سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

آیا جامعه یک کارت اعتباری بسیار بزرگ است


آیا جامعه یک کارت اعتباری بسیار بزرگ است

آنتونی دی جی سی یک اقتصاددان انگلیسی – مجاری است که در فرانسه زندگی می کند او نویسنده کتاب های «دولت» ۱۹۸۵ , «قرارداد اجتماعی, سواری مجانی» ۱۹۸۹ و «علیه سیاست» ۱۹۹۷ می باشد کتاب اخیر او «عدالت و جوانب آن» در تابستان ۲۰۰۲ منتشر شده است

همه ما صاحب کارت‌های اعتباری هستیم که از پلاستیک ساخته شده‌اند. همه ما یک کارت اعتباری داریم که از مجموعه قوانین و لوازم اجرای آن ساخته شده است. در کنار قرص جلوگیری از بارداری، قوی‌ترین عامل تغییر اجتماعی در عصر ما کارت اعتباری بوده است. عبارت‌هایی مانند «حالا پرواز کن، سپس پرداخت کن» که با یک خودتضمینی بالا همراه کارت‌های جادویی ماست، مانند دعوت فریبنده‌ای است برای دستیابی سریع به لذت آرزوهایی که حداقل با پول می‌توان خرید.

اگر عبارت «حالا پرواز کن، سپس پرداخت کن» بسیار بیشتر از عبارت «وقتی که توان پرداخت داری پرواز کن» استفاده شده است، به علت رجحان زمانی است. منافع آینده کم ارزش‌تر از منافع زمان حال است، چرا که با توجه به نرخ تنزیل زمانی از ارزش منافع آینده کاسته می‌شود. به‌رغم دریافت عقل سلیم، بسیاری از اقتصاددانان و فلاسفه رجحان زمانی را به عنوان امری غیرعقلایی و غیرممکن محکوم کرده‌اند. در ادبیات رو به رشد محیط زیست، یک مقدار معینی افزایش گرمای جهان، مقداری از تولید آینده جهانی را کاهش می‌دهد. این کاهش ارزش تولید آینده یا تنزیل نمی‌شود یا تنها با نرخی حدود ۱ یا ۵/۱‌درصد تنزیل می‌شود. اگر کاهش تولید جهانی را به جای نرخ ۱‌درصد، با نرخی حدود ۳ یا ۴‌درصد تنزیل نماییم، آنگاه انجام مخارج بیشتر برای جلوگیری از گرم شدن زمین و در نتیجه کاهش تولید جهانی توجیه پیدا می‌کند.

رجحان زمانی نمی‌تواند به لحاظ عقلایی، کمتر از کارآیی نهایی انتظاری سرمایه باشد. اگر اینطور باشد - یعنی رجحان زمانی کمتر عقلایی باشد- در این صورت یک فرد عقلایی اگر آخرین دلار خود را در عوض پس‌انداز و بنابراین افزایش تولید آینده خود، مصرف کند، ترجیحات خود را نقض کرده است. به عبارت دیگر، یک فرد عقلایی بدون رجحان زمانی یا با رجحان زمانی کم، باید به خود گرسنگی دهد تا بمیرد (چراکه با پس‌انداز پول خود می‌تواند مصرف بیشتری را در آینده انجام دهد). فرد تنها در صورتی می‌تواند از سرنوشت غم‌انگیزی که توسط رجحان زمانی صفر وی برایش ایجاد شده، فرار کند که کارآیی نهایی سرمایه تا سطح صفر نزول کند یا مقدار انتظاری آن تا صفر کاهش یابد. البته مساله‌ای که اینجا گیج‌کننده به نظر می‌رسد این است که آیا نرخ بهره بازار نماینده خوبی برای کارآیی نهایی انتظاری سرمایه است و اگر چنین است، نرخ بهره مناسب که آخرین دلار پس‌انداز شده را در مقابل آخرین دلار مصرف شده متعادل نگه می‌دارد، کدام است؟ ممکن است نرخ متوسط حقیقی، نماینده معقولی به نظر برسد، و بنابراین نرخ ۳ تا ۴‌درصدی می‌تواند حداقل نرخ سالانه‌ای باشد که به واسطه آن پرواز آینده (مصرف آینده) را کم ارزش‌تر از پرواز حال (مصرف حال) می‌سازد. البته نرخ‌های بهره کارت‌های اعتباری بسیار بالاتر از ۳ یا ۴‌درصد می‌باشد. یک دلیل در جانب عرضه این است که بدهی کارت‌های اعتباری از میانگین کیفیت پایینی برخوردار بوده و احتمال نکول بدهی کارت‌های اعتباری بیشتر است. در جانب تقاضا، ممکن است رجحان زمانی انواع معین کاربران کارتهای اعتباری، تقریبا بسیار بالا باشد. عدم تمایل یا به عبارت ساده‌تر یک کوتاهی در پی بردن به آنچه آنها انجام می‌دهند، ممکن است رفتار همیشگی قرض گیرندگان سنگین کارت‌های اعتباری را موجه نشان دهد.

رجحان زمانی تحریکی برای ولخرجی است. به عبارت دیگر رجحان زمانی به معنای کاهش در پس‌انداز می‌باشد. مرسوم است که می‌گویند، انگیزه‌های احتیاطی به عنوان انگیزه اصلی برای پس‌انداز به شمار می‌آیند. ما پس‌انداز می‌کنیم تا تکیه‌گاهی در مقابل بیکاری، بیماری و پیری داشته باشیم. شماری از انسان‌های اولیه عادت داشتند که از افراد علیل و پیر اینگونه مراقبت کنند که آنها را به تدریج به ژرف‌ترین قسمت جنگل برده و در آنجا رها کنند. مراقبت، اغلب به ناگزیر برای بزرگ کردن بچه‌ها صورت می‌گرفت و خانواده‌هایی که چند فرزند داشتند به خوبی با این سیستم سازگاری داشتند. قانون مدرن تک فرزندی در چین در قطب مخالف این قضیه قرار دارد. یک استنباط از این مساله این است که پس‌انداز خانگی در چین به طور غیرمعمول در حال افزایش است. یک استنباط دیگر این است که به منظور تحریک مصرف، به دولت چین توصیه شده است تا تدارکات دولتی (مقرری) مراقبت بهداشتی و صندوق‌های بازنشستگی را معرفی کند. این امر به آرامی اما حتما انجام خواهد شد.

البته راه‌های چاره دیگری نیز وجود دارد. در قاره اروپا، جایی که پدر سالاری دولتی عمیقا ریشه دارد، مراقبت‌های بهداشتی و صندوق‌های بازنشستگی توسط بیمه اجباری اجتماعی، هر چند به صورت غیرسخاوتمندانه، ارائه شده‌اند. پس‌انداز خانگی که نوعا بین ۱۰ تا ۲۰‌درصد GDP است، این طرح‌های دولتی را تکمیل می‌کند. در انگلستان، تدارکات مراقبت بهداشتی توسط دولت به جامع‌ترین شکل ممکن تصور شده است، اما صندوق بازنشستگی دولتی، ابتدایی است و توسط برنامه‌های شرکت‌های بازنشستگی تکمیل شده است. پس‌انداز خانگی کاهش یافته و به سمت صفر گرایش داشته، اما به علت شوک رکودی ۲۰۰۸-۲۰۰۹ به حدود ۵‌درصد بازگشته است. در ایالات متحده، مراقبت بهداشتی عمدتا توسط کارفرمایان تامین مالی شده است. پایه حقوق‌های بازنشستگی با مسوولیت دولت فدرال پرداخت می‌شوند و عمدتا همانند انگلستان توسط برنامه‌های بازنشستگی خصوصی که بعضی از آنها شرکتی و بعضی دیگر فردی‌اند، تکمیل می‌شوند.

آنچه که اعضای یک جامعه با چنین زمینه‌هایی، با افزایش پس‌انداز یا نگهداری کارت‌های اعتباری برای خود انجام نمی‌دهند، توسط دولت برایشان انجام می‌شود. نقش دولت در چنین زمینه‌هایی به مثابه استفاده از یک کارت اعتباری بزرگ جمعی است که به سادگی با رای دادن به دولت‌ها می‌توان از داشتن کالاهای عمومی، خدمات اجتماعی، پرداخت‌های انتقالی و نقض قوانین مالیاتی بهره‌مند شد. وجود دولت برای تهیه موارد خوبی که بدان اشاره شد، هم ارز عبارت «حالا پرواز کن» می‌باشد و مفهوم «سپس پرداخت کن» نیز از همین نکته ممکن است فهمیده شود. این صرفا یک امکان است.

به هر حال جهت تراز شدن حساب‌های ملی در سطح کلان، نیازی به تراز شدن حساب‌های تک‌تک افراد نیست؛ چرا که عده‌ای به عنوان سواری گیرندگان مجانی در مقابل عده‌ای دیگر می‌باشند. بیش از یک قرن پیش عبارات «انتخاب عمومی» یا

«رانت جویی» اسامی رمز در میان تازه واردان محسوب می‌شدند. فردریک باستیات دولت را به عنوان ابزاری توصیف می‌کند که به موجب آن هر کس در تلاش است تا با هزینه دیگری زندگی کند. همه به طور همزمان نمی‌توانند در سواری مجانی موفق شوند و فقط عده‌ای از آنها موفق خواهند شد. اقتصاد سیاسی و علوم سیاسی این موضوعات را به عنوان محصول فرصت‌طلبی عقلایی، محاسبه بهره‌برداری از قدرت رای‌گیری و مانند اینها تحلیل می‌کنند. همه اینها به‌اندازه کافی قابل اطمینان‌اند، اما فقط نصف داستان را بیان می‌کند. نیمه دیگر و شاید مهم‌ترین قسمت، در مورد رفتار غیرمحاسباتی و ناآگاهانه اکثریت آن دسته از مردمی است که به کارت اعتباری اشتراکی توجه کرده و آنها را اداره می‌کنند. این مثل این است که مردم عمیقا و بدون آگاهی به دولت اعتقاد دارند، گویا دولت منبع عظیمی از چیزهای خوب و رفتارهای مفید است که مواهبی از آن جاری می‌شود. مردم با منافع مختلف تقسیم‌بندی نمی‌شوند، بلکه سعی می‌کنند با مخارج یکدیگر زندگی کنند. این موضوع نسبتا با این هدف پیوسته است که دولت به سمت آزادی و سخاوت بیشتر متمایل است و بیانگر این موضوع است که پرواز در زمان حال وجود داشته، در حالی‌که پرداختی در آینده بابت آن اصلا وجود ندارد. هر تلاشی جهت کنسل کردن یک پرواز به معنای جنگ با چنگ و دندان به عنوان یک رفتار دلبخواهانه و بی‌انصافانه می‌باشد، اگرچه منافع حقیقی عده‌ای از افراد در این باشد که بعضی از هزینه‌ها محدود گردد.

اگر مردم بتوانند یک شخصیت مزورانه داشته باشند، این یکی از آنهاست. دیگری آگاهی، محاسبه‌گری و حتی حیله‌گری است. افراد با اتخاذ هر یک از این رویکردها، به طور نامتناسبی، از بعضی از کالاها و خدمات، سوبسید یا هر امتیاز ویژه دیگری که کارت اعتباری تحصیل می‌کند، بهره می‌برند. البته بهره‌مندی از این امتیازات، در آینده توسط کارت اعتباری جمعی و به صورت جمعی پرداخت خواهد شد. آشکار است که افراد با اتخاذ هریک از این رویکردها می‌توانند مانند یک انگل موفق باشند، اگر گوی سبقت را از دیگران بربایند. اگر بخشی از افراد یک گروه - فرض کنید معلمان و باغبانان- موفق شوند منافع خود را مطالبه کنند و دیگران از عهده انجام این کار برنیایند، این مساله در برگیرنده این موضوع است که در قدم بعدی چه کسی نقش انگل را بازی می‌کند.

بنابراین این یک مساله دفاع شخصی ساده برای افراد دیگر است که بخواهند با جدیت منافع خود را مطالبه کرده و درصدد کسب آن برآیند- فرض کنید مزرعه‌داران، افراد پلیس و بازنشستگان. در حقیقت، شاید پیش‌دستی در حمله، تنها دفاع موثری باشد که افراد دارند.

اگر هیچ کارت اعتباری اجتماعی وجود نداشته باشد، هیچ‌کدام از این منازعه‌های عقلایی؛ اما بی‌حاصل و پر پیچ و خم، به وجود نخواهد آمد (یا حداقل این منازعات گستره کوچکی را شامل خواهد شد). این امر به این علت است که دولت می‌تواند از آینده‌ای که کمترین مقاومت جمعی برای جلوگیری از انجام مخارج امروز دارد، قرض کند. در طول تاریخ، خزانه‌های پادشاهی زمانی که شاهان جاه‌طلب به جنگ‌های احمقانه مشغول بودند، خالی بوده و این خزانه‌ها تنها در دوران صلح پر بوده است. اما عملکرد دموکراسی‌های جدید متفات است: کسری‌های بودجه بزرگ در زمان‌های سخت، جایگزین کسری بودجه ‌اندک در دوران بهتر شده است. کوچک یا بزرگ، کسری بودجه همیشگی است و مازاد بودجه عموما یک استثنا است. هنگامی که جامعه با یک کارت اعتباری جمعی بزرگ کار می‌کند، و می‌تواند ترجیحات زمانی خودش را بسازد، سخت است که انتظاری غیراز این داشته باشیم.

آنتونی دی‌جی‌سی

مترجم: مهدیه شادرخ