چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

تربیت در منشور حکمت متعالیه


تربیت در منشور حکمت متعالیه

یادمانی برای بزرگداشت صدرالمتألهین

یکی از دغدغه‌های اساسی تفکر ملاصدرا، انسان‌شناسی است و اینکه انسان در این جهان خاکی چه جایگاهی دارد. قبل از هر چیز باید گفت رویکرد او به انسان رویکردی وجودی است که از آن به حکیم تعبیر می‌کند. او می‌گوید وجود آدمی که متشکل از نفس و بدن یا جسم و روح است، دچار تحول گوهری می‌شود و جوهره وجود او بر پایه آموزش و پرورش و تربیت صحیح می‌تواند به رشد و کمال برسد. این امر که حس، خیال، عقل و قلب انسان را دربرگرفته، تمامی جنبه‌های وجود انسان را متحول می‌کند.

از نظر ملاصدرا بین جسم و روح ارتباط و پیوندی ذاتی و باطنی وجود دارد و هر دو را دو مرتبه از یک حقیقت واحد می‌داند و در نتیجه قائل است که نظام تعلیم و تربیت، هم باید به پرورش بعد روحانی انسان و هم بعد جسمانی او بپردازد، به عبارتی هم به زندگی اخروی و فرامادی انسان و هم به زندگانی دنیوی و مادی انسان نظر کند.

● عقلانیت اساس تربیت انسان

باید گفت که ملاصدرا بسان بسیاری از فلاسفه دیگر، اساس انسانیت و تربیت انسانی را عقل می‌داند. از نظر او عقل به دو گونه نظری و عملی تقسیم می‌شود؛ عقل نظری به ادراک کلیات می‌پردازد و از این‌رو باعث پیدایش اعتقادات حق و باطل می‌شود و عقل عملی، انسان را به انجام اعمال فکری وا‌می‌دارد و از این رهگذر اعتقادات زشت و زیبا را به‌وجود می‌آورد.

ملاصدرا تحت تأثیر اندیشه‌های اثولوجیای فلوطین از سه انسان صحبت می‌کند؛ انسان عقلی، انسان نفسانی و انسان طبیعی یا جسمانی و بر این عقیده است که انسان عقلی نور خود را بر انسان نفسانی و انسان نفسانی نیز نور خود را بر انسان طبیعی افاضه می‌کند و از این‌رو هرچه از مرتبه عقل به مرتبه جسم فروکاسته شود، قدرت و کمال آدمی هم کاهش می‌یابد.

در نظام تربیتی ملاصدرا، انسان باید خود را به درجه انسان عقلی برساند تا بتواند اخلاق و رفتارهای نیکو از خود بر جای گذارد. او استعداد انسان جسمانی را در بازگشت به حقیقت عقلانی‌اش می‌داند و بر همین اساس قائل به ارتباط میان سه انسان می‌باشد. از نظر او همچنان‌که انسان جسمانی، قوس نزول خود را از عقل به نفس و از نفس به جسم طی می‌کند، می‌تواند قوس صعود خود را از جسم به نفس و از نفس به عقل بپیماید. در این صورت انسان عقلی می‌تواند اهمیت تربیت را به واسطه علم حضوری به تمامیت ادراک نماید و بر‌خلاف ادراک انسان جسمانی که چون چیزی را حس می‌کند، از دیگری غافل می‌شود ادراک امری، انسان عقلی را از ادراک امور دیگر باز نمی‌دارد.

از دیدگاه ملاصدرا، چشم انسان عقلی، قوی‌تر و ادراکش بیشتر است، زیرا قادر به رؤیت کلیات است و چون معرفت بیشتری دارد، ارجمندتر، برتر و تابناک‌تر نظره می‌کند و از این‌رو تربیت وی نیز به اعلی‌درجه خود می‌رسد و به تبع آن اخلاقی نیکو از جمله نیکوکاری، خیریت و فاضل بودن از او بر جای می‌ماند. بیان ملاصدرا در این‌باره چنین است؛ «هر کس می‌خواهد انسان اول حقیقی را مشاهده کند، سزاوار است که نیکوکار، خیّر و فاضل باشد و او را حواسی قوی است که هنگام تابش انوار بر او محبوس نمی‌گردد. چون انسان اول نوری است درخشنده که در او تمام حالات انسانی می‌باشد و او برتر، بهتر و قوی‌تر از هر انسانی است.»

● خودآگاهی اساس تربیت انسانی

یکی دیگر از مسائلی که ملاصدرا در نظام تربیتی خود توجه ویژه داشته است، خودشناسی و خودآگاهی انسان است. او معتقد است که آدمی ذاتاً خودآگاه است؛ یعنی جوهر ذات انسان همان آگاهی است. بنابراین انسان هر اندازه از خود و از جهان پیرامون خود آگاهتر شود، از تربیت والاتری برخوردار

می‌شود.

او بارها تأکید نموده کــه انســان‌شنــاسی و خودشناسی از یکدیگر متمایز نیستند و در بابی با عنوان «فی فصل معرفه الانسان نفسه» در کتاب «اسرار الآیات» به مزایای خودشناسی پرداخته و آن را در هشت عنوان خلاصه می‌کند: «دستیابی به شناخت غیر، شناخت تمام موجودات، شناخت عالم، شناخت روح، شناخت دشمنان مخفی شده در روح، شناخت عیوب در دیگران مگر آنکه آن را در ذات خود بیابد و بالاخره شناخت خدا.»

ملاصدرا خودآگاهی انسان را تأییدی بر وجود نهادی غیر‌مادی در او می‌داند که به تعبیری همان نفس است. انسانی که در مسیر تربیت گام بر می‌دارد، باید بتواند از بعد مادی خود فراتر رفته و به تربیت نفس همت گمارد.