سه شنبه, ۱۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 4 February, 2025
مجله ویستا

چرایی ورود چین به مذاکره با طالبان


چرایی ورود چین به مذاکره با طالبان

چین بدنبال رفع تنش در منطقه خود برای دست یابی به انرژی مورد نیاز است طالبان عامل اصلی بر سر راه توسعه اقتصادی چین است

یک کارشناس مسائل بین الملل معتقد است که نداشتن سیاست خارجی مستقل و خط گرفتن از قدرت هایی نظیر آمریکا مهم ترین عامل تعیین کننده سیاستهای راهبری و امنیتی پاکستان در منطقه است.

روابط ایران و پاکستان و سیاستهای منطقه ای آنها همسو نیست. یکی از موضوعات مورد اختلاف عدم تعهد اسلام آباد به احداث خطوط لوله پروژه انتقال گاز ایران به هند است. پاکستان مدعی است به خاطر تحریمهای ایران قادر نبوده به تعهدات خود عمل نماید.

هرچند اکنون از فشار تحریم ها بر ایران کاسته شده است اما بازهم موضع پاکستان در قبال روابط تجاری با ایران و نظام تحریم ها و همچنین پروژه خط لوله صلح تغییری نکرده است. خودداری دولت «اسلام آباد» از اجرای بخش هایی از این پروژه به وضوح نشان می دهد که فاکتورهای خارجی در تصمیم سازی های پاکستان در برابر ایران تاثیر عمیقی دارد.

خط لوله گاز ایران و پاکستان که قرار است در نهایت به هند برسد به نام خط لوله آی پی آی – ایران، پاکستان، هند – شناخته می شود. مسائل امنیتی و تحریم ها علیه ایران موجب شده است که این پروژه فعلا بدون مشارکت هند مطرح باشد و با وجود مذاکرات طولانی در این زمینه، هنوز دستاورد مشخصی حاصل نشده است.

علاوه بر این مسئله ای دیگری که هم اکنون دغدغه اسلام آباد است این است که پس از آنکه مجلس ملی پاکستان با تصویب قانونی، دخالت کشورش را در جنگ یمن غیر قانونی اعلام کرد دولتمردان این کشور تلاش می کنند تا ارادت و پشتیبانی خود از رژیم آل سعود را به روشهای مختلف نشان دهند. لذا سفر «نواز شریف» نخست وزیر پاکستان و به دنبال آن سفر اخیر رئیس ستاد ارتش پاکستان به عربستان و دیدار با پادشاه و مقامات بلند پایه این کشوررا می توان در همین راستا قلمداد کرد، تعهد پاکستان برای حمایت لجستیکی از سعودی و دادن جنگنده و مربی برای آموزش نظامی نیروهای سعودی نیز از دیگر تلاش های اسلام آباد برای رفع نگرانی پادشاه سعودی است.

مسئله دیگری که اکنون مطرح است گسترش همکاری های چین و پاکستان در زمینه های مختلف و اجرایی شدن کریدور اقتصادی چین و پاکستان و هم چین وارد شدن چین در مذاکرات صلح افغانستان و دیدار نماینده چین با سران افغاستان و پاکستان و آمادگی برای میزبانی مذاکرات صلح است. برای روشن شدن بهتر این موضوعات خبرنگار مهر با «سلیمان زارع» عضو کمیته سیاست گذاری خبر اداره اخبار خارجی معاونت صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران گفتگویی انجام داده که در ادامه می آید.

*با توجه به همکاری عربستان و سازمان اطلاعات ارتش پاکستان به نظر می رسد پاکستان در رویکردهای منطقه ای خود سعی بر نزدیکی به عربستان دارد، این اقدام چه تاثیری بر روابط پاکستان با کشورهای همسایه به خصوص ایران دارد؟

پاکستان کشوری است که سیاست خارجی مستقلی ندارد و سرویس اطلاعات این کشور یعنی ISI در راس قدرت در پاکستان است و بیشتر سیاست های کلان این کشور را تعیین می کند و سفر اخیر «راحیل شریف» فرمانده ستاد مشترک ارتش پاکستان به عربستان سعودی بیانگر این موضوع است. ما می بینم هر گاه در منطقه تغییری بوجود می آید همکاری های پاکستان و عربستان هم بیشتر می شود. مثلا هر وقت در سوریه و عراق تروریست های وابسته به عربستان مجبور به واگذاری منطقه حساس به نیروهای مردمی و دولتی عراق و سوریه می شوند از این سمت رفت و آمدها بین مقامات نظامی و سیاسی پاکستان و سعودی هم بیشتر می شود.

در واقع سعودی ها نمی خواهند اوضاع در سوریه و عراق آرام باشد و از نا آرامی در این کشورها سود می برند. مثلا در عراق با ناامن نگه داشتن این کشور که بعد از عربستان دومین کشور تولیدکننده نفت است این فرصت پیش می آید که استخراج و تولید نفت و در نهایت صادرات نفت در عراق دچار مشکل بشود و سعودی ها بتوانند جایگزین تولیدات نفت عراق شوند.

لذا می بینیم که عربستان بخشی از تروریستهای داعش را به کمک پاکستان از خاک این کشور به افغانستان می فرستد تا مرزهای شرقی ایران را نا امن کند و ایران را سرگرم کند و ایران نتواند در عراق و افغانستان نقش ایفا کند. دراین جاست که نقش نظامیان پاکستان بیشتر می شود.

البته این سیاست جابجایی تروریست که با اشاره غرب و آمریکا صورت می گیرد اهداف دیگری را هم دنبال می کند. مثلا علاوه بر ایجاد هزینه برای ایران به گونه ای اهرم فشاری هم برای «مسکو» و «پکن» می شود. ما می بینیم ابتدای ورود داعش از خاک پاکستان به افغانستان در استانهای «فراه» و «نیمروز» افغانستان بوده و سپس داعش به مناطق شمال شرق افغانستان یعنی به مناطق «نورستان» و «قندوز» می رود تا از یک سو روسیه را سرگرم کند تا روسیه نگران نفوذ داعش به کشورهای آسیای میانه شود و تمام حواس و توانش در اوکراین نباشد. همچنین از این سو داعش ماموریت دارد تا هزینه رشد اقتصادی چین را بالا ببرد تا نگرانی چین از نفوذ داعش به پشت مرزهای غربی خودش و احتمال نا امنی های ایالت «سین کیانگ» را باعث شود.

در واقع تغییر پرچم سفید طالبان در افغانستان به پرچم سیاه داعش بدون شک در روابط سیاسی اقتصادی و امنیتی پاکستان و کشورهای همسایه تاثیرگذارتر خواهد بود. شاید بتوان همکاری های پاکستان و سعودی ها را به صفحه شطرنج تشبیه کرد چراکه هرگاه که یک حرکت یعنی همان انتقال داعش به افغانستان صورت می گیرد شاهد تاثیرات آن در کشورهای همسایه پاکستان می شویم. پاکستان به نوعی با قرار گرفتن در منطقه ژئوپلیتیک مهم از کشورهای عربستان سعودی و غرب و آمریکا به خاطر این موقعیت جغرافیایی اش سود می برد. به این معنی که با دریافت سالیانه مبلغی از سعودی ها، سیاست های آمریکا و غرب را عملی می کند و واضح است که در این شرایط کشورهای همسایه پاکستان هم بیکار نمی مانند و می بینیم که چین برای جلو گیری از حرکت کامل پاکستان به سمت سعودی و غرب و آمریکا قرارداد ۴۵ میلیاردی را در بندر «گوادر» با پاکستان به اجرا در می آورد.

پاکستان حتی برای رسیدن به وعده هایی که سعودی ها به آنها می دهند حاضر است مردم خودش را هم قربانی کند به این معنی که در حادثه دلخراش منا ما می بینیم که بیش از هزار پاکستانی جان خودشان را از دست می دهند. ولی این رقم قربانیان پاکستانی ابتدا هفتاد یا در نهایت ۱۳۰ تن اعلام می شد. در واقع یک جنگ بین سرویس های اطلاعاتی کشورها در منطقه را شاهد هستیم. موساد و سیا و سرویس اطلاعاتی ام. ای. ۶ انگلیس بخوبی می دانند که در بین حجاج امسال که منجر به حادثه منا شد چه شخصیت های سیاسی و نظامی از چه کشورهایی حضوردارند و این سرویس ها برای دست یابی به این اشخاص کلیدی حاضرند حادثه ای بزرگ را طراحی کنند تا بتوانند افرادی را که به دنبالشان هستند به چنگ بیاروند.

به جرات می توان گفت سعودی ها با این اقدام کمک کردند تا شخصیت های سیاسی و نظامی و یا حداقل کسانی که وابستگان سیاسی نظامی کشورهای دیگر بودند قربانی شوند. برای مثال در پاکستان برادر زاده «یوسف رضا گیلانی» نخست وزیر سابق پاکستان جان خودش را در این حادثه از دست می دهد و هم چنین در ایران می بینیم که دو سفیر ایران ناپدید می شوند که البته ممکن است از سوی نیروهای امنیتی سعودی به موساد یا سیا تحویل داده شوند.

با وجود این پاکستان به خاطر منافع مالی که از سعودی ها می برد حاضر نیست آمار و اطلاعات واقعی به مردم خودش بدهد و از برخی واقعیتها به آسانی چشم می پوشد. اگر نگاهی کوتاه به آمار تلفات مسلمانان قبل از استقلال پاکستان بکنیم می بینیم که تعداد مسلمان هایی که بعد از استقلال پاکستان کشته شدند به مراتب بیشتر از قبل استقلال است. از این سو پاکستان از مظالم هند خلاص می شود و از دیگر سو زیر مظالم غرب و آمریکا می رود به این معنی که در جلوی چشم میلیون ها پاکستانی هواپیماهای بدون سرنشین آمریکایی به بهانه مبارزه باتروریستِ ساخته و پرداخته خودشان جان هزاران غیر نظامی را از سال ۲۰۰۱ تا کنون در مناطق قبایلی می گیرد و دولت پاکستان هم قادر به جلوگیری نیست و تنها کاری که می تواند بکند این است که خود ارتش پاکستان وارد عملیات در مناطق قبایلی شود تا آمریکا مستقیما مردم را هدف قرار ندهد. هم اکنون هم دو کشور هند و پاکستان در مسابقه تسلیحاتی قرار گرفته اند و این در حالی است که بیش از ۴۰۰ میلیون نفر از مردم دو کشور در زیر خط فقر قرار دارند. این دو کشور زمانی از سوی آمریکا و شوروی سابق مسلح به سلاح اتمی می شدند و اکنون پس از پایان جنگ سرد به جز درد سر این کلاهک های هسته ای سودی برای هیچ یک نداشته است. همین تعداد کلاهک هسته ای باعث شده تا همیشه هند و پاکستان از سوی غرب و آمریکا تحت فشار باشند و غرب و آمریکا در اینباره با هریک از دو کشور پاکستان و هند رفتاری متفاوت داشته باشند.

*رئیس ستاد ارتش پاکستان چندی پیش به عربستان سفر کرد برخی این سفر را برای بهبود روابط دو کشور-بعد از آنکه اسلام آباد جواب رد به ریاض برای حضور در ائتلاف علیه یمن به رهبری عربستان داد- دانستند نظر شما چیست؟

وقتی عربستان برحوثی های یمن جنگ را تحمیل کرد و بعد از آن که در جنگ دچار تزلزل شده و به گونه ای قادر به ادامه آن نشد از قدرت های نزدیک به خودش نظیر پاکستان درخواست کمک کرد اما پاکستان به دلیل سیاست هایی که ممکن است در آینده گریبان گیرش شود از این کار امتناع کرد. افکار عمومی بیشتر در این قضیه نقش داشت و پاکستان را تحت فشار قرار داد و اگر نقش ۳۰ درصدی مسلمانان شیعه پاکستان و حتی مسلمانان سنی نبود شاید دولت پاکستان وارد این جنگ می شد. اما باید دانست که اگر چه ارتش به خاطر فشار افکار عمومی نتواست به طور مستقیم وارد جنگ علیه حوثی ها و یمن شود اما از همان ابتدا رئیس ستاد ارتش پاکستان وارد عربستان شد و این قضیه را به گونه ای به نفع خود تمام کند.

*ارتش پاکستان در واقع تمایل داشت در این زمینه با عربستان همکاری کند اما فشار پارلمان باعث شد که از شرکت در جنگ خودداری کند.

اما به اعتقاد من ارتش به شکلی هم پارلمان را دور زد و هم افکار عمومی را. از همان ابتدا به صورت مخفیانه هم سلاح و هم نیروی نظامی برای عربستان فرستاد و هم اکنون سفر رئیس ستاد ارتش پاکستان به عربستان در این راستا است و این که چگونه بتواند به عربستان کمک کند. حتی این کمک ها کار را به جایی رسانده بود که سعودی ها درخواست چند کلاهک هسته ای هم از پاکستان کردند البته ناگفته نماند که عربستان توانایی استفاده از آن را نخواهد داشت.

لازم به ذکر است که عربستان نه در بخش جنگی و نه در بخش تکنولوژی و حتی در سطح های پایین نظامی در هیچ کدام توانایی کافی ندارد و اکنون هم متوسل شدن عربستان به پاکستان به خاطر همین توان نظامی پایین عربستان است که قصد دارد از تجربه بالای نظامی پاکستان – که بخشی از تجربه را پاکستان در جنگ علیه هند به دست آورده است- استفاده کند.

*در جریان سفر نواز شریف به آمریکا و بعد از آن رئیس ستاد ارتش این کشور برخی رسانه ها امریکایی مطرح کردند که آمریکا قصد دارد قراردادی را مبنی با محدودیت برنامه هسته ای پاکستان با این کشور امضا کند به نظر شما این امر امکان پذیر است؟

به نظر می رسد قدرت های هسته ای راضی نیستند که پاکستان سلاح هسته ای داشته باشد و ما می بینیم که مذاکره و توافق با ایران نیز پیش زمینه ای شده است برای اینکه پاکستان را خلع سلاح هسته ای کنند. شاهد هستیم که هر چقدر ناامنی ها در پاکستان شدت پیدا می کند عرصه برای اروپا و آمریکا و آژانس بین المللی انرژی اتمی برای اینکه کلاهک های هسته ای را در پاکستان به دست بگیرد بارزتر خواهد شد چرا که استدلال می کنند چون در پاکستان ناامنی زیاد است بیم این می رود که کلاهک های هسته ای پاکستان به دست تروریست ها بیفتند و در نتیجه هم آژانس و هم آمریکا ناچار است که نظارت مستقییم به کلاهک های هسته ای پاکستان داشته باشد. ولی باید در نظر داشت که سلاح های اتمی پاکستان به نوعی خط قرمز پاکستان هم محسوب می شوند.

*اما اسلام آباد مدعی است که سلاح هسته ای تنها عامل دفاعی در برابر اقدامات هند است و حاضر نیست به این قرارداد تن دهد.

من اعتقاد دارم که اگر آمریکا قضیه محدودیت هسته ای پاکستان را مطرح کند یعنی به نحوی هندی ها را نیز مجاب خواهد کرد که موشک های بالستیک با قابلیت حمل کلاهک هسته ای تولید و آزمایش نکنند یعنی در اصل به گونه ای با محدود کردن هند قصد دارد که پاکستان را تحت فشار قرار بدهد.

*نظر شما در مورد اجرایی شدن خط لوله گاز صلح چیست؟

بحث خط لوله گاز ایران- پاکستان- هند موسوم به خط لوله صلح که حدود ۱۸۰۰ کیلومتر است و هزینه سه میلیاردی دارد به خاطر سیاست های زورگویانه آمریکا به تاخیر افتاده است.

هم اکنون شاهد این قضیه هستیم که که رشد اقتصادی هند باعث شده که حتی چینی ها هم احساس خطر کنند چون یک رقیب اقتصادی بزرگ را در کنار خود می بینند و هند به لحاظ رشد نیاز شدید به انرژی دارد به طوری که تا سال ۲۰۲۵ به دو برابر انرژی کنونی خود نیاز دارد. بنابراین به خط لوله گاز ایران به شدت نیاز دارد.

از دیگر سو خط لوله گاز تاپی (ترکمنستان- افغانستان-پاکستان-هند) نیز احتمال اجرایی شدنش بسیار کم است. چرا که از یک سو به لحاظ جغرافیایی به خاطر وجود سلسله جبال هندوکش امکان عبور و انتقال خط لوله به ترکمنستان و سپس هند بسیار ضعیف است و از دیگر سو ذخایر گازی ترکمنستان به حدی نیست که بتواند گاز پاکستان و هند همچنین اروپا را تامین کند چرا که اکنون اروپا ترکمنستان را جایگزین اوکراین برای تامین نیاز های گازی اش کرده است. باید توجه داشت که اگر ترکمنستان ذخایر گازی قوی داشت حتما چینی ها با توجه به نیاز ملی شان اولین نفر برای سرمایه گذاری در این کشور بودند و در واقع به علت نبود ذخایر کافی انرژی در ترکمنستان، این خط قادر نیست که هم به افغانستان و هم به هند و پاکستان گاز برساند و پاسخگوی نیاز آنها باشد.

حال اگر فرض کنیم که خط لوله گاز تاپی به هند هم برسد باز با توجه به اینکه هند رشد اقتصادی اش به شدت سرعت گرفته و نیاز شدید به انرژی دارد، این خط نمی تواند پاسخگوی نیاز هند باشد و در نتیجه هند به خط لوله گاز ایران به شدت نیازمند است.

هم اکنون در ایالت «راجستان» هند نیروگاه های هسته ای وجود دارند که سالانه می توانند انرژی زیادی را وارد چرخه انرژی کنند. اما این نیروگاه ها به خاطر نداشتن سوخت هسته ای تعطیل شده اند.

اما شاید روزی بحث مذاکرات هسته ای ایران و آمریکا راه را هموار کند تا هند نیز بتواند با اجازه قدرت های بزرگ که از آنها پیروی می کند وارد قضیه شود. اطمینان دارم که خط لوله گاز بدون شک روزی وارد هند خواهد شد و هم چنین از راه «قراقرم» به چین نیز خواهد رفت. چون چینی ها هم اکنون در بندر «گوادر» وارد عمل شده اند و تمایل دارند ذخایر گاز ایران را از نیروگاه پارس جنوبی وارد کشور خود کنند چرا که این مسئله از سویی باعث امنیت مرزهای چین در شرق و همچنین در غرب با آسیای میانه می شود. چرا که در واقع جایی که اقتصاد قوی عمل کرده است تروریسم و ناامنی ناکارآمد بوده و کمتر توانسته وارد عمل شود.

هم چنین دلیل دیگر به تاخیر افتادن این خط لوله نیز می تواند رقابتی باشد که در پاکستان درباره این پروژه وجود دارد و مسئله دیگر نیز درگیری های هند و پاکستان است. هند می گوید اگر خط لوله از طریق پاکستان وارد هند شود، پاکستان حق استفاده از این گاز را ندارد و تنها سالیانه ۶۰۰ میلیون دلار حق ترانزیت دارد. همچنین هند نگران است که در صورت هزینه در این پروژه امکان اینکه این خط لوله روزی قربانی کشمکش های سیاسی داخل پاکستان شود زیاد است.

*به نظر شما چرا پاکستان چین را وارد مذاکرات صلح افغانستان کرده است و چینی ها نیز طی دیدار با مقامات پاکستان و افغانستان آمادگی خود را برای میزبانی مذاکرات صلح اعلام کرده اند؟

پاکستان از بدو تاسیس یک سیاست دوگانه داشت و هم اکنون نیز در حال اجرای همین سیاست است. پاکستان هم از آمریکا سود می گیرد و هم از چین. رشد اقتصادی چین را آمریکا به هیچ وجه نمی تواند کنترل کند و تنها با یک اهرم قادر به این کار است و آن هم تروریسم است و هروقت که نیاز دارد این تروریسم را علیه چینی ها به کار بگیرد از پاکستان استفاده می کند. لذا چینی ها می دانند که اگر این امتیاز را به پاکستان ندهند ممکن است متحمل پرداخت هزینه بسیاری برای از بین بردن تروریسم در کنار مرزهای خودشان با پاکستان شوند.

حتی در بحث داعش هم آمریکا با استفاده ار پاکستان داعش را وارد شمال شرق افغانستان کرده است جایی که دقیقا هم مرز با چین و آیغورهای چینی است و در نتیجه چین بیم این را دارد که این ایغورها با داعش همکاری کنند و ناامنی را به چین بکشانند و این برای چین بسیار هزینه بر خواهد بود.

سلیمان توده زارع

خبرگزاری مهر