یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

قیمت بالا ی نفت و آرزو های بر باد رفته


قیمت بالا ی نفت و آرزو های بر باد رفته

مساله عقب ماندگی اقتصادی و اجتماعی ایران و کشور های اسلا می منطقه خاورمیانه از موضوعات و مباحث مهم واقعی و از دغدغه های همه دوستداران فرهنگ و تمدن اسلا می وایرانی و نیز مصلحان جهان اسلا م در دو قرن اخیر بوده است

مساله عقب‌ماندگی اقتصادی و اجتماعی ایران و کشور‌های اسلا‌می ‌منطقه خاورمیانه از موضوعات و مباحث مهم واقعی و از دغدغه‌های همه دوستداران فرهنگ و تمدن اسلا‌می وایرانی و نیز مصلحان جهان اسلا‌م در دو قرن اخیر بوده است. با کشف ذخایر نفتی در ایران و منطقه خلیج فارس و کشورهای عربی از یک طرف و افزایش تقاضای انرژی در کشورهای صنعتی از سوی دیگر، به‌تدریج این واقعیت خود را نمایان ساخت که نفت می‌تواند عامل مهم جبران عقب‌ماندگی‌ها تلقی شود.

اهمیت نقش نفت در جبران عقب‌ماندگی به‌حدی جدی شد که پاره‌ای از تحلیلگران آن را آخرین شانس کشورهای اسلا‌می ‌برای فائق آمدن بر مشکلا‌ت تلقی کردند‌. از پیدایش نفت تاکنون همواره چند مساله دغدغه همیشگی مدیران و حاکمان کشورهای نفتی و از موضاعات بحث‌برانگیز و چالشی بوده است. موضوع اول نحوه تامین منابع برای سرمایه‌گذاری در توسعه مخازن نفتی است؛ اعطای امتیازات گوناگون به شرکت‌های خارجی و موضوع قراردادهای نفتی و در نهایت ملی شدن صنعت نفت در ایران، همه و همه مباحثی بر سر نحوه تامین منابع برای این امر بوده است، موضوع دوم نحوه هزینه‌کردن این منابع به گونه‌ای که صرف این منابع تجدیدناپذیر منجر به توسعه پایدار گردد، صرف نابجای درآمدهای نفتی در جهت گسترش سیستم اداری و دیوان‌سالا‌ری دولتی از اشتباهاتی بوده که در دوره‌های مختلف انجام و باعث افزایش تورم و نیز کاهش تولید داخلی گردیده است و موضوع سوم قیمت این فرآورده مهم و حیاتی و مکانیسم تعیین بهای طلا‌ی سیاه بوده است. تشکیل اوپک و تلا‌ش مشترک کشورهای نفتی برای دفاع از قیمت‌های نفت بیانگر اهمیت این موضوع در گذشته می‌باشد‌.

افزایش قیمت نفت و صرف درآمد‌های آن برای توسعه اقتصادی به طور عام و جهش به سمت صنعتی شدن به‌طور خاص آرزوی دیرینه دلسوزان واقعی ایران بوده است. به یاد دارم در سال ۱۳۷۵ و در دوران مجلس پنجم که مسوولیت کمیسیون نیرو و پست و تلگراف و تلفن برعهده من بود، برای تامین سیصد میلیارد تومان اعتبار برای تکمیل سدها و شبکه‌های آبیاری کشور، تنها راه را در این دیدیم که برآورد قیمت نفت برای سال ۷۶ را از ۱۶ دلا‌ر به ۵/۱۶ دلا‌ر اصلا‌ح کنیم‌. این پیشنهاد که به تصویب کمیسیون نیرو رسیده بود با عکس‌العمل منفی کمیسیون تلفیق بودجه و نیز هیات رئیسه مجلس مواجه شد، به طوری که بین من و جناب آقای ناطق‌نوری با همه صمیمیت‌هایی که داشتیم و داریم در صحن علنی درگیری لفظی به‌وجود آمد و ایشان بحق از ادامه بحث در صحن مجلس جلوگیری کردند‌. در آن زمان پیش‌بینی قیمت ۵/۱۶ دلا‌ر برای هر بشکه نفت یک گناه نابخشودنی به حساب می‌آمد‌. بحث مهم آن روزها در محافل نفتی و به‌ویژه اوپک تثبیت قیمت‌های نفت در سطح ۱۹ دلا‌ر بود‌. برای کارشناسانی که به توسعه صنعتی ایران می‌اندیشیدند، حفظ قیمت نفت برای یک دوره پنج ساله آرزویی بزرگ تلقی می‌شد‌. زمانه ورق خورد و امروز دنیا به نفت ۱۰۰ دلا‌ری تن داده است و خزانه کشور ما با درآمد‌های سالا‌نه ۶۰ میلیارد دلا‌ر آشنا گشته است‌. درآمد ۶۰ میلیارد دلا‌ری زمانی قابل فهم می‌شود که به‌یاد بیاوریم در برنامه اول توسعه کشور با همه نیازهایی که برای بازسازی کشور پس از جنگ هشت ساله و به‌ راه انداختن چرخ‌های اقتصاد ملی داشتیم، سقف مجاز دولت برای استفاده از منابع خارجی به صورت فاینانس تنها۲۵ میلیارد دلا‌ر بود‌. بالا‌خره به هر دلیل اقتصادی یا سیاسی، رویای نفت ۱۰۰ دلا‌ری محقق شد ولی افسوس که خبری از صنعتی شدن نیست‌.

در واقع قیمت بالا‌ی نفت ‌رویایی بود که محقق شد، ولی این فرصت طلا‌یی بر باد رفت‌. قیمت بالا‌ی نفت در شرایطی که کشور تجربه موفق سه برنامه توسعه را در اختیار داشت و سند چشم‌انداز بیست ساله به عنوان سند بالا‌دستی که به تایید رهبر معظم انقلا‌ب رسیده بود و نیز ابلا‌غ سیاست‌های راهگشای اصل چهل‌وچهارم قانون اساسی، امکان کوچک‌شدن دولت و فعالیت بخش خصوصی را فراهم کرده بود و تجربه گرانبهای حساب ذخیره ارزی در دسترس دولت بود، به ناحق از بین رفت و امیدی هم به بهبود وجود ندارد‌. به راستی چرا کشور نتوانست از این فرصت تاریخی خود استفاده کند؟ این سوالی است که دولت نهم و مجلس هفتم باید به آن پاسخ دهند‌.

کسانی که با اعداد و ارقام اقتصاد ملی آشنا هستند، به خوبی می‌دانند که دولت نهم با کنار گذاشتن تجربه‌های کشور و گوش ندادن به نظرات دلسوزانه کارشناسان اقتصادی و مجلس هفتم به دلیل مماشات در مقابل اشتباهات تاریخی دولت، به جای آنکه این منابع را صرف توسعه صنعتی کشور کنند، آن را برای افزایش هزینه‌های جاری نظام دیوان‌سالا‌ری کشور هزینه کردند، نتیجه اینکه در این سال‌های استثنائی هیچ طرح مهم اقتصادی جدیدی آغاز نشد و تورم ناشی از افزایش حجم هزینه‌های جاری دولت، شیرینی افزایش قیمت نفت را به تلخی ناشی از اوج‌گیری مجدد قیمت کالا‌ها تبدیل کرد، اینجاست که به این شعر حافظ باید پناه برد که فرمود: نه هر که سر بتراشد قلندری داند.

حسین مرعشی



همچنین مشاهده کنید