جمعه, ۲۱ دی, ۱۴۰۳ / 10 January, 2025
مجله ویستا

هدف های بزرگ بنیادهای ادبی


هدف های بزرگ بنیادهای ادبی

نگاهی به چند و چون تفکر منوچهر آتشی به بهانه ثبت بنیادی به نام او

منوچهر آتشی را می‌توان یکی ازبی ادعاترین شاعران معاصر ایران به حساب آورد، شاعری که در برابر ناملایمات زندگی کوتاه نیامد و تا آخرین لحظه‌ها هم پابه پای جریانات مدرن شعری پیش رفت. یکی از مواردی که این شاعر به شدت به آن معتقد بود پرورش نیروهای جوان برای تکامل شعردر آینده بود، حرکتی که توانست با تمام کمبودهایش چند چهره مطرح را به جریان شعری معرفی کند، چهره‌هایی که امروزه در خلوت خود به کار مشغولند و فارغ از هیاهوهای رایج به کیفیت شعر می‌اندیشند.

در نیفتادن در دام تکرار وجلوگیری از افت شعریکی از درس‌هایی است که آتشی خود به آن عمل کرد و همواره شاگردانش را نیز تشویق به این کار می‌کرد، غیبت چندین ساله این شاعرو افزودن بر دانش شعری و حضور توانمند دوباره در دل خود این پیام را یدک می‌کشید که نفس حضور به هر قیمتی نباید ذهنیت یک مدعی شاعری رابه خود مشغول کند. آتشی در سال‌هایی خود را به خلوت کشید که شعر ایران به نوعی بن بست نزدیک می‌شد، بن‌بستی که رگه‌های آن را به امروز می‌توانیم ببینیم.آن چه آتشی را همیشه نگران می‌کرد داوری‌های دیگران نبود بلکه در جا زدن‌هایی بود که شاعر را به نوعی ایستایی در تفکر می‌کشاند و مخاطب شعر را به این رشته ادبی بدبین می‌کند. گرچه تلاش‌های این شاعر برای برون رفت از وضعیت شعری آن دوران ناتمام ماند اما آن چه او در پی‌اش بود امروزه به خوبی توسط چندین شاعردنبال می‌شود که ثمره آن را در آینده شاهد خواهیم بود.

لزوم برپایی بنیادی به نام منوچهر آتشی اززمان درگذشت اوبه شدت احساس می‌شد، زیرا آن چه که او در شعر دنبال می‌کرد توجه به شخص خود وکسب شهرت با هر وسیله‌ای نبود بلکه اومی خواست از دل جریان شعری معیوب امروزچیزی برای آیندگان بماند که ارزش طرح شدن داشته باشد.

آتشی به این امر مهم اعتقاد داشت که بسیاری از شاعران روح حرکت نوین نیما رادرک نکرده‌اند و بر همین اساس باید در یک حرکت جمعی در ابتدا روح پیام نیما رابه نحو شایسته‌ای درک کنیم و بعد خود را پیرو او بدانیم زیرا در غیر این صورت آن چه برای ما می‌ماند توهمی به نام شعر است یعنی مشکلی که به هیچ عنوان مهار‌پذیر نیست.

خبر تاسیس بنیادی به نام آتشی به‌طور قطع همه دوستداران و مخاطبان حرفه‌ای شعر راخوشحال می‌کند اما این نگرانی هم وجود دارد که این بنیاد اگر بناست مانند چندین بنیاد دیگرفقط نام یک چهره مطرح ادبی را یدک بکشد و هیچ تلاشی برای باز آفرینی تفکرات او نکند بود و نبودش یکی است. تاسیس بنیاد به نام یک فعال مطرح ادبی مسئولیت بزرگی است که انتظارات بزرگی را هم به همراه دارد، آتشی شاعرهیاهوهای تو خالی نبود و آثار او نشان می‌دهد که هیچ گاه از آموختن سر باز نمی‌زده و خودرا هیچ گاه به عنوان قله شعرتصورنکرده پس اولین مسئولیت بنیادی به نام او نهادینه کردن این تفکر است که شعرنیاز به عناصری دارد تا ماندگاری‌اش را رقم بزنند و یکی از این عناصردور کردن خود بزرگ بینی‌های معمول است، مسئله‌ای که ذات شعر را قربانی نام یک شاعر می‌کند.

فعالان ایجاد بنیاد منوچر آتشی پیش از هر حرکت دیگر باید به این نکته بیندیشد که هدف از راه اندازی این بنیاد چیست و آن‌ها بنا به چه ضرورتی دست به این کار زده اند؟نکته اصلی این جاست که همه بنیاد‌هایی که نام بزرگان ادبیات را برای خود انتخاب کرده‌اند بنا به دلایل معلوم ازهدف‌های اصلی خود دور افتاده‌اند و این مسئله را به هیچ عنوان نمی‌توان حاصل کم کاری آن‌ها دانست چون هر فعال در حوزه ادبیات شاهد تلاش‌های شبانه روزی دست‌اند کاران بنیادهای مزبور هست، بر همین اساس این سوال مطرح می‌شود که بنیاد آتشی می‌تواند ذهنیت‌های مطرح نشده توسط او را از خلال آثارش بیرون بکشد و اصولا این پذیرش با وضعیت نابهنجار شعر امروز و عوامل دیگرهمخوانی دارد؟

گرچه ایجاد بنیادی به نام هر یک از بزرگان ادبیات را باید به فال نیک گرفت اما توانایی در حفظ نام‌ها مسئله‌ای است که به هر شکل نگرانی‌هایی برای علاقه مندانشان به همراه دارد و مسئولیت یک بنیاد در درجه نخست حفاظت از این اصل است. اگر در مورد فعالیت‌های بنیادهایی مشابه در کشور‌های دیگرمطالعه کرده باشیم حتما به این نکته مهم پی برده ایم که هدف آن‌ها صرفا استفاده نمادین از نام بزرگان نیست بلکه در یافت روح تفکرو راز ماندگاری آن هاست، گرچه حیطه فعالیت بنیادهایی از این دست را نمی‌توان با حرکت‌های خود جوش و در عین حال کم سابقه کشورمان مقایسه کرد اما مطالعه در باره چارچوب‌های اصلی را باید سرلوحه کار قرار دهیم.

بنیادهایی که امروزه بعدی جهانی به خود گرفته‌اند به هر شکل در طول حیات خود با ناملایمات طبیعی و غیر طبیعی دست و پنجه نرم کرده‌اند وسابقه بسیاری از آن‌ها در گذر از وضعیت‌های خوشایند و ناخوشایند نشان می‌دهد که دست‌اند کاران همیشه نتوانسته‌اند در کمال آرامش اهداف خود را دنبال کنند، امری که باید به شدت مورد توجه قرار گیرد.

لازمه اصلی ایجاد و تاسیس یک بنیاد در مرحله اول تشکیل یک گروه مطالعاتی است که به دور از هر گونه حب و بغض به کشف سایه روشن‌های ذهنیت یک شاعر یا نویسنده بپردازد، یعنی این که یک بنیاد نباید در دل خود به دنبال مسائل حاشیه‌ای باشد و متن اصلی را فراموش کند.

به هر شکل امید می‌رود که بنیاد منوچهر آتشی هم مانند چند بنیاد خود جوش دیگر بتواند در درجه اول حافظ حریم حرمت او باشد، کسانی که به فکر تاسیس این بنیاد افتاده‌اند حتما آینده آن را هم پیش بینی کرده اند. گفتن این حرف اغراق آمیز نیست که بگوییم آتشی شاعری برای همیشه است و نام او بدون قرار گرفتن بر سردر یک بنیاد هم ماندگار خواهد ماند، پس باید در این راه هدف‌هایی بزرگ داشته باشیم.

رسول آبادیان