شنبه, ۱۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 1 February, 2025
پای اخلاق روی زمین سفت
مسئلهای که امروز در مراکز علمی و دانشگاهی دنیا مطرح میشود و دست کم دو قرن است که دهها کتاب در این زمینه نوشته شده، ارتباط اخلاق با دین است. در این مجال، مناسب است به اندازهای که لازم است، در اینباره صحبت کنیم.
● چیستی اخلاق دینی
اخلاق میتواند به دو معنا، دینی باشد: نخست، به معنای اینکه منظور از دین محتوای کتاب و سنت و به تعبیری، «ما انزل الله» باشد. در اینجاست که میتوان گفت: در ما انزل الله، عقاید، توحید، نبوت، امامت هست و اخلاق هم وجود دارد. به عبارتی در کتاب و سنت، هم معرفی کارهای خوب و بد است و هم دستورات عملی فقهی وجود دارد. بنا بر این تعریف، وقتی میگوییم اخلاق دینی است، یعنی جزء «ماانزل الله» است. به معنای دیگری هم می شود گفت اخلاق دینی است: وقتی ما بخواهیم بگوییم کاری یا صفتی اخلاقاً خوب است یا بد، از چند راه میتوانیم استدلال کنیم. یک راه استدلال بر آن از طریق منابع دینی است. یعنی چون قرآن و روایات گفتهاند فلان کار یا صفت خوب است، نتیجه میگیریم که خوب است. طبق این اصطلاح، اخلاق دینی یعنی اخلاقی که دلایل آن، دلایلی دینی و تعبدی است. پس، ما به دو معنا اخلاق دینی داریم و به هر دو معنای آن، اخلاق جزئی از دین است.
● ارزش اخلاقی و عواطف انسانی
بعضی معتقدند که اساس ارزشهای اخلاقی، احساسات، عواطف و تمایلات انسانها است. اما آن ارزشهایی که عمومیت داشته باشد، ارزشهای اخلاقی ثابت است که گاهی این ادراک عمومی را ادراک فطری نیز مینامند. از نظر دینی، این عقیده را نه میتوان قبول کرد و نه میتوان رد کرد. مواردی است که احساسات ما با چیزی موافق است و در دین هم مقبول است؛ اما بعضی کارها مورد علاقه و تمایل انسان است ولی مورد قبول دین نیست.
● ارزش اخلاقی و قراردادهای اجتماعی
یک مبنای دیگر این است که ارزشهای اخلاقی قراردادی است و به هیچروی، مبنایی چون احساس فطری عام در کار نیست.
● ارزش اخلاقی و برهان عقلی
نظریهپردازان دیگری معتقدند: احکام اخلاقی تابع احکام عقلی است و پایههای عقلی دارد؛ چراکه عقل است که قضاوت قطعی و قابل استدلال برهانی دارد.
● ارزش اخلاقی و عقل عملی
نظر دیگری وجود دارد مبنی بر این که ما میتوانیم قضایای اخلاقی را به صورت برهانی در بیاوریم و برهان عقلی هم بر آن اقامه کنیم. کسانی که این نظر را دارند، معتقدند: در مقام استدلال، برای بیان پایه عقلانی اخلاق، میبایست به خدا و قیامت اعتقاد داشت.
● اخلاق و ایمان
از نظر کانت، ما وقتی میتوانیم احکام عقلی در اخلاق داشته باشیم و آنها را برهانی کنیم و با مقدمات برهانی به اثبات برسانیم که به خدا و قیامت (به تعبیری خلود نفس) معتقد باشیم. به این ترتیب، اینگونه مکاتب اخلاقی ارتباط تنگاتنگی با بخش عقاید دین دارند. اینکه بیان شد دین سه بخش دارد: عقاید، اخلاق و احکام، و اخلاق جزو دین ماست، به این معنا بود که جزو عقاید نیست. بلکه اخلاق یکی از این سه بخش و درکنار عقاید است. اما وقتی کانت میگوید اخلاق با دین ارتباط دارد، معنایش این است که اثبات ارزشهای اخلاقی و اعتقاد عقلی به وجود ارزشهای مطلق در اخلاق بدون اعتقاد به خدا و معاد نمیشود. بر اساس این نظر، اگر این اعتقاد نباشد، اخلاق هم وجود نخواهد داشت.
● ارتباط منطقی ارزش اخلاقی با عقاید
با صرف نظر از نظرات مطرحشده، ما میتوانیم نظریهای بر اساس مبانی اسلامی ارائه دهیم که عقلانی بودن ارزشهای مطلق اخلاقی را اثبات کنیم، بدون اینکه به دلیل تعبدی استناد کنیم. به عبارتی دیگر، بگوییم این کار عقلاً خوب است و باید انجام بدهیم؛ نه اینکه بگوییم چون آیه قرآن و حدیث بوده باید آن کار را انجام دهیم. یعنی بتوانیم برای اینکه این کار حسن اخلاقی یا وجوب اخلاقی دارد، دلیل عقلی بیاوریم.
ما معمولاً در سنت علمی حوزوی خود، اخلاق را فقط به صفات و ملکات منحصر میکنیم و میگوییم در علم اخلاق، از ملکات خوب و بد، یعنی از صفات ثابت بحث میشود. در اخلاق نمیگوییم حکم مسئله انفاق چیست، چراکه این مسئله فقهی است. در اخلاق از ملکات و صفات ثابت مانند سخاوت بحث میکنیم. اما در محافل علمی دنیا اخلاق اعم از این است. یعنی مطلق ارزشهای رفتاری و کارهای اختیاری مدنظر است. بهعبارتی، هر کار اختیاری که خوب یا بد است را دارای ارزش اخلاقی میپندارند. سخن ما ایناست که میتوانیم ارزشهای اخلاقی را به عنوان مطالبی برهانی، مبتنی بر یقینیات و بدیهیات، و با صرف نظر از ادله تعبدی اثبات کنیم. از اینرو، معتقدیم ارتباط اخلاق با اعتقادات دینی به صورت یک ارتباط منطقی صحیح، قابل تبیین خواهد بود.
● مطلوبیت فطری کمال
هر انسانی فطرتاً طالب کمال خود است. این مسئلهای نیست که بگوییم چون یک امر خوبی است، من میخواهم کامل شوم. گاهی میگوییم تحصیل کمال خوب است. این یک حکم اخلاقی میشود. ولی برای مثال، آیا شما فکر میکنید انسانی پیدا شود که بگوید من دوست دارم جاهل محض باشم و هیچ ندانم؟ اگر چنین کسی باشد، میگویند وی را به بیمارستان روانی راهنمایی کنید. به یقین آدم عاقل چنین حرفی را نمیزند. فطرت انسان طالب فهم و کشف حقیقت وحقیقتجو، کنجکاو و علمدوست است. این حکم فطری است. همچنین انسانی را پیدا کنید که بگوید من سعادت را نمیخواهم و از خوشی بدم میآید. در واقع اگر کسی چنین حرفی زد، قوای عقلیاش دچار مشکل است. مگر میشود کسی از خوشی بیزار باشد؟ «خوشی»، یعنی این که آدم از چیزی خوشش میآید، و اگر کسی بگوید من از خوشی بدم میآید، تناقض است. این جمله، جمله غلطی است. نه اینکه بگوییم خوش بودن یک خوبی اخلاقی دارد، نه؛ بلکه یک ضرورت وجودی است. یعنی آفرینش ما بهگونهای است که نمیتواند غیر از این باشد و البته این مسئله، یک مسئله برهانی هم هست.
● ارزش اخلاقی و ضرورت بالقیاس
بنابراین، هیچ عاقلی نمیتواند انکار کند که ما فطرتاً طوری آفریده شدهایم که نمیتوانیم خوشی و کمال را نخواهیم. به همین دلیل است که اگر کسی عیبی داشته باشد، سعی میکند عیب خود را بپوشاند. هیچکس از عیب داشتن خوشحال نمیشود. همه دوست دارند کمال و علم داشته باشند. پس، اینکه ما طالب کمال هستیم یک بحث اخلاقی نیست؛ بلکه مسئلهای فرااخلاقی است. یک بحث هستیشناسانه و یک ضرورت وجودی است. همه تلاشهایی که ما در زندگی میکنیم، برای اینکه است که بیشتر به کمال برسیم. اما در اینکه کمال چیست و از چه راهی میشود به آن رسید، غالباً اشتباه میکنیم و میپنداریم کمال در این است که آدم ثروت بیشتر داشته باشد، در جامعه بیشتر به او سلام کنند، وقتی وارد میشود احترامش کنند، دستش را ببوسند، و... براستی که ما در اشتباهیم. اگر بفهمیم که کمال و سعادت حقیقی انسان چیست و از چه راهی باید به آن رسید، به مطلوب دست یافتهایم. اما آن فرمولی که به ما نشان میدهد که چه کاری یا چه صفتی موجب رسیدن ما به کمال و سعادت است، به اصطلاح طلبهها، حاکی از ضرورت بالقیاس است، یعنی برای رسیدن به سعادت و کمال، انجام دادن این کار میشود واجب. به عبارت دیگر، تو که فطرتاً طالب کمال و سعادت هستی، اگر بخواهی به آن برسی، باید این کار را انجام دهی.
این استدلال منطقی است، ولی برهان میخواهد که اثبات کند انجام دادن این کار موجب کمال و سعادت میشود. بنابراین راه این است: باید هر چیزی را که میخواهیم برایش ارزش قائل شویم، اول ثابت کنیم در کمال و سعادت ما دخالت دارد. در این صورت است که در تشخیص کارهایی که باید انجام دهیم به بیراهه نمیرویم.
پی نوشت:
آنچه از نظرتان گذشت گزیدهای از سخنان آیتالله مصباح یزدی در دفتر مقام معظم رهبری است که در تاریخ ۲۶/۰۱/۸۸ ایراد شده است.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست