شنبه, ۲۹ دی, ۱۴۰۳ / 18 January, 2025
فلسفه غرایز
اگر هدف اصلی آفرینش انسان، رسیدن به قرب الهی است، چرا غرایزی در او نهاده شده که او را به سوی لذتهای مادی و ظواهر فریبنده دنیوی میکشانند و بیشتر مردم در برابر آنها آسیبپذیرند؛ آیا این، نقض غرض و خلاف حکمت نیست؟
واقعیت این است که انسان دارای دو میل و کشش زیر است:
۱) میل به کمال و رشد و تکامل معنوی و حرکت به سوی ملکوت.
۲) میل به استراحت و آسایش و رو به سوی زمین و مادیات.
انسان عادی، به طور طبیعی بیشتر میل به راحتی و آسایش دارد؛ به طور مثال، اگر به انسان احساس گرسنگی و یا تشنگی دست نمیداد - هر چند بدنش نیاز به آب داشت- اما چه بسا خیلی دیر برای آب خوردن، حرکت میکرد و این به جهت غلبه راحتطلبی در انسان است. خداوند حکیم، برای حرکتبخشی به انسان و ایجاد انگیزه در او، به طور تکوینی و بر اساس نظام طبیعی، احساس تشنگی و سختی تحمل تشنگی را در او قرار داده، تا به حرکت آید و به سراغ آب برود. تحمل برخی کارها نیز بسیار سخت است؛ اما خداوند، لذتی در آنها قرار داده، تا انسان برای دستیابی به آن لذت، زحمتها را تحمل کند. یکی از بهترین این نمونهها، تحمل سختیهای اداره زندگی و تربیت فرزند است که اگر لذت جنسی و شهوت نبود، چه بسا بسیاری از انسانها برای ازدواج و پذیرش مسئولیت خانواده، اقدام نمیکردند؛ اما فشار غریزه جنسی و لذت شهوت، آنان را حرکت میدهد و این، نشانه حکمت خدا و نظاممندی واقعی جهان هستی است.
زندگی در مجموعه نظاممندی، تابعی از هدفمندیها و ابزارهای لازم، برای رسیدن به آن اهداف است. از اینرو، شرایط و امکانات و چگونگی زندگی در دوران جنینی با زندگی در دنیا، متفاوت است؛ چنان که زندگی دنیا با چگونگی زندگی در نظام آخرت؛ متفاوت است. پس از بیان این واقعیت، به خوبی قابل درک است که زندگی در دنیا و برآوردن نیازهای مختلف جسمی و روحی انسان و چگونگی رابطه با دوستان و مقابله با دشمنان و...، نیازمند نیروها و ابزارهای ویژهای، مانند نیروی شهوت، غضب، خیال و عقل است که هر یک در گردش چرخه زندگی شخص و روابط با دیگران، نقش خاصی را ایفا میکند. وجود همه این نیروها و غرایز تعریف شده، نمایانگر هندسه مستحکم نظام هستی است.
البته چه بسا از نیروی شهوت و غضب، سوء استفادههای فراوانی میشود و فتنهها و آشوبها برپا گردد؛ اما برای شکلگیری خوبان و آشکار شدن چهره زیبایی، لازم است هزینههای آن نیز پرداخت شود؛ چنان که برای به دست آوردن چند مثقال طلای خالص، لازم است چندین تن سنگ معدن در سوز و گداز کوره، برافروخته شوند و برای دستیابی به یک رگه الماس، باید میلیونها سال فسیلها تحت فشارهای مختلف قرار بگیرند تا از فرآیند آنها، الماسی حاصل شود.
جامعه انسانی نیز از این قاعده کلی در نظام دنیا، مستثنا نیست. از اینرو، برای به وجود آمدن خوبان و پیدایش اولیای خدا، باید همگان در آن همه فراز و نشیب دنیا قرار بگیرند؛ چنان که برای پیدایش تعدادی از فرهیختگان، باید مدارس و مراکز آموزشی فراوانی راهاندازی شوند و هزینههای زیاد پرداخت گردد. تمام چیزهایی که در مسیر پیدایش طلا و الماس قرار گرفتهاند و افرادی که در مسیر شناخته شدن برترینهای علم و معرفت قرار گرفتهاند، هر کدام بهرهای از وجود و لذتی از زیباییها برده و مقام و درجهای از علم و معرفت کسب کردهاند. بنابراین، اینگونه نیست که همه چیز و همگان، فدای تعداد محدودی شده باشد؛ بلکه هر کس در جایگاه خودش و به مقدار تلاشش، نقشی ایفا میکند و در برابر آن، از دستمزدهای مادی و لذتهای روحی و معنوی، در دنیا و آخرت، بهرهمند میشود و این، همان تجلی حکمت خداوند است که هندسه کلان نظام دنیا را بر آن، بنیان نهاده است.
خداوند حکیم، براساس عدالت خود، هر کس را به اندازه استعداد و امکانات او، مورد سؤال قرار میدهد. تا این جا با نگاهی کلان - از آغاز تا فرجام - درباره وضعیت زندگی در دنیا، پاسخی کوتاه مطرح شد و از این راه، اصل وجود غرایز در انسان که - دو چهره زشت و زیبا دارند- توجیه منطقی پیدا کرد و اگر چه بسیاری از انسانها گرفتار چهره زشت آن شدهاند و در این باره، نقطه ضعف دارند، اما این هزینهای است که برای شکلگیری نظام زندگی دنیا و هدفمندی آن، باید پرداخته شود. البته با چشمانداز فردی و اجتماعی درباره غریزه جنسی باید گفت که سرکشی این غریزه یا فروکشی یا کنترل آن، هر کدام وابسته به زمینهها و عواملی چون اراده انسان و برنامهریزی شخصی او از قبیل خواب، خوراک، خیال و ... است و نیز وابسته به برنامهریزیهای کلان فرهنگی و اجتماعی جامعه میباشد؛ به گونهای که بستر هنجارها هر چه بیشتر گسترانیده شود و زمینه ناهنجاری هرچه زودتر، برچیده شود.
برای توضیح بیشتر در این باره، به چند نکته زیر توجه کنید:
۱) این که «خداوند، انسان را از ناحیه غریزه جنسی و دیگر غرایز، آسیبپذیر آفرید»، تعبیر دقیقی نیست. خداوند، انسان را با دو دسته کنش و واکنش نیرومند (معنوی و مادی) آفریده است و این خود انسان است که میتواند با تکیه بر اراده نیرومندی که خداوند به او داده، هر یک از آنها را بر دیگری غلبه دهد و به پیروی یا سرپیچی از هر کدام، اقدام کند. بنابراین، آسیبپذیری انسان، تابع خواست و اراده اوست و آن چه به طور مستقیم به خدا انتساب دارد، قرار دادن چنین غریزه نیرومندی در انسان است؛ اما آسیبپذیری، مربوط به خود انسان است.
معنای قدرت و توانمندی نیز این است که انسان در دو جهت مخالف، امکان فعالیت داشته باشد؛ زیرا در غیر این صورت، قدرت و توانمندی، معنا ندارد. از اینرو، انتساب کار زیبا به هر کس و اثبات قابلیت و لیاقت برای هر چیز، آنگاه معنا دارد که او توانایی انجام کار زشت و یا قدرت رهایی از انجام کاری را داشته باشد.
۲) شکلگیری خوبان و بدان، انجام نمیپذیرد؛ مگر با وجود غرایزی چون شهوت و غضب که دارای دو چهره خوبی و بدی میباشند و چهره زیباییها، آن گاه آشکارتر میشود که در کنار زشتیها قرار گیرد و هنر مردان خدا، آنگاه بیشتر جلوهگر میشود که با سستعنصران و آلودگان به شهوت، مقایسه شوند و در برابر حقستیزان، قرار گیرند. از اینرو، با نگاهی کلان به زندگی انسانها، وجود شهوت و غضب در تجلی زیباییها و حتی به فعلیت رساندن خوبان، نقش مؤثری دارد.
۳) اگر چه زمینههای فساد، فراوان است و دغدغه آن بسیاری از جوانان را آزرده میکند، اما باید دانست که خروش شهوت و برافروختگی غضب، در برابر عزم و اراده جوانان و جواندلان، نه تنها قابل فروکشی است، بلکه حتی با یکبار ایستادگی در برابر شهوت، خاطره خوش آن تجربه نورانی، در زندگی آدمی، ماندگار میشود؛ به طوری که در صحنههای بعدی، بسیار آسانتر میتوان بحرانها را پشت سر گذاشت و شاید این تجربه برای خود شما نیز اتفاق افتاده باشد. اسلام، برخلاف مسیحیت، به غرایز - به ویژه شهوت جنسی - هرگز دید منفی و پلیدانگارانه ندارد. اسلام همه این امور را براساس نظام حکیمانه خلقت، پرفایده و سودمند میانگارد. آن چه از نظر اسلام مردود است، هدف بودن شهوت و لجام گسیختگی و اسارت در برابر آن و غفلت از بُعد برین وجود آدمی است؛ اما استفاده بهنجار و صحیح از غرایز و جهت دادن به آن در مسیر رشد و تعالی، مورد تأکید اسلام است.
۴) شهوات و غرایز انسان، به ویژه غریزه جنسی، به خوبی کنترلپذیر میباشند و مقصود از کنترل در این جا، نه سرکوب آنها، بلکه استفاده صحیح از آنهاست.
۵) اختیار انسان یکی از بزرگترین موهبتهای الهی است و نقش بسیار نیرومندی در رهبری کنشهای آدمی دارد. اراده انسان، به خوبی، قابل تقویت و نیرومندسازی است و با تقویت آن، دشوارترین کارها آسان میشود. یک جوان در عین نیرومندی در غرایز، از اراده و توان مقاومت بسیار بالایی برخوردار است و طهارت نفس و گرایشهای معنوی در او، بسیار بالاست. خداوند در قرآن مجید از جوانانی چون حضرت یوسف علیهالسلام و اصحاب کهف، مثال میآورد که با اراده سترگ خویش، در برابر طوفان سهمگین غرایز و حوادث، ایستادگی و بزرگترین افتخارات را در تاریخ بشر ثبت کردند. در تاریخ انقلاب اسلامی نیز اراده جوانان با ایمانی چون حسین فهمیده، زیباترین جلوههای تأثیر شگرف اراده و ایمان جوانان را به نمایش گذاشته است.
۶) امداد الهی؛ خداوند همواره دستگیر و مددکار کسانی است که با جدیت، خواستار پاک زیستن و دوری از گناه هستند؛ «وَ الَّذِینَ جاهَدُوا فِینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ؛ و کسانی که در راه ما کوشیدهاند، به یقین راههای خود را بر آنان مینمایانیم و در حقیقت، خدا با نیکوکاران است».۱
قرآن مجید، یکی از علتهای نجات یوسف از گناه را امداد و عنایت الهی دانسته است. اینگونه عنایتها، اختصاص به یوسف علیهالسلام ندارد؛ بلکه هرکس به هر اندازه که در دوری از گناه، جدیت داشته و از خداوند در این زمینه کمک بخواهد، مورد عنایت او قرار خواهد گرفت. فلسفه عنایت الهی درباره حضرت یوسف علیه السلام نیز به عبودیت مخلصانه او بود.۲
۷) امکان توبه و بازگشت؛ درست است که بسیاری از انسانها در مواردی، به گناه گراییده در برابر غرایز و هواهای نفسانی، سرتسلیم فرود میآورند، اما در عین حال، خداوند در توبه را به روی بندگان گشوده و راهی قرار داده تا انسانها بتوانند زندگی پاک و پیراسته از آلودگی را آغاز کنند و آلودگیهای پیشین را با اشک ندامت و آب مغفرت الهی، بشویند و در جهت کمال و سعادت جاودانی، گام بردارند.
بنابراین، گرچه وجود غرایز، ضروری است؛ اما راههای لازم برای نجات از آلودگیها نیز فراروی انسان قرار دارد و به عنوان یک اصل در زندگی بشری، میتوان چنین گفت؛ ظرفیت وجودی ما، ساخته و پرداخته نمیشود؛ مگر آن که در کنار عقل و قلب، دارای نیروی شهوت و غضب نیز باشیم؛ تا لیاقت راهیابی به بهشت را پیدا کنیم و یا با نگونبختی، جهنم را برای خود بسازیم؛ زیرا بهشت و جهنم ما، باید با گذر از این دنیا، ساخته شوند و شکل بگیرند. از اینرو، به عنوان یک اصل کلیدی گفته میشود که دنیا محل حدوث و اثبات قابلیتهاست و آخرت، جایگاه ظهور و ثبات قابلیتهاست و به عبارت دیگر، دنیا، بستر «شدن» و آخرت، استقرار در «شده»هاست و این گونه نیست که درجات بهشتی یا درکات جهنمی ما، از قبل ساخته شده باشند؛ بلکه باید آنها را بسازیم و ساخته شدن آنها وابسته به وجود نیروهای شهوت و غضب، در کنار عقل و قلب است.
سیما امینی، ادبیات شیراز
پینوشت:
۱. عنکبوت، آیه ۹۶.
۲. یوسف، آیه ۷ – ۴۲.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست