جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

خط قرمز ایران روشن است


خط قرمز ایران روشن است

اصطلاح خط قرمز, امروز به واژه ای متداول در روابط بین الملل بدل شده است به طوری که بسیاری از کشورها در معرض بخش های حساس مربوط به منافع ملی خود به این واژه استناد می کنند و بدین ترتیب میزان حساسیت خود را نسبت به آن به طرف یا طرف های مقابل گوشزد می کنند

اصطلاح خط قرمز، امروز به واژه ای متداول در روابط بین الملل بدل شده است به طوری که بسیاری از کشورها در معرض بخش های حساس مربوط به منافع ملی خود به این واژه استناد می کنند و بدین ترتیب میزان حساسیت خود را نسبت به آن به طرف یا طرف های مقابل گوشزد می کنند. در بحث هسته ای ایران نیز مسئولان کشور به کرات اعلام کرده اند غنی سازی اورانیوم به عنوان دستاورد دستیابی ایران به چرخه کامل سوخت هسته ای از حقوق مسلم ایران بوده بنابراین هرگونه بحث از تعلیق غنی سازی اورانیوم و در نتیجه محروم ساختن کشور از این مهم خط قرمز ایران تلقی می شود که قابل مذاکره نیست. حتی در مقطعی در تیر ماه ۸۵ آقای لاریجانی دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی به صراحت اعلام کرد واژه تعلیق از ادبیات هسته ای ایران حذف شده است. با وجود چنین تأکید ی هسته مرکزی ۱+۵ یعنی امریکا و تروئیکای اروپا هم در مذاکرات با طرف های ایرانی و هم در قالب بسته های پیشنهادی با انگشت گذاشتن بر این بحث خواستار تعلیق فعالیت های غنی سازی اورانیوم در ایران هستند. با توجه به زوایای نگاه ایران و هسته مرکزی ۱+۵ به مقوله تعلیق و تبدیل شدن آن به خط قرمز دو طرف توجه به نکات ذیل دارای اهمیت است:

۱) قرائت ایران از خط قرمز بودن تعلیق با قرائت هسته مرکزی ۱+۵ دارای تفاوت بنیادین است چون برداشت ایران از خط قرمز برداشتی واقعی و مبتنی بر حقوق ملی و بین المللی است بویژه این که دستیابی به دانش و فناوری های پیشرفته براساس مفاد قطعنامه حق توسعه مجمع عمومی سازمان ملل متحد حقی غیرقابل انکار است اما برداشت ۱+۵ از خط قرمز برداشتی ساختگی و تبعیض آمیز است.

۲) تأکید ۱+۵ در بسته پیشنهادی تازه مبنی بر تعلیق غنی سازی اورانیوم تکرار شاه بیت بسته پیشنهادی این گروه در خرداد ۱۳۸۵ است که طی آن نیز همین خواسته زیاده طلبان را تکرار کرده بودند و بدین ترتیب معلوم می شود ۱+۵ بویژه هسته مرکزی آن نه تنها در مواضع خود نسبت به فعالیت هسته ای ایران تغییر اساسی صورت نداده است که همچنان در حال در جا زدن است.

۳) تنها حسن سفر سولانا مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپایی و نماینده ۱+۵ به تهران به همراه مدیران کل وزارتخانه های امور خارجه فرانسه، روسیه، چین، انگلستان و آلمان به ایران توجه دادن به این موضوع است که نبض مذاکره در حال زدن است و متوقف نشده است و این یعنی مذاکره و تعامل تنها راه برون رفت از اتمسفر حاکم بر فضای پرونده هسته ای ایران است.

۴) خط قرمز ایران بر سر غنی سازی اورانیوم نه تنها واقعی است که در پی نصب و راه اندازی زنجیره های سانتریفیوژ ی جدید و تلاش برای افزایش آنها به ۶۰۰۰دستگاه پهن تر نیز شده است بنابراین ۱+۵ نمی تواند با ارائه بسته ای دارای بندهای تکراری همان خواسته های قبلی خود را از ایران مطرح سازد چرا که جایگاه هسته ای ایران در مقطع کنونی نسبت به مقاطع گذشته متفاوت بوده به عبارتی از فصل تعلیق عبور کرده است.

۵) ایران برای کمک به ۱+۵ در برون رفت از وضع موجود در حرکتی ابتکاری بسته ای پیشنهادی را آماده و مدت ها قبل از ارائه بسته پیشنهادی ۱+۵ در اختیار بازیگران دخیل یا اثرگذار در بحث هسته ای ایران قرار داده است. به نظر می رسد این حرکت می تواند موجبات تولد بسته ای جدید از ترکیب نقاط اشتراک بسته پیشنهادی ایران با ۱+۵ را فراهم سازد مشروط بر این که هسته مرکزی ۱+۵ از پافشاری بر بحث تعلیق که خط قرمز ایران محسوب می شود دست کشیده انعطاف نشان دهد.

۶) ایران در مقطعی در چارچوب بیانیه سعدآباد در مهرماه ،۸۲ توافقنامه بروکسل و توافقنامه پاریس فعالیت هسته ای خود را به حالت تعلیق درآورد که در آن مرحله نیز بنا بود مدت تعلیق محدود باشد اما باتوجه به بازی های تروئیکای اروپا و امریکا تعلیق بیش از دو سال طول کشید. بنابراین باتوجه به چنین تجربه و حس بی اعتمادی نزد ایران روی آوردن مجدد ۱+۵ به تاکتیک جدید یعنی تعلیق در حین مذاکرات موضوع جدیدی نیست و بدون شک اصرار بر این مسئله فقط موجب پیچیدگی بیشتر قضیه می شود اما به نظر می رسد ۱+۵ چون دارای خط قرمز ساختگی بوده و قبلاً نیز خلف وعده کرده است این بار می تواند با نرمش بیشتر و صرفنظر از این موضوع و احترام به دیدگاه ها و خواسته های ایران از فرسایشی شدن بیشتر بحث هسته ای جلوگیری کرده مدیریت موفقی را در قبال بحث هسته ای ایران به نمایش بگذارد.

و نکته آخر این که مفاد بسته پیشنهادی باتوجه به طرح مسائل پیش پا افتاده ای همچون تأکید دوباره بر حق ایران نسبت به انرژی هسته ای برای مقاصد صلح آمیز، بهبود روابط ۱+۵ و اتحادیه اروپا با ایران ، حمایت از توسعه کشاورزی در ایران و قادر سازی ایران به نوسازی ناوگان هوایی غیرنظامی و ... همگی از حقوق مسلم اعضای جامعه بین المللی است که دستیابی به آنها نیاز به صدور مجوز ندارد. پس بدین ترتیب اگر محور کلیدی و البته تکراری بسته پیشنهادی را درخواست تعلیق غنی سازی اورانیوم بدانیم در آن صورت رویکرد فعلی ۱+۵ همان بازی با حاصل جمع صفر است که نتیجه آن پیشاپیش معلوم است ، مگر این که با عوض شدن قاعده بازی و غالب شدن رویکرد برد ـ برد بتوان به فرجام نبرد بسته ها خوشبین بود.

مراد عنادی