یکشنبه, ۱۹ اسفند, ۱۴۰۳ / 9 March, 2025
الموت, زیستگاهی از هزاره دوم

الموت بخشی از حوزه آبریز کاسپین است که در شمال شهر قزوین و شمال غرب فلات مرکزی ایران قرار دارد. گستره دره الموت غربی ـ شرقی است این دره در تقسیمات جغرافیایی به دو منطقه رودبار الموت (الموت شرقی) و رودبار شهرستان (الموت غربی) تقسیم شده است.
رودبار الموت به مرکزیت معلم کلایه دارای ۹۶ روستا است و رودبار شهرستان به مرکزیت رازمیان ۱۰۴ روستا دارد.
دره الموت سرزمین بنبست کوهستانی پیالهشکل بستهای است که دهانه آن به دشت حاصلخیز قزوین گشوده میشود و در دامنه البرز مرکزی جای دارد. این دره بسان پل و گذرگاهی بین سرزمین (ورای البرز) و با شبکه راههای متعدد هزار پیچ کوهستانی به شمال دسترسی دارد.
بلندیها و کوههای سر به فلک کشیده البرز در دو سوی دره الموت این سرزمین را دژ پادگان و پناهگاهی تسخیرناپذیر ساخته است.
اقلیم آن آمیزهای از کوهستانهای حاشیه دریای کاسپین و نواحی کوهستانی حاشیه جنوبی رشته کوه البرز مرکزی است که در بخشهای پست آب و هوای آن معتدل و سرد و در کوهپایهها و کوهستان سرد است.
سرزمین الموت با توجه به ویژگی اقلیمی و موقعیت جغرافیایی حداقل از هزاره دوم پیش از میلاد زیستگاه انسان بوده است.
مطمئناً این دره در دوره تاریخی از مناطق مهم به شمار میآمده است و گفته میشود بنای اولیه بسیاری از دژهای منطقه در این دوره ساخته شده است.
برابر نوشتههای تاریخی در سدههای نخست اسلام این منطقه بخشی از سرزمین دیلم و تحت فرمانروایی چون ملوک جستانی بوده است. گویند حسن صباح رهبر فرقه نزاریه اسماعیلیان که زندگی وی با افسانه درآمیخته است. دوران کودکیاش همزمان با سلطنت مسعود غزنوی (۴۲۱ ـ ۳۴۳) هجری ـ قمری بوده است.
● سرزمین الموت
در سال ۴۸۳ هجری قمری،حسن صباح رهبر فرقه نزاریه اسماعیلیه در ایران، سرزمین الموت را که کلید دروازه دیلمان تا گیلان به شمار میآمد و مکانی صعبالعبور و غیرقابل دسترسی با وجود استحکامات طبیعی کوهستانی بود، به عنوان پایگاه مبارزه و تبلیغ و جذب پیروان در ایران برگزید. او الموت را بلدهالاقبال نامید.
دژها یا دارالحجره به صورت دژ شهرکها به مدت نزدیک به دو سده کانون و پایگاه مبارزه و تبلیغ دینی بوده است. دره الموت در سال ۶۵۴ هجری قمری پس از دو سده مقاومت در زمان رکنالدین خورشاه آخرین فرمانروای اسماعیلیان تسلیم هلاکوخان مغول شد. فرآیند نزدیک به دو سده حضور و فعالیت اسماعیلیان در این منطقه بنای دژهای بیشماری در این سرزمین است.
در دره الموت نزدیک به ۲۰ (دژ شهرک) در بلندیهایی تحسین بر انگیز با پرتگاههایی سنگین و هولناک به جا مانده از دوران فرمانروایی اسماعیلیه در منطقه، یادگار ماندگاری از این دوران است.
نامآورترین این دژها: دژ حسن صباح (دارالملوک) که مرکز و هسته اصلی منظر فرهنگی الموت است، شیرکوه، نویزر شاه گرمارود، دژ شمس کلایه، قسطین لار، ایلان، شهرک، دژ آوه و دژ لمبسر در رودبار شهرستان که نایبالحکومه و زمستانگاه الموت است. مجموعه زنجیرهای این دژها که بر سر راههای دسترسی به دره الموت بنا شده است، محدوده منظر فرهنگی الموت را که برابر با محدوده طبیعی و تاریخی آن است تعیین و مشخص کرده است که هسته اصلی اثر، دژ حسن صباح و منظر فرهنگی وابسته به آن است.
● کاخ دژ الموت
بر پایه متون تاریخی دژ حسن صباح مرکز فرمانروایی دولت نزاریان ایران است. گفته شده که یکی از ملوک جستانی از زیدیان علوی در سال ۲۴۶ قمری به نام «الداعی الیالحق حسن بن زید» برکوهی در دره الموت دژی بنا کرد که همان دژ حسن صباح بوده است.
گویند حسن صباح، رهبر فرقه نزاریه اسماعیلیان در ایران در سال ۴۸۳ قمری که حروف اله موت به حساب جمل تاریخ صعود اوست بر الموت، به نام دهخدا بر آن سکونت یافت و به ۳۰۰۰ دینار زر، دژ الموت را از مهدی علوی زیدی خریداری کرد.حسن صباح به مرمت و تجدید بنای قلعه پرداخت، استحکامات آن را تعمیر کرد و مخازن و منابع تأمین آب آن را اصلاح کرد. شبکه آبیاری و کشت غلات را در دره الموت گسترش داد و بهبود بخشید و درختان بسیار در آنجا کاشت و بهشت تمثیلی را بنا کرد. با دیدگاهی خردمندانه در الموت کتابخانههای قابل توجهی تأسیس شد که نه تنها همه گونه کتب و نوشتههای دینی از جمله آثار اسماعیلی در آنها بود بلکه نوشتهها و آلات و ابزار علمی نیز در آنها یافت میشد.
دژ حسن صباح هسته اصلی سرزمین الموت در شمال شرق روستای گازرخان از توابع معلم کلایه است. بقایای دژ در دامنه کوه جنوب هودکان از رشته کوه البرز مرکزی بر روی صخرهای کشیده، پودنگی، کنگلو مرایی با درهها و پرتگاههای سهمگین در پیرامون قرار دارد. این صخره ارتفاعی ۲۲۰ متر از زمینهای اطراف دارد و بلندی آن از سطح آبهای آزاد ۲۱۶۳ متر است.
این صخره دژمانند بخشی از معماری و استحکامات دژ به شمار میآید که تسخیرناپذیر و غیرقابل نفوذ بوده است و با دیدبانیهای بیشمار در تمامی جبههها، برجها و دیوارهای حفاظتی داشته که پایداری آن را تقویت میکرده است. وسعت این دژ بیش از ۲۰ هزار متر مربع است که بر روی شیب صخره در سطوح مختلف آن بناهای مورد نیاز دژ بنا شده است و از تمامی شیبها و سطوح بهرهبرداری کامل شده است. تخمین میزنند ۸۰۰۰ هزار مرد و ۹۰۰ چهر پا در قلعه میزیستند.
به علت متروک شدن و شرایط جوی در طی زمان به کلی این دژ ویران شده و فقط بقایای دیوارها و برجهای شکسته آن باقی مانده است.
بقایای دیوارها و برجها و دیدبانیهای سنگی با ملات گچ بر پیرامون صخره دیده میشود. پیش از کاوشها، سطح قله با خاک پوشیده و سطحی نامشخص و ناهموار داشت که از سال ۱۳۸۱ با کاوشها، هر سال بخشی از آثار مشخص شده که با این کاوشها بازسازی و بازنمایی معماری دژ و دورههای آن امکانپذیر شده است.
این دژ دارای دو بخش (قلعه بالا) و (قلعه پایین) است، بخش قلعه پایین دارای پلکان و شیب پله محدود در دو دیواره محافظتی، دروازه با برجهای دیدبانی و اتاقکهای محل زیست و کارگاه است. بخش قلعه بالا با دیواره و برجهای جنوب شرق با ارتفاعی بیش از ۱۶ متر بلندتر از دژ پایین است و با مسیر پلکان با ۱۴ پاخور با اتاقهای نگهبانی دو طرف به بالا راه مییابد. بالای سطح دژ بالا مقر اصلی فرمانروایان اسماعیلیه در ۱۷۰ سال بوده است که آثار آن در زیرساخت و ساز دورههای (صفوی و قاجار) مدفون است که طی کاوشهای هفت ساله بخشی از ویرانههای آن به دست آمده است.
دژ بالا را میتوان به سه بخش مجزا تقسیمبندی کرد. دیوار، برج، بارو و پلکان اصلی و صحن و سر در اصلی با چهار صفه؛ ایوان شمالی با سردر آجری پر کار، صحن چهارگوش میانی با دو سردابه در میان صحن، ایوان جنوبی با سردر بلند با ارتفاع باقی مانده پنج متری از آن با آجرکاریهای پرکار دوره اسماعیلیه با سه دوره ساختاری (سدههای ۵-۶-۷ هجری) که احتمالاً محل اقامت و همچنین مسجد فرمانروای دژ (حسن صباح و جانشینان وی بوده است) و دو تالار جانبی شرقی غربی است که معماری باشکوه آن یادآور و قابل قیاس با کاخ خلفای بغداد و بناهای همزمان آن است.
● مخزن آب
بر شیب غربی، در ارتفاع ۲۱۳۵ متری از سطح دریا مخزن آبی به طول ۴۰/۱۲ متر و عرض ۳۰/۳ تا ۷۵/۱ متر و حدود چهار متر عمق است که بطور ثابت در آن همیشه آب وجود دارد.
عمق آب در تابستان حدود دو متر است در غرب آن اتاق یا انباری کنده در سنگ است که در آن درخت انگوری روئیده است که بر پایه افسانههای مردمی حسن صباح این درخت را کاشته است.
مدیر پایگاه میراث فرهنگی الموت در مورد قلعه حسن صباح و اقدامهای سازمان میراث فرهنگی استان قزوین برای بازسازی وکاوش فصلهای مختلف قلعه به خبرنگار اطلاعات میگوید: قلعه حسن صباح یکی از مهمترین آثار تاریخی دوره اسلامی است که در شمال شرق استان قزوین در منطقه الموت قرار دارد.
دکتر حمیده چوبک میافزاید: این حکومت که نفوذ بسیار زیادی داشت با حکومتهای رسمی و مرکزی ایران از جمله بخش قهستان، خراسان، اصفهان و اسماعیلیههای سوریه یک شبکه بزرگ مذهبی سیاسی را تشکیل میدادند.
وی یادآور میشود: حسن صباح در منطقه الموت شبکه متعددی از قلاع ایجاد کرده بود که این شبکه قلعههای شهر الموت را تشکیل میداد و در کتب تاریخی بلده الاقبال نامیده شده است و قلعه حسن صباح مرکز و پایتخت این شهر به شمار میرفته است.
دکتر چوبک با اشاره به بناهای ساخته شده در قلعه حسن صباح اعلام میکند: این بناها به صورت کاخ دژ در قلعه ایجاد شده است که سرا و صحن اصلی آن دارای معماری ارزشمندی است و وجود انبارهای ذخیره آب متعدد، نظام مهندسی بالایی را برای مقاومت در محاصرههای طولانی برای این قلعه فراهم میکند.
مدیر پایگاه میراث فرهنگی الموت با اشاره به موقعیت فرهنگی و علمی بسیار بالای این مرکز میگوید: در این دژ کتابخانه و آلات ابزار علمی وجود داشت و دانشمندان زمان به این دژ رفت و آمد داشتندچوبک به اقدامهای سازمان میراث فرهنگی استان قزوین برای مدیریت حفاظت و مرمت این قلعه اشاره میکند و میافزاید: با توجه به لزوم حفظ این اثر ارزشمند تاریخی سازمان میراث فرهنگی از سال ۱۳۸۰ پروژه پایگاه میراث فرهنگی این قلعه را شروع کرده است. وی میگوید: پایگاه فعالیتهای خود را براساس اصول و پرنسهای بینالمللی که برای مدیریت محوطههای تاریخی یونسکو پیشنهاد میکند، آغاز کرد که بر این اساس با حضور دائم کارشناسان رشتههای مختلف باستانشناسی، مهندسین معمار، حفاظت کارگاه مرمت آثار و عوامل دیگر کار مدیریت این مکان را با انجام مطالعات مختلف در زمینه مردمشناسی، صنایع دستی و جمعآوری قصههای الموت برعهده گرفته است.
او درباره یافتههای معماری قلعه یادآور میشود: صحن اصلی و مرکز اصلی این قلعه دارای آجرکاری و سردر باشکوهی است و با هفت فصل کاوشهای باستانشناسی در وسعت ۴۰۰۰ مترمربع بخشها و ورودیهای اصلی، مقر فرمانروایان قلعه، پلکانها، اتاقهای نگهبانی، انبار ذخیره و مخازن آب به دست آمده است.مدیر پایگاه میراث فرهنگی الموت میگوید: برای مرمت آثار سعی شده است براساس استانداردهای بینالمللی از مصالح قلعه استفاده شود و برای ملات آن کورههای گچ نیمکوب سنتی برای حفظ اصالت بنا در همان محل تهیه میشود.
دکتر چوبک همچنین با اشاره به کاوش دژ لمبسر در رازمیان با ۲۰۰ میلیون ریال اعتبار میافزاید: این دژ دومین قلعه مهم الموت است که مرکز نایب الحکومه اسماعیلیه در دره الموت بوده است.وی بررسی مطالعات باستانشناسی، شناسایی آثار، مرمت و حفاظت قلعه حسن صباح، آوار برداری و خاکبرداری قلعه لمبسر، کندهکاری اسامی محلات قابل بازدید بر روی سنگ برای راهنمایی گردشگران و گردآوری موسیقی محلی را از برنامههای امسال این پایگاه اعلام میکند و میگوید: با نصب یک دستگاه تلویزیون مداربسته، اطلاعات تاریخی اثر به صورت فیلم و گفتار به بازدیدکنندگان ارائه خواهد شد.
گزارش: دانیال دادگر خانبانی با همکاری ملیحه شریف خواه
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست