یکشنبه, ۱۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 2 February, 2025
مجله ویستا

وقتی که وقت نیست


وقتی که وقت نیست

اخوان راوی مضطرب عصر بحران

راویان عصر بحران، مضطرب‌اند. شتاب دارند که بگویند، پیش از آنکه فرصت از کف‌شان ربوده شود. برای آنها، اینکه اکنون فرصت هست دلیلی نیست بر اینکه همواره چنین خواهد بود و اخوان و دیگر همنسلانش، با چند سالی تفاوت سن، همه راویان چنین عصری بودند. هنرمندانی که وضعیت بحرانی و قرار گرفتن در معرض تحولاتی بنیادین، آرام و قرار از کف‌شان ربوده و امکان درک خطی و تقویمی تاریخ را از آنها گرفته بود. تجربیات قرون، انگار همزمان و در یک لحظه بر آنها فرود آمده بود و این هجوم درهم و برهم حوادث، آنها را وامی‌داشت به‌سرک‌کشیدن به همه جا و شتابزده شهادت دادن به همه چیز زمانه، پیش از آنکه وقت بگذرد.

نمونه‌اش «آل‌احمد» که همه جا حاضر بود و با همه چیز زمانه‌اش درگیر؛ هم ترجمه می‌کرد و هم قصه می‌نوشت و هم سفرنامه و تک‌نگاری و هم نقد و آن هم نه فقط نقد قصه و شعر؛ نقد همه چیز؛ نقاشی، تئاتر و هر آنچه بود و رخ می‌داد. یا «شاملو» که به قول محمد قائد «کارگاهی فعال در حیطه کتابت» بود و ساعدی که نمایشنامه می‌نوشت و شعر و قصه و فیلمنامه و تک‌نگاری و نقد و چه بسا از سر همان اضطراب و نگرانی آنکه وقت نباشد، آنگونه که «مجابی» در شناختنامه «ساعدی» نقل کرده، برخی قصه‌هایش را در یک نشست شب تا صبح می‌نوشت.

از این نسل پرشتاب بی‌تاب، یکی هم اخوان بود که با پشتوانه‌ای از ادبیات کلاسیک، ناگه سر از آن سوی نیما درآورده بود و به‌رغم دلبستگی‌اش به ادبیات و ساخت‌های فکری کهن، از تاثیر عصر بحران و تحولات بنیادین برکنار نبود، که دوران، نه فقط او که برکنارترین‌ها را نیز در میان گرفته بود. اخوان مثل بسیاری از همنسلانش، در کنار سرودن به سبک نیما، دغدغه تبیین و جا انداختن سبک نیمایی را داشت. از طرفی او نه فقط به گواه شعر خود که به گواه مقاله‌های پژوهشی و نوشته‌های انتقادی‌اش درباب ادبیات نیز، اشرافی مثال‌زدنی بر ادب کهن داشت. به تمام سوراخ و سنبه‌های ادب کهن سرک کشیده بود. می‌گشت و از گوشه و کنار ادبیات کلاسیک خرده‌ریزهایی می‌جست که محققان یکسره دلمشغول با آن ادبیات چندان در پی طرح آنها نبودند.

خرده‌ریزهایی که در تقسیم‌بندی‌های سلسله مراتبی، در ردیف ادبیات پست قرار می‌گرفتند و خود اخوان نیز، در کتاب «نقیضه و نقیضه‌سازان» شاید به دلیل همان گرایشش به ادبیات فاخر، گفته است علاقه‌ای به آن ادبیاتی که در این کتاب به آن پرداخته است، ندارد و نقیضه و هجو و هزل را جز در مواردی استثنایی مثل آثار عبید، جدی نمی‌گیرد. اما نفس پرداختن به وجوه پارودیک ادبیات قدیم، خودبه‌خود یک تلقی مدرن از ادبیات را - هرچند نه به صورت پیشرفته و بنیادین - در خود حمل می‌کرد.

اخوان در عین اشراف محققانه‌اش بر ادب کهن، در تحقیقی‌ترین نوشته‌هایش نیز نه یک محقق صرف که منتقدی است که نمی‌تواند بی‌طرفی یک محقق را اتخاذ کند. چنانکه خود در آغاز مقاله‌اش درباره یکی از کتاب‌های «سایه» می‌نویسد: «این را اول بگویم که داوری من درباره زمین و آسمان و هر چیز که میان آنهاست، هرگز یک داوری به اصطلاح بی‌غرض و بی‌طرف نیست. من خواننده‌ای هستم که با همه غرض‌ها و طرفداری‌هایم داوری می‌کنم.» و همین داوری عاری از متانت و بی‌طرفی عصاقورت داده است که نوشته‌های اخوان - حتی نوشته‌هایش درباب ادبیات کهن - را به زمانه بحرانی او متصل و آنها را از اثری خشک و صرفا پژوهشی به نوشته‌هایی زنده و پرتب‌وتاب بدل می‌کند. نوشته‌هایی که در آنها نویسنده ناگهان میان بحثی مربوط به ادبیات کلاسیک پرانتزی باز می‌کند و گریزی می‌زند به زمانه خود و مثلا وسط توضیح انواع «نقیضه»، ناگهان از بدو‌بیرا ه‌هایی که عده‌ای نثار صادق چوبک کرده‌اند سخن می‌گوید. طعنه‌ای به ارباب جراید می‌زند و متلکی به شاعران گرفتار در قالب‌های کهن می‌اندازد و باز بر سر بحث اصلی برمی‌گردد. این ماجراجویی‌های نوشتاری ویژگی نوشته‌های عصر بحران است. نویسنده عصر بحران، شتابزده به همه جا گریز می‌زند. همه چیز را به هم ربط می‌دهد.

از افشای صدای خود در متن ابایی ندارد و خود را پشت نقاب بی‌طرفی پنهان نمی‌کند. چنین نویسنده‌ای از یک سو با زمانه خود درگیر است و از سوی دیگر می‌خواهد تکلیفش را با گذشته یکسره کند. احساس می‌کند وقت چندانی ندارد؛ پس با دلهره تمام شدن وقت می‌نویسد و این دلهره، مجالی برای حوصله به خرج دادن به او نمی‌دهد، باید در زمانی کم به همه جا سرک بکشد، تحول ادبی را تبیین کند، ادبیات معاصر خود را نقد و داوری کند، با گذشته ادبی مواجه شود و هزار کار دیگر و همه هم یک تنه. پس شتابزده سرک می‌کشد و عبور می‌کند؛ اما از دل همین سرک کشیدن‌ها، چیزهایی بیرون می‌آید که اگر هم به خودی خود کامل نباشند، سکوی پرشی هستند برای آنان که از پی می‌آیند. سکوی پرشی ساخته شده از تنش، دلواپسی، شتاب و بی‌قراری و جست‌وجوی سیری‌ناپذیر و البته خطر کردن. هنرمند عصر بحران اهل خطر کردن است.

علی شروقی