دوشنبه, ۱۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 3 February, 2025
حکم بی حس کردن اعضاء هنگام اجرای کیفرهای جسمانی
آیا هنگام اجرای حد یا قصاص، بیحس کردن عضوی کهمیخواهند آن را قطع کنند یا بیحس کردن بدن شخصی که محکوم به تازیانه یا رجم شده، جایز است؟ این پرسشی است که امروزه در پرتو پیشرفتهای علم طب و فنون جدید جراحی خودنمایی میکند. پیشرفت دانش پزشکی و فنون جدید جراحی این امکان را فراهم آورده است که با بیحس کردن بدن یا عضوی از آن، درد ناشی از ضرب و زخم احساس نشود. بیشک اگر این کار نسبت به شخصی که محکوم به حد یا تعزیر یا قصاص شده است جایز بوده و حق او شمرده شود، حتما آن را مطالبه خواهد کرد چرا که درد او را بسیار سبک میکند.
این مساله از مسائل مستحدثه است، از این رو نزد فقهایپیشین مطرح نبوده است و اساسا در زمانهای گذشته امکان چنین کاری نبوده تا فقها از حکم آن بحث کنند.بنابراین، باید باب بحث و استنباط حکم این مساله نیز همانند دیگر مسائلمستحدثه، امروز گشوده شود.
از آنجا که این مساله هم در باب حدود و تعزیرات و هم درباب قصاص مطرح است و ماهیت و ملاکهای این دو باب با هم متفاوت است ضروری است که این بحث را در دو مساله طرح کنیم: یکی حکم بیحس کردن اعضا به هنگام اجرای حدود و تعزیرات و دیگری حکم بیحس کردن اعضا به هنگام اجرای قصاص.
● مساله نخست:
بیحس کردن اعضا هنگام اجرای حد یا تعزیربرای به دست آوردن حکم این مساله بایدادله حدود وتعزیرات را بررسی کرد که آیا از این ادله استفاده میشود که دردناک بودن کیفر حد یا تعزیر به اندازهایکه طبیعت آن کیفر اقتضا میکند شرطی لازم بوده و بخشی از کیفر استیا چنیننیست؟ اگر از این ادله به دست نیاوردیم که دردناکبودن کیفر در اجرای حدود وتعزیرات شرط است، مقتضای اصل، جواز بیحس کردن محکوم است. بلکه شاید بتوان گفت:در صورتی که محکوم، خواهان بیحس کردن خود بوده و امکان آن نیز فراهم باشد،اجرای حد بر او بدون بیحس کردن او حرام است زیرا آزار رساندن به شخص مسلمان جزدر موارد کیفرهای مقرر شرعی، حرام است و مفروض نیز آن است که دردناک بودن کیفرو ایجاد درد در محکوم، جزو اصل کیفر نیست.
اما آنچه از ادله حدود و تعزیرات به دست میآید این استکه دردناک بودن کیفربه مقدار متعارف آن، شرطی لازم بوده و جزو اصل کیفر قرار داده شده است. درنتیجه، بیحس کردن محکوم هنگام اجرای کیفر به گونهای که درد تازیانه یا قطع عضورا احساس نکند، جایز نیست. رای صحیح همین است و به چند بیان میتوان آن راتقریب کرد.
▪ تقریب اول، استدلال به آیات
حدودبیشتر آیات شریفهای که متعرض بیان حدود شدهاند، بر این نکته دلالت دارند کهدردناک بودن کیفر و آزردن محکوم، شرط کیفرهای مقرر بوده و جزو مفهوم آنها است. در آیات مربوط به حد زنا و فحشا، تعبیر عذاب و ایذا آمده است:
الزانیه والزانی فاجلدوا کل واحد منهما ماهٔ جلدهٔ ولاتاخذکمبهما رافهٔ فی دین الله ان کنتم تومنون بالله والیوم الاخرولیشهد عذابهما طائفهٔ من المومنین. زن و مرد زناکار را هر یک،صد تازیانه بزنید و در اجرای احکام دین خدا نسبت به آنان رحم نورزید اگر بهخدا و آخرت ایمان دارید، و باید گروهی از مومنان شاهد عذاب کشید آنان باشند.«۱»
ممکن است گفته شود که عنوان جلد (تازیانه) دلالتصریحی بر شرطیت دردناکبودن وآزار داشتن ندارد. در پاسخ باید گفت: ذیل آیه صریحا عذاب کشیدن را بیان کردهاست، بلکه صدر آیه نیز به قرینه ولاتاخذکم بهما رافه دلالت بر عذاب دارد.
در آیه مربوط به لعان آمده است:ویدروا عنها العذاب ان تشهد اربع شهادات بالله انه لمن الکاذبین. یعنی اگر چهار شاهد سوگند به اسم الله یاد کردند که شوهر دروغ میگوید، عذاب از زن برداشته میشود.«۲»
در مورد حد کنیزان آمده است:فعلیهن نصف ما علی المحصنات من العذاب. یعنی عذاب کنیزان نصفعذاب زنان آزاد شوهردار است.«۳»
در مورد لواط و زنا آمده است:واللذان یاتیانها منکم فادوهما فان تابا واصلحا فاعرضواعنهما ان الله کان توابا رحیما. یعنی: آن دو نفری را از شما که مرتکبلواط و زنا شدند، آزار رسانید، پس اگر توبه کردند و اصلاح شدند با آنان کارینداشته باشید، همانا خداوند توبهپذیر و مهربان است.«۴»
در آیه مربوط به حد قذف آمده است:ان الذین یرمون المحصنات الغافلات المومنات لعنوا فی الدنیاوالاخرهٔ ولهم عذاب عظیم. یعنی: کسانی که به زنان شوهردار با ایمانبیخبر، تهمت میزنند، در دنیا و آخرت لعنتشدهاند و عذاب سهمگینی دارند.«۵» استدلال به این آیه مبتنی بر آن است که مراد از لهم عذاب عظیم هم عذاب در دنیا-یعنی حد قذف- و عذاب در آخرت باشد.
در بیان حد سرقت آمده است:والسارق والسارقهٔ فاقطعوا ایدیهما جزا بما کسبا نکالا من اللهوالله عزیز حکیم. یعنی: دست مرد و زنی را که دزدی کردهاند قطع کنید، اینسزای کار آنان و عذابی از جانب خداوند است و خداوند عزیز و حکیم است.«۶» آیهای که حد محاربه را بیان کرد، نیز دلالت بر شدید بودن کیفر آن دارد،کیفرهایی مانند کشتن و به صلیب کشیدن و بریدن دست و پا در این آیه همه بهصیغه تفعیل آمده است که دلالت بر تشدید فعل دارد و آنچه از آن فهمیده میشود شدید کردن کیفر است.
از بررسی آیات حدود که ریشه تشریع این حدود هستندچنین به دست میآید که منظوراز تشریع حد، عذاب دادن و آزردن مرتکب است تا بدین وسیله او و بلکه دیگران را از ارتکاب جرم باز دارد. به همین جهت در بعضی از حدود، واجب است که مجازات درحضور گروهی از مومنان صورت گیرد و ایشان شاهد اجرای حد باشند.
ممکن است ادعا شود که اجرای حد خصوصا در مواردیمثل قطع عضو، حتی اگر محکوم رابیحس نیز کنند، همواره مرتبهای از عذاب و آزار را به همراه دارد ولو به لحاظآثار بعد از اجرا باشد. بر این اساس، مراد از درد و عذابی که در آیات یاد شدهبدان اشاره شده است، همین مقدار ازعذاب است و آیات مذکور دلالتی بر شرطیت عذابو آزار، بیش از این مقدار ندارد.
این ادعا را نمیپذیریم، زیرا خلاف ظهور آیات است. ظاهرآیات یاد شده این استکه نفس حد تازیانه یا قطع عضو، عذاب و آزار استیعنی عذاب دادن و آزردن محکوم،با خود حد حاصل میشود نه با آثار و پیامدهای بعدی آن از قبیل ننگ و بدنامی.
بلکه میتوان گفت: فهم عرفی و ارتکاز عقلایی در بابکیفرهایی مثل زدن و قطع عضو،آن است که در این کیفرها، همان جنبه دردناک بودن و آزار جسمانی آنها موردنظر است تا از این طریق، مجرمان تادیب شده و دیگر مرتکب جرم نشوند و نیز تادیبآنان مایه تنبه دیگران شود، چنانکه در مورد وعده عذاب و کیفرهای اخروی و یاآزار و شکنجههایی که طاغوتها و زورمداران پیوسته اعمال میکنند نیز همین غرضمورد نظر است. این فهم عرفی به آن معنا است که در اینجا قرینه عقلی ارتکازیوجود دارد که ادله کیفرهایی مانند تازیانه و رجم را به این نکته منصرف میکندکه مراد از اینگونه کیفرها، آزردن و عذاب دادن محکوم است و صرف شکل و صورتکیفر مراد نیست. بر این اساس، حتی اگر در آیات شریفه، تعبیر عذاب و ایذاء همنیامده بود بلکه تعبیرهایی مانند جکلد و قطع و ضرب آمده بود نیز ما به مقتضایهمین قرینه نوعی و فهم ارتکازی، از آنها استفاده میکردیم که در مقام کیفر دهی،عذاب داشتن و دردناک بودن کیفر، شرط است. بنابراین به مقتضای طبیعت اینگونهکیفرها، دردناک بودن و آزار داشتن به اندازه متعارف، جزء مفهوم عرفی وارتکازی آنها است و در این نکته جای هیچ تردیدی نیست.
▪ تقریب دوم، استدلال به روایات
در بسیاری از روایاتی که به بیان کیفیت بعضی از حدود وتعزیرات پرداختهاند،تعبیرهایی هست که دلالت بر اشتراط درد و عذاب در کیفرهای جسمانی دارد:
در معتبره ابوالعباس این تعبیر آمده است:عذاب الدنیا اهون من عذاب الآخره. یعنی عذاب دنیا آسانتر از عذاب آخرت است.«۷»
در روایت مرسله صفوان آمده است:المرجوم یفر من الحفیره فیطلب؟ قال: لا ولا یعرض له ان کان اصابه حجر واحدلمیطلب، فان هرب قبل ان تصیبه الحجاره رد حتی یصیبه الم العذاب. یعنی: از امام(ع) پرسیده شد: اگر محکوم به رجم از گودال فرار کرد، آیا باید برگردانده شود؟ امام(ع) فرمود: نه و اگر حتی یک سنگ هم به او اصابت کرده باشد، برگرداندهنمیشود. اگر قبل از اصابتسنگ فرار کرد، باید برگردانده شود تا درد عذاب رابچشد.«۸»
در تعبیر دیگری آمده است:وان لمیکن اصابه الم الحجاره رد. یعنی اگر درد سنگ را نچشید باید برگرداندهشود.«۹»
در باب پانزدهم از ابواب حد قذف، روایات پرشماری دلالتبر آن دارند که در حدزنا، ضربهها شدیدتر از حد شرابخواری و در حد شرابخواری شدیدتر از حد قذف و درحد قذف، شدیدتر از تعزیر باید باشد. واضح است که منظور از شدت ضربه چیزی نیستجز شدیدتر کردن درد و آزار. در روایت معتبر حسینبن علاء در مورد کسی که در خواب با مادر شخص دیگری محتلمشده و سپس خبر احتلام خود را به گوش آن شخص رسانده بود، آمده است:
قال امیرالمومنین(ع): ان فی العدل ان شئت جلدت ظله فانالحلم انما هو مثلالظل و لکنا سنوجعه ضربا و جیعا حتی لایوذی المسلمین، فضربه ضربا وجیعا. یعنی:حضرت امیر فرمود: عدالت آن است که اگر بخواهی میتوانی سایه او را شلاق بزنی،زیرا احتلام مثل سایه است ولی ما او را تنبیه دردناکی خواهیم کرد تا از این پسمسلمانان را نیازارد. سپس او را به طور دردناکی زد.«۱۰»
در روایت صحیح محمدبن مسلم آمده است:قال: سالته عن الشارب، فقال: اما رجل کانت منه زله فانی معزره واما آخر یدمنفانی کنت منهکه عقوبه لانه یستحل المحرمات کلها ولو ترک الناس وذلک لفسدوا. یعنی: از امام صادق درباره شرابخوار پرسیدم، فرمود: کسی که لغزشی از او سرزده باشد او را تعزیر میکنم، اما کسی که بر این کار مداومت داشته باشد، او رابه سختی کیفر خواهم داد، زیرا او همه محرمات را حلال شمرده است. اگر مردم دراین کار به حال خود رها شوند، تباه خواهند شد.«۱۱»
در روایت ابوبصیر آمده است:سالته عن السکران والزانی، قال: یجلدان بالسیاط مجردین بین الکتفین، فاما الحدفی القذف فیجلد علی ما به ضربا بین الضربین. یعنی: از امام (ع) درباره مست وزناکار پرسیدم، فرمود: آنان را لخت کرده و با تازیانه میان شانههایشان میزنند،اما در حد قذف، ضربات متوسط است.«۱۲»
در روایت علیبن جعفر آمده است:عن ابیه عن علی(ع) انه سئل عن راکب البهیمه، فقال: لارجم علیه ولا حد ولکنیعاقب عقوبه موجعه. یعنی: علیبن جعفر میگوید: پدرم فرمود: از علی(ع) دربارهبا چهارپای پرسیدند، فرمود: نه سنگسار میشود و نه حدی بر او جاری میشود، ولیبه طور دردناکی کیفر خواهد شد.«۱۳» استدلال به این روایات همانند استدلال به آیات گذشته است و نیازی به تکرار آننیست.
▪ تقریب سوم، استشهاد به آراء فقها
فقها در باب حد شرابخواری میگویند که در حال مستی حدبر شرابخوار جاری نمیشود،بلکه باید مهلت دهند تا هشیار شده سپس حد زده شود.
شیخ طوسی در نهایه:مست در حال مستی حد زده نمیشود، بلکه مهلت داده میشود تا هشیار شده سپس حد زدهمیشود.«۱۴»
سلار در مراسم:شرابخواران در حال مستی تازیانه زده نمیشوند.....«۱۵»
قاضی ابن براج در مهذب:تا وقتی که شرابخوار، مست است، حد بر او زده نمیشود، پس از هوشیاری او را حدمیزنند.«۱۶»
محقق در شرایع:شرابخوار را لخت کرده و بر پشت و شانهاش میزنند و بر صورت و عورت او تازیانهزده نمیشود. بر شرابخوار حد زده نمیشود مگر پس از هشیاری.«۱۷»
علامه حلی در قواعد:بر شرابخوار درحال مستی حد زده نمیشود، بلکه تا زمانی که هشیار شود، حد بهتاخیر میافتد.«۱۸»
صاحب جواهر ضمن شرح عبارت شرایع میگوید:اختلافی در این مساله نیست که حد بر مست جاری نمیشود تا زمانی که هشیار گردد. تا اینکه فایده حد که همان بازداشتن از ارتکاب دوباره جرم است، حاصل شود.«۱۹»
هرگاه نظر فقها نسبت به حالت مستی و ناهشیاری این چنیناست، نظر ایشان نسبت بهحالت بیحسی عمومی و عدم احساس ضرب و درد چگونه خواهد بود؟ حتما به طریق اولیباید اقامه حد دراین حالت درست نباشد.
اگر چه آراء فقها فی نفسه دلیل و مستند شرعی در اینمساله نیست، چنانکه تعلیلصاحب جواهر نیز بیشتر به بیان حکمت احکام شبیه است و علت اصطلاحی نیست اما بااین همه، از اینگونه عبارات فقها میتوان همان استظهاری را که در دو تقریبگذشته بیان کردیم به دست آورد. آنچه از این گونه سخنان فقها بر میآید این استکه اولا، در حدود و تعزیرات، مقدار متعارفی از درد و شکنجه که مقتضای طبیعیکیفرهای جسمانی است، شرط شده است. ثانیا، شرطیت این مقدار از درد و شکنجه درکیفرها، از ادله حدود و تعزیرات به دست آمده است. ثالثا، حدود و تعزیرات، کیفرهای جسمانی هستند که هدف از آنها بازداشتن مجرم و دیگران از ارتکاب جرائماست. بر این اساس، فهم فقها، شاهدی است برای ما بر صحت استظهار یاد شده.
شیخ طوسی در کتاب مبسوط درباره کیفیت اجرای حدودمطالبی را به تفصیل آوردهاست که به خوبی گویای نکات مذکوراست: وقتی مقرر شد کیفری با تازیانه اجرا شود، سه نکته جای بحث دارد: -تازیانه چگونه باشد؟ -نحوه زدن چگونه باشد؟ -محکوم در چه حالتی باشد؟
اما تازیانه باید متوسط باشد نه چندان نو که بدن را مجروحکند و نه چندان کهنهو پوسیده که ایجاد درد نکند. از زیدبن اسلم روایتشده که مردی نزد پیامبر،اعتراف به زنا کرد. پیامبر تازیانهای خواست، تازیانهای شکسته و فرسوده آوردند،فرمود: تازیانهای دیگر بیاورید. تازیانهای نو که هنوز از آن استفاده نشده بودآوردند، فرمود: تازیانهای میان این دو تازیانه بیاورید. تازیانه آوردند کهمستعمل و نرم شده بود. آنگاه پیامبر فرمان داد و آن شخص را با آن تازیانه زدند.
سید محمود هاشمی
پی نوشت ها :
۱. نور آیه ۲.
۲. نور، آیه ۸ .
۳. نساء ، وآیه ۲۵.
۴.نساء، آیه ۱۶.
۵. نور، آیه ۲۳.
۶. مائده، آیه ۳۸.
۷. وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۳۷۶، باب ۱۵ از ابواب حد زنا، حدیث ۲.
۸. همان، ص۳۷۷، حدیث ۳.
۹. همان، حدیث ۵.
۱۰. همان، ص۴۵۸، باب ۲۴ حد قذف، حدیث ۱.
۱۱. همان، ص۴۷۰، باب ۴ حد مسکر، حدیث ۶.
۱۲. همان، ص۴۷۴، باب ۸ حد مسکر، حدیث ۱. در باب ۱۱ از ابواب حد زنا نیز روایاتدیگری همانند این روایت آمده است.
۱۳. همان، ج۱۸، ص۵۷۳، نکاح البهائم، باب ۱، حدیث ۱۱.
۱۴. نهایه، ص۷۱۲.
۱۵. مراسم، ص۲۵۷.
۱۶. مهذب، ج۲، ص۵۳۶.
۱۷. شرایع، ج۴، ص۹۵۰.
۱۸. قواعد الاحکام، ج۲، ص۲۶۳.
۱۹. جواهر، ج۴، ص۴۶۱.
۲۰. المبسوط فی فقه الامامیه، ج۸، ص۶۹ ۶۸.
۲۱. بقره، آیه ۱۹۴، هرکس به شما تعدی کرد همانگونه به او تعدی کنید.
۲۲. وسائل، ج۱۹، ص۹۵، باب ۶۲ از ابواب قصاص النفس.
۲۳. همان، ص۹۶.
۲۴. مقاله پیوند عضو پس از قصاص از نویسنده محترم که در شمارههای آیندههمین مجله به چاپ خواهد رسید.
۲۵ . شوری، آیه ۴۰.
۲۶. نحل، آیه ۱۲۶.
۲۷. اسراء، آیه ۳۳.
۲۸. وسائل، ج۱۹، ص۹۵ باب ۶۲ از ابواب قصاص النفس.
۲۹. بقره، آیه ۱۷۸.
۳۰. مائده، آیه ۴۵.
۳۱. وسائل، ج۱۹، ص۳۹، باب ۱۹ از ابواب قصاص النفس.
۳۲. همان، ص۱۳۸. باب ۲۰ ابواب قصاص الطرف.
مجله اهل بیت فارسی - شماره ۱۵ ص ۳
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست