جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

زنان ونوسی مردان مریخی و همه اشتباهاتشان


زنان ونوسی مردان مریخی و همه اشتباهاتشان

نگاهی به آدم های فیلم «زنان ونوسی مردان مریخی» و زندگی های آنها

اگر چه جان‌گری، روان‌شناس مشهور، در کتابش از تفاوت‌های زنان و مردان و سوء تفاهم‌های میان‌شان می‌گوید اما زنان ونوسی و مردان مریخی که نامش را از کتاب او گرفته شباهت زیادی به حرف‌های جان گری ندارد. زنان ونوسی... فیلمی است که در قالب طنزی اغراق شده، اشتباهات زنان و مردان در ارتباطات و زندگی زناشویی‌شان را به تصویر می‌کشد. دنیای این فیلم، دنیای آدم‌هایی است که زندگی‌شان را با اشتباهات بسیار و بدون تصمیم‌گیری‌های بالغانه پیش می‌برند و هر کدام می‌توانند نماینده گروهی از ما باشند. همین جمع آدم‌های پر اشتباه بهانه ما شد تا با بررسی شخصیت هر یک از نقش‌های فیلم، از یک اشتباه رایج زنانه یا مردانه صحبت کنیم و چند جمله‌ای در مورد راه‌های پیشگیری از شایع‌ترین اشتباهات‌مان بگوییم.

● شخصیت‌های فیلم

سیمین یک زن بی‌منطق است. هیچ کاری به خانه و خانه‌داری ندارد و خودش را وارد حساب و کتاب‌های مالی زندگی نمی‌کند. همسرش مجبور است برای سفرهای مجردی او نزول بگیرد و کارهای خانه را انجام دهد تا سیمین آرام بماند.

سعید یک مرد منفعل است. از آن آدم‌هایی که توی هر ظرفی که بگیریدشان شکل همان ظرف را به‌خود می‌گیرند. زورگویی‌های زنش را به جان می‌خرد و هنوز هم فکر می‌کند که خوشبخت‌ترین مرد جهان است.

مرجان از آن زن‌های رویایی است که زندگی‌شان با کتاب‌های رنگارنگ روان‌شناسی می‌گذرد. از آن زن‌ها که می‌خواهند توصیه‌های روان‌شناسی را با تمام جزئیات و در همه لحظه‌ها رعایت کنند و خودشان را قربانی خوشبختی همسرشان کنند.

مادر سیمین یک زن نیمه‌مستبد است؛ زنی که به‌دلیلی نامعلوم بدون همسرش زندگی می‌کند و به بچه‌های کوچک و بزرگش یاد می‌دهد که چطور زندگی را ببرند و همسرشان را در مشت‌شان بگیرند.

پدر مرجان می‌خواهد همه جا پشت دختر زودباور و ساده‌اش بایستد. او که فکر می‌کند دخترش از عهده دفاع از خودش بر نمی‌آید، خودش به میدان می‌آید و باعث می‌شود که دختر جوانش تجربه ۳‌جدایی و ۴ ازدواج را در کارنامه داشته باشد.

مهران از آن مردهایی است که در حرف علیه همه زنان جهانند و در عمل آرزوی یک ازدواج رویایی را دارند. به‌نظر او سعید یک زن ذلیل تمام عیار است که باید هر چه زودتر از این چشم‌گفتن‌ها دست بردارد و زنش را سرجایش بنشاند.

● سیمین؛ زنی که همیشه شک دارد

حضور سیمین در فیلم با شک‌هایش شروع می‌شود. او فکر می‌کند همسری که توی مشتش گرفته ممکن است هر لحظه از دستش فرار کند و به همین دلیل ثانیه به ثانیه او را چک می‌کند. به‌نظر او راز موفقیت ازدواجش این است که لحظه‌ای هم همسرش را آزاد نمی‌گذارد و با ریختن کارهای خانه و بیرون روی سرش و همین‌طور همیشه بدهکار نگه داشتنش فرصت فکر کردن به خیانت را هم به همسرش نمی‌دهد.

● اشتباه سیمین: مردها را باید کاملا کنترل کرد

در زندگی واقعی سیمین‌ها کم نیستند، زنانی که بی‌دلیل و حتی با وجود این‌که می‌دانند یک زندگی تمام عیار دارند، باز هم به همسرشان شک می‌کنند و مرتب در حال کنترل او هستند. این زنان فکر می‌کنند اگر لحظه‌ای دست از مراقبت بردارند همه چیز به هم می‌ریزد و تا همسرشان را زیر سلطه خود در نیاورند نمی‌توانند مانع از خیانتش شوند. اما واقعیت این است که شما با هیچ کدام از این رفتارها نمی‌توانید مانع خیانت شوید. روان شناسان اکیدا توصیه می‌کنند سعی نکنید با زورگویی و کنترل کردن‌های غیرعادی زندگی مشترک‌تان را نجات دهید. شما باید یک سری قانون‌ها در زندگی مشترکتان داشته باشید که هم همسرتان به آن‌ها وفادار است و هم خودتان. تا زمانی که زندگی‌تان مطابق این قانون‌های مشترک پیش می‌رود دلیلی برای حساسیت وجود نخواهد داشت. اگر فکر می‌کنید بی‌دلیل در این مورد نگرانید بهتر است به یک متخصص مراجعه کنید و اگر هم به اندازه کافی دلیل و مدرک دارید و مدت‌‌‌هاست که احساس می‌کنید خیلی چیزها بین شما تغییر کرده، بهتر است با او صحبت کنید و بگویید که نسبت به ادامه زندگی مشترک‌تان نگران هستید و اگر او خودش را بیگناه می‌داند باید این شک‌ها را برطرف کند و بی‌گناهی‌اش را به مرور زمان به شما نشان دهد.

اگر همسرتان فکر کند که شما مثل یک کارآگاه به‌دنبال او هستید و مثل یک بازجو از او جواب می‌خواهید مطمئن باشید این آغاز فاصله بین شما و همسرتان است. برای فهمیدن این‌که همسرتان به شما خیانت می‌کند، هیچ دلیل قطعی یا قانون خاصی وجود ندارد و خیلی اوقات مردانی که خیانت کرده اند، هیچ رد‌پایی برای مشکوک شدن از خودشان به جا نگذاشته‌اند، پس به عرصه خصوصی زندگی همسرتان مثل تلفن همراه یا صندوق ای‌میلش سرک نکشید و خانه را برایش ناامن نکنید. این‌که او فکر کند در نبودش لباس‌هایش را گشته‌اید و سراغ کیف شخصی‌اش رفته‌اید می‌تواند اعتماد را از زندگی مشترک‌تان بیرون کند. یادتان نرود که به همان اندازه خطا کار بودن او احتمال دارد که هیچ خطایی از همسرتان سر نزده باشد. اگر اینطور باشد او با دیدن شک‌های شما اعتمادش را به این رابطه از دست خواهد داد و تلاش‌هایی که برای زندگی مشترک‌تان می‌کند را بی‌معنا خواهد دانست.

● سعید، اشتباهات همسرش را نمی‌بیند

سعید مردی همیشه خوش بخت است. تا زمانی که با سیمین زیر یک سقف زندگی می‌کند عاشق همسر و زندگی‌اش است و فکر می‌کند برای بهتر شدن رفتارهای سیمین تنها کافی است که دستوراتش را اجرا کند و به او فرصت دهد. زمانی هم که بعد از مرگ ظاهری سیمین با مرجان ازدواج می‌کند باز هم خودش را خوشبخت‌ترین مرد جهان می‌داند و با وجود این‌که ۲ زن اصلی زندگی‌اش شخصیت‌هایی کاملا متفاوت دارند، عاشق هر‌دوی‌شان می‌شود.

● اشتباه سعید: همسرم را هر‌طور که باشد دوست دارم

این تصور اشتباه تنها گریبان زن‌ها را نمی‌گیرد بلکه در بسیاری مواقع مردانی مثل سعید را با ‌خود درگیر می‌کند. خیلی اوقات ما عشق را با احساسات دیگر اشتباه می‌گیریم. عادت، وابستگی، ترس از تنهایی، هوس و... همگی می‌توانند در ذهن ما به‌عنوان عشق مجسم شوند و حتی با گذشت زمان در وجودمان ریشه بگیرند و ماندگار شوند.

شناختن مرز دوست داشتن با این احساسات ساده نیست. بهترین راه برای این‌که بدانید زنی را واقعا دوست دارید یا نه این است که تعریفی از دوست داشتن برای خودتان مشخص کنید. یک قلم و کاغذ بردارید و تعریفی از همسر ایده‌آل‌تان را روی آن بنویسید. این تعریف شامل چند ویژگی خواهد بود که دوست دارید همسرتان داشته باشد. بعد از نوشتن این معیارها، آن‌ها را اولویت‌بندی کنید. کدام‌شان برای‌تان مهم‌تر است و نمی‌توانید از آن‌ها صرف‌نظر کنید و کدام‌شان قابل چشم پوشی هستند؟

وقتی که تکلیف‌تان با خودتان روشن شد، نگاهی به فردی بیندازید که فکر می‌کنید دوستش دارید و می‌خواهید با او ازدواج کنید. ویژگی‌هایش را روی کاغذ بنویسید‌ هم مثبت‌ها را و هم منفی‌ها را. او تا چه اندازه ویژگی‌هایی که دوست دارید همسرتان داشته باشد را دارد و چه رفتارها و ویژگی‌هایی دارد که نمی‌تواند برای‌تان قابل پذیرش و تحمل باشد؟

اگر شما در حسی که برای خودتان ساخته‌اید غرق شده‌اید و با وجود تمامی این نوشته‌ها نمی‌توانید از پس احساس‌تان بربیایید، بهتر است از یک متخصص کمک بگیرید تا اگر حس دیگری به غیراز عشق، شما را به او پیوند زده بشناسید و مقابلش بایستید.

● مرجان؛ زنی که خودش را فدا می‌کند

مرجان می‌خواهد یک زن ایده‌آل باشد. زنی که با بله قربان گفتن دل شوهرش را به دست می‌آورد. روزهای اول زندگی‌اش با سعید هر روز خودش را به شکل یک زن در می‌آورد و از ترس این‌که همسرش به‌خاطر علاقه به زن دیگری او را تنها بگذارد می‌خواهد که نقش ۱۰ زن را برای شوهرش بازی کند. او ۳ بار طلاق گرفته و به خاطر این‌که دوباره زندگی‌اش را از دست ندهد، خواسته‌های هر ۳ مرد قبلی را برای همسر چهارمش بر‌آورده می‌کند

● اشتباه مرجان: من بدون تو وجود ندارم

زندگی مشترک بدون سازگاری و کنار آمدن معنای مشترک بودنش را از دست می‌دهد اما این سازگاری‌ها هیچ ارتباطی به فراموش کردن شخصیت و خواسته‌های خود ندارد.

گرچه خیلی از زن‌ها مانند مرجان گمان می‌کنند با فداکاری تمام و کمال می‌توانند یک مرد را عاشق خود کنند اما واقعیت این است که مرد‌ها دوست دارند همسرشان عقاید و نظرات خودش را داشته باشد. آن‌ها به استقلال فکری‌ همسرشان اهمیت می‌دهند و گرایشی به زنانی که خود را در زندگی مشترک حل می‌کنند و خواسته‌های مردشان را بی‌چون و چرا و برده‌وار می‌پذیرند ندارند. مردها اهمیت زیادی به زنان با اعتماد به نفس می‌دهند و دوست دارند به جای یک زن منفعل که هیچ نظر و عقیده‌ای از خود ندارد، یک زن منطقی داشته باشند که نظرهای مختلفش را هم با منطق و آرامش بیان می‌کند و به جای تایید همیشگی نظر همسرش، یک تصمیم منطقی و مشترک که از دل گفت‌وگو بیرون آمده را می‌گیرد.

برخلاف تصوری که برخی زن‌ها دارند و آن را نسل به نسل هم منتقل می‌کنند، مردها به خانه مشترک‌شان به‌عنوان یک رستوران یا هتل نگاه نمی‌کنند بلکه دوست دارند همسرشان برای آن‌ها نقش یک دوست و همراه را بازی کند؛ همراهی که ممکن است به خاطر اقتضائات زندگی مشترک، بخش خاصی از مسئولیت‌های خانه را هم به‌عهده گرفته باشد. آن‌ها دوست دارند همسرشان دوشادوش آن‌ها برای ساختن یک زندگی موفق تلاش کند و بار تصمیم‌گیری‌ها همیشه به دوش آن‌ها نباشد.شما ممکن است خیلی از خواسته‌های‌تان را به نفع زندگی مشترک‌تان کنار بگذارید اما قطعا همیشه مواردی وجود دارد که نمی‌توانید به راحتی از آن‌ها صرف‌نظر کنید. با همسرتان در مورد این موارد صحبت کنید و با دلایل‌تان اهمیت این موضوعات را برایش توضیح دهید. هرگز در این زندگی ذوب نشوید و سعی کنید داشته‌های‌تان را در خدمت زندگی مشترک درآورید نه این‌که و با رفتن زیر یک سقف همه آن‌ها را فراموش کنید.

● مادر سیمین؛ زنی که با مردها می‌جنگد

او دوست دارد یک زن مقتدر باشد و دخترانش را هم مثل خودش بار بیاورد. او به دختران نوجوانش یاد می‌دهد که چطور در آینده همسرشان را توی چنگ‌شان بگیرند و موفقیت سیمین را در ازدواجش تحسین می‌کند. از نظر او زن موفق زنی است که با مردها کنار نمی‌آید و به جای ساختن یک زندگی برابر، بر زندگی‌اش مسلط می‌شود. مادر فکر می‌کند زن موفق زنی است که همیشه حرف اول و آخر را در خانه می‌زند

● اشتباه مادر: زندگی را توی مشتت بگیر

زن‌هایی مثل او گاهی تا پایان زندگی‌شان هم از این تصور دست بر نمی‌دارند و با وجود شکست‌های عاطفی و مشکلاتی که با آن روبه‌رو می‌شوند، حاضر نیستند از این قانون سلطه‌جویانه کوتاه بیایند. اگر شما هم مانند او فکر می‌کنید، باید ابتدا مشخص کنید که به‌دنبال چه زندگی‌ای هستید. دوست دارید بر همه چیز سلطه داشته باشید و تمام روزتان را بر یک نفر ریاست کنید یا دنبال یک زندگی مشترک و حمایت مردی هستید که شما را دوست دارد و نه به خاطر ترس از واکنش‌های‌تان بلکه به خاطر احترام به ارتباط‌تان حد و مرزهای زندگی مشترک‌تان را رعایت می‌کند.

هیچ کسی دوست ندارد زندگی‌اش را با مورد امر و نهی قرار گرفتن بگذراند.حق همسر شماست که بعد از ازدواج هم علائق شخصی خود را داشته باشد و به‌خاطر آن‌ها مورد احترام قرار گیرد. اگر قصد ازدواج دارید و فکر می‌کنید که یک‌سری از رفتارها و ویژگی‌های همسرتان برای‌تان قابل تحمل نیست، در کمال آرامش با او صحبت کنید و بگویید که اگر این رفتارها در آینده هم ادامه پیدا کنند، برای زندگی‌تان دردسرساز خواهند شد اما اگر با آگاهی از تمام ویژگی‌های شخصیتی او را پذیرفته‌اید، دلیلی ندارد که به خاطر هر کدام‌شان تحقیرش کنید. یکی از بزرگ‌ترین اشتباهاتی که می‌توانید مرتکب شوید این است که شخصیت پیشین همسرتان را از او بگیرید و بخواهید او را به نمونه کپی شده خود تبدیل کنید یا خواسته‌‌های‌تان را به او تحمیل کنید. فراموش نکنید که چه کسی را انتخاب کرده‌اید و سعی نکنید که زمام زندگی را با امر و نهی و واکنش‌های تند به دست بگیرید. یادتان نرود، زندگی خیابانی دوطرفه است و هر دوی شما حق گذشت از آن را ( آن هم در کنار هم نه در مقابل هم) دارید.

● مهران، دوست دارد رئیس خانه باشد

مهران از تلاش برای سر عقل آوردن او دست بر نمی‌دارد. به سعید می‌گوید اگر یک بچه بیاورد و همه کارها را سر زنش بریزد، زندگی‌اش زیر و رو می‌شود؛ «تا کی می‌خواهی به این وضعیت ادامه دهی و اجازه دهی که زنت مدام توی کارهای تو سرک بکشد.» به‌نظر او سعید نمونه یک مرد زن ذلیل است که آبروی تمام مردها را می‌برد.

● اشتباه مهران : مرد باید به زندگی‌اش سلطه داشته باشد

همان اتفاقی که برای زنانی مثل مادر سیمین می‌افتد ممکن است برای خیلی مردها هم پیش بیاید. تصور این‌که زندگی مشترک میدان رقابت است و تنها با تاک تیک‌های پیچیده و پنهانی می‌توان در این میدان پیروز شد، یکی دیگر از اشتباهات دنیای زناشویی است. اگر شما از آن دسته آدم‌هایی هستید که تمام روزشان را به صف‌آرایی مقابل همسرشان می‌گذرانند، بهتر است شیوه زندگی‌تان را تغییر دهید و با همراهی و البته درایت‌تان آرامش واقعی را تجربه کنید.

بسیاری مردها فکر می‌کنند، مدام در معرض سوءاستفاده همسرشان قرار دارند و اگر لحظه‌ای غفلت کنند، عنان زندگی را از دست می‌دهند و هر چه ساخته‌اند بر باد می‌رود. برای خلاص شدن از این تصور آزار دهنده باید به همان اصل قانون های مشترک برگردید. به جای وضع محدودیت ها برای چنین ارتباطی، با همسرتان در مورد شرایط زندگی تان صحبت کنید و برای وظایف و مسئولیت های‌تان یک محدوده تعریف کنید. محدوده عادلانه ای که هر دوی شما با آن موافقید و برای استحکام زندگی تان با دل و جان رعایتش می کنید.

این جمله را از زبان خیلی از مرد ها می شنویم « همه زن ها مثل همند ...» اما به جای پیروی از این قاعده های بی معنا و قبل ازگرفتن تصمیم های افراطی، باید نگاهی به همسر آینده یا فردی که حالا زیر یک سقف با او زندگی می‌کنید بیندازید. نشانه ها را جدی بگیرید و قدر هر فرصتی که او برای نشان دادن حسن نیتش ا زآن استفاده می کند را بدانید. گمان نکنید که با رفتارهایش به شما باج می دهد، چرا که او تنها می خواهد شرایط را برای رابطه ای آرام فراهم کند، پس با او در ساختن این آرامش سهیم شوید.

به جای ادامه دادن به این وضعیت، ترس‌های‌تان را با هم در میان بگذارید و به طرف مقابل‌تان برای نشان دادن حسن نیتش فرصت دهید. دست از توهم توطئه داشتن بردارید، همسرتان را آن‌طور که هست ببینید و نه آن‌طور که فکر می‌کنید بعضی زن‌ها هستند.

● پدر مرجان، به جای دخترش تصمیم می‌گیرد

پدر مرجان مدیر یک کارخانه است. به محض این‌که فکر می‌کند سعید زندگی دخترش را خراب کرده تمام حمایت‌های مالی و غیرمالی‌اش را حذف می‌کند تا درس خوبی به داماد بدهد و زندگی دخترش را نجات دهد. او پیش از این ۳ بار طلاق دخترش را گرفته و فکر می‌کند که اگر این بار هم داماد پایش را کج بگذارد باید دخترش را از خانه او بیرون بیاورد.

● اشتباه پدر: دخترم صلاح خودش را نمی‌داند

درست است که او به‌عنوان یک پدر، با دیدن مشکلات زندگی دخترش ناآرام می‌شود و فکر می‌کند چون راه درست را می‌داند باید خودش وارد عمل شود اما واقعیت این است که هیچ راهی مطلقا درست یا غلط نیست. اگر شما هم مانند او می‌بینید که دخترتان با مشکلاتی در زندگی مشترکش روبه‌رو است تنها کنار او باشید و به او نشان دهید که درصورت هر اتفاقی او را حمایت می‌کنید.

به جای سرزنش کردن‌های بی‌وقفه به او زمان دهید که مشکلاتش را درک کند و راه‌حل‌هایی که گمان کرده کارساز هستند را امتحان کند. به جای پرسش و پاسخ‌های مداوم در مورد مشکلاتش و دلایل رفتارهای شوهرش، به او فرصت دهید که موضوع را خودش با شما مطرح کند. زمانی که سراغ‌تان آمد و نگرانی‌هایش را بیان کرد ابتدا با آرامش گوش کرده و بعد راه حل‌هایی که به‌نظرتان می‌رسد را مطرح کنید. اگر فکر می‌کنید که او گوشش به این حرف‌ها بدهکار نیست، بدون سرزنش و در آرامش از او بخواهید که یک متخصص را ببیند. شاید بد نباشد خودتان هم با یک مشاور صحبت کنید و آگاهی‌تان را نسبت به مشکلات دخترتان، دلایلش و راه‌حل‌هایش بیشتر کنید. او را به سمت جدایی پیش نبرید و تا زمانی که کاملا این موضوع را نپذیرفته و خودش آن را مطرح نکرده است، برای بازگرداندن او به دنیای مجردی تلاش نکنید.

اگر مایل هستید می‌توانید یک گفت‌وگوی بدون بحث و تهدید را با دامادتان ترتیب دهید. نگرانی‌های‌تان را به‌عنوان یک پدر مطرح کنید و به دلایلش توجه کنید. آیا واقعا زندگی‌شان آن‌طور که شما فکر می‌کنید به سراشیبی افتاده یا این‌که شما به دلیل علاقه به دخترتان بخشی از ماجرا را نمی‌بینید؟