سه شنبه, ۱۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 4 February, 2025
مجله ویستا

ادعاهای بیمار تا چه حد واقعی است


ادعاهای بیمار تا چه حد واقعی است

با وجود دهه ها پژوهش, پزشکان هنوز ابزارهای اندکی برای اندازه گیری عینی درد دارند

با وجود دهه‌ها پژوهش، پزشکان هنوز ابزارهای اندکی برای اندازه‌گیری عینی درد دارند. حتی اگر خودتان تا به حال کارتان به بیمارستان نکشیده باشد و دردهای شدید را تجربه نکرده باشید، به احتمال زیاد در فیلم‌ها و سریال‌ها دیده‌اید که پزشکان، زمانی که می‌خواهند متوجه شدت درد بیمار شوند، از مقیاس یک تا ۱۰ برای ارزیابی درد استفاده می‌کنند. آنها از خود بیمار می‌خواهند که به دردش، بر اساس شدت آن، نمره بین یک تا ۱۰ بدهند. وسیله دیگر ارزیابی درد، این است که پزشکان به چارتی که به دیوار نصب شده و در آن چهره نقاشی‌شده افراد دارای درد، چاپ شده، اشاره می‌کنند و از بیمار می‌خواهند که بگوید، شدت دردش مشابه کدام یک از چهره‌هاست. تخمین زده می‌شود که بین ۱۵ تا ۲۰ درصد بیمارانی که به‌علت دردهای شدید به پزشکان مراجعه می‌کنند، یا تمارض می‌کنند و دردی ندارند یا شدت درد را بیشتر از مقدار واقعی آن ابراز می‌کنند. هدف بعضی از این متمارضان، گرفتن گواهی عدم توانایی انجام کار و دریافت بیمه‌های ناتوانی از کار است. بعضی‌ها هم البته اصلا تمایلی به خوب شدن و رها شدن از درد ندارند، چون دریافته‌اند که بیماری، برای آنها مزایایی در بردارد. مشکل بعدی این است که حتی اگر درد واقعی باشد، باز هم شدت آن بسیار غیرعینی یا subjective است. مثلا دو نفر ممکن است درست به اندازه هم فشار روی عصب حسی داشته باشند، اما یکی از شدت درد زمین‌گیر شود و دیگری بگوید: چیزی نیست، من خوبم! به عبارت دیگر پزشکان با دو مشکل عمده روبه‏رو هستند:

۱) از سویی آنها باید واقعا داروهای کنترل‌کننده درد را درست و بجا تجویز کنند. در حال حاضر ضددردهای شبه‌افیونی که معمول‌ترین داروهای کنترل‌کننده درد هستند، به میزان زیادی مورد سوءاستفاده قرار می‌گیرند. میزان تجویز آنها از سال ۱۹۹۹، ۴۸درصد افزایش یافته است. بر اساس آمار دفتر ملی تنظیم مقررات دارویی، این داروها دومین علت مرگ تصادفی (بعد از حوادث رانندگی) هستند.

۲) از سوی دیگر بر اساس آمار ارایه‏شده توسط یک انستیتوی پزشکی (که توصیه‌های مشاوره‌ای به دولت آمریکا ارایه می‌کند)، حدود ۱۱۶میلیون نفر در آمریکا که دچار درد مزمن هستند، برای کنترل درد یا درمان نمی‌شوند یا درمان ناکافی دریافت می‌کنند. بنابراین می‌بینید که مساله درد، مساله بسیار غامضی است. برای مثال یک بیمار مبتلا به فیبرومیالوژی را در نظر بگیرید که در او تحریکات حسی ملایم، ممکن است به صورت دردهای شدید ترجمه شوند. این احتمال وجود دارد که سال‌ها، بیماری آنها تشخیص داده نشود و آنها برچسب‌های مختلف بخورند. از سوی دیگر پزشکان به تجربه دریافته‌اند که لازم است به هر بیماری مشکوک شوند و این احتمال را در نظر بگیرند که او قصد فریب و سوءاستفاده دارویی دارد. گرچه از روی ظاهر و نوع رفتار بیماران تا حدی می‌شود حدس‌هایی در این مورد زد، اما این حدسیات همیشه درست نیستند. باید بین درد حاد و مزمن تفاوت قایل شد. درد حاد، معمولا هشدار می‌دهد باید از چیزی که برای بدن زیان‏آور است، پرهیز کرد، اما درد مزمنی که به دنبال درد حاد ادامه می‌یابد معمولا ناشی از کارکرد بد سیستم عصبی مرکزی است و ممکن است به تغییراتی در احساسات و مراکز توجه مغز منجر شود. معمولا داروهای ضدافسردگی در کنترل دردهای مزمن موثر هستند و داروهای شبه‌افیونی برای این نوع دردها مناسب نیستند. در مراکز و کلینیک‌های مدیریت درد، یک گروه متشکل از متخصصان بیهوشی، نورولوژیست، فیزیوتراپ‌ها و روان‌پزشکان با همکاری هم، تلاش می‌کنند که به بیماران کمک کنند. معمولا بیشتر بیمارانی که به این مراکز مراجعه می‌کنند، درمان مثبتی دریافت می‌کنند. در این میان روان‌شناسان درد هم نقش مهمی بازی می‌کنند، مخصوصا زمانی که پزشکان قادر به کم کردن درد بیماران نباشند. ۱۱۶ میلیون آمریکایی یعنی یک‏سوم کل جمعیت آمریکا دردهای مزمن دارند. جامعه آمریکا به دلیل هزینه‌های درمانی و افت کاری ناشی از این دردها، سالانه بین

۵۵۰ تا ۶۳۵میلیارد دلار زیان می‌بیند. بر اساس یک نظرسنجی، کمردرد، درد زانو، سردرد و درد گردن، شایع‌ترین نوع دردهای مزمن هستند. در آمریکا بیشترین دارویی که برای کم کردن دردهای مزمن تجویز می‌شود، داروهای شبه‌افیونی هستند. گفتنی است «هیدروکودون» در میان این دسته داروها، بیش از همه تجویز می‌شود.

www.online.wsj.com

ترجمه: علیرضا مجیدی