شنبه, ۱۱ اسفند, ۱۴۰۳ / 1 March, 2025
نمونه هایی از حس گرایی در عالم اسلامی

در عرصه تفکر و اندیشه همواره دو گرایش حسگرا و عقلگرا، کمابیش، در تقابل با یکدیگر ظاهر میشوند. در عالم اسلامی و حوزه تفکر مربوط به آن نیز این دو گرایش یافت میشود. مقاله حاضر درصدد است تا نمونههایی از حسگرایی را در جهان اسلام گزارش و توصیف کند.
● مقدّمه
در عرصه تفکر و اندیشه همواره دو گرایش حسگرا و عقلگرا، کمابیش، در تقابل با یکدیگر ظاهر میشوند. در عالم اسلامی و حوزه تفکر مربوط به آن نیز این دو گرایش یافت میشود. مقاله حاضر درصدد است تا نمونههایی از حسگرایی را در جهان اسلام گزارش و توصیف کند. در این مقاله به دیدگاههای ابن تیمیه و محمدامین استرآبادی، از متفکران قدیمی، و دکتر زکی نجیب محمود و دکتر علی سامی النشار از متفکران معاصر عرب پرداخته میشود. دیدگاههای مزبور هرچند جای تحلیل و ارزیابی دارند، اما به دلیل رعایت اختصار از نقد و بررسی مفصل آنها صرفنظر میشود.
ابن تیمیه یکی از نمونههای بارز حسگروی در اسلام، ابنتیمیه است. ابن تیمیه بر ظواهر متون دینی اعم از قرآن و حدیث تأکید میکند و راه نجات و فلاح را در اخذ آن چیزی میداند که در متون دینی ـ قرآن و حدیث ـ در اختیار ما قرار گرفته است. وی از نقل در برابر عقل دفاع میکند، بر مباحث نظری و انتزاعی عقلی میتازد و آنها را بیفایده و یا مضرّ قلمداد میکند. ابن تیمیه در برابر ورود و نفوذ فلسفه و منطق یونان در عالم اسلامی موضع شدیدی دارد و در موارد گوناگون به طرد و نقد آن پرداخته است. تأکید فراوان وی بر نقل، و ذمّ اجتهاد عقلی و تقبیح تلاش برای پی بردن به بواطن نقل و تأویل، حاکی از حسگرایی اوست، اما آنجا که قیاس فقهی ـ تمثیل منطقی ـ را بر قیاس منطقی ـ قیاس شمول ـ ترجیح میدهد و بر ردّ و نفی قیاس منطقی استدلال میکند، گرایش حسی و تجربی وی کاملا آشکار میشود. پیش از پرداختن به مباحث ابن تیمیه درباره قیاس و استدلال، اشارهای کوتاه به اشکالات وی بر مبحث تعریف منطق ارسطویی مینماییم؛ زیرا نقد او از مبحث تعریف ارسطویی مشتمل بر عناصری از حسگروی است.
ابن تیمیه، هم در کتاب الرّد علی المنطقیین و هم در کتاب نقض المنطق، مبحث تعریف را مطرح میکند و آن را به تفصیل مورد نقد و ارزیابی قرار میدهد. ابن تیمیه ادّعا میکند که هنوز هم بر تعریف [حدّ تام] هیچ چیزی اتّفاق و اجماع نشده است، بلکه همواره تعریفها محلّ نزاع میباشند و اگر قول منطقدانان مبنی بر اینکه شناخت درست یک شیء به وسیله تعریف حدّی آن به دست میآید، درست باشد، نتیجه این میشود که درباره هیچ چیزی شناخت و تصور صحیحی به دست نیامده است. از سوی دیگر، مشاهده میکنیم که فقط عدّه بسیار کمی از مردم، یعنی فقط برخی از فلاسفه و منطقدانان، سخن از شناخت تصوری اشیا به وسیله تعریف حدّی میگویند، اما دیگران از راههای دیگری اشیا را میشناسند؛ مثلا، در طب، نجوم، حساب، نحو و مانند آنها برای به دست دادن مراد و مقصودشان هرگز متمسّک به تعریف حدّی نمیشوند. ابن تیمیه در یکی از ادلّهای که بر بیاعتباری تعریف حدّی اقامه میکند میگوید: ما معمولا اشیا را با حسّ ظاهر و باطن میشناسیم و اگر چیزی را به نحوی از این راهها شناختیم، دیگر نیازی به حدّ نداریم و اگر از طرق حسی نتوانستیم چیزی را بشناسیم، از طریق حدّ چیزی نصیب ما نمیشود و ما نمیتوانیم آن را بشناسیم، مگر از طریق تشبیه و تمثیل که غیر از حدّ است. در ادامه، به بحث تمثیل خواهیم پرداخت.۱
بدینسان، ابن تیمیه در مبحث تصورات یک حسگرای تمام عیار است. البته وی به حس باطن مانند احساس درد و رنج و لذت و فرح نیز توجّه دارد. روشن است ادراکی که از طریق حس نصیب انسان میشود ادراک جزئی است. پرسشی که در اینجا قابل طرح است، اینکه آیا او منکر ادراک کلی بوده است؟ اگر منکر نبوده، حصول آن را چگونه توجیه میکرده است؟ پاسخ این است که ابن تیمیه خود به این حقیقت توجه داشته و ادراک کلی را پذیرفته است و آن را کار عقل میداند؛ بدین بیان که پس از احساس جزئیات متعدد، عقل به قدر مشترک بین آن جزئیات پی میبرد و آن قدر مشترک را به عنوان یک ادراک کلی درک میکند، اما باز در همین جا تأکید میکند که ادراک کلیات متأخر از احساس جزئیات است و معرفت جزئیات سبب معرفت به کلیات است.۲
در اینجا به این مقدار از نقد ابن تیمیه بر تعریف ارسطویی بسنده میکنیم و به نقد او بر مبحث قیاس ارسطویی میپردازیم. ابن تیمیه در کتاب نقض المنطق قیاس شمول ارسطو را مورد نقد قرار میدهد. در اینجا یکی از آن انتقادها را که موضع حسگروی وی را نشان میدهد، طرح و گزارش میکنیم. خلاصه استدلال ابن تیمیه بر بیفایده بودن و نادرستی برهان قیاسی این است که برهان منطقی مبتنی بر قضیه کلیه یقینی است، اما قضیه کلیهای که هم واجد کلیت باشد و هم واقعنما و حاکی از امور موجود در خارج، وجود ندارد. پس قیاس برهانی بیپایه و نادرست است؛ یعنی از قیاس علم حاصل نمیشود. توضیح مطلب اینکه مبادی قیاس برهانی علوم یقینیای هستند از قسم: حسیات باطنی (وجدانیات)، حسیات ظاهری (محسوسات) عقلیات (فطریات)، بدیهیات، متواترات، مجرّبات و حدسیات. ابن تیمیه سپس به این نکته میپردازد که محسوسات و وجدانیات (حسیات ظاهری و باطنی) احکام کلیه نیستند؛ زیرا حس، اعم از حس ظاهر و باطن، فقط امور جزئی و معیّن را درک میکند، تجربه نیز فقط در امور معیّن و جزئی جریان دارد و فقط به وسیله قیاس تمثیل (= قیاس فقهی) تعمیم مییابد و شامل موارد معیّن دیگر هم میشود. حدس نیز فقط شامل امور معیّن و جزئی میشود؛ زیرا در واقع از سنخ تجربه است با این تفاوت که تجربه به فعل مجرّب، مانند خوردن غذا و نوشیدن آشامیدنیها و استعمال داروها تعلّق میگیرد، اما حدس به چیزی تعلّق میگیرد که فعل انسان نیست؛ مانند اختلاف شکلهای ماه هنگام مواجههاش با خورشید. بنابراین، حدس همان تجربه علمی است که به فعل انسان مربوط نمیشود و از اینرو، به امور جزئی و معیّن تعلّق میگیرد و در اینجا نیز به واسطه قیاس تمثیل تعمیم مییابد. بنابراین، در نظر ابن تیمیه پایه و مبنا در محسوسات، وجدانیات، مجرّبات و حدسیات، حس است.
ابن تیمیه پس از اینکه حسّیات (وجدانیات و محسوسات)، مجرّبات و حدسیات را راجع به امور جزئی و معیّن قلمداد کرد، بدون اینکه درباره عقلیات (فطریات) و متواترات و رجوع یا عدم رجوع آنها به جزئیات سخنی به میان آورد، وارد بحث از بدیهیات میشود.
وی پس از تعریف بدیهیات به علوم اولیهای که خدا آنها را بدون هیچ واسطهای و به نحو ابتدایی در نفوس قرار میدهد (مانند علم به اینکه «یک» نصف «دو» است)، ادعا میکند که بدیهیات، علم به هیچ شیء معین و خاصی را که در خارج موجود باشد، افاده نمیکند، و فقط حس است که به واسطه آن میتوان بر موجودات خارجی حکم کرد و حتی تعقّل هم کاملا مبتنی بر احساس است، و نخست چیزی با حس باطن یا ظاهر باید احساس شود تا عقل بتواند با تمثیل و تشبیه معنای عامی را دریابد. اما اینکه عقل بتواند کلیاتی را که افراد آن در خارج موجود باشند، بدون دخالت حس دریابد، غیرقابل تصور و ممتنع است. البته عقل میتواند معانی و مفاهیمی را در نزد خود مقدّر و مفروض بگیرد، اما اینکه بتواند آنها را بدون تمسّک به حس، به خارج مربوط کند و حاکی از خارج بداند، ممکن نیست.
با جمع بین حس و عقل است که میتوان از کلیات حاکی از موجودات و افراد خارجی سخن گفت؛ اگر حسِّ تنها در بین باشد فقط وجود معیّن و جزئی را درک میکند، و اگر عقل تنها در بین باشد فقط کلیات مفروض و مقدّر را درک میکند، البته ممکن است این کلیات دارای افراد موجودی در خارج باشند و یا هیچ مصداقی در خارج نداشته باشند. وقتی گفته میشود: صد، یک دهم هزار است بر شیئی خارجی حکم نشده است؛ زیرا حتی اگر در جهانِ وجود نه معدود صد و نه معدود هزار هیچکدام وجود نداشته باشند، باز هم این حکم به اعتبار صد و هزار مقدّر و مفروض ذهنی درست است. اما وقتی صد کتاب و هزار کتاب احساس شوند، حکم به این میشود که این صد کتاب یک دهم هزار کتاب است. بنابراین، معدودها فقط با حس ادراک میشوند و عدد مجرّد و منتزع از معدود فقط با عقل قابل درک است و عدد و معدود با همدیگر با دخالت حس و عقل هر دو قابل درک میباشند.
ابن تیمیه بدین ترتیب نتیجه میگیرد که بدیهیات عقلی محض فقط در مقام فرض و تقدیر ذهنی یافت میشوند نه در امور موجود خارجی.
نتیجه اینکه از یک سو، حسّیات (محسوسات و وجدانیات)، مجرّبات، حدسیات و متواترات علم به موجودات خارجی را بیان میکنند، اما کلی نیستند و از اینرو، در قیاس برهانی کاربرد ندارند و از سوی دیگر، بدیهیات اولیه کلی هستند، اما ادراکات مربوط به امور مقدّر و مفروض ذهنیاند و راجع به موجودات خارجی نیستند و از اینرو، مفید علم به حقایق موجود در خارج نمیباشند و استفاده از آنها در قیاس مفید علم یقینی به واقعیت خارجی نیست. نتیجه نهایی اینکه، این ادّعا که راه تحصیل علم یقینی، قیاس برهانی است، ادّعای درستی نیست.
خلاصه بحث ابن تیمیه تا اینجا این است که قضایای بدیهی عقلی کلی محض بوده، و راجع به افراد و مصادیق خارجی جزئی نمیباشند، و قضایای دیگر، راجع به افراد و مصادیق خارجی هستند، و بدین روی، بر علوم ما میافزایند، اما کلی نیستند، بنابراین، قیاس برهانی بیمادّه و بیمحتوا میشود.
ابن تیمیه در اینجا این اشکال را مطرح میکند که: با حسّیات، مجربات، حدسیات و مانند آنها امور جزئی معلوم میشود و با عقل و ادراکات بدیهی آن، امور کلی، و با مجموع آن دو قیاس تکمیل و تتمیم میشود و اشکالی در بین نمیماند. نامبرده اشکال مزبور را اینگونه پاسخ میگوید: آنچه که از قیاس مؤلّف از جزئیات و کلیات به دست میآید قضیه جزئیه معیّنه است؛ مثلا حس میگوید: زید هزار درهم دارد و بکر دو هزار درهم، و عقل میگوید: دو هزار بیشتر از هزار است و از اینرو، نتیجه میشود که مال بکر بیشتر از مال زید است. و برای علم به قضیه جزئیه معیّنه نیاز به قیاس برهانی نداریم، بلکه بدون هیچگونه قیاسی و یا با قیاس تمثیل و یا با قیاس مرکّب از دو قضیه جزئیه معیّنه ـ بدون استفاده از قضیه کلی که حکم عقل است ـ میتوان به قضیه جزئیه علم پیدا کرد.
خلاصه آنکه مدّنظر ابن تیمیه با قیاس منطقی برهانی هیچ یک از علوم کلیای را که در خارج یافت میشود، نمیتوان به دست آورد. پس نمیتوان آن را میزان علوم کلی دانست، بلکه فقط امور جزئی و شخصی را میتوان به وسیله آن معلوم کرد. در حالی که برای معرفت به امور جزئی و شخصی راههای بهتر و برتری غیر از قیاس برهانی وجود دارد که با وجود آنها رجوع به قیاس برهانی بیجا و ناشایسته است.۳
در سراسر بحث گذشته تأکید ابن تیمیه بر حس مشهود است. وی معتقد است که تنها از طریق حس میتوان به یک امر واقعی خارجی معرفت یافت و بدون حس هیچ گامی برای افزایش علم حقیقی و واقعگو نمیتوان برداشت. او با بیاعتبار کردن قیاس برهانی، برای عقل مجالی در بسط و گسترش علوم نمیگذارد و حس و استقرا را همه کاره این عرصه میگرداند. وی تعمیم یافتههای جزئی حسّی را نیز کار قیاس تمثیل دانسته است که آن نیز ریشه در حس دارد. بنابراین، حسگروی در آراء ابن تیمیه کاملا ظاهر است.
ابن تیمیه در الرّد علی المنطقیین در صدد برمیآید تا قیاس تمثیل را که مبتنی بر مشاهده حسی است، در افاده یقین همارز قیاس شمول قرار دهد. وی با ذکر مثالهای گوناگون از قیاس تمثیل به این مقصود میپردازد. سپس تلاش میکند تا قیاس شمول (قیاس برهانی) را به قیاس تمثیل ارجاع دهد تا ثابت کند که قیاس برهانی اصالت و اعتبار برتری نسبت به قیاس تمثیل ندارد. ابن تیمیه سپس برای اینکه ادّعای خود را مستظهر به نقل و شرع بگرداند، متمسّک به قرآن میشود و ادعا میکند که قرآن مملوّ از تمسّک به محسوسات و جزئیات و قیاس تمثیل است.۴
اخباریون شیعه یکی از نمونههای حسگرایی در عالم اسلام، هستند. در اینجا دیدگاه یکی از آنان را که ظاهرا قایل به تقدم احساس بر عقل میباشد مطرح میکنیم. محمدامین استرآبادی در کتاب الفوائد المدنیة ادعا میکند که معارف دین، اعم از اصول و فروع، که از ضروریات دین نباشند، تنها از طریق نقل از معصومان(ع) قابل شناخت میباشند، بنابراین، در امور نظری اعتقادی یا فرعی نمیتوان به عقل و اجتهاد تکیه کرد، بلکه باید به معصوم رجوع کرد و از خزانه علم او بهره برد. اصل این ادّعا جایگاه عقل را در مقابل نقل تضعیف میکند، اما چیزی در تأیید و تقدیم حس نمیگوید. آنچه که در کلام وی دالّ بر حسگرایی اوست، در استدلالی یافت میشود که بر ادّعای خود اقامه کرده است. او در دلیل نهم در تأیید ادعای خود میگوید: در کلام و حکمت الهی و طبیعیات و اصول فقه و فقه استدلالی اختلافات فراوانی یافت میشود که نشاندهنده وجود خطا و اشتباه در ادلّه و ادّعاهای اصحاب این علوم است و برای اجتناب از خطا و اشتباه چارهای نیست جز رجوع به معصوم که عاری از خطاست. او در مقدّمهای که برای این استدلال تدارک دیده است، وجه وجود خطا را در این دسته از علوم بیان میکند. وی میگوید: علوم نظری دو قسماند:
۱) علومی که موادّ و مبادی آنها به اموری ختم میشود که قریب به احساس است؛ مانند هندسه و حساب و اکثر ابواب منطق. در این دسته از علوم بین علما اختلاف رخ نمیدهد و دیدگاههای خطا بروز نمیکند؛ زیرا خطا در فکر یا از جهت صورت استدلال است و یا از جهت مادّه استدلال. از جهت صورت خطا رخ نمیدهد؛ زیرا شناخت صورت صحیح استدلال برای اذهان سلیم امر واضح و آشکاری است و علما قواعد منطقی را که بازدارنده از خطا در صورت است، میدانند. از جهت مادّه نیز در این علوم خطا واقع نمیشود؛ زیرا مبادی این علوم نزدیک به احساس و در دسترس احساس هستند.
۲) علومی که مبادی و موادّ اولیه آنها دور از احساس میباشند؛ مانند: حکمت الهی و حکمت طبیعی و علم کلام و اصول فقه و مسائل نظری فقه و بعضی از قواعد منطق. در این دسته از علوم اختلافات و مشاجرات فراوانی یافت میشود؛ برخی مدّعی یک نظر میشوند و برخی منکر آن. هر دو دسته برای دیدگاه خود استدلال میآورند و هیچگونه راهحلّی برای برونرفت از این مشاجرات وجود ندارد؛ زیرا نهایت کاری که قواعد منطقی میتوانند انجام دهند این است که با رعایت آنها، خطا از جهت صورت رفع میشود، اما منطق از جهت مادّه هیچ کمکی نمیتواند بکند، و علت اختلاف و اشتباه و خطا در این علوم از جهت مادّه است؛ یعنی موادّ و مبادی استدلال در این علوم خارج از دسترس حسّ هستند و از اینرو، خلط و اشتباه پدید میآید.۵
استرآبادی بر اساس این مقدمه نتیجه میگیرد که برای احتراز از خطا در نظریات باید به معصوم مراجعه کرد. هدف از ذکر استدلال استرآبادی این بود که نشان دهیم در نظر ایشان حس و ادراک حسی دور از اشتباه و خطاست، اما آنجا که حس نتواند داوری کند، و عرصه صرفا عرصه عمل عقل باشد، خطا و اشتباه رخ میدهد. بنابراین، نوعی حسگرایی در دیدگاه ایشان مشاهده میشود.
درباره موضع استرآبادی دو نکته قابل توجه است:
۱) نکته عجیبی که در اینجا جلب توجّه میکند موضع ایشان درباره علومی مانند حساب، هندسه و منطق است که تقریبا هماهنگ با دیدگاه کانت میباشد. کانت حساب، هندسه و منطق را یقینی و قابل اعتماد میدانست، اما مابعدالطبیعه و الهیات عقلی و روانشناسی فلسفی را غیرممکن میدانست.
۲) مرحوم استرآبادی حس را قابل اعتماد میدانست و عقل را در قلمرو نظریات غیرقابل اعتماد؛ اما مانند سایر حسگرایان، مدّعی نشد که چون عقل غیرقابل اعتماد و حس قابل اعتماد است، پس باید حس را داور نهایی در همه قلمروها قرار داد و حسگرای تمام عیار شد، بلکه او با توجه به ناتوانی حس در قلمرو علوم نظری مانند مابعدالطبیعه و کلام، ما را ـ در قلمرو امور دینی ـ به محضر معصوم دعوت کرده است. (تفاوت استرآبادی با کانت در این است که استرآبادی درد دین داشته است و کانت درد فیزیک نیوتن. بدینروی، هر یک راهحلهای متمایزی ارائه کردهاند.)
با توجه به این توضیحات، در تسمیه موضع اخباریون به حسگرایی باید اندکی محتاطانه عمل کرد.
● حسگرایی متفکران معاصر عرب
یکی از شکلهای بارز و برجسته حسگرایی در عالم اسلامی، حسگرایی متفکران معاصر عرب زبان است. این حسگرایی، که میتوان آن را امتداد حسگرایی گرایشهای کلامی اشعریگری و سلفیگری و وهابیت دانست، تحت تأثیر نگرشهای جدید تجربی ـ تجربهگرایی، پوزیتیویسم و پوزیتیویسم منطقی ـ احیا شده و به شکلهای گوناگون ظهور یافته است. در اینجا تنها به دو نمونه از این گرایشها اشاره میکنیم.
علی فیروزجایی
۱ ـ ابن تیمیه، نقض المنطق، بیروت، دارالکتب، ص۱۸۴ـ۱۸۶.
۲ ـ ابن تیمیه، عزیز العظمة، بیروت، ۲۰۰۰، ص۲۹۴.
۳ ـ همو، نقض المنطق، ص۲۰۲ـ۲۰۵.
۴ ـ ابن تیمیه، عزیز العظمة، ص ۲۹۱ـ۳۰۲.
۵ ـ محمدامین استرآبادی، الفوائد المدینة، دارالنشر لاهلالبیت (ع)، ص۱۲۸ـ۱۳۱.
۶ ـ زکی نجیب محمود، موقف من المیتافیزیقا، الطبعة الرابعة، القاهرة، دارالشروق، ۱۴۱۴ق، ص «ز».
۷ ـ همان، ص۱ـ۳.
۸ ـ همان، ص ط ـ ک.
۹ ـ همان، ص ۸و۹.
۱۰ ـ سامی النشار، نشأة الفکر الفلسفی فی الاسلام، الجزء الاوّل، الطبعة التاسعة، قاهره، دارالمعارف، ص۲۵.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست