سه شنبه, ۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 21 January, 2025
تربیت دینی, تربیت لیبرال
مقاله حاضر در صدد مقایسه دو رویکرد «دینی» و «لیبرال» به مسئله تعلیم و تربیت است. حضور مفهوم «جامعه مدنی» در عرصه فرهنگی اخیر کشور اسلامی و نقش لیبرالیسم به عنوان یکی از ارکان اصلی این پدیده ضرورت چنین بحثی را ایجاب میکند. شیوههای تعلیم و تربیت دینی از سوی لیبرالیسم و تعلیم و تربیت لیبرال مورد نقد و تهاجم است، و از سوی دیگر، پایههای ارزشی لیبرالیسم از سوی دینباوران مورد سؤال قرار میگیرد. این نوشتار ابتدا به بررسی مبانی ارزشی لیبرالیسم و انتقادات آن از دین میپردازد و سپس تحلیلی پیرامون مفهوم و اصول تعلیم و تربیت دینی در مقابله با تعلیم و تربیت لیبرال ارائه میدهد.
● تربیت لیبرال
تعلیم و تربیت لیبرال (۱) از سابقه طولانی برخوردار بوده و هر زمان معنای خاصی از آن اراده شده است. در فلسفه ارسطو تربیت آزادگان و آزادزادگان مراد بود. در قرون وسطی به تربیتی گفته میشد که در تهذیب نیروهای روانی نقش ایفا مینمود. در فلسفه جاندیوئی تربیتی لیبرال نامیده میشود که به آزادی دانشآموز منجر گردد و بالاخره، درمیان عامه به تربیت عمومی اطلاق میشود. (۲)
برای پرهیز از هرگونه تعصب احتمالی در ارائه تعریف از تعلیم و تربیت لیبرال، این بخش از نوشتار را به بررسی مقاله ج. با عنوان «ارزشهای لیبرال و تعلیم و تربیت لیبرال» (۴) اختصاص میدهیم. وی، که عمده مطالعاتش پیرامون مسائل فرهنگی و ارزشی در تعلیم و تربیت دور میزند ودرزمینه تعلیم و تربیت اسلامی نیز تحقیقات و نوشتههایی دارد، معتقد است که ارزشهای تعلیم و تربیت هر جامعهای زمانی کاملا قابل فهم میباشد که از قبل ارزشهای پایهای آن جوامع بررسی و شناخته شده باشد. بر همین اساس، در مقاله مذکور ابتدا به بررسی لیبرالیسم - که به عقیده وی ارکان اولیه ارزشها را در جوامع غربی پایهگزاری کرده است - و ارزشهای ریشهای آن پرداخته است و آنگاه، تاثیر ارزشهای مذکور بر تعلیم و تربیت غربی را مورد بررسی قرار داده است. در پایان مقاله نیز به بررسی دیدگاههای مخالف لیبرالیسم و از جمله دیدگاههای دینی پرداخته است. در اینجا، مروری بر مقاله ج. مارک هالستد در سه بخش خواهیم داشت:
الف) مبانی ارزشی لیبرالیسم;
ب) مبانی ارزشی تعلیم و تربیت لیبرال;
ج) دیدگاههای مخالف تعلیم و تربیت لیبرال.
الف) مبانی ارزشی لیبرالیسم
هالستد بر این عقیده است که علیرغم برداشتهای متفاوت و وجود دیدگاههای مختلف پیرامون مفهوم لیبرالیسم، میتوان یک سری ارزشها را به عنوان، ارزشهای محوری این دیدگاه معرفی نمود. سه ارزش محوری لیبرالیسم در مرحله اول عبارتند از:
۱) آزادی فردی (Individual Liberty) (آزادی عمل و آزادی از قید و بند به هنگام دنبال کردن نیازها و علائق شخصی);
۲) تساوی حیثیت و حرمت (Equality of respect) برای همه افراد درساختار تئوریک و عملی جامعه (عدم تبعیض);
۳) عقلانیت پایا (Consistent rationality) (بنا نهادن تصمیمات و فعالیتها بر توجیهات عقلانی و منطقی منسجم).
در این که کدام یک از سه ارزش الا در مرحله اول اهمیت قرار دارد، توافقنظر وجود ندارد و لذا کسانی همچون برلین ( Berlin) و هایک (Hayek) بر مورد اول و دیگرانی همچون دورکین، ( Dworkin ) گوتمن (Gutmann) و هارت (Hart) بر مورد دوم تاکید دارند. صرفنظر از این اختلاف، شاید بتوان گفت تعارض بین دو ارزش آزادی فردی و تساوی حرمت افراد، نیاز به ارزش سوم یعنی عقلانیت را مطرح میسازد. به هر حال، سه ارزش ذکر شده، مواردی است که توافق گستردهای بر آنها به عنوان ارزشهای پایهای لیبرالیسم انجام گرفته است، چنانچه تئوری اخلاقی لیبرال نیز بر پایه آنها شکل گرفته است.
در این تئوری اصول «بیطرفی» و «تساهل» با ارزشهای دوم و سوم، و اصل خودگردانی فرد با ارزشهای اول و سوم مرتبط میشود. تعامل بین سه ارزش، شرائط راهحل عادلانه تعارضات و زمینه اجرای قانون را فراهم میآورد.
هالستد بر این عقیده است که مطالعه ارزشهای محوری از زوایه دیگری نیز قابل توجه و مطالعه میباشد. توجه به هرکدام از ارزشهای سهگانه فوق تلاشی هدفدار در جهتحذف و خارج ساختن برخی مفاهیم از دایره لیبرالیسم میباشد. ارزش اول، یعنی آزادی فردی، بهطور مشخص نگاه تک حزبی و دیکتاتورمآبانهای را که، فردیت فرد را به خطر میاندازد، طرد میکند. ارزش دوم، یعنی تساوی حیثیت افراد، طبقهبندی انسانها را بر اساس اینکه کسی ادعای آزادی بیشتری نسبتبه دیگران داشته باشد رد میکند، بر همین اساس، لیبرالیسم بردهداری را مردود میشمارد. و بالاخره، ارزش سوم، یعنی عقلانیت پایا، تحکم و بیحساب و کتاب بودن و بیتوجهی به عوامل و عناصر دخیل در مسائل را غیر منطقی به حساب میآورد. براساس ارزش سوم، پذیرفتن غیر نقادانه اعتقادات جزمی، چه آنهاکه از سوی قدرت شخصی مطرح است و چه آنها که مبتنی بر وحی است، مقبول نمیباشد.
علاوه بر ارزشهای سهگانه فوق، عناصر دیگری نیز در دیدگاه لیبرالیسم نقش ایفا میکند. «حق» (Right) که معمولا با پسوندهایی همچون اخلاقی، اجتماعی، طبیعی، انسانی و مذهبی همراه است، از جمله این عناصر میباشد. هالستد در مقاله خویش به بررسی دو مورد از «حق» ، یعنی حقوق اخلاقی و حقوق اجتماعی میپردازد و معتقد است که حقوق اخلاقی آن دسته حقوقی است که بدون آنها تحصیل ارزشهای سهگانه ناممکن است. حقزندگی، حقبرده نبودن، و حق شستشوی مغزی نشدن، به عقیده وی، از این جمله است. حقوق اجتماعی در این بیان حقوقی است که یک تحلیل عقلانی آنها را مناسبترین وسیله جهتحل عادلانه تعارضات و بقاء زندگی آرام بشر میداند. این حقوق، که ازجمله آنها به حق تعلیم و تربیت، حق مسکن مناسب وحق بهداشت رایگان میتوان اشاره نمود، معمولا توسط قانون مشخص میشوند.
«دموکراسی» عنصر قابل توجه دیگری در مبانی لیبرالیسم است. طرفداران لیبرالیسم، دموکراسی را به عنوان عاقلانهترین سپر در مقابل ظلم و تضمینی برای تساوی حقوق شهروندان بهگونهای که توسط خودشان به بهترین علایق خود برسند، میدانند. دموکراسی درایندیدگاه نقش حکومت و قانون را بدین شکل روشن میسازد که حکومت، خود یک هدف نیست، بلکه وسیلهای است تا رقابتبین افراد را به شکلی تنظیم کند که آنهابه اهداف شخصی خودشان برسند. حکومت لیبرال، در تفسیر هالستد از لیبرالیسم، وسیلهای برای حفظ منافع جمعی و عدالت اجتماعی است و قانون راهی استبرای اینکه نظم در جامعه برپا شود. وضعیت امور دینی در این راستا قابل توجه است. بنابر تبیینی که هالستد از حکومت لیبرال ارائه میدهد، این انتظار میرود تا نسبتبه امور دینی خنثی و بیتفاوت عمل کند; حکومت ضمن اینکه آزادی و حق فردی را نسبتبه امور دینی تضمین میکند، رسما باید از دخالت در امور دینی نفیا و اثباتا پرهیز کند. (۵)
ب) مبانی ارزشی تعلیم و تربیت لیبرال
تعلیم و تربیت لیبرال، همچون خود لیبرالیسم دارای قدمتی طولانی است و برداشتهای متفاوتی را در خود جای داده است. با این وجود، هالستد معتقد است اصول ارزشی تعلیم و تربیت لیبرال را به خوبی میتوان در اصول ومبانی ارزشی لیبرالیسم جستجو نمود. چنانچه به عقیده وی، امروزه دیدگاههای تعلیم و تربیتی غرب تحتسیطره همین ارزشهای اساسی لیبرالیسم است. ارزشهایی همچون خودگردانی شخصی، نقدپذیری، استقلال نظام آکادمیک، تساوی فرصتها، اخلاق عقلانی (اخلاق مستدل) احترام به عقاید و علائق مختلف، پرهیز ازالقاء ارزشها، و طرد هر تعریف شخصی از «خوب» همه و همه، مبتنی بر سه ارزش پایهای لیبرالیسم، یعنی آزادی، تساوی و عقلانیت است. تاکیدات اخیر در تفکر تعلیم و تربیت لیبرال بر ارزشهای دمکراتیک، حقوق شهروندان و حقوق کودکان نیز بر همین پایه استوار است.
بد نیستبه این نکته نیز اشاره شود که حامیان تعلیم و تربیت لیبرال، این نوع رویکرد راتنها راه قابل حمایت و توجیه در تعلیم و تربیت دانستهاند تا آنجا که به عقیده ایشان تعلیم و تربیت (صحیح) در واقع همانا تعلیم و تربیت لیبرال است.
اینک، به تفصیل بیشتری پیرامون برخی ارزشهای اساسی تعلیم و تربیت لیبرال میپردازیم:
▪ عقلانیت: «تعلیم و تربیت تعهد به عقلانیت است، نه کمتر و نه بیشتر» . (۶) با این بیان، هرست (Hirst) محوریت عقلانیت در تعلیم و تربیت لیبرال را به خوبی بیان میدارد. به عقیده وی برای آموزش و رشد عقلانیت در کودکان بایستی آنها را منتقد و آزاداندیشبار آورد، بهگونهای که هر عقیدهای را قابل انتقاد و قابل تحول عقلانی بدانند و هیچ امری را حقیقت آخر نپندارند. بر همین اساس انتقال و القاء ارزشها به کودکان در مبانی تعلیم و تربیت لیبرال پذیرفته نیست. آزاداندیشی در تعلیم و تربیت لیبرال گاه تعریف روشنتری به خودگرفته و با بیتفاوت بودن و خنثیبودن نسبتبه هر عقیدهای مترادف تلقی شده است. بر اساس این برداشت، آزاداندیشی به این معنی است که هیچ امر مشخصی را نباید به عنوان «زندگی خوب» به کودکان آموخت.
بر اساس همین اصل خنثی بودن، برخی طرفداران لیبرالیسم معتقدند که تعلیم و تربیت اخلاقی تنها باید در صدد رشد استدلال اخلاقی و قدرت انتخاب باشد و هرگز درصدد معرفی ارزشهای معینی به عنوان، فضائل اخلاقی نباشد. البته، برخی همچون دورکین معتقدند که برخی ارزشها، همچون عدالت و تساوی ارزشهای مقبول در لیبرالیسم است و تعلیم و تربیت اخلاقی باید براساس این ارزشها، اخلاق مستدل مستندی را پایهریزی کند.
▪ خودگردانی (Personal autonomy) : رشد خودگردانی یا خودمختاری شخصی از ارزشهای آزادی و عقلانیت در لیبرالیسم تفکیکناپذیر است. بیلی (۱۹۸۴) تعلیم و تربیت لیبرال را چیزی میداند که فرد را از همه محدودیتها رها میسازد و لذا فرد میتواند انتخابگر در اعتقاد و عمل باشد. بنابر تعریف دیردن «هر شخصی حتی تا آنجا خودمختار است که اندیشه و عمل «او» در زندگی وی تنها با رجوع به خود «او» یعنی به انتخاب «او» ، تصمیم «او» ، قضاوت «او» ، طرح «او» و استدلال «او» قابل توجیه است.
از دیدگاه تعلیم و تربیت لیبرال، رشدخودگردانی در کودکان امور زیادی را به همراه دارد که از آن جملهاند: توسعه دانش و فهم ایشان، آگاهی از عقاید و روشهای مختلف زندگی، تصمیمگیریهای عقلانی و توانایی تفکر شخصی مبتنی بر استدلال و نه تفکرات ناشی از حکم قدرت دیگران.
▪ تساوی حیثیت و حرمت (Equality of respect) : تساوی حیثیت وحرمتیک ارزش کلیدی در تعلیم و تربیت لیبرال است. سیاست آموزش و پرورش لیبرال در مقابله با تبعیض نژادی، جنسیتی، ملیتی، دینی، طبقات اجتماعی و امثال آن، بر اساس همین ارزش پایهریزی میشود. هالستد معتقد است که تساوی حرمت افراد البته به معنای یکسان بودن همه برخوردها و تعاملات نمیباشد، بلکه به این معنی است که در جامعه لیبرال تنوع آراء پذیرفته میشود. وی برای تایید مطلب مذکور به این گفته تمسک میکند که «در جامعه ایدهآل لیبرال همه باغها یکساناند گرچه با بهترین شکل ممکن تزیین شده باشند. » ارزش دیگری که در ضمن همین ارزش تساوی حیثیت مطرح است، تساوی فرصتها برای افراد است. در تعریف این ارزش اختلاف است، اما حداقل تعریف مشترک در کاربرد آن در تعلیم و تربیت مربوط به حق افراد در دسترسی مساوی به منابع است، بهگونهای که هیچ شهروندی در آینده از فرصتهای زندگی به دلیل عدم دسترسی ناعادلانه به منابع محروم نشود.
ج) مخالفان تعلیم و تربیت لیبرال
پس از بررسی ارزشهای اساسی و پایه در تعلیم و تربیت لیبرال، هالستد، مؤلف مقاله مورد بحث، در یک نگاه سریع و گذرا به بررسی دیدگاههای مخالف تعلیم و تربیت لیبرال پرداخته و مقابله ادیان بویژه دین اسلام با این سیستم را مورد توجه قرار داده است. نوع نگرش این مؤلف به مبانی اسلام در سیستم تعلیم و تربیت قابل تامل است. وی مینویسد: «عمدهترین مخالفتبا تعلیم و تربیت لیبرال از سوی کسانی است که اساسا با ارزشهای بنیانی این سیستم تربیتی موافقت ندارند. مارکسیسم، فمینیسم تندرو، پست مدرنیسم و جهانبینیهای مختلف دینی، بویژه کاتولیک و اسلام، از مخالفان عمده این رویکرد میباشند. دین اسلام مبتنی بر ارزشهای واصله از سوی وحی، در تعلیم و تربیت دیدگاهی دارد که در بسیاری ازنقاط با لیبرالیسم منافات دارد. هدف نهایی در تعلیم و تربیت اسلامی این است که کودکان را در جو ایمانی بار آورند; هدف این است که از آنها مسلمانان خوبی بسازند; کودکان هرگز تشویق به تحقیق و سؤال پیرامون اصول و بایدهای دین خود نمیشوند، تنها از آنها انتظار میرود که مبانی دینی را به پیروی از بزرگترهای خود بپذیرند» .
در امر مقابله لیبرالیسم با این برخورد اسلامی! و یا جمع بین این دو دیدگاه، هالستد معتقد است راهحلهای میانهای وجود دارد. در عین حال، لیبرالیسم را از دید درون مکتبی، مخالف این رویکرد دینی دانسته و میگوید: «برخی لیبرالها این روش دینی (اسلامی) را قابل تحمل ندانسته و معتقدند حکومتباید در راستای حفظ حقوق کودکان جهت آزادی ایشان از محدودیتهای محیط فرهنگیشان (محیط دینی) دستبه عمل زده و با مداخله خود رشد آنها را بهگونهای فراهم آورد تا بزرگسالانی خودگردان بار آیند.
● تربیت دینی
امروزه در نوشتههای غربی در باب تربیت دینی، مفاهیم «تربیت دینی» (Religious education) و «تربیت اخلاقی» (Moral education) بحث «القاء و تلقین ارزش» (indoctrination) را تداعی میکند و متقابلا هر جا سخنی از «تحمیل و القاء ارزش» به میان میآید، ذهن خواننده را به بحث «تربیت دینی واخلاقی» سوق میدهد. گویا فرض بر این است که تربیت دینی به جز از طریق القاء کورکورانه میسور نیست و از آنجا که این القاء ناعادلانه و غیر صحیح است، پس باید تربیت دینی را متوقف ساخت. آنچنانکه مؤلفان مقاله (Indoctrination) در دائرةالمعارف فلسفه تعلیم و تربیت مینویسند: «مفهوم indoctrination ریشه در قرون وسطی دارد، که در آن زمان، اشاره به آموزشهای مسیحیت داشت. » (۷) البته امروزه این مفهوم منفی معنای گستردهتری به خود گرفته است و هر نوع آموزش غیر استدلالی را در بر میگیرد، اما هنوز آموزش دینی اخلاقی در این رویکرد در راس هرم قرار دارد. مروری مختصر بر مبانی و ارزشهای نهفته در لیبرالیسم و به دنبال آن ارزشهای حاکم در تعلیم و تربیت لیبرال نیز گویای این نکته است که دین، از دید لیبرالیسم، به اتهام تشویق بر پیروی از صاحبان حکم و قدرت (Authority) (وحی و القاءات رهبران دینی)، سرکوب عقلانیت، القاء ارزشهای ثابت ولایتغیر، شستشوی مغزی و عدم تسامح در مقابل دیگر ارزشها و ایدهها، لااقل درسطح اجتماعی مقبولیت نداشته و حکومت و نظام تعلیم و تربیت تابع آن باید در قبال آن خنثی عمل نموده و از دخالت در آن پرهیزکند. بر همین اساس، تربیت دینی در نظام تعلیم و تربیت لیبرال جایگاهی ندارد. دراین بخش از نوشتار سعی ما بر این است تا با مطالعه مفهوم «تربیت دینی» در اسلام و شیوههای آن به بررسی نکته مذکور بپردازیم.
«تربیت دینی» را باید جزو آن دسته از مفاهیمی قرارداد که به ظاهر بسیار روشن و بینیاز از تحلیل و تفسیر مینماید، ولی به همان اندازه نیز از ابهام برخوردار بوده و بررسی دقیق و جامعی را میطلبد. از سویی، مساله چنان واضح است که حتی هر کودک دبستانی تصوری از این نوع تربیت داشته و آنگاه که کتاب «تعلیمات دینی» را در همان سالهای اولیه دبستان پیشروی خود میبیند، بیگمان در مییابد که چه مسائلی در آن نهفته است. بزرگسان، پدران و مادران و مربیان و مسؤولین تعلیم و تربیت نیز تصویری اجمالی از این نوع تربیت داشته و براساس همان تصویر، سیاستهایی را در جهت رشد این بعد تربیتی اتخاذ میکنند. از سوی دیگر، مساله چنان در پرده ابهام است که هنوز در ارائه تعریفی جامع ومانع از این مفهوم اتفاقنظر وجود ندارد. توماس، مؤلف مقاله «تربیت دینی» در دائرةالمعارف تعلیم و تربیت مینویسد: «ازآنجا که تعریف مشخصی از مفاهیم «تربیت» و «دین» ارائه نشده است، نمیتوان به تعریف دقیقی از تربیت دینی دستیافت. (۸) و موران میگوید: «هر آنکس که تلاشی در جهت تعریف تربیت دینی انجام داده است، با مشکلات فراوانی روبهرو شده است. در نوشتارهای محققانه، اجماعی بر تعریف این مفهوم دیده نمیشود. » (۹) بر همین اساس بیمناسبت نیست که این قسمت از بحث را به مفهومشناسی تربیت دینی اختصاص دهیم، ضمن اینکه معترفیم چنین بحثی مجالی وسیعتر و دقتنظری عمیقتر میطلبد.
گاه از تربیت دینی، تربیت دینی به معنی الاعم اراده میشود. (۱۰) این معنی شامل همه ابعاد تربیتی در یک بستر دینی شده و میتوان آن را با «تربیت اسلامی» (۱۱) مترادف دانست. مراد این است که کودک، نوجوان یا جوان مسلمان بهگونهای آموزش ببیند و تربیتشود که بالمآل شخصیت او با اهداف دینی مطرح شده در قرآن شریف و روایات همگونی داشته باشد و نهایتا آنگونه شود که بتوان او را مسلمان به معنای واقعی کلمه دانست. در این اصطلاح، تربیت دینی محدود به مسائل اعتقادی، معنوی و یا اخلاقی نمیشود، بلکه رفتار واندیشه آدمی را در سایر ابعاد فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، عاطفی و هیجانی نیز در بر میگیرد و در یک کلمه شخصیت انسان را پوشش میدهد. بنابراین تعریف، فردی از این جهت تربیتیافته تلقی میشود که ازهر حیثبه فرامین الهی نزدیک باشد، که نمونه اول و تام آن وجود مقدس پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار: در مرکزیت دایره میباشد و تربیت دینی یا اسلامی دیگران براساس مراتب فاصله از ایشان تعریف میشود. بهنظر میرسد، بسیاری از نوشتههای اسلامی موجود در باب تعلیم و تربیت که تحت عناوینی همچون «تعلیم و تربیت در اسلام» ، «تعلیم و تربیت اسلامی» و «اسلام و تعلیم و تربیت» (۱۲) انجام گرفته است، همین اصطلاح را دنبال نموده است و لذا نباید از آنها این انتظار را داشت که بهطور خاص به بحث پیرامون تعلیم و تربیت دینی پرداخته و مشکلات و مسائل خاص آن را بررسی نمایند.
حجةالاسلام دکتر محمدجواد زارعان
پینوشتها:
۱- Liberal Education ، علیرغم مرجوحیت ذکر الفاظ انگلیسی در نوشتار فارسی، به نظر میرسد ترجمه Liberal به آزاداندیش، آزادهگر، آزادمنش، آزاد، و امثال آن، گویا نمیباشد و لذا در این مقاله از خود لفظ لاتین استفاده شده است.
۲- برای اطلاع بیشتر مراجعه شود به:شعاری نژاد، علی اکبر، فرهنگ علوم رفتاری، تهران:( امیر کبیر، ۱۳۶۴، ص. ۲۳۳)
۳- J . Mark Halstead
۴- "Liberal values and liberal education" in J .Mark Halstead & Monico J . Taylor ( eds .) ۱۹۹۶ .
Values in Education & Education in Values, London, Falmer Press .
۵- تعبیر کلیدی در نوشته هالستد Official neutrality میباشد.
۶- Herst, P . H . (۱۹۷۴) Moral Education in a Secular Society, London: Hodder and Stoughton .
۷- Chombliss, J .J .(ed) (۱۹۹۶), Philosophy of education: an Encyclopedia, New York, P .۳۰۳
۸- "Religious Education" in the International Encyclopedia of Education, and ed . ( V . Q . P . ۴۹۹۵) GB: Pergamon
۹- "Religious Education" in the Encyclopedia al Religion, (V .۱۱,P .۳۱۸) New York: MPC
۱۰- این اصطلاح در واقع تابع معنائی است که در آن« دین» را شامل همه مسائل و ابعاد انسانی بدانیم.
۱۱-این اصطلاح را میتوان مترادف [Religious education ] و در بستر اسلامی آن مترادف [Islamic education ] دانست.
۱۲- برای اطلاع بیشتر از کتب مذکور مراجعه شود به بهروز رفیعی، کتابشناسی توصیفی و موضوعی تعلیم و تربیت در اسلام، تهران:انتشارات بینالمللی الهدی(۱۳۷۸)
۱۳- این اصطلاح را میتوان مترادف [Spiritual education ] دانست.
۱۴- اصول کافی، ج ۲، روایت ۳
۱۵- نهج البلاغه ، حکمت ۳۳۱.
۱۶ و ۱۷- مرتضی مطهری، تعلیم و تربیت در اسلام ، تهران: انتشارات الزهراء، ۱۳۱۲، صص ۵-۶.
۱۸- Mario Bunge & Ruben Ardila Philosophy of Psychology
۱۹- ر. ک. همان ص ۱۸
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست