دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

جدایی نادر از سیمین; این تماشاگر بیچاره


جدایی نادر از سیمین; این تماشاگر بیچاره

نگاهی به سبک قضاوت در جدایی نادر از سیمین

جدایی نادر از سیمین" مخاطبش را خلع ید می کند و در دنیایی که تازه یافته و هیچ قاعده و قانون تثبیت شده ای برای قضاوت مطلق در آن وجود ندارد، یکه و تنها رها می کند.فرهادی در "جدایی نادر از سیمین" تمام داشته های تماشاگرش را بی ارزش می کند و با تخریب قواعدی که حاصل عادات چندین ساله تماشاگر است و تشکیک در مطلق نگری تماشاگر توان قضاوت کردن را از او می گیرد تا برسد به سبکی تازه از نگاه کردن و پذیرش مسوولیت سنگین قضاوت. فرهادی پرداختن به واقعیت های اجتماعی را از ابتدای کارش در تلویزیون تا به همین امروز به عنوان مسیر اصلی کارش بر گزیده است و البته در این مسیر پرداختن به درونیات افراد با تکیه بر تصمیمات اخلاقی و یا رعایت یا عدم رعایت اصول اخلاقی تکیه بیشتری دارد.

اخلاق از نگاه فرهادی اما امری نسبی تلقی می شود با همین رویکرد است که تعدد شخصیت های خاکستری را در "جدایی نادر از سیمین" (و پیشتر در درباره الی") شاهد هستیم.شخصیت هایی که هر یک تعریف خاص خودشان از امور اخلاقی را ارائه می کنند و مطابق با همین قواعد رفتار می کنند.نکته درست همین جا است چرا که قواعد اخلاقی خاص هر یک از شخصیت ها لزوما همپوشانی کاملی با اصول اخلاقی دیگر شخصیت ها ندارد.پس هر یک از شخصیت های داستان در مورد رخداد اصلی فیلم از دریچه نگاه خودشان روبرو می شوند و قضاوتش می کنند و درباره اش تصمیم اتخاذ می کنند. ولی این تمام ماجرا نیست چرا که تصمیماتی که هر یک از شخصیت ها بگیرند به طور مستقیم یا غیر مستقیم بر سرنوشت و تصمیمات شخصیت های دیگر تاثیرگذار است و این یعنی زنجیره ای از نگاه ها، قضاوت ها و تصمیماتی که بدون توقف در جریان است.این جاست که یکی از خاصیت های آثار فرهادی معنا می یابد خاصیتی که برخی آن را به عنوان ایراد تلقی می کنند; باز ماندن بخشی از داستان در پایان فیلم.

اگر این فرض را بپذیریم که سینمای فرهادی نمایش دهنده اصول متفاوت اخلاقی و قضاوت ها و تصمیمات تابع آن است و زنجیره ای ازتصمیات متعاقب آن را رهبری می کند به راحتی می توان درک کرد که چرا در سکانس نهایی "جدایی نادر از سیمین" تماشاگر پی به تصمیم "ترمه" برای انتخاب مادر یا پدر نمی برد.به ظن این قلم اصولا انتخاب ترمه هیچ اهمیتی ندارد مهم این نکته است که ترمه که پیش از این همه چیز را مصنوعی می دانست حالا باید با جدایی جدی پدر و مادرش روبرو شود آن هم در شرایطی که به دلیل مواجهه با اتفاقات فیلم، شناخت تازه ای از پدرو مادرش و البته واقعیت های زندگی پیدا کرده است. اما اگر به این نظریه هم اهمیتی ندهیم باید بپذیریم که روال زنجیر وار قضاوت ها و تصمیمات و تاثیر انتخاب های ما بر محیط و انسان های اطراف و مسئولیت ما درقبال این قضاوت ها کمترین مفهومی است که از آثار فرهادی دستگیرمان می شود.

در همین راستا کافی است دقت داشته باشیم که چه در "درباره الی" و چه در "جدایی نادر از سیمین" اتفاق اساسی فیلم که نام فیلم هم مربوط به آن است (غرق شدن الی و جدایی نادر از سیمین) به عنوان دریچه ای به دنیای انسان های خاکستری امروزی استفاده می شود و درست زمانی که شخصیت های قصه را درگیر خودش می کند و من واقعی هر یک از آنها را به نمایش می گذارد دیگر اهمیت چندانی ندارد و این عکس العمل ها و قضاوت هاو تصمیمات و توجیهات شخصیت ها است که بار اصلی قصه را به دوش می کشد و تماشاگر را درگیر می کند تاجایی که در نهایت یافتن جسد الی یا انتخاب ترمه از میان پدرو مادرش در درجه چندم اهمیت قرار می گیرد چرا که مفهومی به مراتب مهم تر ارائه شده و ...

در "جدایی نادر از سیمین" نادر قواعد و اصول خودش را برای امر اخلاقی قائل است و راضیه نیز همچنین.در کنار اینها سیمین و حجت نیز هر یک از قواعد اخلاقی خاص خودشان تبعیت می کنند. نادر اصول اخلاقی اش را مهم تر از همه چیز حتی خانواده اش می داند در حالی که سیمین حاضر است به خاطر حفظ خانواده اش از برخی اصول و قواعدش کوتاه بیاید. راضیه متشرع است. او تهمت زدن و دروغ گفتن را تاب می آورد ولی به دست آوردن مال حرام یا تمیز کردن مرد مریض و از کار افتاده را نه.حجت از خدا و پیغمبر سخن می گوید ولی در مواقع استیصال حاضر می شود پول ناروایی را بدست آورد و کارش را سر وسامان ببخشد.نادر شکست ناپذیر می نماید ولی به خاطر فرار از زندان دروغ هم می گوید.سیمین برای حفظ خانواده اش دست به هر کاری می زند ولی حاضر است پدر پیر نادر را تنها در ایران رها کند و برود و ...

رویکرد واقع گرای فرهادی در چینش وقایع و شخصیت ها امکان همراه شدن بیشتر مخاطب را با اثر فراهم میآورد.در همین راستا، متناسب با دیدگاه اخلاقی هر یک از شخصیت های فیلم هر تماشاگری با یکی از شخصیت ها همراه می شود (چرا که اصول اخلاقی او را می پذیرد) و با باقی خیر یا درمدلی پیچیده تر تماشاگر از هریک از شخصیت ها یک نکته قابل درک می یابد وباقی خصوصیات را غیر قابل درک می بیند. با این حربه تماشاگر در جایگاه یکی از شخصیت های فیلم قرار می گیرد به همان میزان درگیر فیلم می شود که خود شخصیت های داستان درگیرند و تمام دل آشوبی ها و فشارهای روانی و دلمشغولی های آنها را شریک می شود چرا که همان بلبشوی ذهنی شخصیت ها برای رهایی از منجلابی که درگیرش شده اند به مخاطب سرایت می کند.در این شرایط هیچ یک از قواعد اخلاقی مطلق رایج برای قضاوت در مورد شخصیت ها کارکردی ندارد و تماشاگر مستاصل می شود.در این شرایط مخاطب برای نمونه در مورد راضیه و نادرو حجت، سیمین و ترمه نوعی از قضاوت را دست و پا می کند ولی با اعتراف راضیه به تصادف کردنش پیش از درگیری با نادر تمام داشته های تماشاگر همراه با شخصیت ها بی ارزش می شود و باید از نو همه چیز را کنار هم بچیند. نمونه تصویری این امر هم پاک کردن تخته کلاس توسط سیمین بعد از اعتراف راضیه است. گویی تماشاگر هم باید صفحه ذهنیاتش را پاک کند تا جا برای رودررویی تازه فراهم شود.

"جدایی نادر از سیمین" ذهنیات تماشاگرش را در می نوردد تا از پی تماشای فیلم، مجالی برای قصاص پیش از جنایت و پیشداوری های نه چندان عادلانه نیابد."جدایی نادر ازسیمین" نیشتری است که تماشاگرش را آزار می دهد تا از آزار دیگران پرهیز کند، آزار ناشی از قضاوت هایی بر پایه سست داشته هایی از سر عادت و سنت، برای قضاوت های یکجانبه و تک بعدی در مورد موضوعاتی هر چند به ظاهر کم اهمیت .اثر تازه فرهادی یادآوراین موضوع است که وقتی پای قضاوت در مورد دیگران و اتخاذ تصمیماتی که دیگران را هم درگیر خودش می کند به میان میآید، هیچ موضوع کم اهمیتی وجود ندارد."جدایی نادر از سیمین" ذهنیات کهنه تماشاگرش را بی ارزش می کند تا با چینشی منصفانه تر به ادامه زندگی بیندیشد. با همین رویکرد تماشاگرانی که با این فیلم روبرو می شوند دو دسته غالب را شامل می شوند، دسته ای که در مقابل هجوم فیلم به داشته های ذهنی شان مقاومت می کنند و دچار عصبیت می شوند و فیلم برایشان آزار دهنده می شود و دسته ای که با فیلم همراه می شوند و سختی دگردیسی ذهنی پس از تماشای فیلم را مطلوب می یابند تا با نگرشی تازه به ذهنیات کهنه شان بنگرند.