چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

احمد شاملو و موسیقی کلام


احمد شاملو و موسیقی کلام

به نظر می رسد در ادبیات عریض و طویلی که حول شعر احمد شاملو در ایران نوشته شده, نقطه مهمی از قلم افتاده و آن توضیح موسیقی کلام در شعر شاملوست

به نظر می‌رسد در ادبیات عریض و طویلی که حول شعر احمد شاملو در ایران نوشته شده، نقطه مهمی از قلم افتاده و آن توضیح موسیقی کلام در شعر شاملوست. براهنی درست می‌گفت که شاملو کاشف فضاهای کور در شعر فارسی است اما نه او و نه منتقدان دیگر به فضاهای کور خود شعر شاملو چندان نپرداخته‌اند. نوعی تلقی عوامانه از دستاوردهای شعری شاملو بدل به گفتار اصلی شده است، اینکه شاملو وزن را از شعر گرفت و شعر را از قید و بند عروض برای همیشه رها کرد. این حرف البته به لحاظ تاریخی درست نیست و چندین نفر قبل از شاملو شعر رها از عروض نوشته‌اند، اما شکی نیست در اینکه هیچ یک جایگاه و تاثیرگذاری شاملو را نداشته‌اند. کسانی مثل هوشنگ ایرانی و تندرکیا شاعران «سنت‌ساز» زبان فارسی نبوده‌اند، آنان در شعر فارسی چیزی بنیان ‌ننهاده‌اند و هرچند قبل از شاملو به چنین افقی دست یافتند اما جایگاه شاملو به عنوان نماد و تجلی اصلی این جریان محفوظ است و باقی خواهد ماند.

به تبع شعر شاملو، گفتار شعر سپید قوام یافت و از دهه ۵۰ به بعد شاعران رها شده از قید عروض خود را در نوشتن هر نوع متن تقطیع‌شده‌ای که نام شعر بر پیشانی‌اش بنشیند، مختار فرض کردند. نتیجه‌اش میلیون‌ها نثر تقطیع‌شده‌ای است که حداکثر یک تصویر بدیع یا یک حرکت ساده زبانی در آنها قابل مشاهده است و گاه همین‌ها را هم ندارد و صرفا تخلیه احساسات آبکی شاعر بر کاغذ است و نام شعر بر خود می‌گیرد و ادعای شعر معاصر دارد.

بین شاعران سنت‌ساز زبان فارسی در صد سال اخیر که نیما، اخوان، شاملو، فروغ فرخزاد، سپهری، رویایی و در رده بعد آتشی، سپانلو، براهنی و شاید یکی، دو نفر دیگر باشند (این انتخاب تصادفی یا بر اساس شهرت شاعر یا علاقه نویسنده یا توجیه مدعای این مقاله نیست. اینها شاعران گفتارساز شعر فارسی در این قرن اخیر بوده‌اند و با دلیل و حجت می‌توان مولفه‌های فکری و گفتاری شعرشان را نشان داد)، فقط شاملو به کل از عروض کنده است و چه بسا یکی از دلایل محبوبیت غیرعادی او بین شاعران نسل‌های بعد همین باشد. حتی براهنی و رویایی، که رادیکال‌ترین چهره‌های این مجموعه‌اند به وضوح با عروض و موسیقی کلام دست به گریبانند و در طول سال‌های طولانی شاعریشان شعر مطلقا سفید ننوشته‌اند. این ادعا حتی در مورد علی باباچاهی هم، اگر او را شاعر بنیان‌گذار نسل بعدی نام‌بردگان لحاظ کنیم، صدق می‌کند. اما نکته مغفول‌مانده در شعر شاملو این است که او با کندن از عروض به سمت شعر سپید به معنای امروزی‌اش حرکت نکرد، بلکه نظام موسیقایی کاملی را جایگزین نظام عروضی کرد که هنوز توضیح داده نشده است. ذهن او که تحت سیطره موسیقی غربی بود، به حساسیت‌های کلامی، مهارت و جسارت حیرت‌انگیزش در استفاده از ظرفیت‌های زبان فارسی گره خورد و حاصلش نوعی موسیقی کلامی برای شعر شد که به جای عروض نشست و در شعر خود او از هر نظر جواب داد. توضیح این نظام جایگزین احتمالا به سواد موسیقی در حد بالا و آشنایی عمیق با شعر فارسی نیاز دارد که منتقدان ما یا از این مجموعه بی‌بهره بوده‌اند یا کلا توجهی به این وجه از شعر شاملو نکرده‌اند. به این ترتیب وجه سلبی کار شاملو با شعر که حذف عروض باشد، محبوبیتی بی‌انتها یافت چون کار را ساده می‌کرد و برای شعر نامیده شدن هر متنی توجیهی به دست شاعر می‌داد اما وجه ایجابی آن که جایگزین کردن نوعی نظام موسیقایی نو به جای نظام عروضی بود، مغفول ماند و تا به امروز هم توضیح داده نشده است. حداکثر موسیقی شعر شاملو را به فخامت کلام او و تاثیرپذیری‌اش از تاریخ بیهقی و عهد عتیق ربط داده‌اند و نوعی نثر آهنگین را در شعر ردیابی کرده‌اند، که به هیچ‌وجه توضیح‌دهنده دستاوردهای غنی او نیست.

نتیجه این بی‌توجهی به توضیح دستاوردهای ایجابی شاملو نوعی گشاده‌دستی مخرب در خرج کلمات و جملات برای نوشتن شعر بوده است. امروزه خلاقیت متعین، خلاقیت مرزخورده‌ای که تاثیرگذاری‌اش محصول سروکله زدن با مرزهای خود باشد، در شعر ما چندان محلی از اعراب ندارد. اکثریتی قاطع از شاعران ما دست خود را در خرج راحت و بی‌رویه زبان و نوشتن نثرهایی منقطع و شعر نامیدن آنها بی‌توجه به هر شکلی از موسیقی کلام باز گذاشته‌اند و اگر هم تلاشی تعین زدن زبانی متون‌شان داشته باشند، با تکنیک‌هایی دم دستی و ساده نظیر تکرار سطر یا جدا کردن حروف کلمات و نظایر آن برای شعرشان تولید مرز می‌کنند. اما باور عام شعر عصر ما، که خصلتی ایدئولوژیک نیز یافته، همین است که شعر به لحاظ کلامی هیچ نوع تعین موسیقایی ندارد و به اعتبار تقطیع با هر متنی هر کاری می‌شود، کرد.

بخشی از این باور از دل فقدان توضیح موسیقی شعر شاملو برخاسته است. شاید اگر کسی پیدا شود و خصایل ایجابی موسیقی کلام شعر شاملو را شرح دهد و تبیین کند، چیزی شبیه به کار اخوان ثالث در «بدایع و بدعت‌های نیما یوشیج»، تکانی بزرگ‌تر از حد تصور به شعر ما بدهد.

امیر احمدی‌آریان



همچنین مشاهده کنید