جمعه, ۲۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 14 February, 2025
مجله ویستا

دیابت کوچولوها را بزرگ نکنید


دیابت کوچولوها را بزرگ نکنید

بهترین طرز برخورد با دیابت کودکان در گفتگو با دکتر محمدرضا علایی فوق تخصص بیماری های غدد

«علی شکم‌درد دارد. از صبح تا حالا چیزی نخورده. دو دفعه استفراغ کرده. دهان‌اش خشک شده، آقای دکتر! کمک کنید؛ پسرم دارد از دست می‌رود...

دکتر با بی‌خیالی، نگاه بی‌حوصله‌ای به شما می‌اندازد. می‌رود و می‌آید. از علی نمونه خون می‌گیرد. مرتب به انگشت‌اش سوزن می‌زند و یک قطره خون‌اش را می‌چکاند روی یک دستگاه کوچک که شما نمی‌دانید اسم آن چیست. هر چه می‌خواهید به دکتر بگویید که حال پسر شما خوب بوده و اصلا تا حالا یک دفعه هم سرما نخورده، او اهمیت نمی‌دهد. لج‌تان می‌گیرد از اینکه علی هم برای او مثل بقیه مریض‌های اورژانس است. به دست علی سرم وصل کرده‌اند و شما آرزو می‌کنید هرچه زودتر تمام شود شما بروید خانه و دوباره با پسر کوچولوی نازنین‌تان احساس آرامش کنید ولی انگار این دقیقه‌های لعنتی تمامی ندارد...

ـ «خانم! باید مطلبی را خدمت‌تان عرض کنم. بچه شما مبتلا به دیابت است...»

بقیه مطلب را می‌شنوید و نمی‌شنوید. دنیا دور سرتان می‌چرخد. دل‌تان می‌خواهد موهای دکتر را بکشید یا به او فحش بدهید یا...

داستان بالا ممکن است برای شما یا یکی از نزدیکان‌تان اتفاق افتاده باشد. دکتر محمدرضا علایی، فوق‌تخصص بیماری‌های غدد و متابولیسم کودکان و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، توصیه‌هایی برای شما دارد؛ برای شما که تازه متوجه بیماری دیابت در فرزند دلبند‌تان شده‌اید.

▪ آقای دکتر! بسیاری از خانواده‌ها در مورد مبتلا شدن فرزندشان به دیابت احساس نگرانی می‌کنند. لطفا در مورد نشانه‌های ابتدایی آغاز بیماری دیابت توضیحی بفرمایید.

ـ در مورد ترس از دیابت باید نوعی حالت اعتدال و میانه‌روی را رعایت کرد. از طرفی باید مراقب نشانه‌های بیماری در کودکان خود باشیم و از طرفی نباید ترس ما از دیابت تبدیل به نوعی هراس غیرمنطقی و بیمارگونه بشود. کودکی که مبتلا به دیابت می‌شود قبل از ورود به فاز حاد حمله دیابتی یا به اصطلاح «کتواسیدوز دیابتی»، برخی نشانه‌ها و علایم را از خود بروز می‌دهد؛ مثلا پرخوری، پرنوشی یا کاهش وزن.

▪ یعنی علایم آن شبیه به علایم دیابت در بزرگسالان است؟تا حدودی. البته تفاوت‌هایی هم وجود دارد؛ مثلا در کودکان ممکن است ما با نوعی از دیابت مواجه باشیم که شروعی ناگهانی دارد. علاوه بر این، ظرافت‌ها و ریزه‌کاری‌هایی وجود دارد که خانواده می‌تواند از آن طریق متوجه بروز دیابت بشود.

▪ مثلا چه ظرافت‌هایی؟

ـ مثلا کودکی که تا حالا برنامه ادراری منظمی داشته، ناگهان دچار شب‌ادراری می‌شود یا تعداد دفعات نیاز به دست‌شویی رفتن در او زیادتر می‌‌شود. مادر با مشاهده این علایم باید احساس خطر کند.

▪ یعنی دیابت تنها دلیل پرادراری است؟ابداً. منظور من این نبود. برای تشخیص دیابت یا شک به بروز دیابت باید مجموعه‌ای از علایم را در نظر داشت که پرادراری هم یکی از آنهاست.

▪ خانواده‌ای که برای اولین بار متوجه تشخیص دیابت در فرزند خود می‌شود، معمولا چه برخوردی با این موضوع می‌کند؟

ـ ببینید؛ دیابت از جمله بیماری‌هایی است که لفظ آن بار معنایی منفی ایجاد می‌کند، چه در میان خانواده چه در میان جامعه. مثلا اگر کودکی دچار سرماخوردگی شود، خانواده او تنها رنج بیماری فرزند را بر دوش خواهد کشید اما در برخورد با یک بیماری مانند دیابت علاوه بر رنج داشتن یک عضو یا یک فرزند بیمار در خانواده، ما با یک زحمت دیگر هم روبه‌رو هستیم و آن چیزی نیست به جز بار منفی کلمه دیابت. باید توضیح بدهم که دیابت هم یک بیماری مانند سایر بیماری‌ها است و اگر ما در برخورد با آن احساس ترسی دو چندان داریم، علت آن اتفاقی است که در ذهن ما دارد می‌افتد. اولین قدم و اولین توصیه برای چنین خانواده‌هایی این است که با کسب اطلاعات درست و علمی در حد نیاز از منابع معتبر شناخت کاملی از این بیماری به دست بیاورند و راه برخورد صحیح با آن را بیاموزند. بارها گفته‌اند و بارها شنیده‌ایم و من یک بار دیگر روی آن تاکید می‌کنم که ترس‌هایی از این قبیل ریشه در ناآگاهی ما دارد.

▪ علاوه بر بار منفی لفظ دیابت، قبول کنید که دیابت بیماری سختی است؟

ـ بله، قبول دارم. دیابت و مراقبت از بیمار دیابتی سخت است؛ به‌خصوص برای کودکی که جگرگوشه‌ پدر و مادر است. برای خانواده‌ها هم تزریق انسولین گاهی ترس‌آور و ناراحت‌کننده است.

▪ یعنی حق دارند که بترسند.مگر من گفتم حق ندارند؟! حق دارند که ناراحت باشند و احساس عذاب کنند اما عرض بنده این است که باید با سلاح منطقی به جنگ اتفاقات زندگی رفت.

▪ منطق به ما چه می‌گوید؟

ـ فرض کنیم که فرزند ما مبتلا به دیابت می‌شود. منطق راهی را پیش پای ما می‌گذارد که به بهترین و عاقلانه‌ترین شیوه برخورد با این بیماری منجر می‌شود. دیابت احتیاج به کنترل دقیق قندخون، نظم و سازماندهی در برنامه غذایی کودک و زمان‌بندی منسجم در تزریق انسولین دارد. منطق به ما می‌گوید که همه این مسایل را بپذیریم و به جای یأس یا ناامیدی به چشم یک فرصت به آن نگاه کنیم؛ فرصتی برای منظم بودن، فرصتی برای انضباط در همه جنبه‌ها و شئون زندگی. این یک حقیقت است، نه یک شعار.

▪ برای خانواده‌ای که تازه متوجه بیماری دیابت در فرزندش شده و در شوک روحی به سر می‌برد، به عنوان اولین قدم، چه توصیه‌ای دارید؟

ـ سوال بسیار مهمی است. اولین قدم همان است که عرض کردم؛ یعنی با بیماری دیابت بی‌طرفانه برخورد کنیم. بیماری دیابت فرزند ما هیچ وقت کمر ما را خم نخواهد کرد. پس نگذاریم ترس بی‌مورد از آن کمر ما را خم کند. برای همه مادران عزیز تکرار می‌کنم که اولین قدم این است که واقعیت را بپذیرند و با آن منطقی برخورد کنند. دیابت می‌تواند یک فرصت باشد، قبل از آنکه یک تهدید به حساب بیاید. توصیه من این است که آرامش‌تان را حفظ کنید و با حفظ آرامش و داشتن یک نگاه منطقی قدم اول را بردارید و ما قدم‌های بعدی را راحت‌تر برخواهیم داشت.

▪ و این قدم‌های بعدی چیست؟

ـ تزریق انسولین و تنظیم برنامه غذایی کودک. انسولین یک داروی تزریقی است که انواع مختلفی دارد. باید بدانیم که تنها زمانی انسولین ما کافی است که قندخون کودک تحت کنترل باشد. تنظیم دقیق دوز انسولین معمولا مدتی زمان می‌برد که در این مدت، نباید ارتباط خانواده با پزشک قطع شود.

▪ برای تنظیم رژیم غذایی در کودکی که به تازگی مبتلا به دیابت شده، چه توصیه‌ای دارید؟

ـ تنظیم رژیم غذایی کودک در کنار تنظیم دوز و تزریق انسولین، از نخستین قدم‌ها به حساب می‌آید که اتفاقا بسیار سخت هم هست. بچه‌ای که تا دیروز در خوردن همه چیز آزاد بوده، شما باید از امروز به او امر و نهی کنید، به خصوص اینکه بچه‌ها تمایل زیادی به مصرف موادقندی مثل بستنی و شیرینی و شکلات دارند. بچه‌ها در مورد رژیم‌غذایی دیابت قطعا مقاومت می‌کنند. اینکه ما بخواهیم کودک ما این قضیه را هضم کند و با آن کنار بیاید، انتظار بی‌جایی است؛ چون او درک درستی از بیماری خود ندارد.

▪ پس راه‌حل چیست؟

ـ خانواده باید برنامه غذایی خود را با برنامه کودک هماهنگ کند. وقتی غذاهای به اصطلاح غیررژیمی از سفره خانواده حذف شوند، طبیعی است که تمایل به مصرف آنها توسط کودک هم کم می‌شود بنابراین به عنوان یکی از قدم‌های مهم تاکید می‌کنم که خانواده باید برنامه و عادات غذایی خود را در راستای بیماری فرزند خود تغییر دهد. برای تنظیم قندخون، درنهایت به یک ارتباط تنگاتنگ میان پزشک و متخصص تغذیه نیاز خواهد بود. البته این روزها با وجود کارگاه‌ها و سی‌دی‌های آموزشی، مواد غذایی جایگزین و فعالیت‌های متنوع ورزشی امکان برخورد با بیماری، نسبت به گذشته خیلی راحت‌تر شده است. به مادران کودکان دیابتی اطمینان می‌دهم که با رعایت دقیق نکات فوق، می‌توانند اداره بیماری را در دست بگیرند و در آن صورت، کودک آنها با افراد سالم جامعه تفاوت چندانی نخواهد داشت.

دکتر نیما سیفی