یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا

شخصیت زن از دیدگاه قرآن


شخصیت زن از دیدگاه قرآن

حقوق و جایگاه زن موضوعی است که دشمنان اسلام تبلیغات کاذب فراوان در اطراف آن بپا کرده اند, مصونیت زن را با محدودیت وی اشتباه گرفتند و رفتار برخی از مسلمین را با قوانین , اسلام یکی دانستند و سیمای مهربان اسلام و دست نوازش قرآن و بازوی حمایت مسلمانان راستین را در دفاع از نوامیس مسلمین ندیدند

▪ مقدمه

حقوق و جایگاه زن موضوعی است که دشمنان اسلام تبلیغات کاذب فراوان در اطراف آن بپا کرده اند، مصونیت زن را با محدودیت وی اشتباه گرفتند و رفتار برخی از مسلمین را با قوانین ، اسلام یکی دانستند و سیمای مهربان اسلام و دست نوازش قرآن و بازوی حمایت مسلمانان راستین را در دفاع از نوامیس مسلمین ندیدند و تلاش کردند این قشر وسیع و مؤ ثر جامعه بشری را به مکتب حیات بخش اسلام بدبین سازند، رسانه های گروهی و ابزارهای تبلیغاتی غرب . بلند گوی وسوسه های شیطان شدند و خواستند همچون شیطان که به اغوای آدم و حوا چشم امید داشت ، زنان پاک و دختران معصوم دنیای شرق را به خوردن میوه ممنوعه وا دارند و لباس نجابت و کرامت را از پیکر آنان در آورند و آنان را از آسمان ارزشهای ملکوتی و صحنه خدمات علمی و اجتماعی به لجن زار خود نمائی و خودفروشی و ابتذال و هرزگی بکشانند. سوء استفاده از صفای فطری و صداقت اولیه قشر مظلوم زن شیوه تاریخی شیطان است ، و تقویت آگاهی و ایمان بانوان بهترین راه مقابله با این نیرنگهای شیطانی است .

معاونت فرهنگی سازمان تبلیغات اسلامی با انتشار این دفتر ضمن تشکر از نویسنده محترم امید دارد، گامی کوچک در راستای معرفی شخصیت زن از دیدگاه قرآن بردارد و خدمتی نا چیز به آستان مقدس اسلام آزادی بخش ،ارائه نماید.

والله من وراء القصد

▪ پیشگفتار

انقلاب اسلامی ایران ، همچنان که در ابعاد مختلف در جبهه های گوناگون ، چهره کریه استعمار را برملا ساخت و شگردهای شیطانی استعمارگران را افشاء نمود، بویژه در بعد استعمار فرهنگی ،با آگاهی بخشی مداوم و روحیه دادن به مردم ، توانست افکار بسیاری از مردم جهان را از قید و بندهای استعمارگران آزاد سازد و آنان را به حقایق جهان را از قید و بندهای استعمارگران آزاد سازد و آنان را به حقایق جهان آشناتر نماید، و در این میان ، تهمتهای ناجوانمردانه مزدوران استعمار را به اسلام ، رد کند.

گردانندگان فرهنگهای استعماری ، بر اثر وحشتی که از اسلام آزادی بخش و روشنگر داشتند، می کوشیدند تا مانع آگاهی مردم از اسلام واقعی گردند، و علاوه بر اینکه خواسته های خود و اسلام مورد پسند خود را ترویج می کردند، صدها تهمت و افتراء نیز به اسلام می بستند تا جهانیان را از آن دور و متنفر سازند. از آن جمله در ماسک دفاع از آزادی زن ، جنایتکارانه ترین ستم را بر زن معاصر روا داشتند و او را به بردگی و اسارتی زشت تر از بردگی و اسارت قرون وسطائی کشاندند، با فریب دادن زن و جدا کردن وی از آئین الهی و بی خبر نگه داشتن او از اسلام ، از وی وسیله ای برای سود جوئی سودا گران و عیاشان فراهم آورند!

از جنایتهائی که مرتکب شدند این بود که گفتند: اسلام ، به زن ارج ننهاده و شخصیت انسانی برای او قائل نشده است . بر اثر این تهمت ، بسیاری از جهانیان کلا از اسلام جدا ماندند و برخی از دانشمندان نیز بر اثر بی اطلاعی ، با کم اطلاعی از فرهنگ اسلام و بینش اسلامی ، نتوانستند نظر اسلام را در مورد زن ، به دست آورند و در نتیجه آنان نیز گر چه بی غرض ‍ بودند به اشتباه افتاده به فهم و درک نظر اسلام ، موفق نگشتند.

در این میان ، حرکت و جوشش زن مسلمان در ایران و نقش اساسی او در پیروزی انقلاب اسلامی ، جهانیان را متوجه این حقیقت ساخت که زن مسلمان کیست ؟ و چگونه است ؟

مردم گیتی دیدند که زنان مسلمان ایرانی ، آن تعدادی که در خیابانها و ... به شکل عروسکهای نمایشی غرب می لولند، نمی باشند بلکه آنان کسانی هستند که هنگام احساس خطر برای اسلام و با علم به جواز حرکت و قیام و فریاد و با آگاهی از رضایت مقام رهبری اسلامی ، مانند جویبارهائی از هر کوچه و کوی و برزن ، از میان خانه ها و منازل ، جاری می گردند و سیلی خروشان و رعد آسا را تشکیل می دهند و عذابی الیم بر جان ستمکاران فریبکار می گردند.

جهانیان دیدند که زن مسلمان ، با حفظ آئین عفاف و حجاب و با ظرافت از گل لطیف ترش و با نیروی الهی ایمانش ،مشتی پولادین و غرشی چون رعد در مقابل تبهکاران می گردد و آتش مرگ آور برای خیمه شب بازی های استعمار می شود.

آری یکی از ابعاد مثبت انقلاب اسلامی ایران این بود که توطئه استعمار فرهنگی را نیز خنثی کرد و برملا ساخت و این تهمت را هم مرتفع نمود.

بیچاره زنان غرب زده ، استعمار زده ، فریب خورده و بی خبر از روح و حیات اسلامی ، آنان که حتی واژه زیبای آزادی را ادراک نکرده اند و شیاطین استعماری برای حفظ منافع خود نگذاشتند که آنان این مفاهیم را درک کنند و در نتیجه ، زن معاصر، اسیر و برده مد و مدپرستی گشت و وسیله ای برای خوشگذرانیهای مردان آلوده و منحرف !.

زن غربی ،بیچاره ترین زن ، در عصر ما است زیرا با احترامی دروغین و کاذب و فریب دادن او به نام آزادی و روشنفکری از او کالائی ساخته اند و او هر لحظه با خودنمائی در انظار، خویشتن را عرضه می کند و متاءسفانه بسیاری از آنان هم (نمی دانند که نمی دانند) و این بی خبری یا راضی شدن به ذلت ، از سوی زن غربی ، بلایی مهلک برای وی گشته و مهلک تر و دردناکتر این که : کسی که درک نکرد و ندانست یا به همین حالت راضی شد و تن در دارد، هرگز بیدار نخواهد گشت و برای آزاد شدن تصمیم نخواهد گرفت مانند بردگان که تنها به سیر شدن شکمشان راضی بودن و برای اربابانشان خوش ‍ خدمتی می کردند و هرگز به آزاد شدن خویش نمی اندیشیدند.

بانوان جهان !

با احترام به همه زنان جهان و با یاری خدای متعال بر آن هستیم که شخصیت زن را مخصوصا از دیدگاه قرآن ، کتاب آسمانی اسلام ، مورد بررسی و تحقیق قرار دهیم و بانوان جهان را به حقیقت آشناتر سازیم ، و از این طریق ، این قشر عظیم و مؤ ثر و این رکن اساسی جامعه را به ارزش ‍ واقعی خود آگاه تر نمائیم . گر چه حق این مطلب در نگارشهای مختصر و محدود ادا نمائیم .

قرآن ، همچنانکه همه حقایق را بیان کرده است ، از مقام والای زن نیز دفاع نموده و حقیقت وجودی و شخصیت او را معرفی کرده است .

زیرا قرآن ، تنها یک مجموعه قوانین ، و یک سلسله مقررات خشک و بی روح و بدون تفسیر نیست . در قرآن قانون هست و تاریخ هم هست ، موعظه و اخلاق دارد، قواعد کلی جامعه شناسی و سبب پیروزی ها و شکست ها را نشان می دهد، و دارای تفسیر هم می باشد.

همانگونه که در بسیاری از موارد، به صورت ابلاغ و بیان قانون ، دستورالعمل ها امر و نهی ها را معین می کند. در جای دیگر وجود و هستی را تفسیر می نماید، راز آفرینش و خلقت انسان ، زمین آسمان ، گیاه و حیوان را اعلام می دارد و علل موت ها، حیات ها، مرگها، زندگیها، عزت ها، ذلت ها، ترقی ها و انحطاطها را بیان می کند.

قرآن یک کتاب فلسفی نیست ولی در مورد جهان ، انسان و اجتماع که سه موضوع اساسی فلسفه است ، به گونه ای روشن و قاطع نظر می دهد و با روش مخصوص خود، به کسانی که آشنائی کامل با قرآن دارند جهان بینی خاص را می بخشد و با نیروی خلل ناپذیری که از منابع کمال مطلق و مبداء علم الهی سرچشمه گرفته است ، افق فکری پیروانش را روشنتر نموده بینشی عمیق و نافذ در ادراک حقایق جهان ، به آنان می بخشد و پیروان واقعی قرآن ، از این طریق مانند مادیون در گرداب های هولناک زندگی ، اسیر خیالبافیها و کجرویها نمی گردند.

قرآن ، برخلاف همه آراء فلسفی و مذهبی و عادتهای پیش از نزول قرآن و سنتهای همزمان با نزول قرآن و بر خلاف برخی از آراء و عادت زمانهای اخیر، حقیقت وجودی زن را همانند مرد دانسته و مانند دیگران سرشت وی را جدا از مرد و طفیلی معرفی نکرده است .

و من آیاته خلق الکم من انفسکم ازواجا

(از نشانه های او است که برای شما از نفسس و جان خودتان ، جفت آفرید ...)

و در جای دیگر می فرماید:

ولله جعل لکم من انفسکم ازواجا(۱)

(و لله است که برای شما از جنس و جان خودتان جفت قرار داده .)

و در جای دیگر سرشت و خمیر مایه زن و مرد را یکی معرفی کرده و می فرماید:

و الله خلقکم من تراب ثم من نطفهٔ ثم جعلکم ازواجا (۲)

(و خدا است که شما را از خاک آفرید، سپس از نطفه ، آنگاه شما را جفت جفت قرار داد)

ناگفته پیدا است که مایه اصلی زن و مرد را از یکدیگر جدا نکرده و هیچکدام را بر دیگری ترجیع نداده است .

و بالاخره ، در این کتاب ، شخصیت زن از دیدگاه قرآن ، مورد تحلیل قرار می گیرد و جهانیان را به حقایق قرآنی پیرامون زن ، آشنا می سازیم .

در اینجا لازم می دانم از برادران اندیشمند و خدوم در معاونت فرهنگی سازمان تبلیغات اسلامی ، که با علاقمندی در نشر معارف الهی اسلام می کوشند و در پاسداری از فرهنگ اصیل انقلاب اسلامی ، سعی بلیغ و وافر دارند و در طبع و نشر این اثر، همکاری کردند، تشکر و قدردانی نماید.

اللهم وفقهم وایانا لماتحب و ترضی

حوزه مقدسه علمیه قم ، هادی دوست محمدی

هویت زن

زن بر اثر دارا نبودن روح انسانی ، لایق محشور شدن ، در روز قیامت ، نیست و وی مظهر تام شیطان می باشد !

این گفته ها یکی از مواد قطعنامه ای است که پس از کنفرانسها و تشکیل مجامع علمی ماکون در رم تصویب و تاءیید شده است .(۳)

داوری و قضاوت ، در مورد هویت زن در ادوار مختلف تاریخ ، به گونه ای است که اگر بخواهیم تک تک آنها را به نگارش و تحریر در آوریم ، خود کتابی پر حجم و مبسوط خواهد شد ولی به طور اجمالی به برخی از آنها اشاره می کنیم تا هم به مظلومیت زن در تاریخ ، بیشتر پی ببریم و هم با مقایسه آن آراء و نظریات ، با نظر اسلام ، به ارزش و اهمیت بینش اسلامی در قرآن نیز آشناتر گردیم :

▪ مظلومیت زن در تاریخ

در ادوار پیش از تمدن ، ته تنها زن را از جنس مرد و انسان نمی دانستند، بلکه با وی همچون یک حیوان بهره ده ، برخورد می کردند فیلسوف معروف فرانسوی دکتر گوستاولوبون می نویسد:

زن را یک مخلوق پست و فرومایه خیال می کردند که فائده وجودیش تنها در خدمت خانه و تکثیر نسل بوده است .(۴)

فیلسوف شرق ، عارف بزرگ اسلامی مرحوم استاد علامه طباطبائی قدس ‍ سره می نویسد: (۵)

در قبائل دور از تمدن مانند وحشیان افریقا و استرالیا و جزائر مسکونی اقیانوسیه و اهالی بومی آمریکای قدیم و غیره ، زندگی زنان نسبت به مردان ، مانند زندگی چار پایان و سایر جانوران اهلی نسبت به انسان بوجود است .

چنانکه انسان از روی غریزه استخدام به خود حق می دهد که در چار پایان و سایر حیوانات اهلی به هر نحو و برای هر کاری بخواهد تصرف کند، از پشم و کرک و گوشت و پوست و خون و استخوان و شیر و سایر منافع آنها استفاده نماید، و آنها را برای نگهبانی و باربری و کشاورزی و شکار و اغراض بی شمار دیگر به کار گیرد، و این جانوران بی زبان از مزایای زندگی و آرمانهای حیاتی در خوراک و مسکن و استراحت و جفتگیری جز آنچه را انسان راضی باشد، بهره ای ندارند و البته انسان هم جز به چیزهائی که برای زندگیش سودمند است و منافاتی با اغراض وی در تسخیر آنها ندارد راضی نخواهد شد.

و گاهی کار به گزاف کریها و زور گوئیهای عجیبی می کشد که اگر آن حیوان استخدام شده ناظر کارهای خودش بود برایش بسی مایه شگفتی می شد، مثلا بی گناهی ، بدون کوچکترین جرمی مورد ظلم و ستم واقع می شود و هر جه فریاد می کند کسی به فریادش نمی رسد، و ستمکاری بدون هیچ مانعی مشغول تعدی به دیگران می گردد، و از طرفی یک حیوان ، بدون هیچ استحقاقی در راحت ترین و لذیذترین وضع زندگی خویش به سر می برد مانند حیوان نری که برای جفتگیری آماده شده و از طرفی دیگر، حیوان بارکش اسب آسیاب باید بدون هیچ گناهی دائما رنج ببرد.

حیوان بیچاره از حقوق حیاتی بهره ای ندارد جز آنچه را انسان از حقوق خودش بشمارد، و در این صورت اگر کسی به آن تعدی کند از اینکه به ملک مالکش تعدی نموده مورد مواءخذه قرار می گیرد نه از نظر اینکه به حیوان بی گناه تعدی کرده است و همه اینها روی این اصل است که انسان ، وجود حیوانات را تبعی و طفیلی و فرع وجود خویش می داند.

آیا زن از آن مرد است ؟

استاد با طرح این مقدمه علمی و برهانی می افزاید:

حیات زنان هم در میان قبائل وحشی نسبت به حیات مردان یک زندگی تبعی به شمار می رفت و اعتقادشان این بود که زن برای مرد خلق شده است ، و به طور اجمال زن در وجود و زندگی تابع مرد بود و هیچگونه استقلالی از خود نداشت مادامی که از ازدواج نکرده بود پدر، و بعد از ازدواج شوهر، ولی مطلق او بود.

مرد می توانست زنش را به هر کس بخواهد بفروشد یا ببخشد! یا او را برای فرزندان آوردن و خدمت کردن ، قرض بدهد! و می توانست رهایش کرده به حال خود بگذارد، بمیرد یا زنده بماند،! و می توانست او را مانند گوسفندی بکشد و گوشتش را بخورد بخصوص در هنگام قطعی و میهمانی !. اموال و حقوق زن هم در خرید و فروش و داد و ستد متعلق به مرد بود.

بر زن لازم بود که هر امری را پدر یا شوهرش می کند اطاعت نماید و در هیچ کاری استقلال نداشته باشد، و تمام امور خانه داری و بچه داری و کلیه احتیاجات زندگی مرد را متحمل شود، باید از کارها سخت ترین آنها را مانند باربری و گلکاری و غیره انجام بدهد، و از صناعات و حرفه ها پست ترین آنها را پیشه نماید، و کار به جائی رسیده بود که زن می بایست پس از وضع حمل ، بلافاصله پی وظائف خدمتکاری می رفت و مرد چند روز بجای او مانند بیماری بر بستر می خوابید و خود را مداوا می کرد!.

اینها کلیات حقوق و وظائف زن بود و علاوه بر اینها هر طایفه ای از این طوایف وحشی ، به حسب اختلاف مناطق و محیطهای زندگی ، آداب و رسوم مخصوصی نیز داشتند که می توان آنها را از کتابهائی که در این موضوع نوشته شده به دست آورد

مطالب بالا نمونه اندکی از آراء و نظریات ملل غیر متمدن ، در مورد زن بود لازم است نمونه ای از آراء ملل متمدن را نیز بیاوریم تا در تحلیل نظر اسلام به عظمت و اهمیت و آن بیشتر پی ببریم و بانوان جهان ، به حقایقی آشناتر گردند و ضمنا از فریبکاری ها و نیرنگهای استعاری نیز آگاه شوند!.

▪ زن و مرد مکمل وجود یکدیگرند

موقعیت زن در میان ملل به اصطلاح متمدن نیز بهتر از موقعیتش در میان ملل غیر متمدن و وحشی نبود. زن مانند حیوانی اهلی در اختیار مردها بود، او را از جنس انسانی نمی توانستند و گاهی وی را پستتر از بهائم و حیوانات تلقی می کردند زیرا معتقد بودند که در وجود او نوعی شر و شیطنت نهفته است و وی باعث همه کژی ها و بدبختیها است ! در کشورهائی مانند رم و ایران که متمدن ترین کشورهای آن روز بودند، دختران و زنان را مانند حیوانات ، از ایالت دیگر و از شهری به شهر دیگر برده می فروختند!.

یونانیها، زن را موجودی پاک ناشدنی و زاده شیطان می دانستند و وی را از هرگونه کاری جز کلفت شدن و ارضاء غریزه جنسی مرد، منع می کردند!.

آتنی ها، زن را چون سفیهان و دیوانگان محجور)) می شناختند و اجازه نمی دادند در اشیائی که بیش از بیست من جو ارزش داشته باشد، دست بزنند.

در هند، حتی حق زندگی و حیات برای او قائل نبودند، و زندگی وی را هم از طفیل مرد می دانستند که آثار همه این کج اندیشیها و ستمها، هنوز هم در جهان وجود دارد و به نوعی دیگر به زن ، ظلمهای گوناگونی روا می دارند که در آینده به خواست خدای متعال بحث خواهیم کرد.

در این مختصر، در صدد آن نیستیم که آراء و عقاید انسانها را در طول تاریخ ، در مورد زن ، بیاوریم که طبعا از هدف باز بمانیم ، در این باره به تاریخ تمدن ها و کتاب هائی که در این باره نگاشته شده است مراجعه فرمائید.(۶)

در اینجا خاطر خوانندگان گرامی را به این حقیقت معطوف می داریم که قرآن مجید در مورد هویت و شخصیت وجودی زن ، چه نظری داده و چگونه از مقام و شخصیت زن دفاع کرده است ؟ آن هم در جهانی که در نظر مردم وجود زن ، همواره با عار و ننگ بوده است و هرگاه دختری متولد می شده ، افراد خانواده ، از شدت تاءثر و ناراحتی در میان مردم ، سربلند نمی کرده اند که قرآن به این حقیقت نیز اشاره فرموده می گوید:

و اذا بشر احدهم بالا نثی ظل وجهه مسودا وهو کظیم بتواری من القوم من سوء مابشر به ایمسکه علی هون ام یدسه فی التراب الاساء مایحکمون (۷)

(هنگامی که خبر تولد دختری را به یکی از آنان می دادند، از بس این خبر را شوم و ناپسند می دانست ، در حالی که از شدت ناراحتی ، خشم خود را فرو می برد، رویش سیاه می گشت و از جمع اقوام خویش متواری و پنهان می شد، آنگاه به فکر فرو می رفت که آیا او را همچنان با خواری نگاه دارد یا زنده زنده در زیر خاک پنهانش سازند؟ و هشدار که چه داوری ناروا و زشتی می کردند؟!)

▪ زن و مرد، از جان یکدیگرند

از دیدگاه قرآن ، زن و مرد از (نفس واحد) هستند و هر دو از یک ریشه و جنس آفریده شده اند و هر کدام لازمه مکمل و جفت دیگری است یا به عبارت دیگر هر کدام بخشی ، جزئی و قطعه ای از آن (نفس واحد) هستند که هر کدام نباشند گویا آن نفس مصداق نیافته است .

یا ایها الناس اتقوا ربکم الذی خلقکم من نفس واحدهٔ و خلق منها زوجها وبث منهما رجالا کثیرا و نساء (۸)

(ای انسان ها در برابر پروردگارتان ، تقوا پیشه خود سازید خدایتان که همه شما را از یک جنس (نفس واحده ای ) آفرید و جفت او را هم از همان جنس ‍ خلق کرد و از آن دو، مردان و زنان بسیاری را به وجود آورد.)

خلقکم من نفس واحدهٔ ثم جعل منها زوجها(۹)

(خدای متعال شما را از یک جنس آفرید و سپس از همان جنس و نفس ‍ واحده ، جفت برای او مقرر کرد.)

ما خلقکم و لا بعثکم الا کنفس واحدهٔ ان الله سمیع بصیر (۱۰)

(آفرینش و برانگیختگی شما نیست ، مگر همچون یک جنس (یک جان ) و در حقیقت خدای متعال شنوا و بینا است .

و الله جعل لکم من انفسکم ازواجا(۱۱)

(و خدای متعال ، برای شما از جنس و جان خودتان جفت مقرر داشت .)

جالب توجه است که خطاب آیات کریمه قرآن ، عموما به انسان ها است و نه تنها به مرد یا به زن .

یا ایها الناس

(ای انسانها همه شما از یک جنس هستید.)

خلقکم من نفس واحدهٔ

(همه شما انسانها را از نفس واحده آفرید.)

بنابراین بر خلاف آراء و افکار پشینیان و طرفداران مکتبهای مختلف جهان ، قرآن مجید تصریح دارد که زن و مرد از جان یکدیگرند و از یک جنس ‍ آفریده شده اند، و هرگاه واژه انسان را به کار می برد، مراد از آن ، نوع انسانی است که عبارت از مرد و زن می باشد و نه تنها یکی از این دو.

▪ وحدت در دوگانگی وجودی

قرآن مجید، به یک امر حقیقی و طبیعی تصریح نموده ، زن و مرد را به یک (جفت ) معرفی می نماید به گونه ای که در تمام طبیعت و جانداران ، این حقیقت مشاهده می شود بدون اینکه کسی در میان آنها، جدائی تصور نماید، مثلا آنجا که می فرماید:

و من کل شی ء خلقنا زوجین لعلکم تذکرون (۱۲)

(و ما از هر چیز (جفت ) زوج آفریدیم تا شاید شما متذکر گردید.)

و نه خلق الزوجین الد کروالانثی (۱۳)

(و به راستی او است که زوج نر و ماده را آفرید)

سبحان الذی خلق الازواج کلها مماتنبت الارض (۱۴)

(منزه است خدائی که از همه آنچه که از زمین می روید، جفتها آفرید.)

و من کل الثمرات جعل فیها زوجین اثنین (۱۵)

(و از همه میوه ها، آنها را جفت جفت و دوتا دوتا قرار داد.)

و آیات دیگری که این حقیقت را بیان می دارند هم چنانکه در جهان طبیعت در میان جفتها و زوجها تصویر جدائی نمی رود، زن و مرد نیز از یک نفس ، یک جان و در وجود، یکی هستند که گویا وحدت در دوگانگی وجودی دارند و نفس انسانی در دو چهره و دو شکل مرد و زن ، متظاهر می گردد و به عبارت دیگر: گویا آفرینش و قدرت نقش آفرین ، مرد و زن را در یک مرکز و خلوتگاه واحد، به دو جزء تقسیم کرده است تا در سیر تکاملی و انجذابی دائمی ، از آن مرکز به سوی تکمیل کردن و ادامه ناموس حیات و وصول به آن خلوتگاه ، همواره در حرکت باشند و از اشتیاق این وصل و برای اتحاد و یگانگی ، به سوی یکدیگر جذب گردند و بیامیزند.

ایحسب الانسان ان یترک سدی ، الم یک نطفهٔ من منی یمنی ، ثم کان علقهٔ فخلق فسوی فجعل منه الزوجین الد کروالانثی (۱۶)

(آیا انسان چنین می پندارد که همچنان بدون کیفر و پاداش به حال خود رها می شود؟ آیا او در آغاز قطره ای از من نبود؟ سپس خون بسته ای شد و بعد از آن ، ( به این زیبائی ) آفریده و آراسته گردید؟ آنگاه از او، زوج نر و ماده قرار داد)

و الله خلقکم من تراب ، ثم من نطفهٔ ثم جعلکم ازواجا (۱۷)

(و خدا شما را از خاک و سپس از نطفه آفرید و پس از آن شما را جفت جفت قرار داد.)

این انسان ، آغازش چنان بود و سپس به شکل مذکر (مرد) و مؤ نث (زن ) در آمده است که با این احتساب ، انسان مساوی است با مرد و زن ، وحدت در دوگانگی وجودی ، و اصولا صحبت از جدائی این دو متصور نیست .

و خلقناکم ازواجا(۱۸)

( و شما را جفتها آفریدیم .)

▪ زن و مرد تافته یک بافته اند

زن از خود مرد و برای مرد است ، مانند نسبت جزء و کل ، یا همچون نسبت نخ و پارچه بافته شده و نمی توان در این نظام و حیات ، زن را جدا از مرد دانست تا به کهتر و مهترشان اندیشید نخ و پارچه را نمی توان از هم جدا تلقی نمود... گر چه قامت زن پنج ششم قامت مرد و زنش شش هفتم و زن مرد باشد! این دلیل بر جدائی و برتری یکی بر دیگری نیست بلکه دو جزء متمم و مکمل یکدیگرند، مانند موقعیت شب و روز در تشکیل دادن روزگار و یا همچون سیمهای مثبت و منفی در ایجاد جرقه و برق که بدیهی است هرگاه جزء نباشد، کل نیز نخواهد بود و در این صورت جزء داری ارزشی مانند ارزش کل خواهد بود.

به همین جهت ، زن نسبت به مرد، جزء متمم و مکمل است و هیچگونه ارزش برای زن یا برای مرد وجود ندارد، مگر آنکه این دو قطب متعهد و متضمن امور هم باشند و هرگز حساب معینی درباره این دو وجود ندارد که گفته شود این از آن سنگین تر، بلندتر، داناتر و کاملتر است ، مانند عمل ایجاد تفاضل میان اضلاع زاویه یا اضلاع مستطیل ، کدام ضلع در نظر مهندسی سودمندتر یا کاملتر است ؟ بی تردید برای هر کدام ضلع درنظر مهندس سودمندتر با کاملتر است ؟ بی تردید برای هر کدام از اضلاع و خطوط ، ارزش کامل ساختن و مکمل بودن هست ، و نادیده گرفتن هر کدام از اضلاع یا خطوط، از بین بردن شکل هندسی و نابود کردن آن است .

زن و مرد نیز مکمل یکدیگر هستند، یعنی هر کدام قسمتی بخشی از دیگری است ، خواه این قسمت متمم ، ظریف تر باشد، یا خشن تر، کوتاه تر باشد یا بلندتر، داناتر باشد یا کم درک تر، همانطور که یک مربع مستطیل از ضلع بلند، همراه با ضلع کوتاه ساخته می شود.

قرآن مجید، با کمال صراحت و شیوائی می فرماید:

هن لباس لکم و انتم لباس لهن

(آنان زنان لباس ، پوشش ، زینت و مایه عفاف و پاکی شما و شما مایه عفاف و پاکی و لباس و پوشش آنان هستند.)

ملاحظه می فرمائید که : قرآن مجید چگونه با این تشبیه زیبا، شیوا و رسا،ارتباط و همبستگی وجود زن و مرد را بیان داشته است ؟ همچنانکه در تصور قطعه ای از پارچه یا لباس ، نمی توان هیچکدام از نخ ‌ها، تارها و پودرها را جدای از هم تصور کرد، زن و مرد نیز در تشکیل یک واحد انسانی چنین هستند، و نفس واحده را معنی می کنند و تجسم می بخشند.

▪ زوج آرامش بخش

زن و مرد، دو بخش از جسمی واحدند و هر کدام ، معاون و یار دیگری است ، اگر هر کدام را جدا از دیگری بینگاریم ، گویا وجود ناقصی را فرض ‍ کرده ایم که بدون آن دیگر، کامل نخواهد بود.

همچنانکه زن ، روحا اتکاء به مرد دارد و در هر شرایطی ، خویش را نیازمند به مرد می داند و همه جهان را به او بدهند این نیاز مرتفع نمی شود، مرد نیز در برابر زن چنین است ، همواره به او و محبت او نیاز دارد، هر گاه مرد احتیاج به مادر دارد و لذت مادر داشتن برایش مطرح است ، زن ، آغوش پر مهر و جایگاه رشد برای جسم و جان او است و آنجا که نیاز به مربی ، دلسوز و نوازشگر دارد، دامان زن ، والاترین مدرسه و پرورشگاه روح و پیکر او است ، هنگامی که به دوست ، رفیق ، همدم و همدرد نیازمند است ، زن ، یار او مایه شوق و اشتیاق او، محرم راز او، همدل و همدم او و همنشین وفادار او است . و آنجا که مرد به شور و عشق و نشاط، نیاز دارد، زن گل شکوفای زندگی او، مایه سرخوشی و سرور و نشاط او و آرام بخش جان و دل او است .

▪ آیا زن وجودی ناقص است ؟

بر خلاف گفته های بالا، نگاهی کوتاه به تاریخ جهان و اندیشه در آراء و عقاید جهانیان در مورد زن ، حقایق بسیار تلخی را به دست می آوریم و داوری های ناعادلانه ای را در رابطه با زن ، مشاهده می کنیم :

با توجه به اینکه در سلسله مقالات ، شخصیت زن را از دیدگاه قرآن مورد بررسی قرار داده ایم ، نگارش کلیه آراء و نظریات در مورد زن ، ما را از مقصد باز می دارد، به همین جهت ، فقط به برخی از آنها اشاره کرده سپس نظریه قرآن را، در این بعد خاص ارائه می دهیم .

ـ در یونان

یونانیان ، عموما زن را یک مخلوق بسیار پست و فرومایه خیال می کردند که فائده وجودیش فقط خدمت خانه و تکثیر نسل بوده است ، و اگر از یک زن بچه ناقص الخلقه ای به وجود می آمد، او را به قتل می رساندند.

(مسیوتروپ لنگ ) می نویسد: در اسپارت اگر از یک زن بدبختی چنین امیدی نبود که از وی سرباز قوی پنجه ای به وجود بیاید، آن زن را اعدام می نمودند ... زمان اوج تمدن یونان هم غیر از زنان نوازنده و سازنده ، از هیچ زنی احترام نمی کردند و به همین جهت غیر از زنان طبقه مزبور در هیچ طبقه هم ، رسم آموزش و پرورش تعلیم و تربیت جاری نبوده است .(۱۹)

ـ در رم

در نظر رومیان ، زن مظهر تام شیطان و انواع ارواح موذیه بود که با حیله و نیرنگ خویش ، همیشه دامی در راه صید دلها و عقلها و انحراف مغزها، در دست دارد به همین جهت از آزردن او کوتاهی نمی کردند و حتی از خندیدن و سخن گفتنش جلوگیری می کردند، زنان رومی به عنوان اشخاص نبودند بلکه اشیاء به شمار می آمدند(۲۰)

ـ در هند و ایران

در هند و ایران باستان نیز زن وضع رقت باری داشت تا آنجا که از وحوش و بهائم کمتر به شمار می آمد، در این دو کشور هم نژاد، مانند سایر نقاط جهان در آن زمان ، زن همچون اسیر و برده بود... و زنان اهدائی و پیش کشی معمولا از گرجستان و کلشید و لارستان تهیه می شدند! و تجارت عمده آنان زنان زیبا روی کلشیدی و گرجی بود، تنها از یک ناحیه کلشید، سالانه متجاوز از دوازده هزار زن صادر می گردید، زیرا خرید و فروش زن در آنجا قانونی بود...(۲۱)

خسرو پروین ، بیست و سومین پادشاه ساسانی ، در کاخ مخصوص فقط سه هزار زن داشته که اینان علاوه بر دختران زیبا رو و مطربها و آوازخوانها و رقاصه های مخصوص بودند.(۲۲)

ـ در تمدن چین

در کتابهای مذهبی چینی ها، زنها آبهای درد آلودی نامیده شده اند که نیکبختی و ثروت را می شویند.

مرد هر وقت می خواست ، می توانست او را مانند کنیزی بفروشد، زن پس از آنکه بیوه می شد در حکم مالی بود متعلق به خانواده شوهر و به هیچ وجه امکان نداشت بتواند. دوباره شوهر کند و با تمام این حقارتها در حکم برده ای بود که حق حیات از خود نداشت و شوهر می توانست او را زنده در گور کند و تا سال ۱۹۳۷ در چین ۲ میلیون دختر کنیز وجود داشت .

از همه عجیبتر و فجیعتر اینکه تا چندی قبل برای کفش دختران چینی در آن کشور قالبهای فلزی مخصوصی ساخته بودند و اجازه نمی دادند که پای دختران از حد معینی بیشتر رشد کند، به همین جهت پای زن چینی نمی توانست به حد رشد طبیعی برسد،بلکه بایستی کوچک و فشرده بماند...

و بالاخره زن در نظر مردان چینی ، شری ضروری ، وسوسه ای طبیعی ، مصیبتی مطلوب ، خطری خانگی ، جذبه ای مهلک و آسیبی رنگارنگ بود.(۲۳)

آنروزها کشورهای به اصطلاح پیشرفته غربی امروز، به قدری در توحش به سر می بردند که حتی قابلیت نقل آداب و رسومشان نیز نبوده است گر چه امروز نیز در بعد اخلاق انسانی بهتر از آن روزها نیستند.

▪ نتیجه بررسیهای تاریخ زن

از آنجا که نقل تحلیلی و تحقیقی تاریخ مظلومیت زن در مقالات معدود ممکن نیست می توان نتیجه و خلاصه را چنین ترسم کرد:

۱) زن را موجودی هم افق با حیوان یا انسان ضعیف و پستی می شمردند که اگر حرکتی در زندگی به دست بیاورد و از قید تبعیت آزاد شود، از فساد و شرش نمی توان ایمن بود...

۲) زن از پیکره اجتماع خارج دانسته و تنها وزنی که برای او قائل بودند، این بود که او از شرایط مورد نیاز اجتماع می دانستند مانند مسکنی که بصورت سر پوشی از آن استفاده می شود.

یا او را مانند اسیر دستگیر شده ای می شمردند که از مستملکات دسته پیروز و غالب به شمار می رود و باید از کارش استفاده برد و از مکرش بر حذر بود.

۳) زن را از عموم حقوق که ممکن بود از آنها منتفع شود، محروم می داشتند مگر به گونه ای که نفع آن به مردانی که بر او قیومیت داشتند، برسد و به سود آنان تمام شود.

حوزه علمیه ، هادی دوست محمدی


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 5 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.