چهارشنبه, ۱۳ تیر, ۱۴۰۳ / 3 July, 2024
مجله ویستا

تمدن غربی, مسیحیت و روشنگری


تمدن غربی, مسیحیت و روشنگری

باید توجه داشت كه اساساً خود اصطلاح «تمدن غربی» بی تناسب و برخلاف عرف است و بیش از یك قرن از وضع آن نمی گذرد «تمدن غربی» با اصطلاحاتی نظیر آن كه معمولا در مورد تمدنهای دیگر به كار می رود, و هانتینگتن هم به كار می برد, واقعاً قابل مقایسه نیست

چند ماه پیش، در ژوئن ۲۰۰۵، «مركز دین و دموكراسی»([۱][۱]) دانشگاه ویرجینیا (آمریكا) كنفرانسی در شهر وین برگزار كرد به نام «دین و سكولاریسم و پایان كار غرب» شركت كنندگان افرادی مختلف بودند، از دانشگاهی و پژوهشگر و روحانی و روزنامه نگار. چند تن از آنان ــ از جمله استادان جامعه شناسی، اخلاق اجتماعی و سیاسی، فلسفه، دین شناسی، تاریخ و علوم سیاسی ــ سخنرانیهایی درباره موضوع كنفرانس ایراد كردند. نوشته ای كه می خوانید متن سخنرانی پروفسور جیمز كِرْث([۲][۲]) است. او در رشته تاریخ در مقطع كارشناسی از دانشگاه استنفرد و در مقاطع كارشناسی ارشد و دكتری از هاروارد فارغ التحصیل شد.

شش سال از ۱۹۷۳ در هاروارد درس می گفت، و از آن سال به استادی كرسی علوم سیاسی در كالج معتبر اِسوارْث مور([۳][۳]) منصوب شد. وی همچنین در طول سالها در مؤسسه مطالعات پیشرفته دانشگاه پرینستن پژوهشگر میهمان، در دانشگاه كالیفرنیا استاد میهمان علوم سیاسی و در دانشكده نیروی دریایی آمریكا استاد مدعو استراتژی بوده است.

لازم به ذكر است كه نگارنده با بعضی از آرای پروفسور كرث نه تنها موافق نیست، بلكه به ویژه در باب روشنگری با او مخالفت اصولی دارد. ولی از آن جا كه سخنران عقاید خویش را با كفایت و صراحت بیان می كند، و تا موضعی بدین نحو بیان نشود قوت و ضعف آن آشكار نخواهد شد، ترجمه این متن برای فارسی زبانان صاحب رأی سودمند به نظر آمد. به علاوه، سخنران خود اذعان دارد كه گفتارش مناقشه برانگیز خواهد بود.

محور عمومی بحث در كنفرانس ماهیت و آینده غرب بوده است. شركت كنندگان كوشیده اند به پرسشهایی از این قبیل پاسخ دهند كه: آیا شكاف میان آمریكای بالنسبه دیندار و اروپای غربی و كانادای سكولار بدین معناست كه غرب ــ یعنی همان منشأ شر و خطر به نظر تروریستها ــ مآلا متلاشی خواهد شد؟ اكنون كه كشورهای اروپای مركزی پس از دهها سال حفظ ایمان دینی به رغم رژیمهای كمونیستی، به اروپای غربی پیوسته اند، این امر از نظر آینده غرب چه در بر خواهد شد داشت؟ وجود سنتگرایان متدین در اروپای غربی، و سكولاریستها در آمریكا و اروپای شرقی به چه نتایجی خواهد انجامید؟ با توجه به حضور میلیونها مهاجر مسلمان از مستعمرات قدیم آسیایی و آفریقایی كه بسیاری از ایشان با سكولاریسم سخت مخالفند، چه آینده ای می توان برای سكولاریسم در اروپای غربی تصور كرد؟

نوشته ای كه ترجمه آن اكنون از نظر خوانندگان می گذارد متن نخستین سخنرانی است. دیگران نیز نكته های مهم و شنیدنی بسیار گفته اند كه امیدوارم سخنان آنان را نیز در آینده به اطلاع خوانندگان برسانم.

درك مورخان غربی وسیعاً چنین بوده است كه در شكل گیری تمدن غربی سه سنت متمایز محوریت داشته اند:

۱) یكی فرهنگ كلاسیك یونان و روم باستان

۲) دوم ادیان ملتزم به كتاب مقدس، به ویژه مسیحیت غربی

۳) سوم نهضت روشنگری در عصر جدید.

مقدمه اصلی، نه مقدمه نهایی، پیش نویس قانون اساسی اروپا نیز بر همین تعبیر مورخان مبتنی بوده است. به عقیده بسیاری از مفسران، تمدن غرب حاصل سنتز یا تركیب آن سه سنت بوده است ولی من و عده ای دیگر بر تعارض میان آنها تأكید كرده ایم. تعارض دین مسیح با روشنگری امروزه خصوصاً نتایج خطیر به بار آورده است.

بحث امروز من نیز مانند بحث هانتینگتن مناقشه برانگیز خواهد بود. از آنچه اجمالا شاهد می آورم و شاید از نتایجی كه می گیرم خواهید دید كه موضع من بسیار شبیه موضع واتیكان، به ویژه پاپ ژان پل دوم و پاپ بندیكت شانزدهم است.

من معتقدم كه از میان سه سنتی كه ذكر كردم، سنت مسیحی سنت محوری و تعیین كننده بوده است. سنت مسیحی از طرفی عناصر و اركان سنت كلاسیك را گرفت و ادامه داد و در عین حال تابع حقیقت بالاتر كتاب مقدس كرد و از طرف دیگر، بهترین عناصر و اركان روشنگری را به وجود آورد و باز تابع حقیقت بالاتر كتاب مقدس كرد.

باید توجه داشت كه اساساً خود اصطلاح «تمدن غربی» بی تناسب و برخلاف عرف است و بیش از یك قرن از وضع آن نمی گذرد. «تمدن غربی» با اصطلاحاتی نظیر آن كه معمولا در مورد تمدنهای دیگر به كار می رود، و هانتینگتن هم به كار می برد، واقعاً قابل مقایسه نیست. بیشتر تمدنهای دیگر، مانند تمدن اسلامی یا تمدن هندو یا تمدن ارتدكس، هویت دینی دارند و آن هویت را حفظ كرده اند. اصطلاحی كه تا پیش از روشنگری معمولا در غرب به كار می رفت «عالم مسیحیت» یا «جهان مسیحی»([۴][۴]) بود، نه تمدن غربی.

نهضت روشنگری اكثر نخبگان روشنفكر جهان مسیحی را به سكولاریسم یا تفكیك دین از دنیا سوق داد، و گرچه بسیاری از مردم عادی همچنان مسیحی بودند، آن عده از روشنفكران موفق شدند به همه بپذیرانند كه تمدن غربی غیر از جهان مسیحی است. انقلاب كبیر فرانسه و انقلاب صنعتی افكار برخاسته از روشنگری را در میان بخشهای مهمی از مردم اشاعه دادند، ولی كلیسا كماكان به ایفای نقش حیاتی خود در درون آن تمدن ادامه داد. با اینهمه، از زمان نهضت روشنگری تاكنون، دیگر امكان نداشته كه كسی به جای تمدن غربی بگوید عالم مسیحیت یا جهان مسیحی.

از آغاز قرن بیستم، متداول ترین اصطلاح، «تمدن غربی» یا صرفاً «غرب» بوده است. دهه ۱۹۵۰ و اوج جنگ سرد، عصر طلایی تصور خدشه ناپذیر تمدن غربی بود. نخبگان سیاسی و اقتصادی و حتی روشنفكری آمریكا و اروپا وسیعاً به آن معتقد بودند. از این تصور كه كم مانده بود به مقام ایده ئولوژی برسد، به نامهای مختلفی، مانند اتحادیه كشورهای غربی یا ناتو یا نقش مقصود از كارگاه تاریخ، یاد شده است. اما در دهه ۱۹۶۰، نه تنها تصور مذكور، بلكه هر تصوری از تمدن غربی هدف حمله های بی امان قرار گرفت، و از آن هنگام تاكنون همه سنتهای غربی در موضع دفاعی بوده اند. امروز كار به جایی رسیده است كه حتی «دفاع» هم شاید سخنی به گزاف باشد، زیرا در نهادهای سیاسی و روشنفكری و اقتصادی آمریكا یا اروپا دیگر كمتر كسی پیدا می شود كه حاضر به دفاع از تمدن غربی باشد.

اما از جهت هدف مورد نظر در این بحث، سرنوشت سنت مسیحی به ویژه مهم است. وقتی در دهه ۱۹۶۰ سنت مسیحی هدف حمله های منظم و بیوقفه واقع شد، محور روشنفكری و ایده ئولوژیك حمله ها شكل نوینی از سنت روشنگری بود.

دشمنی روشنگری با مسیحیت از آغاز آن نهضت وجود داشته است. اما در دهه ۱۹۶۰ عده دانشجویان دانشگاههای غیردینی یا سكولار و نیز حجم فرهنگ مردم پسند ــ و حتی می توان گفت مادی و مشركانه و لذت پرستانه ای ــ كه رسانه های غیردینی رواج می دادند، افزایش بی سابقه یافت. طرز فكر ناشی از روشنگری از ابتدای عصر صنعتی در اذهان بسیاری از نخبگان رخنه كرده بود، ولی در آغاز عصر اطلاعات، بیشتر گسترش یافت و بر افكار عده ای كثیر از توده جوانان نیز چیره شد. پیشرفت تكنولوژی ــ از جمله دسترسی همگانی به روشهای جلوگیری از حاملگی و، در اقتصاد، ورود ناگهانی زنان به مشاغل تمام وقت محصول اقتصاد جامعه اطلاعاتی ــ تحولات فكری و فرهنگی ذكر شده را تشدید كرد. هر یك از آن تحولات كه ناگهان در دهه ۱۹۶۰ پدید آمد و هنوز هم ادامه دارد، بعضی از تعالیم یا اعمال دینی مسیحیت را نقض می كرد. بنابراین، تصادفی نیست كه این شكل نوین و پررنگ تر روشنگری، شكل نوین و پررنگ تری از دشمنی یا مسیحیت را نیز به همراه آورده است.

مترجم دكتر عزت الله فولادوند

[۱]. Center on Religion and Democracy

[۲]. James Kurth

[۳]. Swarthmore College


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.