یکشنبه, ۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 26 January, 2025
تاثیر مال و مقام در آخرت
آیا مال و ثروت و مقام دنیوی در آخرت می تواند مایه نجات و سربلندی انسان گردد؟
- خدای متعال در آیات ۲۵-۲۹ سوره «حاقه» می فرماید: «اما کسی که نامه عملش به دست چپش داده شده، می گوید: ای کاش! هرگز نامه اعمالم به من داده نمی شد»! (واما من اوتی کتابه بشماله فیقول یا لیتنی لم اوت کتابیه). «و ای کاش از حساب خود هرگز خبردار نمی شدم»! (ولم ادر ما حسابیه). «و ای کاش مرگ من فرا می رسید و به این زندگی حسرت بار پایان می داد»! (یا لیتها کانت القاضیه).
آری، در آن دادگاه بزرگ، در آن «یوم البروز» و «یوم الظهور»، هنگامی که تمام قبایح اعمال خود را برملا می بیند، فریادش بلند می شود، و پی درپی آه سوزان از دل می کشد، آهی حسرت بار، و ناله ای شرربار دارد، آرزو می کند: با گذشته اش به کلی قطع رابطه کند، آرزوی مرگ از خدا و نابودی و نجات از آن رسوائی بزرگ می نماید، همان گونه که در آیه ۴۰ سوره «نبأ» نیز آمده است: و یقول الکافر یا لیتنی کنت ترابا: «کافر در آن روز می گوید: ای کاش خاک بودم و هرگز انسان نمی شدم.» سپس می افزاید: این مجرم گنهکار، زبان به اعتراف گشوده، می گوید: «مال و ثروتم هرگز مرا بی نیاز نکرد، و به درد امروز که روز بیچارگی من است نخورد» (ما اغنی عنی مالیه). نه تنها اموالم مرا بی نیاز نکرد و حل مشکلی از من ننمود «که قدرت و سلطه من نیز نابود شد و از دست رفت»! (هلک عنی سلطانیه).
خلاصه، نه مال به کار آمد، و نه مقام، و امروز با دست تهی، و در نهایت ذلت و شرمساری، در دادگاه عدل الهی حاضرم. همه اسباب نجات قطع شده، قدرتم برباد رفته، امیدم از همه جا بریده است.
در این جا سرگذشت هارون الرشید که تأکیدی است بر محتوای آیات فوق، و درس عبرتی است برای آنها که تکیه بر مال و مقام کرده، سرتا پا آلوده غرور و غفلت و گناهند را، در خاتمه بحث می آوریم:
در «سفینه البحار» از کتاب «نصائح» چنین نقل شده: «هنگامی که بیماری هارون الرشید در خراسان شدید شد، دستور داد: طبیبی از طوس حاضر کنند، و سفارش کرد: ادرار او را با ادرار جمع دیگری از بیماران و از افراد سالم، بر طبیب عرضه کنند، طبیب، شیشه ها را یکی بعد از دیگری وارسی می کرد تا به شیشه هارون رسید، و بی آن که بداند مال کیست، گفت: به صاحب این شیشه بگوئید: وصیتش را بکند؛ چرا که نیرویش مضمحل شده و بنیه اش فرو ریخته است!
هارون از شنیدن این سخن از حیات خود مأیوس شده و شروع به خواندن این اشعار کرد:
«طبیب با طبابت و داروی خود قدرت ندارد در برابر مرگی که فرارسیده دفاع کند» «اگر قدرت دارد پس چرا خودش با همان بیماری می میرد که سابقاً آن را درمان می کرد»؟!
در این هنگام، به او خبر دادند: مردم شایعه مرگ او را پخش کرده اند، برای این که این شایعه برچیده شود، دستور داد: چهارپایی آوردند، گفت: مرا بر آن سوار کنید، ناگهان زانوی حیوان سست شد.
گفت: مرا پیاده کنید که شایعه پراکنان راست می گویند! سپس سفارش کرد: کفن هائی برای او بیاورند، از میان آنها یکی را پسندید و انتخاب کرد، و گفت: در کنار همین بسترم قبری برای من آماده کنید. سپس نگاهی در قبر کرد و این آیات را تلاوت نمود: (ما اغنی عنی مالیه¤ هلک عنی سلطانیه) و در همان روز از دنیا رفت.»(۱)
۱- تفسیر نمونه، جلد ۴۲، صفحه ۴۶۶
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست