دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

خساست, افتادن از آن سوی بام


خساست, افتادن از آن سوی بام

نه ولخرجی, نه خساست نه افتادن از این سوی بام, نه افتادن از سوی بام آدم های سالم همیشه جایی در میانه این دو صفت می ایستند ولخرج ها انگار کف دستشان سوراخ است و خسیس ها انگار کف دستشان چسب دارد آن یکی شیفته خرج کردن است و امتحان کردن تمام چیزهای نو و آن دیگری عاشق نخوردن و خرج نکردن و تلنبار کردن

نه ولخرجی، نه خساست؛ نه افتادن از این سوی بام، نه افتادن از سوی بام. آدم‌های سالم همیشه جایی در میانه این دو صفت می‌ایستند. ولخرج‌ها انگار کف دستشان سوراخ است و خسیس‌ها انگار کف دستشان چسب دارد. آن یکی شیفته خرج کردن است و امتحان کردن تمام چیزهای نو و آن دیگری عاشق نخوردن و خرج نکردن و تلنبار کردن.

آدم‌های ولخرج عوض نمی‌شوند، چون با عشق بریز و بپاش به دنیا آمده‌اند و خسیس‌ها تغییر نمی‌کنند، چون اشتیاق جمع کردن و پول روی پول گذاشتن از روزی که نفس کشیدن در دنیا را تجربه کرده‌اند با آنها بوده است.

زندگی با این دو گروه دشوار است، بخصوص اگر همدم آنها آدمی مثل خودشان نباشد. ولخرج به علت آینده نگر نبودنش آزاردهنده است و خسیس به واسطه احتیاط افراطی و ترس بیمارگونه‌اش از روز مبادا.

واقعیت این است که این دو گروه هیچ‌کدام آدم‌های عادی نیستند و علم روان‌شناسی آنها را جزو افرادی که سلامت روانی دارند به حساب نمی‌آورد. افراد خسیس با این‌که وجهه خوبی پیش دیگران ندارند و اطرافیان قید تغییرشان را زده‌اند، اما از نظر روا‌ن‌شناسان مریض هستند و به درمان نیاز دارند، هرچند خودشان نمی‌دانند و مقاومت می‌کنند. چندی پیش فربد فدایی، روانپزشک در مصاحبه‌ای گفته بود ۸۰۰ سال پیش حتی سعدی هم فهمیده بود آدم‌های ناخن خشک، ذاتشان خسیس است و این‌گونه متولد شده‌اند.

به گفته او، پژوهش‌های اخیر روانپزشکی شواهدی به دست آورده که نشان می‌دهد خساست یک ویژگی ارثی است، یعنی این خصلت با این افراد به دنیا می‌آید و با تار و پود وجودشان بافته می‌شود. به اعتقاد این روانپزشک بسیاری از آدم‌های ممسک در طبقه‌بندی تشخیصی روانپزشکی جزو مبتلایان به اختلال شخصیت وسواسی ـ اجباری قرار می‌گیرند و طیف آنان به حدی گسترده است که از افراد محترمی که در زمینه‌ای خاص اندکی بخل دارند تا کسانی را که خساست در همه رفتارهایشان دیده می‌شود، در برمی‌گیرد.

روان‌شناسان می‌گویند اشتهای سیری‌ناپذیر آدم‌های خسیس به جمع کردن پول و خرج نکردن یک نوع بیماری است، یعنی یک نوع اختلال روانی که باعث می‌شود این آدم‌ها حتی در گفتن حرف‌های خوب و نشان دادن محبت به عزیزانشان هم امساک کنند و روابط عاطفی را به بن‌بست بکشانند. برای همین است که رفتار خسیس‌ها با نصیحت و حتی پرخاش کردن و به انزوا کشاندن آنها نیز اصلاح نمی‌شود. آنها قبل از هر چیز به درمان نیاز دارند.

● پای وسواس در میان است

وسواس همیشه این نیست که کسی یک تکه ابر و سطلی آب در دست بگیرد و برای این‌که ذره‌ای کثیفی باقی نماند از صبح تا شب همه جا را بشوید و بسابد یا وقتی می‌خواهد از خانه خارج شود، در را هزار بار قفل کند و بعد هم دائم به این فکر کند که‌ ای وای یادش رفته در خانه را ببندد.

وسواس بعضی وقت‌ها خودش را به شکل خساست نشان می‌دهد، اما چون جدی گرفته نمی‌شود و اصلا گمان نمی‌رود این صفت هم نوعی وسواس باشد، همان‌طور به حال خود رها می‌شود و آنقدر در زندگی آدم‌ها ریشه می‌دواند که دیگر جایی برای هیچ‌کس حتی نزدیک‌ترین افراد به فرد خسیس باقی نمی‌ماند.

از دیدگاه علمی، وسواس نوعی اختلال روانپزشکی است که امکان بروزش از کودکی تا سالمندی وجود دارد و با این‌که همیشه درباره این اختلال رفتاری حرف زده می‌شود، اما اطرافیان آدم‌های وسواسی مقابلشان موضع می‌گیرند و به گمان این‌که آنها از روی عمد وسواس به خرج می‌دهند با آنها دشمن می‌شوند و اکراه خود از بودن با آنها را با زبان و عمل نشان می‌دهند.

حس ناخوشایندی که مردم نسبت به آدم‌های خسیس دارند هم از همین جا ناشی می‌شود؛ حسی که بیشتر آنها را وادار می‌کند در مقابل کسانی که از روی وسواس مرتب پول‌هایشان را می‌شمارند و نسبت به دخل و خرج شان حساسیت زیادی نشان می‌دهند، واکنش منفی بگیرند.

خساست البته یکدفعه در وجود یک فرد ظاهر نمی‌شود، خساست حرکتی تدریجی دارد که مثلا از وسواس بر سر شمردن پول شروع می‌شود و کم‌کم وقتی رتق و فتق امور مالی بیشتر ساعات روز یک فرد را گرفت و او را از خواب و خوراک انداخت، آن حرکت خزنده و تدریجی به مرور به صفتی بارز به نام خساست بدل می‌شود که حالا دیگر جزئی از شخصیت یک فرد است.

آدم‌های خسیس، شخصیتی آزاردهنده دارند. آنها یا اهل کم‌خرج کردن و به حداقل رساندن هزینه‌ها هستند یا نسبت به دور ریختن ظروف و وسایل غیرقابل استفاده مقاومت شدید نشان می‌دهند. بعضی‌ها نیز هر دو خصلت را همزمان با هم دارند. به همین علت آدم‌های خسیس، بی‌عاطفه به نظر می‌رسند اما حقیقت این است که آدم‌های بخیل هر چقدر هم که مال جمع کنند، هیچ‌وقت طعم خوشبختی را نمی‌چشند و همیشه با احساسات آزاردهنده‌ای چون افسردگی، آشفتگی و غم دائمی دست به گریبانند.

می‌گویند خسیس‌ها خودخواه مطلق هستند و گاه خودخواهی‌شان به حدی می‌رسد که زندگی اطرافیان راهم خراب می‌کند و وسواس عملی جبری‌‌شان رابطه‌های عاطفی آنها را از بین می‌برد. برای همین است که درمان خساست کار بسیار دشواری است، اما اگر این افراد روان درمانی را جدی بگیرند و خانواده‌هایشان پشت آنها بایستند بیماری‌شان تا حدی درمان می‌شود.

● دل کندن از دنیا، رمز خوشبختی

خسیس‌ها دست خودشان نیست که خسیس‌ هستند، آنها میراث‌دار ارثی ناخوشایندند که ژن‌ها و کروموزم‌ها آن را برایشان هدیه آورده‌اند. گفته می‌شود درمان خساست کار سختی است، اما به اعتقاد ما ،خسیس‌ها اگر بخواهند اصلاح شوند درمانشان کار چندان سختی نیست.

همه ما حتی خسیس‌ترین‌هایمان اگر مدام به خودمان گوشزد کنیم که فرصت برای زندگی کردن چقدر کوتاه است و هر لحظه از عمر که بی‌لذت بگذرد جزو عمر‌مان به حساب نمی‌آید، آن وقت شاید چنگی که به دنیا زده‌ایم را کمی شل کنیم و آسوده‌تر نفس بکشیم. دنیا و هر چه در آن است ابزاری برای خوشبخت زیستن است.

پس منطقی نیست اگر مال دنیا سد راه خوشبختی‌مان شود و جمع کردن مال و بال گردنمان. اگر این جمله را روزی چندبار در ذهن‌مان مرور کنیم، آن‌وقت شاید خودمان نیز از خست و ناخن خشکی دلزده شویم.

مریم خباز