یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

مقام کلام درنماز


مقام کلام درنماز

درعالم هستی همه موجودات , حیوان و جماد, کوچک وبزرگ و مریی ونامریی علاوه بر شکل ظاهری وصورت مصور دراندرون خودعالمی بس بزرگ دارند وهدف غایی آنها به مشیت آفریننده حکیم ومقتدر ختم شده هر کدام به نوبه خودوظایف تکوینی و نهادینه شده وتعریف شده را انجام ورهپوی کوی اویند”و الی الله المصیر”

آنچه که ذیلا مطالعه خواهید کرد دغدغه دینی وحس نوع دوستی بوده که یکی از دستورات جامع اسلام عزیز است که می‌فرماید:” من اصبح ولم یهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم” وکدام دغدغه و اهتمام از نوع فرهنگی آن و در راس آن از “نماز” با اهمیت‌تر ومهمتر که سرسلسله عبودیت و بندگی، رفتار ،‌منش وفرهنگ یک مسلمان است ودر قله رفیع دستورات اسلام قرار دارد وقبولی همه آنها منوط به آ‌ن است. امام صادق (ع) می‌فرمایند:” فان قبلت قبل ما سواها وان ردت رد ما سواها” و نیز اولین چیزی که در قیامت از انسان مسلمان سوال می‌شود نماز است. که تعیین کننده خط الرسم دنیا و عقبای ما است.

امید است روند اصلاح این امر الهی و ارتباط معنوی وملکوتی (نماز) که نبی مکرم اسلام از آن به‌عنوان معراج ( پرواز ) مومن یادکرده‌اند رشد بیشتری در جامعه پیدا کرده وخداوندما را از نمازگزاران واقعی وبندگان شایسته خودقرار دهد.آمین

● صورت وسیرت:

درعالم هستی همه موجودات ،‌حیوان و جماد، کوچک وبزرگ و ‌مریی ونامریی علاوه بر شکل ظاهری وصورت مصور دراندرون خودعالمی بس بزرگ دارند وهدف غایی آنها به مشیت آفریننده حکیم ومقتدر ختم شده؛ هر کدام به نوبه خودوظایف تکوینی و نهادینه شده وتعریف شده را انجام ورهپوی کوی اویند”و الی الله المصیر”

در این میان انسان به‌عنوان اشرف مخلوقات‌، مسجودملائک خلیفه خدا در زمین،تافته جدا بافته،‌حبیب محبوب ونمادخدا در زمین ، جایگاهی بس والا و ویژه دارد او را به بهترین شکل صورت ظاهر آراسته”وصورکم فاحسن صورکم “(غافر ۲۴) وسیرت و باطن او را از سرچشمه زلال ومواج وباعظمت ولایتناهی روح خودسیراب کرده “ونفخت فیه من روحی” (ص ۷۲( )و سپس به این هنرنمایی بزرگ خود تبریک می‌گوید.)

“فتبارک الله واحسن الخالقین ()مومنون ۱۴)

● صورت کلمات

حال بااینکه هر پدیده درعالم دارای دو عنصر صورت وسیرت ، ظاهر وباطن می‌باشد کلمات که متشکل از حروف هستند نیزدارای صورت وسیرتند که سیرت آنها در حقیقت معنا ومفهومشان می‌باشد بویژه در زبان عربی که اگر دقت در تلفظ صحیح آنها نشودیا معنای غیر دارند یا بی‌معنا می‌شوند ویا ضد معنا پیدا می‌کنند که برای مثال به چند نمونه ذیل اشاره می‌شود.

الحمد ( حمد وستایش )، الهمد( هلاکت )

نعبد ( عبادت می‌کنیم )،نئبد ( تا ابد می‌مانیم)

قل (بگو )، غل ( به بند کشیدن )

احد (یگانه )، اهد(زمین گود)

صل( درودبفرست)، سل ( شمشیر بکش -بکش )

ملاحظه می‌شود که تا چه حد صورت کلمات وعدم تلفظ صحیح و بیان و قرائت آنهاتاثیر ژرف درمعنا دارد ومعنا را عوض می‌کندوبه قول اصولیون همواره از منطوق صحیح پی به مفهوم صحیح می‌بریم .

جایگاه اجتهاد و نظر اجتهادی

اجتهاد در اصطلاح دینی عبارت است از نهایت سعی و تلاش فقیه یا مجتهد در استنباط واستخراج احکام شعری فرعی از کتاب (قرآن ) وسنت (قول ،‌فحل وتقریرمعصوم )با استفاده از اصول وقواعد و ادله معتبر.

فقیه یا مجتهد پس از سال‌ها تحصیل وگذراندن یک دوره و پروسه علوم دینی وبا استفاده از قرآن وسنت ،‌ عقل واجماع پیرامون مسائل شرعی به نتایجی می‌رسد که مجموعه‌ای از فتاوا را شامل می‌شود واین نسخه تحقیقی برای همه مقلدین آن مجتهد واجب الاجرا است.

از ویژگی‌های مهم فقه شیعه پویایی آن یعنی درک زمان وشرایط و آزادی نظر مجتهداست وفقیه را دراعلام نظر وچگونگی حکم در قالب شرایط پیش گفته آزاد گذاشته تا بنابر استنباط و دریافت و برداشت‌های خود فتوا دهد.

● نظر فقها پیرامون نماز

برابر بررسی انجام شده قاطبه فقها و مراجع عظام (ایدهم الله ) از متقدمین ، متاخرین ،‌معاصر وحی و نسبت به صورت الفاظ یا به عبارتی چگونگی تلفظ حروف در نماز، در رساله خود به نکته مهمی اشاره کرده‌اند که این موضوع مهم و سرنوشت ساز کمتر مورد توجه ،‌تبیین ،تفسیر وتوضیح قرار گرفته است هر چندهمواره سعی شده است روح وسیرت و باطن کلمات نورانی درنماز بیشتر مورد تدبر، تعمق وتفسیر قرار گیرد وقلم‌های نورانی ، عالمانه و عارفانه در این رابطه کتاب‌هایی مانند(سر الصلوه) را به رشته تحریر درآورده‌اند اما پیرامون بیان وقرائت و تلفظ صحیح این عناوین نورانی ومقدس که از ناحیه خالق هستی به جهت ارتباط انسان با آ‌ن خدای مهربان از آسمان نازل شده کمتر مورد مداقه ،‌توجه و تعلیم قرارگرفته است.

● اصل مهم مسئله

نمازگزار “ اگر یکی از کلمات حمد یا سوره را نداند،‌یا عمدا آن را نگوید ، یا به جای حرفی حرف دیگر بگوید ،‌مثلا به جای “ض” ،”ظ” بگوید ، یا جایی که باید بدون زیر و زبر خوانده شود زیر وزبر بدهد ویا تشدید را نگوید نماز او “باطل “ است.

همان‌گونه که قبلا اشاره شد این فتوا ونظر همه فقها می‌باشد اما با توجه به کثرت فتاوی نظریات چندتن از مراجع عظام ذیلا درج می‌گردد.

۱) آیت الله بروجردی (ره)،توضیح المسائل مسئله ۱۰۰۹

۲) آیت الله خوئی (ره)،توضیح المسائل مسئله ۱۰۰۹

۳) آیت الله خمینی (ره)،توضیح المسائل مسئله ۱۰۰۰

۴) آیت الله بهجت ،توضیح المسائل مسئله ۸۲۳

۵) آیت الله سیستانی،توضیح المسائل

۶) آیت الله مکارم ،توضیح المسائل

۷) آیت الله خامنه‌ای ،توضیح المسائل

۸) آیت الله نوری همدانی ،توضیح المسائل مسئله ۱۰۰۱

همان‌گونه که قبلا اشاره شد این نظریه و فتاوی مربوط به تعداد محدودی از فقها نیست بلکه همه فقها بالاتفاق وبه اجماع به این نکته مهم یعنی”باطل” اشاره کرده و در صورت عدم صحت قرائت بطلان نماز را اعلام نموده‌اند. به راستی چرا با توجه به پویایی فقه شیعه و آزادی عمل فقها ومجتهدین در ارائه نظریات هیچ فقیهی به خوداجازه نداده که غیرآن را اعلام نماید.

شاید به این دلیل که انسان در این ارتباط ملکوتی ،معنوی وروحانی “نماز” علاوه بر پیرایستگی باطن و حضور قلب ،‌آراستگی و ادب کلام وگویش وگفتار رانیز باید به دقت رعایت نماید تا خدشه وخللی در کلام وارد نشود برای مثال‌:” الله الصمد”( یعنی خداوند بی‌نیاز است)، “ولی الله السمد”(معنای نامناسب و بسیاربدی دارد زیرا واژه سمد در عربی به معنای زباله و آب نامطبوع می‌باشد.)

البته ممکن است اگر حرفی درنماز صحیح تلفظ نشود معنای ناپسندی نداشته باشد ولی معناو مفهومی هم نداشته باشد مانند اینکه گفته شود”سرات الزین” اینجا کلام معنایی ندارد واز انسان عاقل ،‌ عالم وسالم کلام بی‌معنا بعید است . حال با کمی دقت دلیل بطلان نماز توسط فقیه در صورت عدم تلفظ صحیح حروف روشن می‌شود که نمازگزار نمی‌تواند در نماز این ارتباط رسمی ، معنوی وملکوتی حروف را در نماز به گونه‌ای تلفظ کند که یا معنا ندارد ویا یک گویش ناپسند وزشت تلقی شود.

چه کسانی از این قاعده وحکم مستثنی هستند؟

۱) جاهل :کسی که‌علم وآگاهی نسبت به موضوعی ویژه ندارد که به دو گروه تقسیم می‌شوند:

ال) جاهل قاصر:

جاهل قاصر در این موضوع کسی است که هیچ‌گونه اطلاع وآگاهی به او نرسیده و در یک شرایط خاص زندگی می‌کند مانند آن شبان وچوپانی که در زمان حضرت موسی(ع) زندگی می‌کردوخدا رامانند یک انسان قدرتمندکه عالم تحت سیطره اوست تصور می‌کرد ومولانا این محاوره وگفتگو را چنین سراییده :

دید موسی یک شبانی را به راه

کوهمی گفت ای خدا و ای اله

تو کجایی تا شوم من چاکرت

چارقت دوزم کنم شانه سرت

تا جایی که موسی به او می‌رسد وبه اونهیب می‌زند:

گفت موسی: های خیره سر شدی

خود مسلمان ناشده کافر شدی

شبان از برخورد موسی سخت ناراحت شده وسر به بیابان می‌گذارد و می‌رود اما به ناگاه خطابی از خدا می‌شنودکه چرا بنده ما رااز ما جدا کردی لذا در بیابان به دنبال او می‌دود او را پیدا می‌کندو عذر خواه می‌شود و می‌گوید:

هیچ آدابی وترتیبی مجو

هرچه می‌خواهد دل تنگت بگو

حال با کمی تامل وتوجه این سوال پیش می‌آید حضرت موسی که دارای علم است قدرت خداوندرادیده ومی‌داند که اوخالق هستی است وهیچ قالب مادی برای او متصور نیست آیا می‌تواند این گونه (مانند یک شبان ) باخداوند به گفتگو بپردازد و او را چنین توصیف کند؟

قطعا جواب منفی است زیرا او دانا وعالم است و شبان جاهل ،‌او توان وفرصت شناخت خدا را آنچنان که هست دارد ولی درک وشناخت شبان از خداوند در قالب یک انسان تصور است و کسی تابه حال او را آگاه نکرده و فضا وموقعیت مناسب جهت درک این موضوع نداشته است.

ب) جاهل مقصر:

پیشرفت علم وتکنولوژی ودریافت‌های علمی گوناگون از زمین تا فضا ،‌علوم ارتباطات وشبکه جهانی ،رسانه‌های جمعی ، همه وهمه انسان امروز را از فراسوی جهان در لحظه‌های زمان از اطلاعات مورد نیاز آگاه ساخته و دروازه‌های علوم مختلف را به روی وی گشوده است.

او که مدارج تحصیلی را طی کرده در دوران تحصیل با بعضی از زبان‌های دیگر از جمله عر بی آشنا شده و دارای توانمندی گویش خوب و صحیح به لحاظ سلامت جسم ودستگاه تکلم می‌باشد آیا می‌تواند ادعای جهل وعدم اطلاع وآگاهی از نحوه یک گویش صحیح را بنماید؟

فلذا با توجه به موارد فوق جاهل مقصر شناخته شده (کوتاهی کرده) و در پیشگاه خداوند مسئول می‌باشدالبته ضمن اینکه جهت فراگیری آن هیچ درنگی جایز نیست هیچ مانعی نیز برای جبران مافات نیست وخداوند آمرزنده ومهربان است.

۲) عدم توانمندی:

کسی که به هردلیل دستگاه تکلم وگویش او معیوب وناقص است مثلا نوک زبانی تکلم می‌کند ویک یا چند حرف را نمی‌تواند خوب تلفظ کند ویا آنقدر مسن است که توان ادا وتلفظ صحیح حروف را ندارد و یا به گونه‌ای مریض است که حس گویایی و تکلم ندارد برمبنای آیه شریفه ( لا یکلف الله نفسا الا وسعها) انشاء الله عقابی متوجه او نیست وخداوندهیچ‌گاه تکلیف مالایطاق نمی‌کند.

● مسلمانان وگویش‌ها

قریب یک میلیارد ونیم مسلمان در سراسر جهان زندگی می‌کنند وهرکدام فرهنگ‌ها ،‌گویش‌ها و الفبای خاص خود را دارند برای مثال مسلمانان هند ،پاکستان ، چین ، روسیه ،آمریکا ، آفریقا ،آلمان ، فرانسه و دیگر کشورها هر کدام دارای الفبا وحروف مخصوص به خود هستند که چه بسا هیچ شباهتی با الفبای عربی که زبان کلام وحی وامور عبادی است ندارد اما درکنگره بزرگ حج در آن همایش بزرگ الهی که مسلمانان از هر مرز وجغرافیا و رنگ و نژاد وزبان در آن شرکت می‌کنند پروانه‌وار به دور خانه خدا می‌چرخند وهمه با هم با یک کلام واحد وآوای ملکوتی زیبا این شعار ونغمه الهی را می‌سرایند “لبیک اللهم لبیک ، ان الحمد والنعمه لک والملک ،‌لا شریک لک لبیک “ این در صورتی است که ما ایرانیان و فارسی زبانان تعداد ۲۸ حرف عربی را در دل زبان خود داریم که روزمره با آنها تکلم می‌کنیم ولی اگر کشورهای مسلمان این ویژگی را ندارند فلذا جای هیچ عذر وبهانه‌ای برای ما نمی‌ماند. البته لازم است نسبت به ادا وتلفظ ۹ حرف آن که عبارتنداز : ث، ح،ذ، ص، ض، ط، ظ، ع ، غ دقت بیشتری مبذول شود که در حقیقت عمده بحث بر روی تلفظ این حروف مطرح گردیده که اولا باید اهمیت موضوع بیان شود و ثانیا نحوه گویش وتلفظ این حروف از طریق مبادی آموزشی ورسانه‌ای به سمع و نظر همگان برسد. امید است خداون متعادل ما را به وظایف بندگی وشکرگزاری از نعم بی‌شمار خود که راس همه آ‌نها نمازاست موفق بدارد.

محمد حسین پور عباسی - مدرس دانشگاه

محمد حسین پور عباسی - مدرس دانشگاه