چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
فاتحان آسمان بغداد
صبح روز سه شنبه اول مهر ۱۳۵۹ بود که با ابلاغ رمز«کمان ۹۹» ۱۴۰ فروند هواپیماهای جنگنده بمب افکن با ۳۸۰ خلبان و با پشتیبانی ۶۰ فروند هواپیمای رهگیر شکاری و سوخت رسان، از هفت پایگاه هوایی تهران، تبریز، همدان، دزفول، بوشهر و شیراز به سمت اهداف از پیش تعیین شده در عراق به پرواز درآمدند. سراسر خاک عراق؛ از پایگاههای هوایی کرکوک، موصل و الرشید بغداد گرفته تا پایگاههای هوایی حبانیه، ناصریه، شعبیه، کوت، المثنی و اهداف دیگر در حد فاصل مدار ۳۰ درجه شمالی یعنی جنوبی ترین مدار در خاک عراق تا شمالی ترین مدار در کشور مذکور که مدار ۳۷درجه شمالی در زمره اهداف این عملیات قرار داشت. در این رزم هوایی، کارخانجات هواپیماسازی، پایگاههای هوایی، مخازن سوخت و مهمات، پناهگاههای هواپیماها، تاسیسات و کارخانجات خدمات هواپیمایی، سولهها و پناهگاههای اسکادرانهای تعمیر و نگهداری، راههای خزش، انبارهای مهمات، انبارهای آمادی و قطعات پشتیبانی کننده هواپیماها، رادارهای هدایتکننده هواپیماهای جنگی، برجهای مراقبت و کنترل سامانههای فرماندهی، مراکز مخابراتی وانواع آنتنها در تیررس خلبانان قرار گرفت.
● در این عملیات
- ۴۸ فروند هواپیما جنگنده بمب افکن افپنج- یی از پایگاه هوایی دوم تبریز، پایگاه هوایی موصل در شمال شرقی عراق را در استان نینوا در هم کوبیدند بهطوری که این پایگاه تا ماهها قابل استفاده نبود.
- ۱۶ فروند هواپیما جنگنده بمب افکن افچهار- یی از پایگاه سوم شکاری همدان پایگاه هوایی کوت در استان العماره عراق را به خاک کشیدند و تقریبا این پایگاه را منهدم کردند.
- ۴۰ فروند افپنج- یی از پایگاه چهارم شکاری دزفول به پایگاه هوایی ناصریه در استان ذیقار عراق حمله کردند و خسارات بسیار سنگینی به آن پایگاه وارد کردند.
- ۱۲ فروند افچهار- یی از پایگاه ششم شکاری بوشهر به پایگاه هوایی شعبیه عراق در استان بصره یورش بردند.
- ۱۲ فروند فانتوم از پایگاه سوم شکاری همدان به پایگاه هوایی الرشید در نزدیکی بغداد حمله ور شدند و این پایگاه را تا ۸۰درصد تخریب کردند.
- پایگاههای هوایی حبانیه شامل تموز و هضبه در غرب بغداد، فرودگاه بینالمللی بغداد، پایگاه هوایی کرکوک در استان کرکوک، فرودگاه المثنی و برخی فرودگاههای دیگر در امواج بعدی حملات هوایی به شدت بمباران شدند. در پی این عملیات رعد آسا، نیروی هوایی عراق برای مدت طولانی، نیمی از توان عملیاتی خود را از دست داد و تا مدتها پس از آن پایگاههای هوایی این کشور قادر به استفاده از تمام و یا بخشی از توان رزمی خود نبودند، بهطوریکه پایگاه هوایی الرشید به عنوان یکی از مهمترین پایگاههای هوایی عراق تا سه ماه پس از این رزم هوایی غیرعملیاتی بود و موجب کاهش توان رزمی هوایی دشمن و کاهش فعالیتهای هوایی بر فراز جبهههای زمینی و کسب برتری هوایی برای دلاورمردان عرصه پیکار شد.
ضمن آنکه حتی تولید پالایشگاههای نفت این کشور نیز به ۱۰ درصد کاهش یافت. پس از این عملیات، مقام معظم رهبری، نماینده وقت حضرت امام خمینی (ره) در شورای عالی دفاع در گزارشی به مجلس شورای اسلامی گزارش این عملیات را چنین ارائه دادند: «نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران امروز صبح حدود ۱۵ مرکز نظامی را در عراق مورد هدف قرار داده که از آن جمله بغداد و شهر موصل و... میباشد. تعداد هواپیماهایی که از ایران به پرواز درآمده ۱۴۰ فروند بوده و هواپیماها تقریبا همگی به سلامت برگشتند و فقط از چند فروند اطلاعی در دسترس نیست و آن طور که صاحب نظران گفتند، این رفت و برگشت چیزی شبیه به معجزه بوده است. آنچه در زیر میخوانید روایت سرتیپ خلبان«محمد طیبی» از این عملیات بزرگ و سرنوشت ساز در تاریخ نیروی هوایی جهان است.
ساعت ۳ بعد ازظهر ۳۱/ ۶/ ۵۹ وارد پست فرماندهی شدم. تعداد زیادی از برادران همرزمم جمع بودند. تا ساعت ۳۰: ۳ کلیه خلبانان در پست فرماندهی حضور بهم رساندند. همگی خشمگین از حمله خلبانان عراقی بودند که یک ساعت قبل انجام شده بود.بچهها همه آمادگی خود را برای حمله تلافی جویانه به خاک عراق اعلام کردند و یک صدا فریاد میزدیم:
ای ایرانای مرز پر گهر
ای خاکت سرچشمه هنر
دور از تو اندیشه بدان
پاینده باشی و جاودان
بعضیها گریه میکردند. احساس عجیبی داشتیم. قدرت خارق العادهای در وجودمان شعله ور شده بود. فرمانده پایگاه که حالت بچهها را حس کرده بود، اعلام کرد دستور دادم کلیه هواپیماها را مجهز به بمب و فشنگ کنند به محض فرمان از ستاد حمله میکنیم ناراحت نباشید. ضربات سنگینی بر نیروی هوایی عراق خواهیم زد. اکنون دستههای پروازی مشخص شده و لیدرهای دسته میتوانند طرح حمله به هدف را ارزیابی و پس از توجیه آماده باشند، به محض صادر شدن دستور پرواز همگی به عراق حمله میکنیم. دسته پروازی من به نام علی ۴ فروند بود و قرار شد دو دقیقه پس از دسته اول پرواز کنیم.
آن زمان من ستوان یکم بودم و در دسته پروازی علی در موقیعت شماره ۲ پرواز میکردم. هدف پایگاه هوایی موصل بود. لیدر دسته شادروان سرتیپ دانشپور (سرگرد آن زمان) بود. شماره ۲ من، شماره ۳ عرفانی و شماره ۴ شیرازی دسته پروازی علی را تشکیل میداد. سرگرد دانشپور که استاد خلبان با تجربه و بسیار قویای بود، نقشهها را که ترسیم کرده بود به ما داد و شروع به توجیه پرواز نمود. حدود یک ساعت و چهل و پنج دقیقه کلیه مطالب لازم را برای یک حمله جانانه توجیه کرد و پس از اتمام به اتاق چتر و کلاه رفتیم و با داشتن وسایل و تجهیزات پروازی، به سمت آشیانهها حرکت نمودیم. دوستان فنی، ظرف مدت ۵. ۲ ساعت کلیه هواپیماها را با تلاش فراوان مجهز به بمب نموده و همگی آماده پرواز شدند. کلیه دستههای پروازی در کنار هواپیماها منتظر دستور بودند که پرواز نمایند. همه هیجان زده منتظر بودیم. هر چه زمان میگذشت، شدت خشم بچهها بیشتر میشد. برادران فنی گردان نگهداری با چه شوق و هیجانی در محل پارک هواپیماها دوندگی میکردند. به نظر میرسید آنها هم شوق عجیبی به منظور حمله تلافی جویانه در وجودشان ایجاد شده بود.
هدف ما پایگاه هوایی موصل در شمال عراق ۲۵۰ کیلومتری غرب مهاباد و ۴۵ کیلومتری جنوب خاک ترکیه قرار داشت و یکی از پایگاههای مهم عراق بود که هواپیماهای میگ ۲۳ سوخو۲۲ سوخو۲۰ در آن جا مستقر بودند. دافند مستقر در اطراف پایگاه از نوع موشکهای سام ۲و۳و۴و۶ و تعداد زیادی توپ ضد هوایی که بهطور دقیق در اطراف پایگاه گسترش یافته بودند. لحظهها میگذشت و ما همچنان بیتاب برای حمله بودیم و متاسفانه ساعت ۶ بعدازظهر دستور رسید خلبانان به پست فرماندهی برگردند. تجهیزات پروازی را به اتاق مخصوص برگرداندیم و به پست فرماندهی رفتیم. فرمانده پایگاه اعلام کرد ستاد نهاجا دستور داده پروازها فردا صبح زود انجام گیرد. دستههای پروازی فردا صبح انشاالله به فاصله ۳ دقیقه از ساعت ۴۵: ۴ قبل از طلوع آفتاب به پرواز خواهند آمد. اکنون میتوانید بروید و صبح فردا همدیگر را زیارت میکنیم از همه شما تشکر میکنم.
دوستان هیچ کدام از تصمیم ستاد راضی نبودند ولی کاری نمیشد کرد و بایستی تا فردا صبر میکردیم. به منزل آمدم. همسرم فکر کرده بود که از ماموریت جنگی برگشتم. به ایشان گفتم نه فردا صبح قرار است پروازها انجام شود. آن شب تا صبح مثل اینکه حدود یک ماه طول کشید. با همه اشتیاقی که داشتم زودتر صبح شود ولی زمان خیلی کند میگذشت. پایگاه آن شب در خاموشی کامل بود. ساعت را برای ۴ صبح تنظیم کردم و به هنگام خواب چندین مرتبه مسیر پرواز و تاکتیکها را مرور کردم تا بالا خره به خواب رفتم و ناگهان با صدای ساعت بیدار شدم. هماهنگ شده بود ماشین جلوی ساختمان باشد. سریع آماده شدم. همسرم هم اصلا نخوابیده بود. قرآن را برداشت و مرا از زیر قرآن به سمت در خروجی هدایت و دعا میخواند. قبل از خداحافظی به من گفت: دلم میخواهد آن چنان جواب دندان شکنی به دشمن بدهید که دیگه جرات نکند به خاک عزیزمان حمله کند. من هم گفتم:«همین کار را خواهیم کرد خیالت راحت باشد خداحافظ.»
پاسخ داد: خدا پشت و پناهت از جدم برایت آرزوی موفقیت دارم. دویدم، چون بچهها پایین در ماشین منتظر بودند. سوار ماشین شدم و به سمت پست فرماندهی رفتیم. مرحوم دانشپور منتظر بود. مجددا مروری روی نقشه عملیات کردیم و پس از بهجا آوردن فریضه نماز، بلند شدیم و به سمت آشیانهها حرکت کردیم. طرح عملیات طوری برنامهریزی شد که قبل از طلوع آفتاب چهار فروند هواپیما در باند پروازی بلند می شدیم. لیدر پرواز با مطمئن شدن از سلامت بچهها فرمان پرواز را صادر نمود. با فشردن دسته گاز جنگنده در حالت پسسوز گذاشت، شعلههای انتهای هواپیما روشنایی جالبی را در آن فضا ایجاد نمود و لحظه بعد هواپیمای لیدر در آسمان بود.
من هم پشت سر وی در آسمان به او نزدیک شدم و خلاصه چهار هواپیما تحت عنوان دسته پروازی«علی» در تاریکی به سمت خاک عراق به پرواز درآمدیم. ثانیه هایی از پرواز نگذشته بود که متوجه شدم سیستم ناوبری هواپیمایم کار نمی کند. در این شرایط باید پرواز را کنسل می کردم و به پایگاه باز می گشتم چون در صورت گم کردن دسته پروازی امکان نداشت بتوانم به ایران بازگردم. ولی خشمی که در دلم از بعثیون داشتم، اجازه نداد پرواز را کنسل کنم. وارد خاک عراق که شدیم. هوا یواش یواش داشت روشن می شد و ما کمکم به هدف نزدیک می شدیم.
در نقطه مورد نظر هواپیمای لیدر اوج گیری نمود. پس از او، من اوج گیری کردم و در ارتفاع ۱۶۰۰۰ پایی سمت هواپیما را روی هدف هدایت و حالت شیرجه گرفتم. پایگاه موصل کاملا زیر پایم بود و در این لحظه انفجار بمب های هواپیمای لیدر را دیدم. آشیانه هواپیما را در سمت راستم می دیدم؛ بهترین هدف. بمبها را روی آن رها کردم و طبق دستور در ارتفاع پایین با تاکتیک های لازم به سمت خاک ایران ادامه پرواز ادامه دادم. هر چه نگاه کردم هواپیمای لیدر را ندیدم و چون هواپیما سیستم ناوبری سالم نداشت و من در همان ابتدا نبایستی این هواپیما را به پرواز درمیآوردم ولی خشم و عشق به پرواز و حمله به دشمن این شرایط را فراهم کرد که به فکر اشکال هواپیما نباشم.
به هرحال با توجه به این که اولین ماموریت جنگی من بود تصمیم گرفتم با سرعت بیشتر و در ارتفاع پایین تر بدون سیستم ناوبری به سمت خاک عزیز کشورمان برگردم. تنها و یکه در ارتفاع پایین با سرعت زیاد به پرواز ادامه دادم و پس از ده دقیقه احساس کردم بایستی در خاک ایران باشم. تصمیم گرفتم اوج گیری کنم تا دریاچه ارومیه را پیدا و بتوانم خودم را به تبریز برسانم. وقتی به ارتفاع ۱۵۰۰۰ پایی رسیدم متوجه شدم دریاچه ارومیه حدود ۴۰یا ۵۰ کیلومتر سمت راست من است. آنجا متوجه شدم که تمام مسیر برگشت را در خاک ترکیه پرواز کردم و آنها هم متوجه من نشدند. با رادیو لیدر را صدا زدم او پشت سر من بود. با خیالی آسوده تر به سمت پایگاه ادامه مسیر دادم و لحظاتی بعد در پایگاه عمل نشستن را انجام دادم.
با گذشت حدود ۲ دقیقه پس از فرود من، دسته پروازی علی یکی پس از دیگری عمل نشستن را انجام دادند. پس از نشستن و پارک هواپیما، توسط دوستان فنی غرق در بوسه شدیم و همچنین کلیه دسته پروازی علی یکدیگر را بغل کرده و به هم تبریک گفتیم. حدود یک ساعت بعد کلیه دوستان از حمله به پایگاه موصل به پایگاه برگشتند. پایگاه موصل در این روز (اول مهر ماه سال ۵۹) توسط ۴۰ فروند هواپیما بمباران شده بود و از این تاریخ به مدت ۴۵ روز از رده عملیاتی خارج شد. آن روز ما سه نفر از بهترین یاران مان را از دست دادیم. سروان افشین آذر، ستوان اسکندری و ستوان مجتبی به خانه بازنگشتند که مشخص نشد اسیر شدند یا شهید. ۱۲ ظهر همان روز دومین عملیات برون مرزی، تعقیب دشمن، ساعت۱۲بعداز ظهر سه دسته پروازی جهت بمباران پایگاه کرکوک تعیین شدند. اولین دسته پروازی تحت نام ابوذر ما بودیم مرحوم دانشپور دسته پروازی را جمع و پس از توجیه کامل ساعت ۴۵: ۱۳ روی باند پروازی قرار گرفتیم و به پرواز درآمدیم.
پایگاه کرکوک ۲۰۰ کیلومتری شمال بغداد و ۱۵۰ کیلومتری جنوب شرقی پایگاه موصل قرار داشت. در این ماموریت قرار بود ۴ فروند باند پروازی را بمباران کنیم و سپس فشنگها را روی آشیانه هواپیما و بعد از آن بقیه فشنگها را در پالایشگاه کرکوک که شمال پایگاه بود مصرف کنیم. طبق توجیه لیدر ماموریت انجام شد و پس از این که فشنگها را در پالایشگاه به کار گرفتم. هنگام گردش به طرف خاک ایران عزیز متوجه شدم دو فروند میگ عراقی با چرخش به سمت عقب هواپیما مرا تعقیب می کنند که سریع ارتفاع را کم و از کمترینحد سرعت هواپیما استفاده و به سمت خاک ایران پا به فرار گذاشتم، اگر چه هواپیما مجهز به موشک هوا به هوا بود ولی بنزین جهت درگیری با هواپیماهای میگ موجود نبود و ضمنا ماموریت بمباران من به نحو احسن انجام شده بود و بایستی با آن آتشی که بپا کردیم سالم به وطن برمی گشتیم. با سرعت خیلی زیاد و ارتفاع کم کوه های غرب کشور را پشت سر گذاشتم و به دلیل کمبود بنزین سمت پایگاه تبریز ادامه مسیر دادم. زمانی که در پایگاه تبریز نشستم یکی از موتورها به دلیل کمبود بنزین خاموش شد.
در این ماموریت هم به لطف خداوند سلامت به پایگاه برگشتم و خوشحال بودم از عملیات بمبارانی که در عمق خاک عراق انجام داده بودم. آن غم اندوهی که روز گذشته با حمله خلبانان عراقی در وجودم رخنه کرده بود با این دو ماموریت جانانه فراموش شد و از آن روز آماده شدیم برای ماموریت پی در پی که هشتسال طول کشید و خداوند این توفیق را به ما داد که مردانه با دیگر عزیزان خلبان خشم و کینه ملت عزیزمان را در قالب بمب های آتشین بر سر نیروهای بعثی فرود آوردیم. آن روز (اول مهر ۵۹)در تاریخ جنگهای دنیا سابقه نداشت. با۴۰ فروند هواپیما و حمله به اهداف نظامی دشمن را نداشتیم ما اقتدار نیروی هوایی و میهن اسلامی را به جهانیان نشان دادیم. روز یکم مهر ماه ۱۳۵۹ برگی زرین بود برای نیروی ارتش جمهوری اسلامی که در تاریخ ثبت گردید.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست