پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا

یک روایت جالب از فرش کرمان و یزد


یک روایت جالب از فرش کرمان و یزد

سیسیل ادواردز در روایتی جالب, فرش یزد و کرمان را با خاطره ای سراسر نکته آموزشی و البته عجیب معرفی می کند

سیسیل ادواردز در روایتی جالب، فرش یزد و کرمان را با خاطره‌ای سراسر نکته آموزشی و البته عجیب معرفی می‌کند. در صفحه ۲۴۶ کتاب قالی ایران این گفت و شنود چنین آمده:

دوستم به نام طبسی مرا به کارگاه خود که تقریباً در زیرزمینی بود هدایت کرد و توضیح داد که چون هوای یزد بسیار گرم است کارگاه خود را در اینجا برپا کرده تا گرما کمتر به آن نفوذ کند. کارگاهی بسیار منظم و نظیف بود و نور به اندازه کافی از بالا وارد آن می‌شد. عده‌ای زن و مرد و دختر و پسر سرگرم کار بودند. صدای مانوس نقشه خوان و تاپ تاپ شانه زدن بافندگان به گوش می‌رسید.

پس از این که از کارگاه بازدید کردیم و دارهای قالی را یک به یک مورد بازدید قرار دادیم طبسی گفت: اگر بگویم قالی یزد به مرغوبی قالی کرمان است بیهوده گفته‌ام، زیرا ما هر دو افراد یک صنف هستیم و حتی اگر می‌خواستم باز نمی‌توانستم شما را فریب دهم. ولی یک نکته هست و شما که خوب این مسائل را درک می‌کنید بی شک در این زمینه با من هم عقیده خواهید بود و آن این است که قالی‌های یزد خالص و بی غلّ و غش است در حالی که قالی کرمان ...

گفتــــم افســــــوس. گفت شما طرز بافندگی را در کارگاه من از نزدیک با دقت مشاهده کردید، آیا حتی یک گره جفتی در آن‌ها دیدید؟

گفــــتم: خــــیر.

گفت: در سراسر شهــــر یزد چنین گرهی نخواهید یافت، چه تا به حال ما از شیوع این بیــــماری در شهـــر خود جلوگیری کرده‌ایم. ولی تا چه وقت می‌توانم از سرایت این بیماری که در سراسر کشور شایع گردیده ممانعت نمایم؟ اخیراً قالیبافی از کرمان به کارگاه من آمد و تقاضای کار کرد. وقتی فهمیدم کرمانی است با شتاب نزد فرماندار رفتم و از او درخواست نمودم او را از شهـــــر اخراج کند و برای او توضیح دادم که این مرد به یک بیماری واگیر مبتلا است و فرماندار این کار را کرد.

دوست من درست می‌گوید، قالی یزدی جنس بی غلّ و غشی است زیرا گره جفتی که ممکن است موجب تنزّل جنس قالی کرمان شود در یزد به ندرت دیده می‌شود. به همین جهت قالی یزد متراکم‌تر و دوام و طاقت آن نیز بیشتر است. اصطلاح «مـــال یــــزد» به زودی از مرزهای ایران خواهد گذشت.

حقیقتاً اصطلاح طبسی از بیماری و واگیر بودن و نسبت دادن آن به مرد کرمانی و اقدام ضرب و الاجلی او برای جلوگیری و فرماندار و اخراج و از طرفی اعتراف به این که در جلوگیری این بیماری ناتوان است و تأکید بر شهـــر همگی حکایت از دغدغه‌ای به غایت مسئولانه نه تنها برای تولید شخصی‌اش دارد که او نگران است؛ نگران از دست رفتن چیزی مثل سلامتی که با بیماری از دست می‌رود. نگران چیزی که کیفیت امروز می‌خوانیم‌اش.

به هر حال ای کاش اگر امروز من ادواردز می‌شدم طبسی‌ها فراوان بودند ...

سیدمحمدمهدی میرزاامینی

۱- سیسیل ادواردز، قالی ایران، ترجمه مهین دخت صبا، فرهنگسرا، ۱۳۶۸.