یکشنبه, ۲۳ دی, ۱۴۰۳ / 12 January, 2025
بی نهایت قطره مُرکّب
اگر به آب زلال و شفاف یک استخر روزانه یک قاشق مرکب سیاه اضافه کنیم، چه اتفاقی رخ خواهد داد؟ بدون تردید کیفیت و رنگ آب استخر پس از اضافه شدن چند قطره مرکب تغییر میکند، اما این تغییرات آنقدر کوچک است که هیچ چشم غیرمسلحی قادر به درک تغییرات مذکور نیست. و اگر نمونهای از آب را قبل از اضافه شدن قاشق مرکب سیاه با نمونه بعد آن به آزمایشگاه دهید، احتمالا و فقط در آزمایشگاههای بسیار مجهز ممکن است میان این دو نمونه تفاوتی شناسایی شود.
اما اگر این کار برای چند سال و حتی سه دهه ادامه یابد، چه اتفاقی رخ میدهد؟ برای کسی که کنار یا درون استخر نشسته هیچگاه تفاوت مشهود نخواهد بود، او به مرور زمان همان رنگ و کیفیتی را میبیند که روز گذشته هم دیده بود، اما برای کسی که پس از سی سال به چنین استخری نگاه میکند، واضح است که آب آن فاقد شفافیت و کیفیت لازم و به کلی متفاوت با آب معمولی است و بیش از آنکه بتوان آن را آب نامید، باید مرکب رقیق شدهاش نامید.
اگر هر قاشق مرکب را در برابر استخر به منزله صفر (یا اپسیلن) بگیریم، در منطق ریاضی، بینهایت صفر لزوما مساوی با صفر نیست، بلکه باید از آن رفع ابهام نمود، و چهبسا پس از رفع ابهام رقم بزرگی به دست آید.
این مقدمه را گفتم تا به مساله فساد پرداخته شود. مسالهای که این روزها با انتشار یک سخنرانی در دانشگاه همدان ابعاد عمومیتری یافته است. مصادیقی که در این سخنرانی عنوان شده است، عموما در ابتدای وقوع آن با هدف و انگیزههایی ظاهرا و حتی باطنا خیرخواهانه صورت گرفته است، و البته مصادیق مذکور در سخنرانی بخش بسیار اندکی از این نوع اقدامات انجام شده است که حتی در ابتدای کار چندان هم نامطلوب نمینمود. گرفتن امکانات دولتی برای تاسیس بنیادهای خیریه و خدماترسانی به مردم نیازمند و خارج کردن این خدمات از چنبره نظام بوروکراتیک و اداری دولت و نیز مشارکت دادن مردم به انجام امور خیریه با همراهی و کمک دولت، ظاهرا اتفاق پسندیدهای است که به طور رسمی و غیررسمی از آن حمایت هم میشد. اما این مساله دقیقا مشابه همان استخری است که هر روز یک قاشق مرکب سیاه به آن اضافه میشود و افراد داخل این امور هیچ تفاوتی میان فعالیت هر روزشان با روز قبل نمیبینند، اما پس از مدتی ماهیت این فعالیتها به کلی متفاوت از قبل میشود.
چرا این اتفاق رخ میدهد؟ دلیل اصلی آن ناشی از تفاوت ساختار حاکم بر فعالیتهای اقتصادی و امور خیریه است. اصل حاکم بر فعالیتهای اقتصادی کسب سود مادی است، در حالی که در عمل خیریه نه تنها کسب سود مادی منظور نظر نیست که عکس آن رخ میدهد. هنگامی که این دو عنصر در کنار یکدیگر و در یک نهاد یا موسسه جمع شوند، به ناچار عمل و هدف خیریه به مرور زمان قربانی فعالیت اقتصادی میشود. البته فعالیت اقتصادی نهتنها اشکال ندارد که خوب و مفید هم هست، اما مشروط بر اینکه برای انجام آن راههای عادی کسب ثروت طی شود نه آنکه در پس فعالیتهای خیریه خود را پنهان کند.
تقریبا اکثر قریب به اتفاق نهادهای خیریهای که از طرف نزدیکان به قدرت تاسیس شد و منبع ارتزاق خود را به درآمدهای عمومی و دولتی وصل کرد و سپس برای تداوم این منابع درآمدی، اقدام به فعالیتهای اقتصادی نمود، جز ضرر برای اقتصاد کشور و از آن مهمتر ضربه زدن به فعالیتهای خیریهای و زایل نمودن اعتماد عمومی به این کارها، نتیجه دیگری در برنداشته است. زیرا ماهیت این دو کار (اقتصادی و خیریهای) نهتنها با یکدیگر انطباق ندارد بلکه در تعارض هم هستند و به قول معروف قرار دادن آنها در کنار هم مثل قرار دادن پنبه و آتش در یک محل است.
تفاوت مهم دیگری هم در ساختار عمل خیریه و معنوی با عمل اقتصادی و مادی وجود دارد. در انجام عمل خیریه و معنوی، افرادی پیشقدم میشوند که نهتنها چشمداشت مادی ندارند، بلکه از منافع مادی خود نیز میگذرند، در حالی که در عمل اقتصادی قضیه کاملا فرق میکند. اگر موسسهای خیریه باشد، طبعا باید افراد خیر و دگرخواه جذب آن شوند و کسی که دنبال مال و منال است از کنار آن میگذرد. اما در موسسه اقتصادی قضیه کاملا فرق میکند. بنیان روابط و حتی تشکیلات در این دو نوع موسسه با هم فرق میکند. معنای اعتماد و ضمانت اجرای تعهدات در آنها نیز کاملا متفاوت است. لذا هنگامی که این دو نهاد و موسسه ترکیب شدند، به لحاظ اجرایی و نیروی انسانی قابلیت ترکیب با هم را ندارند و به مرور افرادی که واقعا داوطلب انجام عمل خیریه هستند، حذف یا استحاله در عمل اقتصادی میشوند و از این زاویه است که پس از مدتی معلوم میشود موسسه خیریه مذکور که حتی با هدف و انگیزه انسانی تشکیل شده بود، تبدیل به موسسهای اقتصادی رانتی و حتی از نوع بدترینش میشود و از نگاه بیرونی چیزی جز یک نهاد فاسد نیست. در حالی که ناظران درونی کمتر متوجه این تغییر ماهیت و مشی میشوند.
یکی دیگر از دلایل فاسد شدن این نوع موسسات، رانتی بودن آنهاست. در کشورهای قانونمدار نیز دولتها به موسسات خیریه کمک میکنند تا هم باری را از دوش دولتها بردارند و هم مشارکت عمومی را تقویت کنند، اما این حمایتها مختص یک قشر و گروه یا افراد نزدیک به قدرت نیست بلکه هر کس که ضوابط معینی را رعایت کند، مشمول این کمکها میشود. اما در ایران این نوع کمکها مرتبط با نزدیکی و دوری کمکگیرنده به ساخت قدرت است و طبعا در ورای هر کمکی که از این طریق صورت میگیرد نوعی مبادله وجود دارد که کمکگیرنده هم به نوبه خود، کمکدهنده را محروم از خدمات خود نمیکند. از همین روست که ما هنوز داستان امام علی(ع) و برادر نابینایش عقیل را بارها و بارها تکرار میکنیم، اما در عمل چنان رفتار میکنیم که دست رقبای امام علی(ع) را هم از پشت بستهایم.
عباس عبدی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست