دوشنبه, ۲۸ خرداد, ۱۴۰۳ / 17 June, 2024
مجله ویستا

نت های اسیر در برزخ اوهام


نت های اسیر در برزخ اوهام

● نگاهی به فیلم "پرسه در مه"
بهرام توکلی در دومین اثر خود به روایت عجیب و غیر متعارف زندگی و دغدغه های یک هنرمند پرداخته است. هنرمندی که در برزخ توهم و عینیت دست و پا می زند و مرز …

نگاهی به فیلم "پرسه در مه"

بهرام توکلی در دومین اثر خود به روایت عجیب و غیر متعارف زندگی و دغدغه های یک هنرمند پرداخته است. هنرمندی که در برزخ توهم و عینیت دست و پا می زند و مرز بین دنیای واقعی و تفکرات هذیان آلودش بسیار نزدیک به هم است.

او در دومین اثرش نگاه عمیقی به کنش‌های انسانی داشته که از خصوصیات سینمای مدرن اروپا در دهه‌های ۵۰ و ۶۰ میلادی است. سینمایی که نگاه "برگمانی" به هستی دارد و ما این نوع نگاه را در شخصیت امین و رویا و دغدغه‌هایشان و بازخورد بیرونی رابطه شان می بینیم، مانند نگاه رویا در قاب آینه در ابتدا و انتهای فیلم.

قصه با مونولوگ های امین که در کماست شروع میشود او به دنبال زندگی دوباره است و تماشاگر با او رجعتی دارد به گذشته ای که سرشار از وهم و خیال است. امین آهنگساز نابغه ای است که عاشق رویا ست و قصد دارد در کنار او به موسیقی که آرمان زندگی اش به حساب می آید، برسد. اما در این سفر ذهنی سیال، امین و بیننده به جایی می رسند که به غیر از سوت هیچ صدای دیگری را نمی شنوند. در اینجاست که کارگردان ذهن خلاق یک هنرمند را اسیر خلاء وهم آلودی می کند که تنها راه چاره اش مرگ است، در حالی که امین در ورطه هذیان های روحی و فقر دست و پا می زند. در نقطه مقابل او کاراکتر استاد وجود دارد که بیشتر ایده هایش را از آهنگسازان دیگر وام گرفته است اما در ظاهر در رفاه زندگی می کند.

اگر از وجه دیگری به کلیت دومین اثر توکلی نگاه بیندازیم، "پرسه در مه" پرسه در رویاهای ذهنی هنرمندی است که برای زاده شدن آثار منحصر به فردش خود و همسرش را فنا می کند. در این میان رویا که با یک دنیا عشق با آرمانهای امین همراه شده است در کنار هذیان های او به جایی می رسد که در هاله ای از سکوت فرو می رود و با همه عذاب های که برای زنده کردن عشق فنا شده اش می کشد در نهایت این تباهی است که زجر را جایگزین عشق می کند. از منظری دیگر توکلی قصد داشته در بسیاری از سکانس ها زندگی زوجی را روایت کند که درک درستی از رابطه و مهمتر از آن هنرشان ندارند و همین امر آنها را تا پای نابودی می کشاند. در این میان تماشاگر به صورت متوالی با ذهن امین به گذشته دور، ‌گذشته نزدیک و حال می‌رود و در سکانس هایی داستان را با تقطیع زمانی از دیدگاه رویا می بینم و این تعلیق و تقطیع، ذهن هوشیار مخاطب را به بازی میگیرد.

بازی شهاب حسینی در روایت داستان کامل و بی نقص است. او کاراکتر امین را درونی کرده و در بعضی از سکانس ها حالت نگاهها و نوع گویش هذیان هایش فراتر از حد و اندازه سینمای ایران است. در این میان لیلا حاتمی با چهره آرام و آن سکوت و سکون معنا دارش بر روی صحنه تاتر بیننده را با همه رنج هایی که برای حفظ عشق فنا شده اش می کشد، همراه می کند.

شاید توکلی سعی داشته یک دلمشغولی ذهنی از قربانی شدن استعدادهای عجیب در برزخ تردید را به تصویر بکشد و درسکانس پایانی همانگونه که امین و رویا را در ابتدای راه نشان می دهد، ببینده را هم به ابتدای داستان زندگی خود ارجاع دهد، اما "پرسه در مه" در کنار فیلمبرداری خوب و بازیهای باورپذیر بازیگرانش، راوی قصه تنهایی آدمهایی است که به دنبال روح گمشده زندگی خود هستند.