جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
نگاهی به قهر و آشتی سارتر و آرون
ژانپل سارتر و ریمون آرون دو دوست قدیمی که به واسطه هم دانشگاهی بودن سالهای بسیاری را در کنار هم گذراندند. اما جنگ دوستی آنها را برهم زد و آن دو را در برابر هم قرار داد. در این میان سارتر بود که موفق شد در جدالی نابرابر تاریخ را از آن خود کند و آرون را به انزوایی تاریخی بکشاند.
هر چند سارتر هدفش این نبود اما نتیجه چیزی فراتر از علاقه سارتر بود. دوست قدیمیاش آرون محکوم شد به این ضرب المثل که: خطا با سارتر بهتر است تا محق بودن با آرون.
● رفیق و سیاست
<رفیق کوچک من، چرا آنقدر از چرند پرند گفتن و شوخی کردن میترسی؟> این پرسش دوستانهای بود که سارتر با آرون مطرح کرد. شاید از ورای این پرسش بتوان به پیوند موجود میان این دو فیلسوف پی برد.دو انسان فیلسوفی که به اندازه کافی با هم تفاوت داشتند تا در سالهای ۱۹۲۰، دوستانی صمیمی شوند.
این تفاوت اما، چنان زیاد شد که در جهان دو گانه بعد از سال۱۹۴۷، منجر به جدایی این دو دوست شد، چرا که در این سال، هر یک از آنها ناچار بودند بین شرق و غرب یکی را برگزینند. ولی سارتر، این پرسش را حتی در طول سالهای جنگ سرد، که از دیدار با دوست سابق خود اجتناب میورزید، همچنان با اصرار، مطرح کرد. دو جوان، نخست در دانشسرا <اکول نورمال> با هم آشنا شدند. در این زمان (سال ۱۹۲۴) دانشکده آنها به علت حضور نویسندگان و فیلسوفان بزرگی، چون <ژرژ کانگیلم>، <پل نیزان> و <دانیل لَگش> دوره ویژهای داشت.
در این دوره برای دوستی میان ژان پل سارتر و ریمون آرون، نیازی به توافق نبود. دوستان تنها در زمینه نفرت از صاحبان قدرت، وجه مشترک داشتند و دیدگاههای دیگرشان به هم هیچ شباهتی نداشت. در آن زمان، استاد آینده اندیشه راست معتدل، نفر اول کلاس و هوادار بخش فرانسوی انترناسیونال کارگری- چپ غیر کمونیست بود، در حالی که سارتر نقش فردی فاقد خطمشی سیاسی را ایفا میرد. آرون آثار <آلن>را میخواند و سارتر سرگرم مطالعه استاندال.
آرون به مخالفت با جنگ برخاست و سارتربه... اما آنها قول دادند که در رابطه با یکدیگر شفاف و وفادارانه عمل کنند. آرون در <خاطرات> خود در اینباره نوشت: <من بهترین مخاطـب او بودم. او، هر هفته، هر ماه، نظریهای تازه داشت که در اختیارم میگذاشت و ما دربارهاش بحث میکریدم. او به بسط اندیشهها میپرداخت و من درباره آنها بحث میکردم... اندیشهای را طرح میکرد و وقتی جواب نمیگرفت یعنی برای من جالب نبود، به سراغ اندیشهای دیگر میرفت. هنگامی که به تنگنا میافتاد، عصبانی میشد...
<آیا آرون منتقد سارتر بود؟> پس از جنگ دوم جهانی و به وجود آمدن کدورت میان آن دو، آرون همچنان به مطالعه و نقد جنون آمیز سارتر، با تمام وجود ادامه داد. او با این حرکت به تنهایی، گفتوگویی وفادارانه را تداوم بخشید که سارتر مدتها بود، به عمد، دشنام را جایگزینش کرده بود. سارتر در جایی از <ژان کو> پرسید: <میخواهید به شما بگویم، آرون واقعا کیست؟ یک مدعی تفوق که بیهوده دور خودش میچرخد و تنها با کسانی برخورد میکند که کوتوله و احمق شان بشمارد.>
از این منظر، چنان که آرون اغلب به آن اشاره داشت، سارتر در حد قانون <رابطه متقابل> که آرون آن را بالاترین قانون اخلاق میدانست، نبود. دوستی روانهای آزاد و فرمانروایی مطلق آزادی خواهی اما نتوانستند بر الزامات دوران فایق آیند؛ باید در نظر داشت که در ایام جنگ سرد، هر مخالفتی، پیش از هرچیز، تهاجم شمرده میشد: این دو انسان بزرگ پس از سال ۱۹۴۷ با هم برخوردی نداشتند، مگر در ۲۶ ژوئن ۱۹۷۹ درکاخ الیزه و در کنار روشنفکران دیگری که به بهانه پناه جویان <قایق سوار> گرد آمده بودند. عکس آرون و سارتر در حال فشردن دست یکدیگر، فوراً در تمام جهان انتشار یافت. سیاست، گر چه جدا کننده این دو رفیق دیرین بود، اما در عین حال جدال میان این دو نابغه را مبدل به امری به گستردگی تمامی جهان درگیر در جنگ کرد.
● چپ و راست
در مورد سارتر نمیتوان چنین داوری کرد. سارتری که ضمن افشای استعمار و باطل شماردنش، از دموکراسی پارلمانی تنفر داشت و چنان از رژیمهای بلوک شرق پشتیبانی میکرد که در سال ۱۹۵۴ اعلام کرد که در اتحاد شوروی <آزادی نقد، فراگیر است> و حکیمانه مدعی شد که این کشور، در ده سال آینده از غرب پیشی خواهد گرفت؛ این ادعا البته مربوط به دورانی است که هنوز به قصد طرفداری از کاسترو و سپس مائوییسم و حمایت از خشونت برای دستیابی به <عدالت مردمی>، از حزب کمونیست کناره نگرفته بود...
اما سارتر، علاوه بر اینها یک نابغه چند وجهی بود: از نویسنده رمان گرفته تا درام نویس، بیوگرافی نویس، تاریخ نگار، فیلسوف، نویسنده سناریو، نگارنده داستانهای کوتاه، مجری رادیو، هوادار گروههای سیاسی، مدیر مجله، مؤسس روزنامه و حتی در دورانی کوتاه گرداننده یک حزب سیاسی.
سارتر نابغهای بود که جنون زمانه خویش را بازگو میکرد. حال آن که آرون، به رغم نویسندگی، تنها معلم و استادی بزرگ بود. او که دیدگاههایش را همواره از سرند عقلانیت میگذراند، هرگز زمانه خویش را رد نکرد. آرون، این مرد دانشگاهی و متعادل که <روشنفکرانی را که توهمات را پرورش میدهند، از آنانی که تصورات را ریشه کن میسازند>، تمیز میدهد، بدون تردید، نسبت به سارتر، جذابیت کمتری داشت. سارتر، این نویسنده چند وجهی که به باورش <در برابر گوساله زرین واقع گرایی، باید وجود امرمعنوی و اخلاقی را یاد آور شد.> انگار این ضرب المثل درست میگفت: <خطا با سارتر بهتر است تا محق بودن با آرون.> پس، یکی به سوی محافظه کاری رفت و دیگری به سمت عدالت اجتماعی؟ یکی به طرف راست و دیگری به سوی چپ؟
یکی حقیقت را مجوید و دومی نیکی را. یکی در پی اعتقاد رفت و دیگری به دنبال مسئولیت و تعهد؟ هر دوی آنها اما در کلیشههایی که برایشان ساخته شده نمیگنجند.
● انزوا در برابر شهرت
در آغاز، آرون مارکس را بر <توکویل> ترجیح میداد و سارتر <مالارمه> را بر مائو. آرون میانه رو ، همواره ازکنار آمدن و مصالحه با عقایدش اجتناب کرد در حالی که سارتر کوشید آزادی را با کمونیسم سازگار کند تا حدی که، مثلا، پس از نقدهای شدید در مطبوعات کمونیست، از بر روی صحنه آمدن نمایشنامه خود، یعنی <دستهای آلوده> جلوگیری کرد- مطبوعات کمونیست این نمایشنامه را حاوی تبلیغات خصمانه علیه شوروی قلمداد کرده بودند.
آرون، این سرمقاله نویس روزنامه فیگارو، طرفدار الجزیرهای (مستقل) بود در حالی که سارتر مخالف با استعمار، با مردمانی که میخواستند از زیر یوغ شوروی رهایی یابند، به خشونت برخورد میکرد؛ آرون، <این تماشاگر متعهد> به محض شکست ژوئن ۱۹۴۰یکی از نخستین افرادی بود که عازم لندن شد حال آن که سارتر، تا حدی مقاومت را فراموش کرده بود (در طول اشغال، من نویسندهای بودم که مقاومت میکرد نه مقاومت کنندهای نویسنده.) سارتر صلح دوست، به تمجید خشونت پرداخت در حالی که آرون مجادله طلب، بیش از هر چیز به این گفته هرودوت علاقه داشت: <هیچ انسانی آنقدر دیوانه نیست که جنگ را به صلح ترجیح دهد.> آرون درخواست کرده بود این جمله را بر شمشیری که به نشانه عضویت در آکادمی فرانسه در ۴ نوامبر ۱۹۶۳ به او اهدا شد، حک کنند. ژنرال دو گل، بنا به گفته خودش از آرون <به تمام معنا بیزار> بود .
( هرچند آرون برای عذرخواهی از مقالهای خصمانه که نوشته بود، چند سالی به عضویت ار.پ.اف در آمد.) همین دوگل اما، سارتر- این دشمن آرون- را با ولتر مقایسه کرد و مورد تحسین قرار داد. (دوگل در سال ۱۹۶۸، درباره سارتر گفت: <ولتر را که زندانی نمیکنند.>! سرانجام باید افزود که سارترپس از سال ۱۹۴۵ همواره از اعتبار یک روشنفکر بهره برد ولی آرون، این دانشمند بزرگ و دارنده دکترای افتخاری بسیاری از دانشگاهها، سالیان سال در جبهه خویش، به نسبت، در تنهایی باقی ماند.
● اعتراف بزرگ
اما تفاوت حقیقی که باعث شود آرون با تمام درستی و اعتبارش در برابر سارتر گستاخ، اندکی از مد افتاده جلوه کند و سارتر جاودانه شود، این است که سارتر یک نویسنده بود. آرون از این امر آگاهی داشت: درهمان جوانی، در سالی که سارتر نخستین داستان کوتاهش را منتشر کرده و میرفت که به نوشتن رمان بپردازد، استاد، در کارنامه آرون جوان نوشته بود: <به حد کافی ادبی نیست>.! مغز خلل ناپذیر آرون به پای روح دیوانه سارتر نمیرسید. نویسندهها حق صادر کردن احکام جزمی را دارند و فیلسوفان، نه! سارتر اگزیستانسیالیست سرانجام به واسطه هنرمند بودن - نه به خاطر شعارهای تند دادن- توانست چیزها را مبدل به کلمه کند... <چرا آنقدر از چرند پرند گفتن و شوخی میترسی؟> و آرون سالها برای دادن پاسخ صبر کرد. هنگامی که <برنارهانری لوی> در سال ۱۹۷۶ از آرون پرسید که کدامیک از آن دو، (او یا سارتر)، بیشتر بر تاریخ زمان خویش اثر گذار خواهند بود، پیرمرد خردمند، بدون مکث در برابر رفیق کوچک قدیمیاش ،کنار کشید و گفت:"من از ترس اشتباه فلج شده بودم . من چه در فلسفه، چه در سیاست از تخیل مهراسم. به همین دلیل هم هست که مرا باید یک تحلیلگر یا نقد کننده به شمار آورد و نقادان و تحلیلگران ممکن است در دوران زندگیشان تاثیرگذار باشند اما آثارشان به سبب وابستگی زیاد به شرایطی مشخص زودتر از آثار کسانی از بین میرود که جسارت تخیل را داشتهاند. میبینیم که از میان آن دو یکی صاحب ظرافت است و دیگری دارای نبوغ!
بهنام قلی پور
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
عراق دانشگاه تهران انتخابات حسن روحانی مجلس شورای اسلامی نیکا شاکرمی دولت دولت سیزدهم چین رهبر انقلاب مجلس بابک زنجانی
ایران بارش باران تهران هواشناسی یسنا هلال احمر روز معلم آتش سوزی پلیس معلم سیل شهرداری تهران
سهام عدالت قیمت خودرو قیمت طلا بازار خودرو حقوق بازنشستگان قیمت دلار خودرو بانک مرکزی ایران خودرو سایپا کارگران ارز
عمو پورنگ لیلا بلوکات سریال موسیقی پردیس پورعابدینی تلویزیون عفاف و حجاب صداوسیما مسعود اسکویی سینمای ایران سینما
رژیم صهیونیستی اسرائیل فلسطین غزه آمریکا جنگ غزه روسیه حماس ترکیه نوار غزه انگلیس اوکراین
استقلال فوتبال پرسپولیس علی خطیر سپاهان باشگاه استقلال تراکتور لیگ برتر جواد نکونام لیگ برتر ایران رئال مادرید لیگ قهرمانان اروپا
هوش مصنوعی اینستاگرام اپل گوگل تبلیغات ناسا دبی
خواب فشار خون کبد چرب