جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

مبادرت به جنگ ارزشمند است


مبادرت به جنگ ارزشمند است

جنگ در افغانستان بخشی از یک طرح سودآور است یک جنگ برای استیلای اقتصادی و چپاول «یک جنگ برای تسلط بر منابع»

جنگ در افغانستان بخشی از یک طرح سودآور است: یک جنگ برای استیلای اقتصادی و چپاول «یک جنگ برای تسلط بر منابع».

در حالی که اذعان می شود افغانستان یک مرکز استراتژیک در آسیای مرکزی، هم مرز با اتحاد جماهیر شوروی سابق، چین و ایران، چهار راه مسیر خط لوله و ذخایر عظیم نفت و گاز است، ثروت های عظیم معدنی و ذخایر عظیم گاز طبیعی بکر و دست نخورده آن تا ژوئن ۲۰۱۰، در مجموع برای افکار عمومی آمریکا ناشناخته باقی مانده بود.

بمباران و حمله سال ۲۰۰۱ به افغانستان، نزد افکار عمومی جهان به عنوان یک «جنگ درست» شناخته می شود؛ جنگی که علیه طالبان و القاعده جهت گیری شده بود، جنگی که برای نابودی «تروریسم اسلامی» و جایگزین کردن با دموکراسی به سبک غربی مطرح و ارائه شده بود.

ابعاد اقتصادی «جنگ جهانی علیه تروریسم» اغلب ذکر شده است. «عملیات ضد تروریستی» بعد از ۱۱ سپتامبر در واقع برای پیچیده تر کردن اهداف واقعی جنگ آمریکا – ناتو عمل کرده است.

جنگ در افغانستان بخشی از یک طرح سودآور است: یک جنگ برای استیلای اقتصادی و چپاول «یک جنگ برای تسلط بر منابع».

در حالی که اذعان می شود افغانستان یک مرکز استراتژیک در آسیای مرکزی، هم مرز با اتحاد جماهیر شوروی سابق، چین و ایران، چهار راه مسیر خط لوله و ذخایر عظیم نفت و گاز است، ثروت های عظیم معدنی و ذخایر عظیم گاز طبیعی بکر و دست نخورده آن تا ژوئن ۲۰۱۰، در مجموع برای افکار عمومی آمریکا ناشناخته باقی مانده بود.

طبق گزارش مشترک پنتاگون، تحقیقات زمین شناسی و موسسه کمک های آمریکا، گفته می شود که اکنون افغانستان ذخایر معدنی بکر و دست نخورده ای دارد که به طور قاطع ارزش آن بیش از یک تریلیون دلاراست.

مقامات آمریکایی بر این باورند که «لایه های ناشناخته قبلی» - از جمله رگه های عظیم آهن، کبالت، مس، طلا و مواد صنعتی اساسی مانند لیتیوم – بسیار عظیم هستند و شامل مواد بسیاری می شوند که برای صنعت نوین حیاتی هستند و این کشور می تواند در نهایت به یکی از مهمترین مراکز معدنی جهان تبدیل شود.

برای مثال، در یک یادداشت داخلی پنتاگون بیان شده است که افغانستان می تواند به «عربستان سعودی لیتیوم»، یک ماده اصلی برای ساخت باتری های لپ تاپ، تبدیل شود.

حجم عظیم ارزش مواد معدنی افغانستان توسط تیم کوچکی از مقامات پنتاگون و زمین شناسان آمریکایی کشف شده است. مقامات آمریکایی گفته اند که دولت افغانستان و «حامد کرزی»، رییس جمهور این کشور، به تازگی در جریان این موضوع گذاشته شدند.

در حالی که ممکن است توسعه صنعت معدنی سال ها طول بکشد، این ظرفیت چنان بالاست که مقامات و مدیران این صنعت بر این باورند که این امر می تواند سرمایه های عظیمی را حتی قبل از آن که معادن به سودآوری برسند، جذب و امکانات شغلی فراوانی را ایجاد کند که به نوبه خود می تواند از بروز جنگ جلوگیری کند.

ژنرال «دیوید ایچ پترائوس»، فرمانده مرکز فرماندهی آمریکا، گفت: «ظرفیت های بالقوه فوق العاده ای در این جا وجود دارد. اما من فکر می کنم که آن ها به طور بالقوه با اهمیت هستند.»

ارزش این لایه های معدنی که به تازگی کشف شده اند جلوی رشد اقتصاد مبتنی بر جنگ کثیف موجود در افغانستان که عمدتا بر تولید تریاک و قاچاق مواد مخدر و همچنین کمک آمریکا و سایر کشورهای صنعتی است را می گیرد. رشد تولید داخلی افغانستان حدود ۱۲ میلیارد دلار است.

«جلیلی جمریانی»، یکی از مشاوران وزارت معادن افغانستان، گفت: «این امر می تواند ستون فقرات اقتصاد افغانستان باشد.»

طبق مطلبی که در روزنامه نیویورک تایمز درج شده است، افغانستان می تواند «عربستان سعودی لیتیوم» شود. لیتیوم یک منبع اساسی برای ساخت باتری های همه چیز اعم از موبایل، لپ تاپ و یک ماده کلیدی برای ماشین های الکتریکی آینده است. در حال حاضر شیلی، استرالیا، چین و آرژانتین تامین کننده اصلی بازار جهانی لیتیوم هستند.

بولیوی و شیلی، کشورهایی با ذخایر عظیم ناشناخته لیتیوم هستند. پنتاگون تحقیقات زمینی گسترده ای را در غرب آفریقا آغاز کرده است. مقامات پنتاگون گفته اند که تحلیل های اولیه آنان در استان غزنین نشان داده است که لایه های بالقوه لیتیوم بسیار بزرگ تر از بولیوی است.

● لایه های ناشناخته قبلی مواد معدنی در افغانستان

ارزیابی نزدیک به یک تریلیون دلار از لایه های معدنی ناشناخته پوشش مناسبی است. رقم یک تریلیون دلاری پنتاگون، بیشتر یک رقم از خود در آورده و غیر واقعی به جای ارزیابی است: «ما نگاه خود را به آن چه که ما می دانستیم در آنجا هست، دوختیم، و آن چه را که اکنون در برابر دلارهای امروز با ارزش است را مطالبه کردیم. رقم تریلیون دلار به نظر می رسد که به درد اخبار بخورد.»

افزون بر این، نتایج تحقیقات زمین شناسی آمریکا (طبق یادداشت پنتاگون) در خصوص ارزش مواد معدنی افغانستان، سه سال قبل در کنفرانس سال ۲۰۰۷ که بوسیله اتاق بازرگانی آمریکا – افغانستان تشکیل شده بود، منتشر شد. با این وجود، مسئله منابع معدنی افغانستان در حال حاضر به عنوان یک موضوع خبری تلقی نمی شود.

اذعان دولت آمریکا که برای اولین بار از ذخایر عظیم معدنی افغانستان در پی انتشار گزارش سال ۲۰۰۷ اطلاع پیدا کرد یک موضوع حواس پرت کن یا نعل وارونه است. ارزش ذخایر معدنی افغانستان و منابع انرژی این کشور (ازجمله گاز طبیعی) هم برای نخبگان تجاری آمریکا و دولت این کشور پیش از جنگ افغانستان و اتحاد جماهیر شوروی سابق (۱۹۷۹-۱۹۸۸) شناخته شده بود.

تحقیقات زمین شناسی که طی دهه ۱۹۷۰ و اوایل دهه ۱۹۸۰ توسط اتحاد جماهیر شوروی صورت گرفت وجود ذخایر عظیم مس (بزرگترین ذخایر در اورآسیا)، آهن، کانی کروم درجه بالا،اورانیوم، زمرد، سرب، روی، باریت، بوکسیت، لیتیوم، تانتالیوم، طلا و نقره را تایید کرده بود. این تحقیقات پیشنهاد می کنند که ارزش واقعی این ذخایر می تواند بیش از یک تریلیون دلار باشد که توسط پنتاگون، موسسه کمک های آمریکا و مرکز تحقیقات زمین شناسی آمریکا برآورد شده بود.

به تازگی، در گزارش سال ۲۰۰۲، کرملین آن چیزی را که قبلا مشخص شده بود، تایید کرد: «پنهان نیست که افغانستان ذخایر عظیم به ویژه مس در معادن آینک، آهن در خجند، اورانیوم، کانی پلی متالیک، گاز و نفت دارد.»

«افغانستان هرگز مستعمره کشوری نبوده است، هیچ کشور خارجی قبل از دهه ۱۹۵۰ حفاری در این کشور نکرده بود. کوه های هندوکوش، باریکه اطراف آن، همراه با تپه ماهورها، یک منطقه وسیع در افغانستان را تشکیل می دهند که ذخایر معدنی در آن قرار دارد. طی ۴۰ سال گذشته، ده ها لایه معدنی در افغانستان کشف شده و اکثر این کشفیات استثنایی بوده است. با این وجود آن ها مخفی نگه داشته شده اند.»

این موضوع روشن شده است که افغانستان ذخایر فلزات آهنی و غیرآهنی و سنگ های گران قیمت دارد و اگر کشف گردند احتمالا می تواند جایگزین درآمدهای ناشی از صنعت قاچاق شوند. گفته می شود که معادن مس در آینک در استان هلمند، واقع در جنوب افغانستان، بزرگترین معدن در اورآسیا است. و با توجه به وضع قرار گرفتن آن (۴۰ کیلومتری کابل) توسعه آن ارزان و کم هزینه خواهد بود. معادن آهن در حاجیگک، واقع در استان بامیان مرکزی، نشان گر معادنی با کیفیت بالا است. این ذخایر حدود ۵۰۰ میلیون تن تخمین زده می شوند. لایه های زغال سنگ نیز در مناطقی نه چندان دور از اینجا کشف شده است.

افغانستان کشور خطوط ترانزیت نفت و گاز است. با این وجود، تنها تعداد کمی از افراد می دانند که کارشناسان اتحاد جماهیر شوروی سابق، ذخایر عظیم گاز را در این کشور در دهه ۱۹۶۰ کشف و نخستین خط لوله انتقال گاز از این کشور برای تامین گاز ازبکستان را احداث کردند. در همان زمان، اتحاد جماهیر شوروی، سالانه ۲.۵ میلیون متر مکعب گاز از افغانستان دریافت می کرد. طی همان سال ها، معادن عظیم طلا، سنگ مرمر سلیمانی و باریت (که بسیار نادر و کمیبا هستند) نیز یافت شدند.

با این وجود، حوزه های سنگ خارای زبر که در شرق کابل یافت شده اند یک رویداد واقعی هستند. بریلیوم، زمرد سبز، سنگ جواهر کانزیتس که در جاهای دیگر یافت نمی شوند، اما لایه های این سنگ های قیمتی صدها کیلومتر گسترده شده اند. همچنین، این صخره ها شامل فلزات نادر و کمیابی نظیر بریلیوم، توریوم، لیتیوم و تانتال هستند که اهمیت استراتژیک دارند (آن ها برای ساخت فضاپیما و هواپیما کاربرد دارند).

در حالی که افکار عمومی از تصاویر یک منطقه آسیب دیده بدون منابع و کشوری عقب مانده تغذیه شده است اما واقعیت چیز دیگری است: افغانستان یک کشور ثروتمند است، همان طور که تحقیقات زمین شناسی در دوران اتحاد جماهیر شوروی سابق نشان داده است.

مسئله «ذخایر معدنی ناشناخته قبلی» یک دروغ را تقویت کرده است. این موضوع ثروت منابع معدنی عظیم افغانستان را به عنوان علت جنگ مستثنی کرده است. این موضوع می گوید که پنتاگون به تازگی دریافته است که افغانستان در مقایسه با کنگو یا زئیر سابق در عصر موبوتو، در میان ثروتمندترین کشورهای جهان به لحاظ منابع معدنی قرار دارد. گزارش های ژئوپولیتیکی شوروی سابق کاملا آشکار بود. طی دوران جنگ سرد، همه این اطلاعات با جزئیات آن مشخص و هویدا بود.

اکتتشافات گسترده اتحاد جماهیر شوروی، نقشه های جغرافیایی عالی و گزارش هایی را تولید کرد که در نتیجه آن فهرستی شامل بیش از ۱۴۰۰ ذخایر معدنی همراه با حدود ۷۰ ذخائر معدنی قابل تجارت خارج شد. اتحاد جماهیر شوروی، متعاقب آن متعهد شد که بیش از ۶۵۰ میلیون دلار را صرف اکتشاف و توسعه منابع همراه با طرح های برنامه ریزی شده شامل یک پالایشگاه نفت با ظرفیت تولید نیم میلیون تن در هر سال و همچنین مجموعه ذوب مس برای ذخایر آینک که می توانست سالانه ۱.۵ میلیون تن مس را تولید کند، کند.

در سایه عقب نشینی شوروی از افغانستان، تحلیل های بعدی بانک جهانی نشان داد که تولیدات مس آینک به تنهایی می تواند تقریبا بیش از ۲ درصد از بازار سالانه جهانی را تامین کند. این کشور همچنین به خاطر داشتن ذخایر عظیم زغال سنگ، خوش شانس و خوشبخت است. یکی از آن ها، ذخایر آهن حاجیگک در کوه های هندوکوش، واقع در غرب افغانستان، است که تخمین زده می شود یکی از بزرگ ترین ذخایر درجه بالا در جهان باشد.

● گاز طبیعی افغانستان

افغانستان سرزمین ارتباط است. حمله سال ۲۰۰۱ ایالات متحده به افغانستان و اشغال این کشور از سوی برخی منتقدان سیاست خارجی آمریکا به عنوان اقدامی جهت حفظ کنترل بر کریدور حمل و نقل استراتژیک ترنس – افغانستان که دریای خزر را به آب های آزاد مرتبط می سازند، تحلیل کردند.

چندین پروژه خط لوله گاز و نفت ترنس – افغانستان تکمیل شده است که از جمله پروژه خط لوله ۸.۰ میلیارد دلاری موسوم به (TAPI) (ترکمنستان، افغانستان، پاکستان و هند) به طول ۱۹۰۰ کیلومتر است که می تواند گاز طبیعی ترکمنستان را از افغانستان (که به عنوان «کریدور حمل و نقل حیاتی» توصیف شده است) منتقل کند. تشدید نظامی گری تحت جنگ توسعه یافته افغانستان – پاکستان، مناسباتی را به (TAPI) تحمیل کرده است. ترکمنستان، سومین ذخایر عظیم گاز جهان را بعد از روسیه و ایران داراست. کنترل استراتژیک بر مسیر حمل و نقل ترکمنستان بخشی از دستور کار واشنگتن از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ بوده است.

با این وجود، آن چه که کمتر در خصوص ژئوپولیتیک خط لوله، کمتر اندیشیده شده این است که افغانستان نه تنها همسایه کشورهایی است که از نظر نفت و گاز غنی هستند (مانند ترکمنستان)، بلکه این کشور سرزمین هایی را در اختیار خود دارد که ذخایر گاز طبیعی، نفت و زغال سنگ آن هنوز دست نخورده باقی مانده اند. شوروی سابق در دهه ۱۹۷۰ تخمین زده بود که ذخایر گاز این کشور (تثبیت شده و احتمالات) پنچ تریلیون متر مکعب است.

اداره اطلاعات انرژی آمریکا در سال ۲۰۰۸ اذعان کرد که ذخایر گاز طبیعی افغانستان قابل توجه و اساسی است: «همان گونه که شمال افغانستان امتداد جنوبی مناطق حاصلخیز آسیای مرکزی است، ذخایر ثبت شده و ا حتمالی این کشور نیز حدود ۵ تریلیون متر مکعب است.» از آغاز جنگ شوروی – افغانستان، در سال ۱۹۷۹، اهداف واشنگتن ایجاد جای پای ثابت ژئوپولیتیک در آسیای مرکزی بوده است.

● هلال طلایی تجارت مواد مخدر

جنگ پنهان آمریکا که حمایت از مجاهدین «مبارزان آزادی» (القاعده) نامیده می شود همچنین به سمت توسعه هلال طلایی تجارت مواد مخدر که از سوی سازمان اطلاعاتی آمریکا برای تامین بودجه شورشیان علیه نیروهای شوروی مورد استفاده قرار می گرفت، تغییر کرد.

با آغاز جنگ شوروی – افغانستان و حفاظت آن توسط سازمان سیا، تجارت مواد مخدر طی چندین سال توسعه یافت و به یک کار پر سود چند میلیارد دلاری تبدیل شد. این کارِ جانبی آمریکا طی جنگ پنهان در دهه ۱۹۸۰ بود. امروز، تحت اشغال نظامی آمریکا – ناتو، تجارت مواد مخدر در بازارهای غرب بیش از ۲۰۰ میلیارد دلار در سال پول نقد تولید می کند.

● به سوی غارت اقتصادی

رسانه های آمریکا همصدا، از کشف کنونی ذخایر معدنی افغانستان به عنوان «یک راه حل» برای توسعه اقتصاد جنگ زده این کشور و همچنین به عنوان وسیله ای چهت نابودی فقر حمایت کردند. تهاجم سال ۲۰۰۱ آمریکا - ناتو به افغانستان و اشغال آن، فرصتی را برای تصرف و تصاحب آنان از طریق مجتمع های انرژی و معدن غرب فراهم ساخت.

● جنگ در افغانستان، «جنگ بر سر منابع» سودمند است

تحت اشغال آمریکا و متحدانش، زمانی که این کشور آرام شود، آنگاه این ثروت معدنی از طریق مشتی مجتمع های معدنی چندملیتی، ممکن است مورد چپاول واقع شود. طبق اظهارات «اولگا بوریسووا»، چند ماه پس از تهاجم ۲۰۰۱ به افغانستان، «جنگ علیه تروریسم» به رهبری آمریکا (تبدیل خواهد شد به) سیاست مستعمراتی نفوذ در یک کشور ثروتمند افسانه ای.

همچنین بخشی از دستور کار ناتو - آمریکا در نهایت، در اختیار گرفتن ذخایر گاز طبیعی افغانستان و جلوگیری از توسعه رقابت صاحبانِ انرژی روسیه، ایران و چین در افغانستان است.

● نویسنده: مایکل - چاسودفسکی

● مترجم: کیانوش - کیاکجوری

● منبع: سایت - باشگاه اندیشه - تاریخ شمسی نشر ۱۳/۰۴/۱۳۸۹ - به نقل از گلوبال ریسرچ، ۱۷ ژوئن ۲۰۱۰