پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

واقعیت شیرین تر از رویا


واقعیت شیرین تر از رویا

نگاهی به کلاسیک های رمانتیک که همچنان طرفدار دارند

● غرور و تعصب/ ۱۸۱۳

جین آستین

نکته برجسته این رمان مشهور خانم جین آستین این است که شما در این داستان رمانتیک با حوادث عجیب و اشک و ناله فراوان سرو کار ندارید. داستان عشق این بار در یک خانواده شهرستانی انگلیسی اتفاق می‌افتد که زندگی ساده و بی‌حادثه‌ای را دنبال می‌کنند. دلداد‌گان در این رمان با عقل و متانت رفتار می‌کنند و حتی حاضرنیستند به‌خاطر احساسشان، غرورشان را قربانی کنند. با این همه شوق به زندگی و شادی در این رمان بسیار پررنگ است. شاید همین سادگی و لطافت است که داستان جین آستین را ماندگار کرده‌ است. البته پایان خوش داستان و طنز جین آستین هم بی‌تأثیر نیستند. در لیست رمان‌های عاشقانه ماندگار بیشتر اوقات نام دو رمان دیگر هم از این نویسنده دیده می‌شود. رمان «عقل و احساس» (۱۸۱۱) و «ترغیب» (۱۸۱۸) که مانند «غرور و تعصب» بارها برای اقتباس سینمایی از آن‌ها استفاده شده است.

● بر باد رفته/ ۱۹۳۶

مارگارت میچل

کتابی محبوب خانم‌ها با اقتباس سینمایی معروف که همچنان خاطره انگیز و رویایی است. بربادرفته داستان زنی از منطقه جنوب آمریکا است که ماجراهایی زندگی او و خانواده‌اش در حین جنگ جنوب و شمال آمریکا تعریف می‌شود. اسکارلت اوهارا قهرمان این رمان یکی از مشهورترین شخصیت‌های زن در ادبیات است که مخالفان و موافقان زیادی هم دارد.

● جنگ و صلح/ ۱۸۶۵

لئو تولستوی

داستانی متفاوت درباره عشق و دوست داشتن که جنبه‌ای حماسی و والا دارد. در دنیایی تولستوی محبت موهبتی است که در سایه ازدواج و تشکیل خانواده باعث کمال و خوشبختی قهرمانان داستانش می‌شود و جز این نابودکننده و مردود است.

● دکتر ژیواگو/ ۱۹۵۷

بوریس پاسترناک

«دکتر ژیواگو» داستان زندگی پزشک شاعری را روایت می‌کند که در بحبوحه‌ انقلاب اکتبر و جنگ‌های داخلی در کشور تازه تأسیس اتحاد جماهیر شوروی، حوادث اجتماعی مسیر زندگی‌اش را تغییر می‌دهد. بیشتر منتقدان رمان پاسترناک را داستانی انسانی و فلسفی می‌دانند. اقتباس سینمایی این اثر جزو کلاسیک‌های ماندگار است که در زمان خود برنده چند جایزه اسکار شد. مورخین ادبی، پاسترناک را نویسنده مهم ادبیات مدرن شوروی سابق می‌دانند. اویکی ازشاعران سرشناس قرن بیستم نیز به حساب می‌آید. پاسترناک می‌نویسد: به هدف‌های خوب و عالی باید با کارها و روش‌های نیکو و انسانی نایل شد، نه با حیله و رذالت. عشق، ابری است خونین که روزی به سرعاشق همچون دم اسب خواهد بارید.

● جین ایر/ ۱۸۴۷

شارلوت برونته

«جین ایر» مشهورترین رمان «شارلوت برونته» است. جین دختر زیبایی نیست، یتیم است و هیچ ثروتی ندارد. بلد نیست خوب صحبت کند و از تمامی ویژگی‌های زنان برجسته آن زمان به دور است. او یک معلم سرخانه است که هیچ ویژگی خاصی ندارد. پس چگونه قهرمان داستانی رمانتیک می‌شود و با دلدادگی‌اش ماجراهای زیادی درست می‌کند؟! درست است که رمان جین ایر حالتی معماگونه دارد و از ویژگی‌های خانه‌هایی تیره و پررمز و راز دوران گوتیک استفاده کرده‌است، اما آن‌چه خواننده را درگیر داستان این زن معمولی می‌کند، پاکی و مهربانی اوست که در آن دوران تیره و تار بر همه چیز پیروز می‌شود. البته پایان خوش ماجرا هم در اقبال خوانندگان به جین ایر بی‌تأثیر نیست. راستی جین در پایان خطاب به خواننده‌ها می‌گوید: «خواننده کتاب، من با او ازدواج کردم.»

● ربه‌کا/ ۱۹۳۸

دافنه دوموریه

داستان درباره زن جوان خدمتکاری است که با مردی ثروتمند آشنا می‌شود و مرد جوان به اوپیشنهاد ازدواج می‌کند. دختر جوان پس از مدتی زندگی می‌فهمد مرد جوان، همسر زیبای خود را در یک حادثه از دست داده‌است. «ربکا» نام همان زن زیبا و درگذشته است که سایه‌اش برسر داستان و عشق زن جوان خدمتکار افتاده‌ است.

● رومئو و ژولیت/ ۱۵۹۷

شکسپیر

شکسپیر در دل یک تراژدی، عشق را جاودانه کرده است. داستان رمئو و ژولیت که در همان نگاه اول به هم دل می‌بندند و با وجود دشمنی خانواده‌های‌شان پنهانی ازدواج می‌کنند، با بهای سنگینی که این دو دلداده به‌خاطر عشق می‌پردازند، در تاریخ ادبیات ماندگار شده است.

● بلندی‌های باد گیر/ ۱۸۴۷

امیلی برونته

ظاهرا پرچمدار رمان‌های عاشقانه تاریخ ادبیات رمان تراژیک خانم برونته است. این رمان در ۱۸۴۷ با نام مستعار «الیس بل» منتشر شد. هنگام خواندن رمان بلندی‌های بادگیر شما با روایت عجیب و شورانگیزی طرف هستید که در یک فضای تاریک، طوفانی و برزخی اتفاق می‌افتد. حال و هوای ترسناک و هراس و ناامیدی که در داستان بر سر سایه عشق وجود دارد، تأثیر زیادی بر خواننده می‌گذارد. اگر تا به حال بلندی‌های بادگیر را نخوانده‌اید حتما سری به این رمان معروف انگلیسی بزنید اما یادتان باشد قرار نیست داستانی رمانتیک و فانتزی درباره عشق بشنوید. بلندی‌های بادگیر حاصل ذهنی طوفانی و پرشور است.

● این‌ها هم جمله‌های انتخابی هستند

▪ کاترین درباره هیث کلیف می‌گوید: «روح از هر چه ساخته شده باشد، جنس روح او و من از یک جنس است.»بلندی‌های بادگیر

- «اگر ۱۰۰ سال عمر کنی، امیدوارم من ۱۰۰ سال منهای یک روز زنده بمانم تا مجبور نباشم بدون تو زندگی کنم.»

▪ «وینی‌پو» خرس مشهور کتاب کودکان

- «آرام ‌باش! چه نوری است که از آن پنجره می‌تابد؟ آن‌جا مشرق است و ژولیت خورشید تابان.»

▪ رمئو و ژولیت

- «او برای من شمال بود، جنوب بود، شرق و غرب من بود. هفته‌ کاری و فراغت آخر هفته‌ من؛ ظهر و نیمه‌شب، حرف و آهنگ من بود. فکر می‌کردم عشق تا ابد بپاید، اما اشتباه می‌کردم.»

▪ دبلیو.اچ.اودن

- «وقتی می‌فهمی عاشق شدی که می‌بینی دوست نداری بخوابی، چون واقعیت شیرین‌تر از رویاهایت شده است.»

▪ دکتر زئوس نویسنده کتاب‌های کودکان

- «عاشقی یک دیوانگی موقتی است. مثل یک زلزله طغیان می‌کند و سپس فرو می‌نشیند و وقتی فروکش کرد، تو باید یک تصمیم بگیری. باید ببینی آیا ریشه‌هایت آن‌چنان به هم تنیده شده که جدا کردنشان قابل تصور نیست یا نهماندولین کاپیتان مورلی

- «با من پیرشو! بهترین اتفاق هنوز نیفتاده.»

▪ رابرت براونینگ

- «همان‌طور که می‌بینی، من هر روز تو را بیشتر از دیروز دوست دارم، امروز بیش از دیروز و کمتر از فردا.»روزاموند جرالد

- «دیدن او به معنای عاشق او شدن است، تنها عاشق او بودن و تا ابد عاشقش‌بودن»

▪ رابرت برنز

نویسنده: اعظم عامل‌نیک