یکشنبه, ۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 26 January, 2025
مجله ویستا

حکیم غرب زائر شرق


حکیم غرب زائر شرق

به نظر هانری کربن, فلسفه و حکمت شیعی می تواند بشر را از بی معنایی نجات دهد

نشست «هانری کربن و عرفان شیعی» همراه با رونمایی کتاب «معبد و مکاشفه» تألیف هانری کربن و ترجمه دکتر ان‌شاء‌الله رحمتی، عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی با حضور مترجم این اثر و پروفسور یحیی بونو کارشناس فرانسوی حکمت و فلسفه اسلامی، دکتر کامران فانی، کتاب‌شناس و محقق و مالک شجاعی جوشقانی، کارشناس و مجری این نشست، چندی پیش در سرای اهل قلم برگزار شد که اکنون گزارشی کوتاه از این نشست را با هم می‌خوانیم.

● فانی: کربن مستشرق نبود

جریان ترجمه متون غربی در ایران در دویست سال اخیر رونق بیشتری گرفته است، اما هرگز برنامه‌ای برای آن نداشتیم تا براساس نیازمان به ترجمه بپردازیم. همیشه این گونه است که ناشر یا مترجم اثری را ترجمه می‌کنند که از آن کتاب یا نویسنده‌اش خوششان می‌آید. به همین دلیل، کتاب‌های برخی‌ نویسندگان بزرگ به فارسی ترجمه نشده‌اند یا آنهایی هم که ترجمه شده ترجمه‌های بسیار ضعیفی دارند.

کربن نیز یکی از این نویسندگان است. کربن، بی‌تردید بزرگ‌ترین خادم فرهنگ شیعی است و همه عمرش را صرف بررسی اندیشه یک ملت کرد و آثار ژرفی را در این حوزه آفرید؛ اگر بخواهیم باطن تاریخ‌مان را بدانیم، نیازمند مطالعه آثار کربن هستیم.

کربن نیمی از عمرش را در ایران و نیمی دیگر را در فرانسه زندگی کرد و ‌ سال ۱۹۷۸تقریبا اول انقلاب فوت کرد. در تمام ۳۰ سالی که در ایران زندگی می‌کرد، کمتر اثری از او به فارسی ترجمه شد، در حالی‌که در این مدت ده‌ها کتاب نوشت و تصحیح کرد و علاقه‌مندان زیادی نیز در ایران داشت، البته در سال‌های اخیر اوضاع ترجمه کتاب های کربن بهتر شده است. مرحوم دکتر احمد فردید وعبدالحمید گلشنی، حکمت ایرانی در اندیشه سهروردی را که جزوه‎ای حدود ۳۰ صفحه‎ است، اولین بار از کربن ترجمه کردند. دکتر عیسی سپهبدی جزوه دیگر کربن به نام شگفتی فلسفه و عرفان در ایران را ترجمه کرد.

مرحوم اسدالله مبشری هم کتابی از کربن را قبل از انقلاب ترجمه کرد و مرحوم دهشیری هم کتاب ارض ملکوت را ترجمه کرد، ولی کربن در زمان حیات هرگز ندید که کتابی از او به فارسی ترجمه شود.

تاریخ فلسفه اسلامی در سال۵۰ به فارسی ترجمه شد. نیمی از کتاب تا فصل مربوط به ابن رشد، ترجمه اسدالله مبشری است و سیدجواد طباطبایی جلد دوم را ترجمه کرد. بعدها طباطبایی هر دو جلد را با یک ترجمه سلیس و روشن ارائه کرد.

ارض ملکوت با ترجمه مرحوم ضیاءالدین دهشیری توسط مرکز گفت‌و‌گوی تمدن‌ها در سال ۵۷ منتشر شد. کربن علاقه زیادی به شیخ احمد احسایی و مکتب شیخیه داشت.

کتاب ۱۰۰ صفحه‎ای از او قبل از انقلاب توسط فریدون بهمنیار پسر احمد بهمنیار با نام مکتب شیخی از حکمت الهی شیعی ترجمه و چاپ شده است.

دکتر نوذر زنوزی که جراح است هم کتاب دیگر کربن درباره حیدر آملی را در پاریس ترجمه کرده است. کربن نه محقق و مستشرق بلکه کسی است که در اندیشه‎های فیلسوفان ایرانی غور و سیر می‎کرد و با اندیشه‎های خود جلو‌می‏رفت و اندیشه‎های آنان را پرورش داده و غنی کرده است. مقدمه‏های فوق‌العاده‏ای بر کتاب‌ها و افراد مورد مطالعه‏اش نوشته است.

کربن دشوارنویس بود و حاصل تفکراتش را می‌نوشت. او محققی نبود که بررسی ساده‌ای از اندیشه فلاسفه داشته باشد، بلکه آن اندیشه‌ها را می‌گرفت و سیر و سلوک معنوی خودش را در دل این فرهنگ فطری و عقلانی بروز می‌داد.

بنابراین، ترجمه دقیق آثارش به فارسی کار ساده‌ای نیست. مترجم آثار کربن باید به نحله فکری او آشنا باشد تا دست به ترجمه آثارش بزند. همان نحله‏ای که پدیدار شناسی هوسرل و هایدگر از آن برمی ‏آید.

کربن خوش اقبال است که مترجمی صاحب ذوق مانند دکتر رحمتی آثار او را ترجمه کرد. ایشان راه تازه‌ای را در ترجمه آثار او آغاز کرد. رحمتی آثاری مانند «تخیل خلاق در اندیشه ابن عربی» و «تمثیل عرفانی ابن سینا» از کربن را ترجمه کرد و اخیرا نیز کتاب «معبد و مکاشفه» را هم روانه بازار کرده است.

رحمتی: کربن چگونه توانست ارتباطی چنین عمیق و نافذ با فرهنگ ما برقرار کند؟! او ، نکاتی را در متون فلسفی ما ‌یافت که برای بسیاری از فلاسفه، قابل تشخیص نیستند. هر فردی نمی‌تواند به درک کربن از متون فلسفی برسد

رحمتی اکنون مشغول ترجمه کتاب چهار جلدی کربن با عنوان «اسلام ایرانی» است که مهم‌ترین اثر او محسوب می‌شود و حاصل تمام اندیشه‏ها و کارها و تحقیقات کربن است.رحمتی مقدمه‌های بسیار خوب و مفصلی برای این کتاب‌ها نوشت که مخاطب را بخوبی با اندیشه کربن آشنا می‌کند و او را در فضای فکری این فیلسوف فرانسوی قرار می‌دهد. معتقدم با ترجمه‌های رحمتی از آثار کربن، ایرانیان او را بهتر خواهند شناخت.

● بونو: کربن فیلسوف سالک بود

برای شناخت کربن باید به این سوال پاسخ داد که در تشیع چه چیزی وجود دارد که کربن آن را برای غرب مفید می‌داند. کربن چیزی در فلسفه و عرفان دیده بود که او را جلب کرد.

چیزی که به درد فلسفه غرب و جهان امروز و انسان معاصر می‌خورد. راز مهم برای کربن در تشیع که به درد فلسفه غرب می خورد حکایات تمثیلی و عرفانی است که در آثار او آمده است. از نظر او بین عقل و ذهن بعد سومی به نام خیال وجود دارد.

کربن در سال ۱۹۰۳ به دنیا آمد و ۲ سال بعد در سال ۱۹۰۵ قانون جدایی کلیسا از دولت تصویب شد. او در خانواده‌ای سنتی و کاتولیک متولد شد و در بیست و دو سالگی دکترای فلسفه را زیر نظر اتین ژیلسون گرفت. او در آن زمان به زبان‌های لاتینی و یونانی تسلط داشت و سپس شروع به آموختن عربی و سانسکریت کرد.

آشنایی او با لویی ماسینیون که متخصص عرفان اسلامی و بویژه حلاج بود، زندگی‌ کربن را تغییر داد. او در همان دوران کتابی درباره سهروردی نوشت. به گفته خودش، از آن زمان به بعد هیچ‌گاه شیخ اشراق از او جدا نشد.

همچنین کربن نخستین مترجم آثار هایدگر به زبان فرانسوی است. در مجموع، ۲۰۰ اثر شامل مقاله، تصحیح، ترجمه و تألیف از او بر جای مانده است. راز مهمی که کربن در تفکر شیعی یافت، در ۳ کتاب «تمثیل‌های عرفانی ابن‌سینا»، «ارض ملکوت» و «تخیل خلاق ابن عربی» نهفته است. او بزرگ‌ترین مشکل غرب را جدایی وجود از فکر و علم و عقل می‌دانست، مشکلی که از قرن دوازدهم آغاز شد و با دکارت شدت گرفت.

در این بینش، خلأ بزرگی میان واقعیات جهانی و حقایق عقلانی وجود دارد. آنچه به نام «خیال در عرفان» می‌شناسیم، این خلأ را پر می‌کند. این خیال در غرب، تنها برای شعرا و هنرمندان مطرح است و جایی در دنیای فلسفه ندارد، در حالی که خواب، رؤیا، وحی و نبوت با خیال درک می‌شوند و بدون آن قابل توجیه نیستند.

ترجمه آثار کربن دشوار است، او اصطلاحات جدیدی را در زبان فرانسه بر پایه زبان لاتینی و یونانی به کار می‌برد که به یقین ترجمه آنها دشوار است. او برخلاف ماسینیون یک مستشرق نبود، بلکه یک فیلسوف سالک بود.

● رحمتی: کربن ‌قابلیت‌ فلسفه اسلامی ‌را‌ نشان ‌داد

بر این باورم که اگر قرار است در حوزه تفکر، حرفی برای گفتن داشته باشیم، باید از فلسفه اسلامی آغاز کنیم، حتی فلسفه‌های دیگر را نیز می‌توان با زبان فلسفه اسلامی فهمید. فلسفه اسلامی، زبان مادری ما در فلسفه محسوب می‌شود.

ما آنچه را که از دل فرهنگ خودمان برخاسته، بهتر‌ درک می‌کنیم تا محتوایی که ارمغان غرب است. به‌دست آوردن تجربه فلسفی خوب و موفق تنها از راه فلسفه اسلامی محقق می‌شود.

باید این فلسفه را زنده جلوه داد و این مساله زمانی اتفاق می‌افتد که بدانیم فلسفه‌ای که می‌خوانیم، آینده‌ای دارد. کربن این قابلیت را در فلسفه اسلامی نشان داد. این ویژگی کربن تنها یکی از ابعاد شخصیت اوست.

نزدیک‌ترین راه برای ما به عنوان یک ایرانی و مسلمان برای این‌که یک تجربه فلسفی موفق داشته باشیم بهتر از همه از طریق مجرای فلسفه اسلامی است.

فلسفه اسلامی را باید زنده مطرح کرد تا یأس و ناامیدی میان برخی دانشجویان- که به دنبال این هستند که فلسفه به چه کار دنیای کنونی ما می‌آید - برطرف‌ شود.

هر اندازه آثار این فیلسوف را بیشتر مطالعه می‌‌کنم، بیشتر بر حیرتم افزوده می‌شود و این سؤال به ذهنم می‌رسد که او چگونه توانست ارتباطی چنین عمیق و نافذ با فرهنگ ما برقرار کند؟! کربن، نکاتی را در متون فلسفی ما ‌یافت که برای بسیاری از فلاسفه، قابل تشخیص نیستند. هر فردی نمی‌تواند به درک کربن از متون فلسفی برسد.

کربن نشان می‌دهد که فلسفه اسلامی فلسفه امروزی است که می‌تواند بشر امروز را از بی‌معنایی نجات دهد. او حکمت اسلامی و حکمت نبوی را به شکلی که در تشیع مطرح شده، سدی محکم در مقابل عرفی شدن و تاریخی شدن و دنیایی شدن می‌داند.

در پی این بینش، پدیده اسطوره‌زدایی شکل می‌گیرد که کربن از آن انتقاد می‌کرد. او نگاه پیامبرانه به دین را راه مقابله با این مشکلات می‌دانست. به باور او، بهترین تفسیر از دین، در حکمت شیعی بیان شده است.‌ از نظر کربن مصیبت جوامع امروز، عرفی شدن، تاریخی شدن و دنیایی شدن است. کربن زمان را وسیع می‌بیند و انحراف مسیحیت را تجسد می‌داند. وقتی دین با تاریخ آغاز شد بسیاری از قصص انبیاء را باید کنار گذاشت. ‌کربن در جلد سوم کتاب اسلام ایرانی همه حکیمان مسلمان را ریزه‌خوار ائمه(ع) می‌داند و می‌گوید آنچه در اندیشه فارابی، ابن سینا و سایر فیلسوفان مسلمان آمده به عینه در تعالیم ائمه(ع) آمده است.

کربن معتقد است حقیقت دین، دین نبوی است و بهترین تفسیر حقه دین نبوی، آن چیزی است که در حکمت شیعی آمده است. کربن معتقد است مذهب شیعی، مذهبی است که در دنیای امروز در مقابل عرفی شدن مبارزه می‌کند.

سید‌حسین امامی