دوشنبه, ۱۳ اسفند, ۱۴۰۳ / 3 March, 2025
آزادی اهانت

آیا دینگرایی ذاتی آدمی نیست؟ و دینداری حق طبیعی همه انسانها بهشمار نمیرود؟ اگر پاسخ عقل سلیم مثبت است، پس باید پرسید كه چرا نظامهای حقوقی دنیای مدرن، این فطریترین و عمیقترین حق طبیعی انسان را مورد شناسایی و دفاع قرار نمیدهند؟ در فضای موجود بینالمللی، زراندوزان و زورمداران جهان چنان بر ایده برخورد فرهنگها و تمدنها پای میفشارند كه برای مواجهنمودن ملتها و پیروان ادیان و مذاهب با یكدیگر و اثبات نظریه خود، هرگونه توهین، توطئه و جنایتی را تجویز میكنند. اهانت به ساحت مقدس پیامبر اسلام و تخریب بارگاه ملكوتی پیشوایان معصوم شیعیان جهان را چگونه میتوان برآیند دنیای متمدنی بهحساب آورد كه آزادی و امنیت انسان را شعار خود قرار داده است. آغوش اندیشه اسلامی در طول تاریخ به روی همه منتقدان باز بوده است اما میان توهین و دشنام با نقد و بررسی تفاوتی از زمین سخافت تا آسمان كرامت است.
نظر به اهانت برخی مطبوعات غربی به ساحت قدسی حضرت ختمیمرتبت (ص) و وقایع اخیر سامرا و توهین وقیحانه عمال امریكایی به بارگاه مقدس امامان عسگری، ماهنامه زمانه گفتوگویی كوتاه با استاد علیاكبر رشاد، (رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و عضو شورای سیاستگذاری گفتوگوی ادیان و تمدنها) انجام داده است كه ماحصل آن در متن حاضر تقدیم میگردد.
l جناب آقای رشاد، چنانكه مستحضر هستید مدتی است در اینسو و آنسوی غرب و در نشریات آن دیار به شیوههایی سخیف به ساحت قدسی حضرت نبیاكرم(ص) اهانت میشود. اخیرا در واقعهای تكاندهنده، حرم امامان عسگری در شهر سامرا مورد حملات تروریستی و تخریبی قرار گرفت و بااین اعمال به اعتقادات بیش از یكمیلیارد مسلمان و بهویژه شیعیان آشكارا توهین روا شد. با نظر به اینگونه وقایع، لطفا بفرمایید مبنا یا مبانی جرمانگاری توهین به انبیا و معصومین و احیاناً دیگر آحاد انسانی چیست؟
در اسلام، انسان از كرامت ذاتی برخوردار است؛ ازاینرو در هیچ مكتب و مذهبی حرمت و حریم انسان هرگز به پایه مكتب ما نمیرسد. قرآن فرموده است: «... من قتل نفسا بغیر نفس او فساد فی الارض فكانّما قتل الناس جمیعا و من احیاها فكانّما احیا الناس جمیعا (مائده/۳۲): هر كس فردی را بكشد، گویی همه مردم را كشته است و هر آنكه فردی را زنده كند، گویی همه مردم را زنده كرده است.» از این آیه، اصلی بهدست میآید كه علامه جعفری از آن اصل به «¥ = ۱» تعبیر كرده است. این آیه میگوید: هركس یك انسان را به ناحق بكشد، گویی همه بشریت را كشته است، كمااینكه اگر كسی یك فرد را احیا كند و نجات دهد، گویی همه مردم را نجات داده، یعنی ارزش نفس انسانی بینهایت است و یك نفر برابر است با همه بشریت؛ پس ارزش ذاتی بشر، بینهایت است.
حیثیت و آبروی یك انسان هم به اقتضای همان حرمت و ارزش ذاتی او، بسیار بالا است و همانگونهكه نقض حریم نفس و ذات انسان ممنوع و جرم بزرگی قلمداد میشود، نقض حریم حیثیتی انسانها هم همینگونه است. در آیه ۱۱ سوره حجرات خداوند متعال در باب حریم حیثیت آدمی چند اصل و قانون را بیان كرده است: ۱ــ «لایسخر قوم من قوم: گروهی گروه دیگر را استهزاء نكند» ۲ــ «ولاتلمزوا انفسكم: از همدیگر عیبجویی نكنید» ۳ــ «ولاتنابزوا بالالقاب: لقبهای زشت به هم ندهید.» بعد از ذكر این اصول و قوانین، آیه با این عبارت تمام میشود: «اگر كسی توبه نكند، او ستمگر است»؛ یعنی این قوانین نباید نقض شود؛ چون حفاظت از حریم و حرمت آحاد انسانی لازم و نقض آن جرم است و مرتكب جرم باید توبه كند، والا باید كیفر شود. این قبیل جرمها در زمره ظلم قرار میگیرند و در حقوق اسلامی، ظلم بزرگترین جنایتها و جرمها محسوب میشود.
اینكه در حقوق اسلامی (كه از كلام خدا نشأت گرفته است)، اینهمه نسبت به توهین، تحقیر، تهمت، افترا، سب و ناسزا حدّت و شدّت نشان داده میشود و این رفتارها و جرمها سنگین انگاشته میشود و برای هر نوع و هر مرتبهای از مراتب آنها، مجازات و كیفری جعل گردیده است، كلا از توجه به اهمیت ارزشی انسان و كرامت انسانی ناشی میشود اما فراتر از این، آنگاهكه سب، ناسزا، توهین و تحقیر متوجه انسانهای والا و آسمانی و معصومین میشود، جرم مضاعف میگردد؛ چراكه در اینگونه موارد درواقع حریم دین و حریم آورندگان و نگاهبانان وحی الهی مورد خدشه قرار میگیرد و لذا جرم سنگینتر میشود.
در فقه اسلامی چه حكم یا احكامی برای جرم توهین و سب انسانها و اولیای الهی مطرح شده است؟ لطفا در این زمینه هم توضیح بفرمایید.
در فقه ما همه اشكال و انواع سب یا دشنام به دیگری، ممنوع است. سب و ناسزاگفتن به انسان مومن، تحریم شده و كیفرش تعزیر است (تعزیر پایینتر از حد است). حتی از سب كفار و ناسزاگفتن به آنان هم در قرآن نهی شده و تاكید گردیده است كسانی را كه جز خدا را میخوانند و موحد نیستند، دشنام ندهید؛ زیرا چهبسا این ناسزاگوییها باعث شود آنها از سر جهل به خدا دشنام دهند. در فقه ما حتی ناسزاگویی كافر به كافر دارای حكم است؛ خصوصا اگر این ناسزاگویی موجب فتنه و عوارض اجتماعی شود، حاكم موظف است با مساله بهنحویمناسب مقابله كند. سب معصومین، انبیا، رسول خاتم(ص)، ائمه(ع) و حضرت فاطمه زهرا(س) دارای مجازات و كیفرهای شدیدی است؛ البته درصورتیكه تمام شرایط جرم تحقق یافته باشد. اگر كسی از سر علم، عمد و عناد، نبی و معصوم را سب كند، مرتكب جرم بزرگی شده و جرم او دارای كیفر سنگینی است؛ البته اگر از سر جهل یا بدون قصد و از روی غفلت مرتكب سب شده باشد، عمل او جرم قلمداد نمیگردد. به اجماع همه فقهای فریقین (شیعه و سنی) سبالنبی با تحقق صفات و شرایط لازم، جرم بزرگی محسوب میشود و حكمش اعدام است.
ما، بین انبیا هیچ تفاوتی قائل نیستیم؛ یعنی اگر به حضرت عیسی(ع) هم اهانت شود، جرم را همان مقدار سنگین میدانیم كه به ساحت حضرت محمد(ص)، و اگر ناسزا و اهانت و تحقیر بر ساحت حضرت موسی(ع) روا داشته شود، به همان اندازه مهم است كه به ساحت نبی خاتم(ص) و نیز اگر به ساحت مریم(س) اهانتی و جسارتی روا شود، مثل اهانت به ساحت حضرت زهرا(س) است و حكم همه این موارد، بنا به نظر مشهور، مساوی خواهد بود.
▪آیا جلوگیری از این رفتارها و جرمانگاری اهانت، نقض آزادی بیان بهشمار نمیرود؟
متاسفانه بعضی كشورهای غربی از پارهای وقایع كه در روزگار ما در راستای توهین به نبی اكرم(ص)، تعالیم الهی و مقدسات یكونیممیلیارد مسلمان در جهان رخ میدهند، با وقاحت دفاع میكنند. واقعا باید از وقوع این فاجعه به حال بشریت تأسف خورد كه در قرن بیستویكم رفتارهایی ضداخلاقی، ضدانسانی و وحشیانه از سوی برخی افراد، موسسات و یا حتی از ناحیه كشورهایی بروز میكند كه مغرورانه مدعی تمدن و پیشرفت هستند اما مرتكب رفتارهایی میشوند كه بشر وحشی دور از فرهنگ و تمدن باستانی و بدوی نیز از ارتكاب آنها پرهیز داشته است. بیش از تاسف بر وقوع این فاجعه، باید به خاطر دفاع بیشرمانه برخی از این مدعیان تاسف خورد. به نظر من، فاجعه بالاتر، این است كه از یك رفتار ضدانسانی، با پوشش حقوق بشر و تمدن دفاع میشود و آن را مقتضای آزادی قلمداد میكنند.
اما آیا اجازهدادن به ترویج توهین، تحقیر و ناسزاگویی، واقعا نشانه آزادی بیان است؟ تعبیر آزادی بیان از دو واژه تشكیل شده است: آزادی و بیان. آزادی یعنی انسان آنچه را كه میفهمد و میخواهد، بتواند بروز دهد، و بیان هم یعنی اظهاركردن. آزادی بیان، یعنی هیچ كس مانع اظهار دیگران نشود. در تركیب مذكور آنچه علاوه بر توضیح مفهوم دو واژه آزادی و بیان باید مورد توجه قرار گیرد، متعلق آزادی بیان است؛ یعنی باید معلوم شود كه این آزادی برای بیانِ «چه چیزی» است. برای پاسخ به این سوال، باید منشأ آزادی را دریافت؟ منشأ این حق، كرامت انسان است؛ یعنی گفته میشود انسان ازآنجاكه دارای عقل است، پس میفهمد و چون میفهمد پس كرامت دارد (یعنی فرق آدمی با حیوان درواقع با لحاظ این دو حیث شخصیت انسانی او است) و سپس گفته میشود چون انسان میفهمد و كرامت دارد، پس حق دارد فهمیده خویش را بازگو كند. پس متعلق آزادی بیان، فكر است كه یك دستاورد متعالی انسانی میباشد. فكر ارزشمندترین پدیده انسانی و بالاترین برونداد، دستاورد و محصولی است كه از انسان باكرامت و دارای جایگاه رفیع صادر میشود. پس در حقیقت آزادی بیان از آن جهت مجاز و محترم است كه متعلق آن محترم است. چون فكر ارزشمند است، بیان آن نیز مجاز بلكه لازم است اما اگر كسی به جای بیان اندیشه و فكر كه بالاترین فرآورده كرامت و كمال آدمی است، فحش و ناسزا و طعن و لعن اظهار و اشاعه دهد، آیا این هم محترم و مجاز است؟ آیا فحاشی، ناسزاگویی، توهین و لعن، اصلا حائز ارزش است تا لازم باشد یك فرد آن را بیان كند؟! اگر اظهار هر چیزی ازآنجهتكه اظهاركردنی است، محترم قلمداد شود، پس اظهار و صدور هر قول و فعلی باید آزاد باشد! من از مدافعان حقوق بشر كه از این شعار و نیز از این قبیل فجایع و رفتارهای مادون بدوی حمایت میكنند، میپرسم: آیا آنها به همه لوازم آزادی بدینمعنا تن در میدهند؟ آیا اگر كسی در مقابل خود آنها بایستد و عبارات و واژههای ركیك به زبان آورد و دشنامهای قبیحی را نثار آنها كند، آیا برای آنها قابل قبول خواهد بود و به روی فرد اهانتكننده و فحاش لبخند خواهند زد؟ آیا در قوانین كشورهای غربی ضابطهای وجود ندارد كه اگر كسی به دیگری دشنام داد، آن فرد بتواند شكایت كند؟ قطعا این رفتارها جرم محسوب میشود. اما چگونه است كه ارتكاب این اعمال شنیع را نسبت به پیامبری كه علاوه بر پیامبربودن، منشأ خدمات بزرگی برای بشریت بوده؛ خدماتی كه هیچ انسانی نمیتواند آنها را انكار كند، جرم تلقی نمیكنند؟! آنها از مقدسترین ارزشها برای دفاع و توجیه نامقدسترین رفتارها استفاده میكنند. غرب مغرور ارتكاب هر جنایتی را آزادی مینامد و از هر جرمی به نام دموكراسی دفاع میكند. آنها در هر جای عالم جنگ و خونریزی و قتل و غارت راه میاندازند و این اعمال خود را دفاع از دموكراسی و حفاظت از منافع مینامند، اما آیا اگر كسی در خیابان به یكی از آنها رسید و سیلی جانانهای به گوش آنها نواخت، خواهند پذیرفت كه این نیز اقتضای آزادی است و آیا به جای اعتراض، به فرد مذكور با این توجیه كه از آزادی استفاده كرده است، لبخند خواهند زد؟ من میپرسم آیا لطمهزدن به وجود مادی آدمی جرم بزرگی است یا خدشهواردكردن به شخصیت باطنی فرد كه نفس او است؟ انسان تعجب میكند كه چطور مدعیان تمدن و دفاع از حقوق بشر، كرامت انسان، آزادی، دموكراسی و صلح، چنین حرفهای بیپایه و مایه بلكه سخیف و كثیف را میزنند!
گفتوگو با علیاكبر رشاد
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست