دوشنبه, ۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 20 January, 2025
ارزشیابی در برنامه ریزی آموزشی
● الگوهای ارزشیابی
الگوی ارزشیابی هدف مدار: رالف تایلر نخستین رویکرد منظم در ارزیابی آموزشی را به وجود آورد این کار نتیجه تلاش وی از دهه ۱۹۳۰ و اوایل دهه ۱۹۴۰ در طول چندین سال مطالعه در دانشگاه ایالتی اوهایو بود.
این الگو قدیمیترین الگوی ارزشیابی آموزشی است. در این الگو فرایند ارزشیابی، فرایند تعیین میزان تحقق هدفهای آموزشی از طریق برنامه های آموزشی است و اساس این نظر آن است که هدفهای آموزشی در واقع بیانگر تغییراتی هستند که باید در رفتار یادگیرنده بوجود آید.
الگوی تایلر اساسا هدف مدار است. مراحل ارزشیابی آموزشی در الگوی هدف مدار عبارتند از:
۱) تعیین اهداف کلی و اهداف دقیق
۲) طبقهبندی غایتها و هدفها
۳) بیان اهداف به صورت قابل اندازهگیری
۴) تعیین موقعیتهایی که حصول اهداف را ممکن میسازد
۵) تهیه و تولید ابزار اندازهگیری
۶) گردآوری دادههای عملکردی
۷) مقایسه دادههای مربوط با اهداف رفتاری.
نقدی بر الگوی ارزشیابی هدف مدار: به رغم قوت این الگو از نظر عینیت گرایی و اجرای منظم و دقیق و کاربرد آسان آن، این الگو با برخی از محدودیتها روبهرو است. این الگو بر نقش هدف یا دستیابی به نتایج مطلوب توسط برنامه بسیار تاکید دارد مشکل دیگر این الگو، عدم توجه ارزشیابی بر کلیت فعالیت برنامه مورد ارزشیابی است.
در واقع برای اینکه بدانیم آیا فعالیت آموزشی به درستی صورت گرفته یا خیر؟ در این الگو مکانیزمی وجود ندارد و اهداف برنامه، مورد ارزشیابی قرار نمیگیرد.
علاوه بر آن اولا تقسیم اهداف به هدفهای جزئی بسیار مشکل است، ثانیا برخی از اهداف عاطفی را نمیتوان به آسانی قابل اندازهگیری کرد، ثالثا عینی کردن تمام اهداف کاری پیچیده است.
الگوی ارزشیابی ناهمخوانی: این الگو به وسیله ملکم پرووس ارائه شده است.
او ارزشیابی را هنر توصیف ناهمخوانی میان توقع و عملکرد یک برنامه میداند. این الگو دارای سه مفهوم بنیادی است که عبارتند از: استاندارد، عملکرد، اختلاف. ارزشیابی در این الگو حاصل مقایسه عملکردها با استانداردهاست که ما به التفاوت این دو، به دست آوردن اطلاعات مربوط به اختلافاتی است که میتواند به عنوان مبنایی برای قضاوت درباره ارزش پدیده مورد ارزیابی باشد براساس این الگو، اختلافها از پنج جنبه مختلف یک برنامه قابل بررسی میباشند که عبارت از طرح برنامه، استقرار برنامه، مراحل اجرای برنامه، محصول و هزینه است.
تا این مرحله الگوی ارزشیابی شباهت زیادی با فرایند نیازسنجی دارد. در بررسی نیازها سعی میشود در ابتدا آنچه هست (وضعیت موجود) و سپس آنچه باید باشد (وضعیت مطلوب)مشخصشود.
با پیدا کردن تفاوت میان این دو نیاز تعیین شود و در واقع آنچه هست معادل با آنچه باید باشد، معادل با استاندارد و فاصله میان آنها، معادل با اختلاف میان عملکرد و استانداردهاست.
تفاوت میان این الگو و نیازسنجی به چگونگی اجرای عمل در این دو روش مربوط میشود.
الگوی ارزشیابی اختلاف با تعیین اختلاف به قضاوت میپردازد اما نیازسنجی با تعیین فاصلهها سعی بر اولویتبندی آنان، ارائه راه حل و انتخاب راهحل دارد در واقع بررسی نیازها گامی تکمیلی برای ارزشیابی اختلاف است.
نقدی بر الگوی ارزشیابی اختلاف: یکی از مشکلات در این الگو، تعیین استاندارد است. اگر این استانداردها بار ارزشی داشته باشند، آنگاه تعیین استاندارد مورد قبول بسیار مشکل است. علاوه بر آن هیچ ساز و کار ارزشی را برای تعیین استانداردها عرضه نمیدارد در صورتی که هدفهای برنامه از قبل مشخص نباشد از این الگو نمیتوان برای ارزشیابی استفاده کرد و در این الگو رابطه هدفها با نیازهای یادگیرنده مورد ارزشیابی قرار نمیگیرد.
▪ الگوی ارزشیابی سیپ: در این الگو هدف از ارزشیابی به دستآوردن اطلاعات مفید برای تصمیم گیرندگان است این الگو شامل چهار جزء است. ارزشیابی زمینه، درونداد، فرایند و محصول.
▪ ارزشیابی زمینه: این ارزشیابی مهمترین نوع ارزشیابیهای الگوی سیپ است و ارتباط نزدیکی با تصمیمات مربوط به برنامهریزی دارد.
هدفهای اساسی ارزیابی زمینه عبارتند از بررسی کلی حالات پدیده مورد مطالعه، تشخیص کاستیها و سیاهه نمودن نقاط قوی و بدین وسیله میتوان دلایل منطقی در تعیین هدفهای آموزشی فراهم آورد و اهداف موجود را برای برآوردن نیازهای مورد نظر اولویتبندی کرد، برای فراهم کردن دلایل منطقی باید موقعیتی که در آن رخ میدهد تعیین شود ارزشیابی زمینه به تشخیص فرصتهای محیطی استفاده نشده در طرحها پرداخته و نیازهای برآورده نشده موجود را آشکار میکند.
▪ ارزشیابی درونداد: هدف کلی ارزشیابی درونداد کمک به تصمیم گیرندگان برای بررسی راه حلهای گوناگون تحقق هدفها و تکامل برنامهها برای نیل به اهداف است و به مجریان برنامهها کمک میکنند تا از فراهم آوردن دروندادهای غیرلازم که باعث عدم تحقق اهداف میشوند، خودداری کنند.
▪ ارزشیابی فرایند: این نوع ارزشیابی قضاوت درباره اجرای یک برنامه است و هدف از آن آشکارسازی نقایص برنامه در هنگام اجرا است.
▪ ارزشیابی برونداد: هدف این ارزشیابی فراهم سازی اطلاعات لازم برای تصمیم گیری درباره اثر بخشی و کارایی برنامه است. که به موجب آن درباره ادامه یا قطع اجرای برنامه در مراحل بعدی تصمیمگیری میشود.
اگر نتیجه ارزشیابی نشان دهد که برنامه به اهداف خود رسیده است، این امر موجب حمایت از اجرای برنامه و تداوم آن میشود.
اما اگر برنامه در رسیدن به اهداف خود موفق نباشد، بسته به درجه عدم توفیق، در برنامه تعدیل به عمل میآید و یا به طور کامل متوقف میشود.
- نقدی بر الگوی ارزشیابی سیپ: از مزایای این الگو، آن است که بر نیازهای افراد تاکید دارد و ارزشیابی زمینه که نخستین گام در این الگو است، بر سنجش نیازها تمرکز دارد. ولی از معایب آن این است که برای اجرا بسیار دشوار بوده و ادامه آن هزینهبر است.
- الگوی ارزشیابی هدف - آزاد: این الگو توسط مایکل اسکریون عرضه شده است. وی در زمینه ارزشیابی آموزش به قصد کمک به مصرفکنندگان، به تمایز میان ارزشیابی تکوینی و تراکمی پرداخته و الگوی هدف - آزاد را ارائه کرده است. این الگو برخاسته از رویکرد مبتنی بر مصرفکننده و یک ارزشیابی تراکمی است.
الگوی ارزشیابی هدف - آزاد در مقابل ارزشیابی هدف مدار است. در ارزشیابی مبتنی بر هدف، متخصصان ارزشیابی هم مترصد کیفیت هدفهای برنامه آموزشی و هم علاقهمند به این هستند که بدانند تا چه میزانی آن هدفها تحقق یافتهاند ولی در ارزشیابی هدف - آزاد، علاوه بر اینها بر بازده پیشبینی نشده برنامه آموزشی نیز تاکید میشود. اسکرین ارزشیابی هدف - آزاد را به عنوان جانشین برای ارزشیابی مبتنی بر هدف ارائه نکرده است بلکه آن را مکمل ارزشیابی مبتنی بر هدف میداند. این ارزشیابی با اثرات واقعی و نه اثرات مورد انتظار یک برنامه سر و کار دارد.
- نقدی بر الگوی ارزشیابی هدف - آزاد: از مزایای این الگو آن است که براساس موفقیت و عملکرد پیشبینی نشده استوار است و میتواند زمینه نوآوری و ابتکار عملیاتی را برای مجریان و برنامهریزان به همراه داشته باشد و این الگو به اهمیت اهداف ناخواسته و درک تجربه یادگیری اذعان دارد.
از معایب این الگو آن است که ارزشیابی نتایج حاصله همواره امکانپذیر نیست و دیگر اینکه سؤالهایی همچون چگونگی قضاوت و آنچه فراگیران باید ارزشیابی کنند را بدون پاسخ میگذارد.
- الگوی ارزشیابی اعتبارسنجی: آدلمن، اعتبارسنجی را فرایند کنترل کیفیت و اطمینان در آموزش عالی بیان میکند و میافزاید: به وسیله اعتبارسنجی میتوان به بازبینی و سنجش کیفیت آموزشی یا هر دو مقصود تحقق بخشید.
کاربرد الگوی اعتبارسنجی را میتوان در نظام آموزشی آمریکا از سال ۱۹۰۵ مشاهده کرد. این رویکرد شامل دو بخش است: الف) ارزیابی درونی، ب) ارزیابی برونی. ارزیابی درونی به وسیله اعضای تشکیلدهنده مؤسسه انجام میشود و سپس ارزیابی برونی انجام میگیرد. به طور کلی هدف این الگو پاسخگویی در قبال کیفیت فعالیتهای نظام یا موسسه آموزشی است. در کاربرد الگوی اعتبارسنجی باید مفروضههای زیر را در نظر داشت، الف) مسئولان نظام دانشگاهی و مدرسهای مشتاق ارزیابی کیفیت فعالیتهای گذشتهاند، ب) نظام آموزشی در مرحله نخست به ارزیابی درونی خواهد پرداخت، ج) نظام آموزشی از سوی هیأت همگنان مورد بازدید قرار خواهد گرفت و ضمن بازنگری گزارش نسبت به نتایج ارزیابی درونی قضاوت خواهد کرد.
مثلاً در ارزیابی درونی (یک نظام دانشگاهی، گروه دانشگاه یا دانشکده) خود اعضا به صورتبندی سؤالهای ارزیابی میپردازند.
روشهای گردآوری، دادههای مورد نیاز را تعیین کرده و سپس از تحلیل آنها به قضاوت درباره خود میپردازند و با استفاده از نتایج در اجرای ارزیابی درونی اعضای هیأت علمی مشارکت فعال داشته و سعی میکنند تصویر روشنی از نظام آموزشی ترسیم کنند.
اما در ارزیابی برونی ما از یک گروه بیرونی دعوت می کنیم تا با توسل به استانداردها در مورد کیفیت فعالیتهای آموزشی قضاوت کند و این قضاوت در مورد اطمینان از کیفیت فعالیتهای منظم آموزشی است.
● محاسن و معایب الگوی اعتبارسنجی:
۱) ایجاد تصویر واقعی از وضعیت موجود به خاطر اطلاع دقیق اعضای داخل نظام آموزشی از شرایط، امکانات و محدودیت
۲) اعضای گروه نظام آموزشی ضمن کسب دیدی آیندهنگر در برنامهریزی آتینگر، فعالانه شرکت میکنند.
اما
۱) از آنجا که به کارگیری الگوی اعتبارسنجی مستلزم همکاری اعضای هیأت علمی است، عدم رغبت همکاران مانع به کارگیری این الگو در نظام آموزشی میشود،
۲) کاربرد این الگو نیازمند زمان و وقت فراوان است تا تصویر روشنی از فعالیتهای نظام آموزشی به دست آید،
۳) در ارزشیابی درونی، جهتگیری شخصی و حتی گروهی موجب دستیابی به نتایج غیرواقعبینانه و حتی نادرست در مورد نظام آموزش عالی میشود و موجب میشود که تصمیمگیریها در جهت صحیح قرار نگیرد اما این محدودیت با ارزشیابی برونی برطرف میشود.
- الگوی ارزشیابی مشارکتی: در این ارزشیابی باید افرادی که مورد ارزشیابی قرار میگیرند، در کار ارزشیابی دخالت کنند.
کار این الگو صرفاً ارزشیابی نیست بلکه نوعی آموزش است و باعث ارتقای سطح آگاهی افراد میشود لذا این الگوی ارزشیابی مسئولیت ایجاد دگرگونی در محیط را به خود شرکتکنندگان در برنامه واگذار میکند. در واقع این روش رهیافت انسانگرایی را میآموزد. این رهیافت هدف کامل آموزش و پرورش و ایجاد تغییرات را که عبارت است از تأثیرگذاری بر زندگی مردان و زنان، به ما خاطرنشان میکند.
این رهیافت ما را از دستکاری در رفتار انسانها و وابسته کردن آن به یک ساختار خودکامه قدرت برحذر میدارد و تأکید دارد که باید آنان را قادر کرد تا سطح آگاهی خود را ارتقا بخشند و مسئولیت دگرگون کردن واقعیات پیرامون خود را برعهده گیرند.
- محاسن و معایب الگوی ارزشیابی مشارکت:
این الگو به دنبال نهادینه کردن امر مشارکت انسانها در امر ارزشیابی و پرهیز از پیشداوری و توجه به انسانیت انسانها است اما از سویی این الگو صرفاً از مشارکت انسانها بحث میکند اما سازوکار اجرایی برای این کار ندارد، نمیتوان انتظار داشت که همه افراد انسانی فارغ از سطح دانش و اطلاعات و بقیه مسائل ملحوظ شده دیگر را در امر ارزشیابی شرکت داد، با توجه به اینکه این الگو بر جنبههای کیفی تأکید دارد، بدون استفاده از سایر الگوهای ارزشیابی که بر جنبههای عینی تأکید میورزند، قابلیت کاربرد کمتری دارد یعنی این الگو نیازمند سایر الگوهاست.
- الگوی ارزشیابی مبتنی بر مدافعه: این الگو تحت عنوان الگوی ارزشیابی رقیب یا ارزشیابی قضایی نیز نامیده میشود و پیشنهاد این الگو در اوایل دهه ۱۹۷۰ میلادی توسط دو تن از صاحبنظران ارزشیابی به نام ولف واون ارائه شد.
این رویکرد یک فرایند مناظرهای یا دیالکتیک است که دو گروه به عرضه نقطهنظرهای له و علیه برنامه مورد ارزیابی میپردازند و درباره نقاط قوت و ضعف برنامه قضاوت میکنند.
به عبارت دیگر به دو گروه موافق و مخالف یک برنامه اجازه داده میشود تا در مقابل یک هیأت منصفه آموزش در مقابل مسائل مختلف از مواضع مخالف یا موافق خود دفاع کنند. بدینمنظور مقررات و شیوههای شهادتی بوجود میآید و اجازه بازجویی به آنها داده میشود.
این کار به عنوان یک محاکمه آموزشی توسط یک هیأت منصفه تلقی میشود. نکته دیگر در الگوی رقیب یا قضایی فراهم کردن تصمیمگیری براساس شواهد درست است. این مشکل از ارزشیابی آموزشی، فنون دادگاه قضایی را پیشنهاد میکند و اساساً ماهیت و جوهره مفهوم قضاوت است که بر تصمیمگیری بهتر در آموزش تأکید میورزد.
- نقدی بر الگوی ارزشیابی مبتنی بر مدافعه:
۱)مدافعه و پیشداوری و انحراف تصمیمگیرنده: اگر چه میتوان فرض را بر این قرار داد که در این الگو تمام نتایج به تصمیم فردی دارد که نمیتوان به او مطمئن بود چرا که هنوز هم این خطر وجود دارد که تصمیمگیرنده از قبل در موضوع مورد نظر تصمیم خود را گرفته باشد، فقط صرفاً از ارزشیابی مخالف به عنوان پوششی برای بیطرف نشان دادن خود استفاده کند
۲) فوقالعاده هزینهبر است: کاربست این الگو مستلزم هزینه فراوان است.
البته حامیان این الگو مزایای چندی را بر آن قایلند. به اعتقاد آنها این الگو ارزشها را قادر میسازد تا شیوههای روشنی را برای خلق و ارزشیابی، جایگزین یک برنامه ابداعی کنند و از آنها بهره بگیرند. یک سابقه، تصمیمگیری را برای پاسخگویی بعدی به وجود آورد و نه تنها اطلاعات بلکه تصورات، تفکرات و عقاید را نیز تطبیق دهد.
- نتیجهگیری
ارزشیابی آموزشی را میتوان سنجش کمی و کیفی رشد یا تغییری دانست که براثر آموزش در یادگیرنده بوجود آمده است و منظور از این سنجش کسب اطمینان و ایجاد انگیزه لازم برای اجرا یا ادامه برنامه آموزشی است.
فرایند ارزشیابی تنها نوعی داوری ساده نیست بلکه اهمیت آن بیشتر از لحاظ آموزش است به طریقی که به یادگیرندگان کمک کند تا بدانند به هدفهای خود رسیدهاند یانه، نتیجه آن است که در هر مورد باید هدفها کاملاً مشخص شود تا با توجه به آن میزان پیشرفت در جهت نیل به هدف تعیین شود و بتوان دلایل پیشرفت یا عدم پیشرفت برنامه را درک کرده و اقدامات اصلاحی لازم را به عمل آورد. ارزیابی چیزی بیش از کاربرد صرف بعضی از روشها و متون در مورد برنامه را دربرمیگیرد.
ارزیابی فرایند پیچیدهای است که در یک زمینه خاص سیاسی و اجتماعی صورت میپذیرد. در واقع ارزیابی حلقهای است در اتصال زنجیرهای ایدئولوژی به تکنولوژی این زنجیره درهم پیچیده و غامض و ممکن است ارزیاب مجموعهای از متون را برگزیند. و یک ارزیاب باید نسبت به همه حلقههای زنجیره ایدئولوژی آگاهی داشته باشد.
تهیه و تنظیم: زهرا طحانمقدم
منابع:
۱- بولا، اچ، اس، ارزشیابی طرحها و برنامههای آموزشی برای توسعه، ترجمه خدایار ابیلی، مرکز انتشارات موسسه بینالمللی روشهای آموزش بزرگسالان، ۱۳۸۵
۲ -خورشیدی، عباس و ملکشاهیراد، محمدرضا، ارزشیابی آموزشی نشر سیطرون، ۱۳۸۲
۳- رضا مهجور، سیامک، ارزشیابی آموزشی، نشر ساسان، ۱۳۸۶
۴- سیف، علیاکبر، روشهای اندازهگیری و ارزشیابی آموزشی، تهران، نشر دوران، ۱۳۸۵
۵-بصیری، محمود، مبانی فلسفی الگوهای ارزشیابی آموزشی، تهران، انتشارات موسسه آموزش عالی علمی کاربردی جهاد کشاورزی، ۱۳۸۳
۶- ولف، ریچارد، ارزشیابی آموزشی، ترجمه علیرضا کیامنش، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۸۴
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست