جمعه, ۲۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 10 May, 2024
مجله ویستا

رازی


رازی

آن چه محقق است آنکه رازی طب را در سنین بالا آموخته و اشتغال به کار زرگری قبل از تحصیل سایر علوم و طب می باشد

● نام و نسب

رازی نامش محمد و نام پدرش زکریا و کینه اش ابوبکر است. جمیع مورخان وی را محمدبن زکریای رازی در کتب خود آورده اند، یا بهتر بیان داریم، محمد فرزند زکریای رازی.

درباره تاریخ تولد و وفات وی مورخان شرق و غرب و صاحبان تذکره را اختلاف است و عقاید و نظرات آنان با یکدیگر مخالف، اما ابوریحان بیرونی دانشمند و محقق بزرگ صراحتا تاریخ تولد و وفات وی را به این نحو متذکر گردیده است: " ... و قدکان مولده بالری لغره شعبان سنه احدی و خمسین مائتین .... و توفی بالری لخمس مضت من شعبان سنه ۳۱۳ و قد استوفی من السنین القمریه اثنین و ستین سنه و خمسه ایام و یکون بالشمسیه ستین سنه و شهرین و یوما ..."

بیرونی، سن وی را به سال قمری شصت و دو سال و پنج روز و به سال شمسی شصت سال و دو ماه و یک روز به حساب دقیق آورده است.

رازی همواره در پی تحصیل و کسب معلومات زمان می رفت، منتهی ابتدای کار از کسب و کار پدر به زرگری می گردد، با این تفاوت که ذوق خود را در این حرفه به نحوی بسیار شایسته که دنباله آن کیمیاگری و شیمی باشد به منصه ظهور و بروز می گذارد.

● دوران تلمذ رازی

معروف است که رازی تحصیل مرتب و منظم چه در کودکی و چه در نوجوانی ننموده و معلوم نیست تحصیل وی در علوم به چه شکل و به چه نحو بوده و از چه رشته شروع کرده و چه افکاری داشته است. فقط می توان گفت که وی به نواختن عود و سرودن اشعار و آموختن عربی اشتغال ورزیده است.موضوع بالا گفته اغلب مورخان است، اما چون صیت شهرت رازی بیشتر در طب بوده، به این جهت مورخان در کتب خود آموختن این علم را در سنین سی تا چهل دانسه اند.

نویسندگان و مورخان مغرب زمین از جمله پروفسور ادوار برون در کتاب "طب اسلامی" را عقیده آن است که رازی علوم غیرطبی را قبل از طب آموخته است.چنانچه در دایره المعارف اسلامی در فصل رازی آمده که رازی تحصیلات ریاضی و فلسفه و نجوم و ادب را در ری آموخته و ممکن است در حین آموختن آنها به شیمی نیز اشتغال داشته است.

به هرحال آن چه محقق است آنکه رازی طب را در سنین بالا آموخته و اشتغال به کار زرگری قبل از تحصیل سایر علوم و طب می باشد.

● استادان رازی

اصولا این مطلب به طور تحقیق که استادان رازی در کیمیا و طب و فلسفه و سایر علوم چه کسانی بوده اند روشن نیست. به گفته برخی از تذکره نویسان مانند ابن الندیم؛ استاد رازی در فلسفه ابوزید بلخی یکی از معاصرانش بوده است.استاد رازی در کیمیا (و طلسمات) جابربن حیان است. البته به دلیل قدمت جابربن حیان در علم شیمی، رازی وی را استاد خطاکرده است و الا جابر که قبل ازتولد رازی وفات یافته، نمی توانسته استاد مستقیم رازی باشد.

▪ درباره استاد یا استادان رازی در علم طب آمده است:

رازی طب را در بغداد آموخته است چرا که در قرن سوم هجری صیت شهرت بغداد و ترجمه کتابهای طبی و سایر علوم و تاسیس بیمارستانها و قدرت خلفا، زمان بسیار مناسبی برای آموختن علم طب بود. از آن گذشته مرکز علمی بغداد که دنباله مرکز علمی و دانشگاه جندیشاپور و جانشین این دانشگاه بود، موقعیت بسیار معتبری برای کسب علوم داشت.

به علاوه از قرائن چنین مستفاد می گردد که رازی به واسطه نبوغی

کم نظیر از آثار ترجمه شده پزشکان متقدم مانند بقراط و جالینوس نیز استفاده کرده است.

اما مطلبی که محققا روشن و واضح است آنکه، رازی بیشتر از جنبه مشاهدات و ملاحظات بیمارستانی و به اصطلاح بالینی آموخته و به این قسمت بیشتر وقت صرف کرده است.

نتیجه آنکه رازی طب را مستقیما تحت نظر استادی نیاموخته، بلکه بیشتر از تجارب بیمارستانی و مطالعه کتب یا نبوغ کم نظیری که داشته یادگرفته که در بغداد مشاربالبنان شده است.

اما استاد یا معلم رازی در طبیعیات و سایر علوم به هیچ وجه معلوم نیست فقط اشاراتی در کتب مورخان دیده می شود که می رساند وی در طبیعیات دستی به سزا داشته است.

● شرح مختصری از زندگی و مسافرت های رازی

مسافرت وی به بغداد در نیمه دوم قرن سوم هجری در زمان خلافت معتضد خلیفه عباسی (۲۷۹-۲۸۹ هجری) بوده است. در سال های ۲۹۰ الی ۲۹۲ هجری روزهای آخر خلافت و عمر معتضد و دستور و الزام وی برای درمانش به رازی، رازی به جهت رهایی از شر خلیفه، بغداد را ترک کرده و به ری آمده است.

رازی پس از معتضد خلیفه در دوران مکتفی فرزند معتضد در ری بوده، بنابراین رازی به ری با زمان منصور برادر زاده امیر اسماعیل سامانی مصادف می باشد، یعنی سال ۲۹۰ هجری.

آنچه که مشهور است، رازی در این شهر ریاست بیمارستان ری را داشته و طبق گفته صریح القفطی به اداره و ریاست امور بیمارستان اشتغال می ورزیده است.

امیر منصور بن اسحق در سال ۲۹۵ هجری پس از عمش از ری به نیشابور آمد و امیر خراسان شد و به ظن قوی نزدیک به یقین به واسطه تقرب و طبابت، رازی در خدمت امیر برای درمان وی به نیشابور رهسپار می شود. رازی یک سال در نیشابور می ماند و امیر را درمان و آنگاه به ری مراجعت کرد و به این نحو آوازه و شهرت کم نظیری یافت.

● وفات رازی

رازی در آخر عمر نابینا گردید و به طور قطع نمی توان گفت چند سال آخر عمر را از حلیه بصر محروم بوده است.پاره ای عقیده دارند که وی بر اثر مطالعه زیاد و سابقه ناراحتی چشم که بر اثر دود و دم بوته کیمیاگری داشته، نابینا گردیده است. تاریخ وفات او به روایت ابوریحان بیرونی در پنجم شعبان ۳۱۲ هجری مطابق با ۱۵ اکتبر ۹۲۵د میلادی در ری اتفاق افتاده است.

● مولفات و مصنفات رازی

مولفات و مصنفات رازی در علوم مختلفه – طب، داروشناسی، فلسفه،حکمت،طبیعی،کیمیا،نجوم و هیئت،الهیات و علوم دیگر – قریب ۲۷۳ اثر می باشد که قریب به یکصد و اندی از آنها در طب و فنون وابسته به طب می باشد.

آثار و مولفات رازی در طب عبارتند از:

▪ کتاب الحاوی :

این کتاب یک دوره کامل طب تا دوران رازی می باشد که در آن اقوال و عقاید اطباء سلف و خود را نگاشته و اظهار نظر کرده است. تعداد مجلدات این کتاب به اقوال مختلف از ۱۸ تا ۷۰ مجلد است. این کتاب بزرگترین و معتبرترین و مطول ترین تالیف رازی است و مدت ها مرجع طلاب علوم طبی در دنیا بوده است. حاوی مزبور در ۵ مقاله است به شرح زیر:

▪ مقدمه

ـ مقاله اول: در بیان بیماری ها که مشتمل بر ۱۲۵ باب است

ـ مقاله دوم: در تب ها که مشتمل بر ۲۷ باب است

ـ مقاله سوم: در بیماری ها و علل ظاهره در اعضاء بدن که مشتمل بر ۱۰۵ باب است

ـ مقاله چهارم: در بیان داروهای مفرد که به ترتیب حروف تهجی است

ـ مقاله پنجم: در بیان داروهای مرکب و کیفیت استعمال و ترکیب آنها که مشتمل بر ۵۰ باب است.

▪ کتاب المنصوری:

این کتاب شامل ده مقاله است که مشتمل بر شناسایی امزجه مختلف بدن های آدمی و اخلاط غالبه بر آنها و دلائل مختلفه جامع از علم فراست و نیروهای خوراکی و داروها و بهداشت و زینت اعضاء و تدبیر بهداشت مسافرین و شکسته بندی و زخم ها و سمهای حشرات و بیماری ها از سر تا پا و تبهاست. این کتاب از مولفات بسیار مهم رازی است که به نام های "منصوری:، " طب منصوری"، "کناش المنصوری" و "المنصوری فی الطب" مشهور و معروف است.

▪ کتاب المرشد:

نسخه خطی آن در ۲۹ فصل می باشد که در آن از اسطقسات، ترکیب بدن آدمی، مزاجها و هواها،آب،برف و یخ، نیروی غذا و دارو، ورزش، حمام، خواب و بیداری، احتیاج به غذا و طریق استفاده نیکوی از آن، امتلاء، زیادی اخلاط، مسهل ها، قی و ادویه مقیه، دفع ادرار، دفع سایر فضولات، شراب، جماع، ترکیب داروها، بیماری ها و علل آنها، علل بیماری های احشاء، نبض، تنفس، بحران، روزهای بحرانی، اوان و زمان بیماری ها، نضج و تبها می باشد.

▪ الطب الملوکی:

رازی در این کتاب یک دوره بیماری شنائی را آورده است.

▪ من لایحضره الطبیب:

این کتاب برای عموم مردم در موقع عدم دسترسی به طبیب می باشد. نام دیگر آن "طب الفقراء" است.

▪ کتاب الجدری و الحصبه:

این کتاب یکی از معتبرترین آثار رازی است از این نظر که در آن دو بیماری آبله و سرخک را برای اولین بار تشخیص افتراقی داده است. کتاب آبله و سرخک در ۱۳ فصل می باشد که از علت بروز ابله، افرادی که استعداد گرفتن آبله را دارند، علامات، اعراض، خویشتن داری از آبله، موادی که بیرون زدن آبله را تسریع می کند، توجه به چشم و جگر و بندها و گوشها، موادی که پختگی آبله را تسریع می کنند، خشک کردن دانه ها، موادی که پوسته ها را خشک کند، موادی که آثار آبله را بزاید، در آن مطرح شده است. دستور غذای بیمار آبله ای و سرخکی، دستور مزاج آبله ای و سرخکی، آبله و سرخک بی خطر و خطرناک نیز بحث شده است.

▪ کتاب التقسیم و التشجیر:

مشتمل بر جمیع علل و تقسیمات بیماری ها از سر تا پا می باشد.

▪ کتاب اقرابادین:

مشتمل بر ۶۲ باب است که از جمیع داروهای درمان کننده بیماری هاست.

▪ کتاب الحصی فی الکلی و المثانه:

در مورد سنگ کلیه و مثانه است که در آن از علل و اسباب و جمیع علائم و آثار و دوره بیماری و تقدمه المعرفه و سایر مسائل مربوط به سنگ مثانه و کلیه و معالجه آنها مطالبی آمده است.

▪ کتاب القولنج:

نسخه خطی آن مشتمل بر ۱۸ باب است که در مورد علل و اسباب و علامات و مدت و درمان قولنج است.

▪ کتاب اوجاع المفاصل: این کتاب مشتمل بر ۲۱ باب است که در آن از علل،تولید، تقسیمات، علامات و درمان های درد بندها می باشد.

▪ کتاب السکنجبین: این کتاب در باب منافع و مضار سکنجبین است.

▪ کتاب دفع مضار الاغذیه: در باب منافع غذاها و آشامیدنی ها و دفع مضار آنهاست.

▪ کتاب مایقدم من الفواکه و الاغذیه و مایوخر: موضوع آن در باب ترتیب خوردن میوه ها می باشد.

▪ کتاب ابدال الادویه: کتاب مختصری است که در آن رازی بدل و جانشین داروها را بیان داشته است.

▪ کتاب الابنه و علاج ها: در باب درمان ابنه است.

▪ کتاب الادویه الموجوده لکل مکان:درباره داروهای موجود در جمیع امکنه است.

▪ کتاب هیئه القلب

▪ کتاب الانثیین

▪ کتاب هیئه الصماخ

▪ کتاب هیئه العین

▪ کتاب هیئه الکبد

▪ کتاب الردعلی الجاحظ فی نقص الطب

▪ کتاب الرد علی الناشی فی نقضه الطب

▪ فی محنته الطبیب: که در باره آئین و رسم پزشکی است.

▪ فیها جری بین الرازی و جریرالطبیب

▪ کتاب فی العله التی لهاتحدث الورم من الزکام فی روس بعض الناس: این رساله اگر چه از نظر حجم بسیار کوچک ولی از نظر معنی و مقام بسیار ارجمند است، چرا که رازی برای اولین بار در آن به شرح موضوع حساسیتی پرداخته است.

▪ فی استفراغ المحمومین قبل النضج: از عنوان این کتاب چنین مستفاد می گردد که رازی معتقد بوده در تب ها قبل از نضج باید استفراغ ماده به عمل آید.

▪ فی تبرید الماء: این رساله در بیان تبرید آب با برف و یا سرد نمودن آب که در آن برف بگذارند می باشد.

▪ فی العله التی لها زعم بعض الجهال ان الثلج یعطش: از عنوان این رساله چنین مستفاد می گردد که رازی با "برف تشنگی می آورد" مخالف بوده است.

▪ فی العلل القاتله لعظمها و القاتله لعظمها و القاتله لظهورها بغته: در مورد بیماری های کشنده فوری است.

▪ فی سبب قتل ریح السموم اکثر الحیوان: این رساله یک مقاله است که رازی از سموم سریع الاثر که باعث مرگ حیوان می شود گفتگو می کند.

▪ اطعمه المرضی: در باب غذا و خوراک بیماران است.

▪ کتاب الفالج: در باب فالج ها است.

▪ کتال اللقوه: در باب فالج عصب صورت است.

▪ فی ان الحمیه المفرطه تضر بالابدان:منظور رازی آن بوده که پرهیز و گرسنگی فوق العاده به بدن ضرر می رساند.

▪ فی ان للطین المنتقل به فیه منافع: در باب ساختن نقل ها از گل می باشد، چرا که در قدیم با بعضی خاک ها مثل خاک نیشابوری برای بیماری ها نقل هایی تهیه می کردند.

▪ فی تعطیش السمک و العله فیه: از این رساله مستفاد می گردد که به چه علت خوردن ماهی تشنگی می آورد.

▪ کتاب فی الخریف و الربیع: از عنوان این رساله چنین مستفاد می گردد که رازی معتقد بوده در پاییز بیماری زیادتر و انتشارش شدیدتر است.

▪ فی ان الطبیب الحاذق لیس هومن قدر علی ابراء جمیع العلل و ان ذلک لیس فی الوسع: رازی معتقد بوده طبیب حاذق قدرت بهبود بخشیدن جمیع بیماری ها را ندارد و این امر از نیروی پزشکی و بشر دور است.

▪ کتاب فی التلطف فی ایصال العلیل الی بعض شهواته:از عنوان این کتاب چنین مستفاد می گردد که بعضی مردم پست و عوام رجوع به طبیب را ترک کرده و از او مذمت می کنند ولو آنکه طبیب حاذق باشد.

نویسنده: دکتر محمود نجم آبادی

منبع: تاریخ طب ایران


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.