سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

۱۱ شخصیت محبوب سینمایی


۱۱ شخصیت محبوب سینمایی

هر انتخابی در عرصه سینما, یک بازی دلپذیر و جذاب است انتخاب بهترین ها, از این نظر, بازی جذاب تری هم به نظر می رسد, چرا که فرصت غوطه ور شدن در دنیایی که دوستش داریم به انتخاب کننده می دهد

هر انتخابی در عرصه سینما، یک بازی دلپذیر و جذاب است. انتخاب بهترین ها، از این نظر، بازی جذاب تری هم به نظر می رسد، چرا که فرصت غوطه ور شدن در دنیایی که دوستش داریم به انتخاب کننده می دهد.به نقل از بانی فیلم، در عرصه سینما، نگاه به شخصیت های یک فیلم، به گونه ای دیگر آدمی را وارد این بازی می کند. مطلبی که می خوانید معرفی ۱۱ شخصیت محبوب سینمایی است.

● دون ویتوکورلئونه - بازیگر:مارلون براندو - فیلم: پدرخوانده

«بوناسرا... بونا سرا.... من در حق تو چه بدی کردم که به من این قدر بی احترامی می کنی؟ تو من رو حتی پدر خوانده هم صدا نمی کنی، اون وقت روز عروسی دخترم اومدی به خونه من و در ازای پول از من تقاضای قتل می کنی و ...» همین چند دیالوگ کوتاه اولیه فیلم و حرکات بوناسرا و دیالوگ هایی که چند لحظه بعد از دهان ویتوکورلئونه بیرون می آید، همگی از قدرت، محبوبیت و تدبیر او حکایت می کند. آن چه برای دون ویتوکورلئونه که به تعبیر دوستان گانگسترش، سیاستمداران برایش مانند پول خرد هستند، مهم است یک چیز است: خانواده. ویتو حاضر است هر کاری برای حفظ خانواده اش بکند. او کسی است که با وجود هر آن چه دور و اطرافش است، لبریز از متانت است؛ متانتی توام با تجربه، وقت شناسی و عشق برای خانواده.

● ویتوکورلئونه - بازیگر:رابرت دنیرو - فیلم: پدرخوانده ۲

ویتوآندولینی مردی است که وقتی تحت فشار قرار می گیرد و حرف زور می شنود، مسئله را حل می کند: اسلحه اش را برمی دارد و زورگو را می کشد؛ بنگ، بنگ، بنگ! شاید او خشن، دزد و بی رحم به نظر برسد، اما هنوز شرافتش را از یاد نبرده است و نمی تواند هدیه صاحب کارش را که تفاوتی با صدقه ندارد، قبول کند. او خانواده دوست است و با نگرانی تمام به فرزند بیمارش می نگرد و انتقام پدر، مادر و برادرش را از یک زورگوی دیگر می گیرد، این بار با چاقو!

● برنهام - بازیگر: کوین اسپیسی - فیلم: زیبای آمریکایی

لستربرنهام یک شکست خورده تمام عیار است. کسی که آن روی سکه خوشی را ندیده و هرگز نخواهد دید. لستر یک کم دست و پاچلفتی است و البته آرزوهایی دارد که با داشتن دو خصیصه اول، نمی تواند به آن ها برسد.پس سعی می کند کم رو نباشد و کمتر دسته گل به آب بدهد. نتیجه آن چیزی به جز بدبختی بیشتر برای او نمی شود، چرا که جامعه این طور می خواهد.

● هانیبال لکتر - بازیگر: آنتونی هاپکینز - فیلم: سکوت بره ها، هانیبال و اژدهای سرخ

دکتر هانیبال لکتر هم از آناتومی بدن انسان و پزشکی سررشته دارد، هم در روان شناسی استاد است و هم تاریخ می داند. اما این مرد دانشمند، خوش پوش و متین یک مشکل بسیار کوچک دارد، آن هم این است که بنا به دلایلی کوچک آدم می کشد و می خورد! یک فلوت نواز را به خورد مهمان هایش می دهد، تنها به علت این که ریتم آهنگ را به هم زده و چند نت ناقابل را خارج زده است!اما لکتر با تمام عظمتش در مقابل یک افسر جوان و تازه کار کم می آورد. در واقع در این جا کم آوردن به این معناست که دکتر از خوردن پلیس تازه کار می گذرد.

● ترومن کاپوتی - بازیگر: فیلیپ سیمورهافمن - فیلم: کاپوتی

کل فیلم به نقطه قدرت ترومن کاپوتی بستگی داشت که ضربه نخورد. خوشبختانه نقش او آن طور که باید پرداخت شده است. به ریزترین حرکات ترومن دقت شده است تا پنهانی ترین زوایای شخصیت او و عمیق ترین لایه هایش رو شود.ترومن را به همین علت دوست داریم، چون با تمام غرابتش به طرز مرموزی واقعی است. یک نویسنده، اگر صدای بسیار نازکی داشته باشد، در جوامع خصوصی مستحکم ترین قوانین نزاکت را بشکند، درون گرا باشد، خوش برخورد نباشد و ... به طور کامل دفع کننده است، اما ترومن دوست داشتنی همه حرکاتش و نکات منفی اش به امتیازی مثبت بدل شده و همین دلایل است که ترومن کاپوتی را دوست داریم.

● تراویس بیکل - بازیگر: رابرت دنیرو - فیلم: راننده تاکسی

تراویس، این کهنه سرباز از ویتنام برگشته بی خواب خسته، سوار بر تاکسی اش در نیویورک می گردد با هر قشری، از جمله کاندیدای انتخابات همدم می شود و همین دم خور شدن های او با تمام طبقات است که در پایان باعث می شود خودش دست به اسلحه می شود تا ناجی این شهر کثیف شود. اما او اشتباه می کند، این شهر هر چند هم کثیف باشد چیزی است که مردم می خواهند و این موضوع باعث می شود که تراویس، در پایان آن قدر از قوای خود در پاک کردن جامعه استفاده کند، که رمقی برای خودکشی نداشته باشد.

● مایکل کورلئونه - بازیگر: آل پاچینو - فیلم: پدر خوانده ۱، ۲ و ۳

دون کورلئونه...

و لحظه ای بعد پیتر کلمنزا، بر دست مایکل بوسه می زند. آل نری به طرف در می آید، در را می بندد و ما همراه کی آدامز پشت در می مانیم. این است حکومت مایکل فرانسیس ریتزی، این است قلمروی دون مایکل کورلئونه. حکومتی که خانواده اش در آن نقشی ندارند و قلمرویی که گلوله در آن حرف اول را می زند. مایکل وارث سلطنتی است که تا پیش از آن خانواده نخستین ارزش آن بود، اما مایکل این ارزش را زیر پا می گذارد. برای ویتو، دوستی با خانواده رفقایش راهی بود برای گرم نگه داشتن کانون خانواده حقیقی، اما مایکل از خانواده دوستان گاه برای سرکوب خانواده حقیقی استفاده می کند و این است افول واقعی یک سلطنت.

● جک تورنس - بازیگر: جک نیکلسون - فیلم: تلالو

«جک دوست داشتنی تبر به دست وحشتناک» یکی از بهترین عباراتی است که می تواند جک تورنس را توصیف کند. جک، کمک معلم بوده است و روابط خانوادگی اش دچار مشکلاتی است، با خانواده به هتلی می آیند که حدود ۵ ماه تمام خالی است. تنهایی هتل گریبان جک را می گیرد و درونش را بیدار می کند.

● جان دو - بازیگر: کوچ اسپیسی -فیلم: هفت

بعد از این که کارآگاه میلز به سرعت خانه جان دو را زیر و رو می کند، به تلفنی دست می یابد و بعد از برداشتن گوشی، از آن طرف خط، جان دو به او می گوید: «تحسینت می کنم.» این دقیقا همان جمله ای است که مخاطب در پایان به جان دو می گوید؛ کسی که آن چنان دقیق و درست پرداخت شده، که مخاطب چشمانش را به روی جنایات او می بندد و مجذوب خونسردی و طرز تفکرش می شود.

● پروفسور - بازیگر: کلایو اوون - فیلم: هویت بورن

پروفسوری که در هویت بورن می بینیم. یک جاسوس است که عادی ترین کارش کشتن است و از اسلحه به خصوص خودش استفاده می کند؛ اسلحه ای که به سرعت باز و بسته می شود و خوش دست است. پروفسور به سبب ظاهر شدن های ناگهانی اش به خوبی در ذهن ماندگار می شود. او همان اجل معلقی است که به سیاستمدار سیاه پوست حتی اجازه اتمام حرفش را نمی دهد. همان اجل معلقی که جانش را اجل دیگر می گیرد.

● جوکر - بازیگر: هیث لجر - فیلم: شوالیه تاریکی

جوکر همان کسی است که برای تفریح آدم می کشد وتنها هدفش، اثبات این نکته است که همه آدم ها بد هستند. جوکر جنایتکاری است که پول را با سلیقه ساده اش «دینامیت، بنزین و باروت» به آتش می کشد و از هر قهرمانی یک ضد قهرمان می سازد.

ضیغمی