سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

من درخت دره دانایی ام


من درخت دره دانایی ام

نگاهی به شعر احمد عزیزی در گفتگو با دکتر محمود بشیری استاد دانشگاه

احمد عزیزی در چهارم دی ماه ۱۳۳۷ در سرپل ذهاب کرمانشاه به دنیا آمد. در کودکی با عشایر سیاه چادرنشین حشر و نشر داشت و قبل از رفتن به دبستان، خواندن و نوشتن را بدون داشتن معلم و تنها از روی کنجکاوی بخوبی فرا گرفت. عزیزی قبل از پیروزی انقلاب به دعوت شمس آل احمد به تهران رفت و موفق به دیدار شهید مطهری شد و بعدها به همکاری با روزنامه جمهوری اسلامی و فعالیت در حوزه هنری تهران پرداخت.عزیزی از آن دست شاعران پس از انقلاب است که در برخی موارد صناعات شعری خود را در قالبهای کهن به کاربرده است.

مثلاً مثنوی بلند او به نام «پاییز لاله ها» که برای امام خمینی(ره) سروده شده را می توان نمونه ای خوب از این نوع طبع آزمایی های وی دانست.

عزیزی در بسیاری از اشعار بلندش به هر سو سرک می کشد و از این شاخه به آن شاخه می پرد. روح ناآرام و زبان جاری و جان بی قرار و سیالش در تمامی اشعار بخصوص شعر «پاییز لاله ها» ی او بسیار نمایان است.

از دیگر ویژگی های شعری او می توان به کاربرد عناصر و مفردات و کلماتی از زبان محاوره نام برد که حداقل در قالب تراش خورده ای مانند غزل نمی گنجد، اما در میدان گسترده مثنوی می توان برای آنها محملی پیدا کرد. نکته ای که باید بدان اشاره داشت این است که اگرچه عزیزی در قالبهای کهن مثل مثنوی سخن می راند، اما روح لطیف و زبان حریری اش به دوران معاصر نزدیک است. از نظر سبک و سیاق یا مکتب شعری، وجود باریک خیالی و ظریف اندیشی و تصویر سازی های عزیزی که در نثرش کمی هم به صورت افراطی وجود دارد، برگردانی است از سبک هندی ولی تحت تاثیر ادب و فرهنگ و زبان شعر معاصر.با توجه به آثار عزیزی و نحوه استفاده او از کلمات می توان گفت وی به خاطر آشنایی با مفهوم حقیقی و مجازی کلمات، برد عاطفی و تخیلی شعرش را تقویت کرده است. از نمونه های استفاده وی از این کلمات می توان به مثنوی بلند «خسوف شقایق» او اشاره کرد که در کتاب «زلزله تنزیل» چاپ شده است.

عزیزی با استفاده از تعابیر و ترکیبهای خاص در این کتاب ترکیبهای تحریری ایجاد کرده که اصولاً کثرت استفاده از این ترکیبها جزو صبغه و رنگ شاعری اوست.

این شاعر برجسته در حال حاضر متاسفانه با بیماری سختی دست به گریبان است. به همین بهانه، پای صحبتهای دکتر محمود بشیری، استاد دانشگاه و عضو هیات علمی دانشکده ادبیات دانشگاه علامه طباطبایی نشستیم تا با او درباره جایگاه شعری احمد عزیزی در عصر حاضر بویژه در دوره انقلاب اسلامی گفتگو کنیم.

دکتر محمود بشیری در مورد عزیزی می گوید: عزیزی از شاعران نسل اول انقلاب است و شاعری متعهد همانند شاعران دیگر انقلاب، که شعرش را در خدمت گسترش مفاهیم انقلاب اسلامی به کار گرفته و با تبحری که در نثر و شعر دارد در قالبهای رباعی و غزل طبع آزمایی کرده و نمونه های خوبی مثل دفتر «روستای فطرت» را ارائه داده است. تبحر اصلی عزیزی سرودن مثنوی است. در این قالب همانند شاعرانی چون علی معلم و نصرا... مردانی صاحب سبک بوده و نوجویی هایی در زبان، تخیل و مضمون به انجام رسانده است. زبان مثنوی های عزیزی به لحاظ آشنایی زدایی و ترکیب سازیهای جدید و نیز بهره گیری از زبان ژورنالیستی در خور توجه است.

به لحاظ خیال، عزیزی شاعری قوی و دارای ذهنی سیال بوده و شعر او از تزاحم تصویری مثبت برخوردار است. از نظر مضمون، عزیزی را باید صیاد مضامین خاص نامید که این مضامین، اغلب مذهبی و شیعی و مشحون از آیات قرآن است، مثل: مثنوی شرجی آواز، ملکوت تکلم، کشفهای مکاشفه و بویژه مثنوی «ایلیایی» که خود شاعر می گوید:

بیا در حجله قرآن نشینیم/ عروس معنی قرآن ببینیم

دکتر بشیری اضافه می کند: عزیزی در شکل و قالب مثنوی نیز نوجویی کرده است و کارش با نمونه کارهای مولانا تفاوت دارد. در واقع مثنویهای او نسبت به مثنوی های مولانا کوتاهتر است. به طور کلی در مثنوی های او، هم می توان تأثیر مولانا هم تأثیر حافظ و بیدل و هم تأثیر پذیری از سهراب سپهری را مشاهده کرد.

عزیزی به لحاظ نگاه عارفانه به مسائل، متأثر از مولانا و از نظر بیان موجز و بلیغ و استفاده چند وجهی و نازک خیالی های سبک هندی و ارتباط غیر آشنا بین واژگان، متاثر از بیدل است و تاثیر سهراب سپهری نیز بر آثار او انکار ناپذیر است.

من درخت دره دانایی ام

مرد میدان های مولانایی ام

حافظ شعر من و آواز من

بیدل، این چشمان حیرت باز من

گفتمش در مثنوی شادی خوش است

شعرهای بیدل آبادی خوش است

این استاد دانشگاه معتقد است: یکی از دغدغه های احمد عزیزی در شعرهایش یافتن زبانی خاص برای شعر خود اوست که این امر هم یکی از عوامل پرگویی او در شعر شمرده می شود. این زبان از یک سو نرم و حریرگونه است تا بخوبی بتواند خصوصیات باغ شهد و شیر بهشتی را وصف کند و در عین حال از آیه و سوره پر باشد و از سوی دیگر از اسطوره خالی نباشد و صلابت صخره را داشته و بوی حماسه بدهد. علاوه بر این لفظ در این زبان باید بتواند با معنی اش بازی کند و نیز این زبان باید لحن نور و رنگ را داشته باشد:

یک زبان خواهم به نرمای حریر

تا بگوید وصف باغ شهد و شیر

یک زبان از آیه و از سوره پر

یک زبان از صخره و اسطوره پر

یک زبان خواهم که طنازی کند

لفظ آن با معنی اش بازی کند

یک زبان خواهم به لحن نور و رنگ

تا بروبد کوچه دلهای تنگ

عزیزی شاعری است که در عین معناگرا بودن، به زیبایی لفظی توجه زیادی دارد و خود شاعر نیز بر این امر در اشعارش اشاره می نماید و معتقد است: این لفظ اندیشی ها گاهی مانع مد نگاهش شده و حیرت وی را دریده و معنای شعرش را زخمی کرده است:

من ز لفظ اندیشگی ها خسته ام

از تکلم پیشگی ها خسته ام

این تکلم سد راهم می شود

مانع مد نگاهم می شود

این تکلم حیرتم را می درد

معنی ام را از قفس ها می برد

ای تکلم باز کن پای مرا

لفظ ، زخمی کرده معنای مرا

یکی دیگر از ویژگی های احمد عزیزی مانند سهراب سپهری نگاه صمیمانه و کودکانه به طبیعت و یادکرد ایام کودکی است:

یاد از آن ایام سبز کودکی

یاد از آن باغ قشنگ لک لکی

ویژگی دیگر شعر او ایجاد تناسب بین کلمات به همراه طنز و انتقاد با توجه به شخصیتهای تاریخی گذشته و معاصر است:

ای یل نفس پلید انداخته

ای حسین بایزید انداخته

این استاد دانشگاه اضافه می کند: به لحاظ مضمون یکی از موضوعات محوری شعر عزیزی مشاهده مرگ و زندگی و به طور کلی مرگ اندیشی است که او تعابیر و توصیفهایی زیبا از آنها دارد:

زندگی باید بهاری تر شود

مرگ باید اختیاری تر شود

مرگ باید پاک باشد مثل آب

مرگ باید ساده باشد عین خواب

تا برقصد وقت مردن جان ما

کفتری برخیزد از چشمان ما

دکتر محمود بشیری سخن خود درباره احمد عزیزی، شاعر توانمند معاصر را چنین به پایان می برد: عزیزی در نثر نیز صاحب سبک است.

آثار منثور او نظیر «ترجمه زخم» و «باران پروانه» همانند شعرهایش دارای تزاحم تداعی است و از تناسبهای زیبا به صورت ایهامی برخوردار است: «همه کلاه سرشان را به احترام یکدیگر بر می دارند. می گویند سروش نسبی شده است، داوری بلد نیست. چراغ فلسفه، فروید ندارد. توی کتابهای جعفری، اسفناج می پیچند!».

آمنه اصفهانی



همچنین مشاهده کنید