چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

عاشورا, رمز جاودانگی


عاشورا, رمز جاودانگی

«شهادت هنر مردان خداست» و حماسه عاشورا بزرگ ترین صحنه تجلی این جلوه گری هنرمندانه

«شهادت هنر مردان خداست» و حماسه عاشورا بزرگ‌ترین صحنه تجلی این جلوه‌گری هنرمندانه. هنرمند کسی است که فارغ از ارزشگذاری‌های زمانه می‌آفریند و غالباً هم تنها در گذر زمان است که ارزش اثر او شناخته و عظمت تأثیر آفریده او فهمیده می‌شود. حال وقتی خیال هنری نه در بند احساسات و عواطف انسانی که رها و رسته از همه تعلقات بشری باشد و پیوسته به منشأ جمال و زیبایی و مبدا و آفریننده لایزال هستی، آن گاه هنرمند غزلی بی بدیل از خود به جای می‌گذارد که ردیف آن از جنس خون است و قافیه اش هم آوا با جاودانگی. آری «شهادت هنر مردان خداست» و چه کامل و زیباست این جمله به یادماندنی رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی‌ره. قیام عاشورا قیام حق در برابر باطل است و جلوه ایستادگی عدل در برابر ظلم و تجسم عینی پیروزی خون بر شمشیر. هنرمند می‌آفریند تا نگاهی، حسی یا اندیشه‌ای را از فنا برهاند و باقی‌اش کند و هنر بزرگمردان کربلا و عاشقان سبکبال عاشورا نیز سبز نگهداشتن شجره طیبه اسلام ناب محمدی‌ص و تا ابد زنده و باقی نگاه داشتن آن و رهانیدنش از آفت و زردی و زوال است. چه، سیدالشهداء‌ع خود فرمود: «ان کان دین محمد لم یستقم الا بقتلی فیا سیوف خذینی: اگر دین محمد جز با کشته شدن من پایدار نمی‌ماند، پس ای شمشیرها مرا در بر بگیرید.» پس:

«سلام بر حسین بن علی که با یاران معدود خویش برای برچیدن بساط ظلم غاصبان خلافت به پاخاست و از ناچیز بودن عدّه و عُدّه به خود خیال سازش با ستمگر را راه نداد و کربلا را قتلگاه خود و فرزندان و اصحاب معدودش قرار داد و فریاد هیهات مناالذله‌اش را به گوش حق‌طلبان رساند.» امام خمینی‌ره

در این نوشتار برآنیم تا اجمالی از علل، اهداف و نتایج قیام عاشورای امام حسین‌ع را در کلام امام راحل‌ره مورد بررسی قرار دهیم. متن گفتارها برگرفته از کتاب «قیام عاشورا در کلام و پیام امام خمینی‌ره» از مجموعه آثار موضوعی سخنان امام با عنوان «تبیان» است که توسط موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینیره به چاپ رسیده است.

۱) عامل قیام عاشورا

امام خمینی‌ره در این رابطه، انحراف صورت گرفته در دین پیامبر اکرم‌ص و تبدیل مکتب آزادی بخش اسلام به رژیم سلطه و جور و به عبارتی تبدیل معروف مسلم اسلام به منکر انحرافی و وارونه‌ای تحت عنوان دین رسول‌الله را دلیل به پاخاستن امام حسین‌ع در برابر بنی‌امیه عنوان می‌کنند و می‌فرمایند: «رژیم منحط بنی امیه می‌رفت تا اسلام را رژیم طاغوتی و بنیانگذار اسلام را برخلاف آنچه بوده معرفی کند، معاویه و فرزند ستمکارش به اسم خلیفه رسول الله با اسلام آن کرد که چنگیز با ایران، و اساس مکتب وحی را تبدیل به رژیم شیطانی نمود... حضرت سیدالشهدا سلام الله علیه دیدند که معاویه و پسرش خداوند لعنتشان کند اینها دارند مکتب را از بین می‌برند، دارند وارونه اسلام را جلوه می‌دهند، اسلامی که آمده است برای این‌که انسان درست کند، نیامده است قدرت برای خودش درست کند... این‌که حضرت ابی‌عبدالله علیه السلام نهضت کرد و قیام کرد با عدد کم در مقابل این، برای این‌که گفتند تکلیف من این است که استنکار کنم، نهی از منکر کنم.»

شهید مطهری‌ره در این باره تعبیر زیبایی دارد مبنی بر این که از طرفی امر به معروف و نهی از منکر ارزش قیام اباعبدالله را بالا برد و از طرف دیگر قیام اباعبدالله ارزش امر به معروف و نهی از منکر را ارتقا بخشید. به این معنا که چنانچه هدف اصلاح جویانه و عدالت‌طلبانه حضرت سیدالشهداء‌ع که دقیقاً در راستای عمل به فریضه امر به معروف و نهی از منکر است به قیام عاشورا ارزشی ویژه بخشیده، متقابلاً امام حسین‌ع نیز با نهضت خود ارزش این فریضه والای دینی را این چنین ارتقا بخشیده که بالاترین مرحله از امر به معروف و نهی از منکر را که نهراسیدن از مال و فرزند و آبرو و حتی جان است به نمایش گذاشته و آشکارا نشان داده است که وقتی منکر بزرگ باشد، دیگر نباید در بند متضرر نشدن که از شرایط امر به معروف و نهی از منکر در مراحل پایین‌تر است بود؛ بلکه لازم است انسان هرچه دارد فدا کند تا جلوی منکر را بگیرد و در این راه نه از کشته شدن خود باید بیم داشت و نه از کشته شدن عزیزان و یاران یا به اسارت در آمدن اهل و خانواده. چراکه در اینجا تکلیف، فدا شدن فرد برای اصلاح جامعه است.

۲) هدف نهضت عاشورا

امام خمینی‌ره درخصوص تکلیف الهی لزوم فدا شدن فرد برای اصلاح جامعه فرموده‌اند: «تمام انبیاء برای اصلاح آمده‌اند، تمام. و همه آنها این مساله را داشتند که فرد باید فدای جامعه بشود. فرد هرچه بزرگ باشد، بالاترین فرد که ارزشش بیش از هرچیز است در دنیا، وقتی که با مصالح جامعه، معارضه کرد این فرد باید فدا بشود. سیدالشهداء روی همین میزان آمد رفت و خودش و اصحاب و انصار خودش را فدا کرد.» معنای اصلاح در کلام حضرت امام‌ره را از آنجا می‌توان دریافت که ایشان انگیزه امام حسین‌ع از نهضت جاودانه عاشورا را اقامه قسط و عدل (معروف) و برچیدن بساط ظلم و انحراف (منکر) عنوان می‌کنند. بنابراین سنجه و معیار شناخت معروف و منکر و در نتیجه شناخت معنای اصلاح، عدالت است. حکومت ظالم بنی‌امیه مصداق بارز بی عدالتی زمانه است و در نتیجه نمود روشن منکر.

به بیان امام‌ره: «ما که تابع حضرت سیدالشهداء هستیم باید ببینیم ایشان چه وضعی در زندگی داشت، قیامش، انگیزه‌اش نهی از منکر بود که هر منکری باید از بین برود. من جمله قضیه حکومت جور، حکومت جور باید از بین برود.» اما آیا هدف از قیام عاشورا تنها برقراری عدالت در جامعه آن زمان بود؟ یا این‌که تنها مخالفت با یزید و حکومت جائر بنی‌امیه بود؟ مگر با شهادت امام و یاران و اصحاب و خانواده‌اش حکومت جور برچیده شد یا مگر با این قیام، عدالت اسلامی به طور کامل در جامعه آن روز تحقق پیدا کرد؟ اگر چنین است، پس چرا فرزندان امام حسین‌ع که نه فقط امامان معصوم شیعیان که به علاوه، حاکمان بحق جامعه اسلامی آن زمان بودند به ناچار تحت حاکمیت جائرانه بنی‌عباس که خلف همان حکومت جور بنی‌امیه بود زیستند و یک به یک نیز ناجوانمردانه به دست همین مدعیان دروغین اسلام شربت شهادت نوشیدند؟ پس باید گفت هدف آرمان بلندنظرانه‌تری است که آن را در این بخش از کلام امام خمینی‌ره که در مقام بیان هدف اصلی قیام عاشوراست می‌توان یافت: «آن حضرت در فکر آینده اسلام و مسلمین بود، به خاطر این‌که اسلام در آینده و در نتیجه جهاد مقدس و فداکاری او در میان انسان‌ها نشر پیدا کند و نظام سیاسی و نظام اجتماعی آن در جامعه ما برقرار شود، مخالفت نمود و مبارزه کرد و فداکاری کرد... او تکلیف می‌دید برای خودش که باید او با این قدرت مقاومت کند و کشته بشود تا به هم بخورد این اوضاع، تا رسوا بکند این قدرت را با فداکاری خودش و این عده‌ای که همراه خودش بود... در عین حالی که به حسب قواعد معلوم بود که یک عدد اینقدری نمی‌تواند با آن عده‌ای که آنها دارند مقابله کند، لکن تکلیف بود.» پس هدف قیام اباعبدالله هدفی فرازمانی و فرامکانی بود.

او می‌دانست که اگر تا پای جان در برابر بنی‌امیه نایستد، دیگر اثری از اسلام پیامبرص برای آیندگان باقی نخواهد ماند. دیگر ائمه نیز اگر تا بدین حد اسلام و بقای آن را در خطر می‌دیدند، بی‌تردید همچون اباعبدالله‌ع به پا می‌خاسته و برای آبیاری نهال اسلام خون پاکشان را عاشقانه نثار می‌نمودند اما چنین نبود و به یمن نهضت اباعبدالله‌ع خلفای دیگر با همه ستم‌ها و انحرافات آشکارشان هیچیک نتوانستند به اندازه یزید، حرمت‌شکن و بدعت گذار و بی‌اعتنا به مسلمات شریعت اسلام باشند. امام حسین‌ع در راه وظیفه و تکلیف به پاخاست و به شهادت رسید نه در راه کسب نتیجه اگرچه قیام او منتج به عظیم‌ترین و جاودانه‌ترین نتایج نیز بود. نتایجی لازمان و لامکان که تا همیشه جامعه بشری را از نور الهی خود روشنایی خواهد بخشید.

۳) ثمره و نتیجه قیام اباعبدالله

«شهادت سید مظلومان و هواخواهان قرآن در عاشورا سرآغاز زندگی جاوید اسلام و حیات ابدی قرآن کریم بود.» براستی چه نتیجه‌ای از این بالاتر و ماناتر؟ امام حسین‌ع بلندنظر بود چون افق دید او در نتیجه وصل به تبار نبوت و وحی، الهی و ربانی بود نه بشری. چون با خدا معامله نمود و نه معامله که معاشقه نمود. چنانچه در حدیثی از امام صادق‌ع که مرحوم کلینی در کتاب «کافی» آن را نقل نموده می‌خوانیم آن‌گاه که بنده محب بتواند علاوه بر محب بودن، خود محبوب خدا شود، در آن هنگام به مرتبه‌ای نائل آمده که خداوند درباره اش می‌فرماید: «پس آن گاه که من، او (بنده) را دوست داشتم، گوش او خواهم بود که با آن می‌شنود و چشم او که با آن می‌بیند و زبان او که با آن سخن می‌گوید و دست او که با آن می‌دهد و می‌گیرد و پای او که با آن قدم برمی دارد؛ هنگامی که مرا بخواند اجابت می‌کنم و زمانی که از من درخواست نماید به او عطا می‌کنم.» حسین‌ع از خداوند لقای او را خواست و حیات جاوید دین او اسلام و کلام او قرآن را، و دعایش مستجاب شد؛ خود در خون آرمید و حقیقت با رمز عاشورا تا همیشه جاودانه ماند.

آزاد جعفری