یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

این افراد روزه نگیرند!


این افراد روزه نگیرند!

این دارو یکی از اولین مثال‌ها برای داروهایی است که با چشم باز و براساس مکانیسم ساخته شده‌اند...

۶۳ ساله است. آدم باخدایی است. نان حلال خورده و تا این سن فقط راننده تاکسی خودش بوده است. از ۲ سال پیش هم که پارکینسون گرفته، همچنان کار می‌کند. تاکنون با مصرف داروها کارایی او کم نشده اما هنوز با بیماری کنار نیامده است.

می‌گویم: «آقا ناصر! چند دفعه بگم شما نمی‌تونین روزه بگیرین؟ داروها را باید هر ۴ ساعت بخورید وگرنه کند می‌شوید و عوارض زیادی پیدا می‌کنید.»

- ای بابا! این همه دکتر و دوا هنوز علاجی برای این پارکینسون لعنتی پیدا نشده؟

- فکر می‌کنم اون چیزهایی که می‌خورید اسمش دارو باشه‌ها!

- چه فایده‌ای داره؟ هر ۴ ساعت باید قرص بخورم؛ مثل آدم کوکی، چه فایده‌ای داره حتی روزه نمی‌شه گرفت؟ من تا پارسال حتی یک روز هم روزه‌ام را نخورده‌ام.

می‌گویم: «۵۰ سال پیش که داروی پارکینسون، همین دارویی که شما دارین می‌خورین، پیدا شد، انقلاب بزرگی در طب به شمار می‌رفت. این کشف حاصل تلاش چند ده ساله محققان متعدد بود. با این دارو تمام بیماران مبتلا به پارکینسون که از اول تاریخ تا آن موقع از زمان ابتلا محکوم به کندی و ناتوانی بودند و راهی خانه سالمندان می‌شدند، راه افتادند و کمابیش کارایی پیدا کردند. چنین چیزی از قرون گذشته، به‌خصوص از زمانی که جیمز پارکینسون این بیماری را توضیح داد، قابل تصور نبود. وقتی بیماران پارکینسون توانایی راه رفتن و کار کردن پیدا کردند، سیر بیماری تغییر کرد و دیگر با آن سرعت پیشرفت نمی‌کرد. همین الان هم فعالیت فیزیکی و ورزش‌های سبک در بیمارانی که به کمک دارو توانایی‌ انجام این کارها را پیدا کرده‌اند، خود یک روش درمانی بسیار موثر به شمار می‌رود. به علاوه، این دارو یکی از اولین مثال‌ها برای داروهایی است که با چشم باز و براساس مکانیسم ساخته شده‌اند، نه برحسب اتفاق یا تجربه‌های تاریخی با داروهای گیاهی یا طب سنتی کشورهای مختلف! اگر یک روز به خواست خدا و به همت بشر از زمین خشک نان به عمل ‌آمد و آن را نعمت خدا می‌دانیم و هنوز حتی خرده‌هایش را هم محترم می‌دانیم و روزی ۵ بار شکر نعمات بجا می‌آوریم، حالا همین داروها (همین لودوپاست) نعمت خدا به شمار می‌رود و روزی ۵ بار شکر دارد؛ شکری که در هرحال برای داشته‌ها می‌کنیم.»

این پا و آن پا می‌کند که برود ولی نمی‌رود. نمی‌دانم پارکینسون باعث شده در جایش خشک شود یا می‌خواهد چیزی بگوید. پارکینسون حرکات صورت را هم ماسکه می‌کند بنابراین نمی‌توانم تاثیر حرف‌هایم را از حالت چهره‌اش دریابم. آخر سر می‌گوید: «پس روزه نگیرم؟» و مکثی می‌کند و می‌گوید: «پس برم نمازم را سر وقت بخونم.»

دکتر بابک زمانی، مدیرگروه مغز و اعصاب دانشگاه علوم‌پزشکی ایران