جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

همجواری شکسپیر و کمدیا دلارته


همجواری شکسپیر و کمدیا دلارته

نگاهی به نمایش«در ونیز بمیر» از کشور ایتالیا

خدمتکاران، پیرمردان و عاشق ها سه ستون اصلی کمدیا دلارته اند و شخصیت های دیگر مکمل آنان به شمار می آیند. (۱)

در نمایش«در ونیز بمیر» با نمونه ای تیپیک از نمایش های کمدیا دلارته مواجه می شویم. آنتونیو و بنیلد از جمله شخصیت هایی اند که برای وصال تلاش می کنند و شایلوک نیز که عاشق بنیلد است سد راه آنان می شود. زوج عاشق دیگر جسیکا و سندبادند که باز هم شایلوک سد راه آنان می شود و با ازدواج آن دو مخالف است. شخصیت پیرمردی که در عین تلخ و خسیس بودن بامزه و مهربان هم هست یکی دیگر از شخصیت های شناخته شده و محبوب در کمدیا دلارته است و پانتالونه نام دارد.

در این نمایش شایلوک پدر جسیکا معرف این شخصیت است. کلفت ها از دیگر شخصیت های زن در کمدیا دلارته اند. در این نمایش نیز با خدمتکار زنی با نام میکلمیا مواجه می شویم که بازیگر شخصیت جسیکا با تغییر لباس نقش او را بازی می کند و در پایان این صحنه مشخص می شود که خدمتکار همان جسیکا در لباس مبدل است و برای نرم کردن دل پدرش حقه سوار کرده است. شخصیت معروف و بسیار محبوب دیگری که در کمدیا دلارته نقشی کلیدی دارد«آرلکینو» است که در نقش نوکر در نمایش حضور دارد و دیالوگ های طنز او با اربابش از خنده دار ترین و پرطرفدارترین صحنه ها ی کمدیا دلارته است.

در این نمایش نوکری با نام پدرولینو ظاهر می شود. شخصیت دیگری با نام سندباد سیاه ونیزی در این نمایش وجود دارد که اگر بخواهیم معادل این شخصیت را در کمدیا دلارته جست وجو کنیم یکی از عشاق آن است. شخصیت پولچینلا که دلقکی با مشاغل مختلف و متعدد در نمایش های کمدیا دلارته است در صحنه ای کوتاه در این نمایش با همان نام ظاهر می شود و نقش دست فروشی را بر عهده دارد که بار خود را با آرلکینوی زیرک تعویض می کند.

در صحنه ای دیگر تماشاچی می بیند که پولچینلا همان آنتونیو است و در لباس دلقکی معروف برای دزدیدن محبوبه اش از دست شایلوک او را در کیسه ای پنهان کرده است. نمایش«در ونیز بمیر» براساس ترکیبی از متون کلاسیک با مفاهیم و مضامین کلی کمدیا دلارته شکل گرفته است.

کمدیا دلارته بر مبنای توطئه و دسیسه و آکنده از عشق و سوء تعبیر و حرکات آکروباتیک و نمایشی فراوان است که بار اجرای اکثر حرکات را«آرلکینو» نوکر مشهور در کمدیا دلارته بر عهده داشته است. آنچه باعث نزدیکی متون کلاسیک انتخاب شده در این نمایش با مفهوم کلی کمدیا دلارته شده است نزدیکی مضامینی است که نام بردیم.

متون کلاسیکی که در این نمایش از آن ها استفاده شده است عبارت اند از تاجر ونیزی ،شکسپیر ،رومئو و ژولیت و اتللو. که در همه این آثار زوجی عاشق وجود دارد که برای رسیدن به یکدیگر باید موانع فراوانی را پشت سر بگذارند. در ضمن فضای هر سه این نمایشنامه آکنده از خیانت و توطئه و نیرنگ و دسیسه های عشق است. این موضوعات به ویژه ارتباطات عاشقانه از مضمون های اصلی و مهم در کمدیا دلارته محسوب می شود. همین امر باعث شده است این نمایش های کلاسیک قابلیت تداخل و ترکیب با کمدیا دلارته و قرار گرفتن در چنین قالب اجرایی را داشته باشند بی آنکه اثر چندانی از متن اولیه در اجرای این متون به صورت کمدیا دلارته دیده شود. استفاده از بداهه سازی در بازیگری کمدیا دلارته دو ویژگی مهم دارد که ویژگی های دیگر نیز تحت تاثیر قوت و ضعف این دو قرار می گیرند. یکی در فرم بدن و ژست که به بیان بدنی تعبیر می شود.

ژست های متفاوت و منحصر به فرد هر کدام از شخصیت ها که معمولا در کمدیا دلارته با یکدیگر متفاوتند فضایی را به وجود می آورد که در آن با کاراکترهایی روبه رو می شویم که ضمن استفاده از امکانات بدنی شان از بدن به عنوان ابزاری گویا برای معرفی نشانه و مفهومی خاص به تماشاگر استفاده می کنند و در هر لحظه از نمایش بنا به اقتضای موقعیت، ژست و فرم های مورد استفاده در بازی را کمرنگ یا پررنگ تر کرده یا از حرکاتی تازه استفاده می کنند.

وجه دیگر در زبان نمایش و به عبارت دیگر اصوات و صداها آواز و دیالوگ گویی است. آواز که بخش مهمی از نمایش کمدیا دلارته را تشکیل می دهد به عنوان ابزاری استفاده می شود که از طریق آن بازیگران احساسات خود را بروز می دهند و به طبع این بروز احساسات و بسته به نوع شعری که می خوانند فضایی شاد یا غمگین را به وجود می آورند.

کارکرد دیگر آوازها این است که در کمدیا دلارته آوازها همانند میان صحنه هایی عمل می کنند که در پایان هر صحنه و با هر نتیجه گیری که از آن صحنه به دست می آید خوانده می شوند به نوعی جمع بندی هر صحنه محسوب می شوند.

دیالوگ وجه دیگر زبان نمایشی در کمدیا دلارته است که در ایجاد فضای طنز کاربرد بسیاری دارد. در دیالوگ های این نمایش نیز بازیگران به بداهه گویی می پردازند. بداهه گویی هایی در ارتباط با زمان حاضر و نیز اتفاقات در حال وقوع در نمایش.

برای مثال در یکی از صحنه های متاخر نمایش بازیگران درباره سیاستمدارانی چون بوش و بلر حرف می زنند و آنان را به سخره می گیرند و این نمونه ای از بداهه سازی برای ایجاد فضای طنزی است که همزمانی آن با مسایل روز حفظ شود. در نمونه های دیگر ارتباط گیری بازیگران کمدیا دلارته با تماشاگران و حتی تلاش آنان برای همراه کردن تماشاگرانشان با فضای نمایشی دیده می شود.

اشاره به سمت تماشاگران ناظر بر اعمال بازیگران و اتفاقات صحنه یکی از نمونه های این بداهه سازی هاست. برای مثال در نمایش«در ونیز بمیر» در صحنه ای بنیلد از تماشاگران می خواهد برای شرکت در مراسم عروسی او و آنتونیو بلند شوند و دست بزنند. همین طور در طول نمایش اشاره های بازیگران به سمت تماشاگرانی که آنان را تماشا می کنند ادامه می یابد. ریتم و نحوه گویش در دیالوگ ها همانند ژست های بدنی در هر یک از بازیگران و در هر صحنه با صحنه دیگر متفاوت است. ریتم دیالوگ های شایلوک با نوکرش پدرولینو بسیار تند و بر مبنای حاضرجوابی دوطرفه است و ریتم گفت وگوی آنتونیو و بنیلد کندتر و در فضایی رمانتیک می گذرد.

همین طور هر کدام از بازیگران به تنهایی با لحن و ریتم و اصوات خاص خود دیالوگ می گویند که این موضوع علاوه بر اینکه باعث حفظ گویش خاص هر کدام آنان می شود در صحنه فضایی متنوع و قدرتمند را به وجود می آورد که بر پایه بازی های مسلط و خوب بازیگران نمایش می تواند تا پایان نمایش مخاطبانی را که چندان زبان ایتالیایی نمی دانند و معنی بسیاری از دیالوگ ها را نمی فهمند تا پایان کار حفظ کند و بخنداند. برای مثال شایلوک صدایی لرزان و گرفته دارد. ولی جسیکا صدایی رسا و واضح دارد و پدرولینو صدایی تودماغی و مضحک دارد.

نمایش روی سکویی اجرا می شود که ارتفاع کمی از سطح صحنه دارد. همین اختلاف سطح باعث تنوع در چیدمان صحنه و همین طور امکان استفاده صحنه ای از پایین سکو را به وجود می آورد و همان گونه که در طول اجرا می بینیم پایین سکو معرف دریا و آب است و با کمک همین نشانه صحنه های طنز تصویری در نمایش آفریده شده است و علاوه بر جذابیت بصری ایجاد شده بر اساس اختلاف سطح در پیشبرد داستان و توجه بیشتر تماشاگر موثر است. آکساسوار استفاده شده در نمایش بسیار مختصر و بیشتر در حد نشانه های کاربردی است. چوبی که با آن صدای ضربه های معرف سیلی یا کوبیدن سر به دیوار یا کتک زدن ارباب را ایجاد می کنند.

طنابی متصل به چمدانی که جسیکا می خواهد به کمک انداختن آن در آب خودکشی کند و کیسه ای بزرگ که فضای طنز صحنه های پایانی نمایش را به وجود می آورد. لباس های بازیگران نیز بر اساس لباس های سنتی و تیپیک بازیگران کمدیا دلارته طراحی شده است. لباس عشاق فاخر و زیباست و لباس شایلوک به لباس قرمز پانتالونه و ردای سیاه او شباهت دارد. لباس پدرولینو نشانه هایی از لوزی های رنگین لباس آرلکینو با خود دارد و لباس پولچینلا همان لباس سفید گل و گشاد است که در کمدیا دلارته بر تن می کند.

ماسک ها نیز بر اساس ماسک های به کار رفته در کمدیا دلارته و کاربرد تیپیکشان در مورد شخصیت ها استفاده شده اند و همین موضوع به معرفی شخصیت هایی می پردازد که در زمینه ای از داستان های شکسپیری نقش های موجود در کمدیا دلارته را ایفا می کنند. نمایش اندکی بیش از حد معمول طول می کشد و می توانست در صحنه ای به پایان برسد که همه آدم ها با دسیسه ها و توطئه ها سر انجام کشته می شوند و با خوانده شدن وردی که آن هم جنبه طنز دارد دوباره زنده می شوند.

این صحنه با حرکاتی غنی و طنز آمیز اجرا می شود و می تواند صحنه اوج نمایش باشد. به همین لحاظ ادامه داستان و در حقیقت نتیجه گیری نمایش بعد از این صحنه می توانست بسیار کوتاه تر باشد تا لطف طنزی که در این صحنه ایجاد شده و مخاطب را نیز به هیجان می آورد زایل نشود.

منبع:

۱. جاکومو اورلیا. ترجمه ناتالی چوبینه. کمدیا دلارته. نشر افکار- نشر تجربه. چاپ اول ۱۳۸۳. ص۲۴.

افسانه نوری