پنجشنبه, ۲۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 13 February, 2025
مجله ویستا

شهرت چه رسد به عشق


شهرت چه رسد به عشق

خیلی از جوان ها به هنر علاقه مند نیستند, بلکه فقط ادایش را در می آورند شاید هدف شان شهرت پیدا کردن باشد, شاید هم بدون تعارف بگویم, جذب جنس مخالف باشد ما که علاقه ندیدیم, چه برسد به عشق

▪ آقای مطیع شاید بد نباشد این‌جوری شروع کنیم که شما از نوجوانی با تئاتر وارد عرصه هنر شدید. نگاه‌تان به هنر یک نگاه شغلی بود یا نه؟

ـ ما یک سری جوان بدیم که آن دوره، عاشق تئاتر و هنر بودیم. اصلاً به تنها چیزی که فکر نمی‌کردیم مسائل مادی بود. من و یک از رفقا به اسم آقای خادم‌زاده، کار نداشتیم. می‌رفتیم کارخانه قند شیرین کار می‌کردیم. در عین حالی که در شهر مشهد شناخته شده بودیم ولی آنجا کار بدنی می‌کردیم. یک برهه‌ای از زمان آقای شهرستانی، شهردار وقت مشهد به سبب علاقه‌ای که به تئاتر داشت، می‌امد کارهای ما را می‌دید. دوره‌ای من به سبب ایشان در اداره برق کار می‌کردم. اما عوایدش را در تئاتر خرج می‌کردم. ما به تنها چیزی که فکر نمی‌کردیم قضیه مادی تئاتر بود.. آمدن من به هم به تئاتر برای مادیات نبود. اوایل که به تهران آمدم، ماهی ۱۵۰ تک تومانی حقوق داشتم. از تلویزیون که پول نمی‌گرفتیم به هر بازیگری صد تومان می‌رسید یا نمی‌رسید! هنوز فکر نکردم به خاطر مادیات این کار را شروع کردم. این بود ماجرای ما! عشق بود، عشق بود و فقط عشق!

عنوان فایل
شهرت؛ چه رسد به عشق! application/pdf
mohamad moti.pdf
131 KB
دانلود