مطبوعات عامل ایجاد و حركت افكار عمومی است در بعضی موارد میتواند موجب ركود و سكون آن نیز باشد. از طریق مطبوعات، میتوان نوعی همدردی، همفكری، یكسانی و یكدلی در میان مردم جهان به وجود آورد.
از جمله تعاریفی كه برای «روزنامهنگاری» گفته است «فرهنگسازان، اطلاعرسانان و هنرمندان» را میتوان برشمرد كه حیطه فعالیت آنها نیز فراتر از یك شغل است. استفاده از ابزار روزنامه، نقش مؤثر و تعیینكنندهای در فرهنگسازی دارد. این نقش میتواند در جهت مثبت یا منفی نسبت به فرهنگ عمومی ارزیابی شود. در صورتی كه مطبوعات به ارزشهای جامعه پرداخته و بر آنها تأكید ورزد، فرهنگ عمومی پویا گردیده و در جهت رشد، شتاب مناسبی به خود میگیرد. در چنین شرایطی، حتی اگر یك یا چند نشریه برخلاف ارزشهای جامعه حركت كند، تأثیری بر فرهنگ عمومی ندارد، اگرچه به لحاظ حساسیتهای روزنامهنگاری و فرهنگ، ممكن است خراشهایی بر چهره جامعه مشاهده شود. اما اگر اكثریت مطبوعات یك جامعه خواسته یا ناخواسته به گونهای در جهت مخالفت ارزشهای فرهنگی جامعه حركت كنند، اگر دوام بیاورند، قادر به تغییر فرهنگ بوده و نقش منفی فرهنگسازی خود را به منصّه ظهور میرسانند. پس نقش مطبوعات در عرصه فرهنگی جامعه، بسیار مؤثر و قابل توجه است.۳
به طور كلی، باید گفت: مطبوعات یكی از مؤثرترین وسایل ارتباط جمعی بر افكار عمومی است. از اینرو، میتواند نقش مهمی در انتقال، حفظ، گسترش و یا نفی و ابطال ارزشهای فرهنگی ایفا نماید.۴ به بیانی ژرفتر، باید گفت: مطبوعات یكی از وسایل گوناگون ارتباطی است كه بخش وسیعی از مخاطبان را بدون هیچگونه ارتباط شخصی بین فرستندگان و گیرندگان پیامها، فرا میگیرد. این ابزار فرد را با طیف فوقالعاده وسیعی از مردم، كه تنها به طور غیرمستقیم شناخته میشوند، آشنا میسازد; افرادی از قبیل شخصیتهای ورزشی، تاریخی، سیاستمداران، نویسندگان، روزنامهنویسان، موسیقیدانان و حتی افراد معمولی كه در گزارشهای خبری به عنوان شاهد مورد مصاحبه قرار میگیرند. جامعهپذیر كردن ارزشهای فرهنگی در وسایل ارتباط جمعی، امروزه امری مسلّم فرض شده است.۵
پی نوشت ها
۱ـ احمد یحیایی ایلهای، مبانی روابط عمومی، ص ۵۳.
۲ـ همان، ص ۵۷.
۳ـ همان، ص ۶۶۵.
۴ـ علی اسدی، افكار عمومی و ارتباطات، تهران، سروش، ص ۱۷۶.
۵ـ بررسی مسائل مطبوعات ایران، (مجموعه مقالات دومین سمینار)، مركز مطالعات و تحقیقات رسانهها، ص ۶۶۹.
۶ـ محمّدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۶۸، ص ۳۰۴.
۷ـ نشانی ؟؟؟
۸ـ نشانی؟؟؟؟؟
۹ـ بقره: ۴۲.
۱۰ـ نشانی؟؟؟
۱۱ـ بقره: ۱۴۰.
۱۲ـ نحل: ۱۲۵ / عنكبوت: ۴۶.
۱۳ـ زمر: ۹۸.
۱۴ـ نشانی؟؟؟؟
۱۵ـ ؟؟؟؟؟
۱۶ـ محمّدبن یعقوب كلینی، اصول كافی، ج ۱، ص ۵۴.
۱۷ـ محمّدباقر مجلسی، پیشین، ج ۳، ص ۱۵۳; ج ۱۰، ص ۲۹۹.
۱۸ـ ؟؟؟؟
۱۹ـ یكی از مفاهیم متناقضی كه امروزه به خاطر حفظ احترام و تقدّس كلمه «آزادی» به كار برده میشود، این است كه بگوییم: ما آزادیم در این حدود. البته حیثیتها میتواند متفاوت باشد; اما در یك حیثیت واحد، به كار بردن كلمه آزادی و حدود با هم سازگار نیست; چنانكه نویسندهای مینویسد: «بحث به طور مطلق، بر سر خواستن و نخواستن است و دیگر شرط و شروطی وجود ندارد. بدین معنا، شاید بتوان گفت: آزادی از مقوله «همه یا هیچ است» به نظر میرسد یاآزادی هست ـ كه هست و دیگر خط قرمز در میان نخواهد بود.» (ناصر فكوهی و دیگران، خط قرمز، آزادی اندیشه و بیان و حد و مرزهای آن، تهران، قطره، ۱۳۷۷، ص ۵۴) و عجیب اینكه ما نمیتوانیم به صراحت بیان كنیم خیر، انسان آزاد نیست. در برابر خدا و دستورات او. بلكه حتی كمال انسان در بندگی اوست. البته آنكه بندگی او را نپذیرفته نیز آزاد نیست. او نیز بندگی میكند، اما بندگی هوای نفس، شیطان و طاغوت را. و چه زیبا فرمود امیرالمؤمنین علی(علیه السلام): «لا تكن عبد غیرك و جعلك الله حرّاً»; یعنی آزادی انسان در بندگی حق و رهایی از باطل است.
۲۰ـ ابن شعبه حرّانی، تحفالعقول، ص ۳۳۱، روایت ابوجعفر(علیه السلام) یقول: «كل مالم یخرج من هذا البیت فهو باطل.» (محمّدباقر مجلسی، پیشین، ج ۲، ص ۹۴.)
۲۱ـ ؟؟؟؟؟
۲۲ـ مانند آیه «و لا تكتموا الحق و انتم تعلمون.» (بقره: ۴۲)
۲۳ـ آیه (تلك حدودُ الله فلاتقربوها) (بقره: ۱۸۷).
۲۴ـ ابن شعبه حرّانی، پیشین، ص ۳۳۶.
۲۵ـ ؟؟؟؟
۲۶ـ محمّدباقر مجلسی، پیشین، ج ۶۸، ص ۲۹۶.
۲۷ـ همان، ج ۶۸، ص ۲۹۴.
۲۸ـ همان، ج ۲، ص ۱۱۶.
۲۹ـ جان استوارت میل، رسالهای درباره آزادی، ترجمه جواد شیخالاسلامی، تهران، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، ۱۳۳۸، ص ۲۵.
۳۰ـ چهار معنا برای «ضلال» مطرح شده است. ۱. ضلال به معنای هر آنچه باطل است. (محمّدحسن نجفی، جواهرالكلام، ج ۲۲، ص ۵۸); ۲. آنچه مخالف عقاید مسلمانان است. (امام خمینی، تحریرالوسیله، ج ۲، ص ۴۵۷); ۳. مقابل هدایت (؟؟؟، حاشیه مكاسب «سید»، ص ۲۳ / حاشیه مكاسب «ایروانی»، ص ۲۰); ۴. آنچه موجب اغوا میگردد و گمراه میسازد (سید محمّدجواد حسینی عاملی، مفتاح الكرامه، ج ۴، ص ۶۲ / ؟؟؟، مصباح الفقاهه، ج ۱، ص ۲۵۴ / محمّدحسن نجفی، پیشین، ج ۲۲، ص ۵۸.) البته ابهاماتی نیز در معنای «ضلال» وجود دارد و همین سبب شده است در برخی اعصار موجب سردرگمی شود. برای مثال، شیخ محمّدحسن نجفی صاحب جواهرالكلام چون از مخالفان وجوب عینی نمازجمعه بود و مسئله رواج نمازجمعه را در عصر غیبت و در دوران خود، ساخته و پرداخته علمای ایرانی نزدیك به دستگاه صفویه میدانست، كتاب الشهاب الثاقب نوشته دانشمند بزرگی همچون فیض كاشانی را، كه به شدت از این حكم دفاع میكند، جزو كتب ضلال شمرده و نابود كردن آن را واجب دانسته است. (محمّدحسن نجفی، پیشین، ج ۱۱، ص ۱۷۸، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی، ۱۹۸۱.) همچنین صاحب مفتاحالكرامه در بحث «كتب ضلال» میگوید: چون مرحوم بحرانی در كتاب الحدائق الناظره، دلایل مربوط به كتب ضلال را غیر معتبر دانسته و كتابش مشحون از توهین به علماست. لذا، این كتاب جزو كتب مضلّه است و باید امحا شود. (سید محمّدجواد حسینی عاملی، پیشین، ج ۴، ص ۶۳، بیروت، دار الاحیاء التراث العربی.)
۳۱ـ البته برخی از فقها قایلند: ادلّه حرمت حفظ كتب ضلال به از میان بردن هر آنچه موجب ضلال میشود امر میكند. بنابراین، كتاب خصوصیت ندارد و شامل هر آنچه موجب ضلال است، میشود. ر.ك. حاشیه مكاسب، ص ۲۳ حاشیه محقق یزدی، و ص ۲۵ حاشیه ایروانی.
۳۲ـ درباره دیدگاههای امام خمینی(قدس سره) درباره مطبوعات، كارهای متنوّعی انجام شده است. برای مطالعه بیشتر، ر.ك. رسول سعادتمند، مطبوعات و رسانهها از دیدگاه امام خمینی(قدس سره)، قم، تسنیم، ۱۳۷۸ / گیلدا ملكی، «امام، مطبوعات، آزادی بیان»، پیام زن، ویژهنامه یكصدمین سال ولادت امام خمینی(قدس سره) / امید مسعودی، «مطبوعات و دیدگاههای انتقادی امام خمینی(قدس سره)»، حضور، ش ۲۲، سال نشر ؟؟؟، ص ؟؟؟ / علی صمدی، «امام و مطبوعات»، حضور، ش ۱۶، سال نشر ؟؟؟، ص ؟؟؟
۳۳ـ امام خمینی، صحیفه نور، ج ۱۸، ص ۶۵، ۲۶ مرداد ۱۳۶۲.
۳۴ـ همان، ج ۱۳، ص ۴۱، ۴ شهریور ۱۳۵۹.
۳۵ـ همان، ج ۱۲، ص ۲۳، ۱ فروردین ۱۳۵۹.
۳۶ـ پیتر آلبر، مطبوعات، ترجمه فضلاللّه جلوه، تهران، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، ۱۳۶۸، ص ۹۷.
۳۷ـ امام خمینی، صحیفه نور، ج ۱۵، ص ۳۵ـ۳۶.
۳۸ـ همان، ج ۱۳، ص ۲۴۹، ۱۵ دی ۱۳۵۹.
۳۹ـ همان، ص ۲۴۸ـ۲۴۹.
۴۰ـ همان، ج ۱۴، ص ۵۱.
۴۱ـ برگرفته از گفتوگوی محمّدتقی فاضل میبدی با علّامه جعفری، مندرج در مقاله «حق آزادی در اسلام»، به اهتمام محمّدتقی فاضلی میبدی، اندیشه معاصر ۲ دینداری و آزادی، تهران، آفرینه، ۱۳۷۸، ص ۱۸۴ـ۱۸۸.
نویسنده: ابوذر مظاهری
منبع: ماهنامه معرفت
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست