جمعه, ۲۸ دی, ۱۴۰۳ / 17 January, 2025
نظام معلمی ضرورت امروز, نیاز فردا
نظام آموزشی هر کشوری به دست معلمان آن کشور شکل گرفته و سامان مییابد. در این میان هر اندازه سطح دانش، توانایی، مهارت، تخصص و تعلق سازمانی آنان بالاتر باشد، آن نظام موفقتر، پویاتر و موثرتر خواهد بود.
معلم کارگزار اصلی تعلیم و تربیت و روح نظام آموزشی هر کشوری است و با کوشش خردمندانه او است که اهداف متعالی نظام آموزشی کشور محقق میشود و آنچه کودکان، نوجوانان و جوانان در مدرسه کسب میکنند، متاثر از خصوصیات، کیفیات، شایستگیهای علمی، فرهنگی؛ دینی، تربیتی، اجتماعی، اخلاقی و معنوی معلمان است. بیتردید معلم در دگرگونی نظام آموزشی به اندازه کل عوامل نظام نقش دارد و اثرگذار است، به گونهای که میتوان سطح دانش، توانایی و کیفیت علمی هر کشور را از سطح دانش، توانایی، کیفیت و مهارت معلمان آن کشور تشخیص داد.
علیرغم تمامی پیشرفتها و تحولات شگرف علمی جهان، در دنیای ارتباطات و فناوری اطلاعات، هنوز هیچ جایگزین بیبدیلی برای معلم یافت نشده است؛ بنابراین هر تغییر و تحولی در کیفیت آموزشی و هر تلاشی برای تغییر بنیادی نظام، بدون تحول در نظام معلمی امکانپذیر نخواهد بود. امروز سرمایهگذاری در تربیت و ارتقای جایگاه منابع انسانی در تمامی کشورهای پیشرفته جهان، نوعی سرمایه گذاری عمرانی برای توسعه پایدار در تمامی ابعاد اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، اخلاقی و سیاسی است.
با اطمینان میتوان گفت علت توقف، تعلیق یا شکست بسیاری از طرحهای تغییر بنیادی نظام آموزشی کشور که از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی بارها توسط متخصصان تعلیم و تربیت و دلسوزان نظام تربیتی کشور، تدوین ولی در نیمه راه از تکاپو بازمانده است، بیتوجهی به نقش محوری و تعیینکننده معلم در تعیین سرنوشت خود و تحقق اهداف آن بوده است؛ زیرا معلم نقطه آغاز هر تحول آموزشی است. زیباترین اصلاح و بازسازی نظام آموزش و پرورش هر کشور، در صورتی که معلم به تعداد کافی و با کیفیت مطلوب موجود نباشد، با شکست حتمی روبرو خواهد شد.
برای دستیابی به افق چشم انداز بیست ساله نظام جمهوری اسلامی ایران، به تحول بنیادی در نظام آموزشی کشور نیازمندیم، تا به چالشهای علمی، صنعتی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و اخلاقی پاسخ داده و امکان دستیابی به توسعه پایدار داشته باشیم، که این تحول خود مستلزم تحول در نظام معلمی کشور است.
بیتردید یکی از اساسیترین مولفههای هر سازمانی، به ویژه در نظام تعلیم و تربیت، نیروی انسانی آن سازمان است که در این میان نیز نقش معلم از همه آنان برجستهتر و مهمتر است. نادیده گرفتن حضور معلم یا بیتوجهی به نقش و تاثیر او درفرآیند تعلیم و تربیت، نه فقط تحقق اهداف را با چالشهای اساسی مواجه میکند، بلکه عملاً آموزش و پرورش ماهیت و فلسفه وجودی خود را هم از دست خواهد داد.
از میان تمامی ویژگیهای بارز یک معلم، نقش الگویی او همیشه بارزتر و برجستهتر بوده است؛ یک معلم خوب شاگردانش را از سرچشمه زلال علم و معرفت خود سیراب میکند و میتواند نمونهای از اخلاق، رفتار، اخلاص، حرکت و پویایی برای آنان باشد و با این رفتار میتواند پیوند عمیقی با وظیفه آموزشی خود ایجاد کند.
این که قلم علما را از خون شهدا برتر و والاتر دانستهاند، حرف سادهای نیست. یک معلم در مرحله نخست یک عالم است و اندیشه و دانش او موجب بیداری نسلها میشود. این که تعلیم و تربیت را از شئون الهی نامیدهاند و خداوند این موهبت را قبل از هرکس به پیامبران و اولیای پاک خویش ارزانی داشته است تا مسیر هدایت را به بشر بیاموزند، نشان از اهمیت و شان والای معلم دارد. در حقیقت معلم با پذیرش این مسئولیت ایمان را بر لوح جان و ضمیرهای پاک متعلمان خود حک میکند و ندای فطرت را به گوش تمامی آنان میرساند و سیاهی جهل و نادانی را از دلهایشان میزداید و دانایی و روشنایی را در روانشان جاری میکند.
شاید یکی از زیباترین وصفها در خصوص معلم این است که معلمی در قرآن به عنوان جلوهای از قدرت لایزال الهی برشمرده شده و از آن نه به عنوان یک شغل و حرفه، بلکه به عنوان ذوق و هنر یاد شده است. در این آیات خداوند خود را معلم میخواند و جالب این که معلم بودن خود را بعد از آفرینش پیچیدهترین و بهترین شاهکار خلقت، یعنی انسان میآورد. از این رو میتوان گفت که هنر شگفت معلمی در درجه نخست از آن خداوند عالم است. اگر امیرمومنان (ع) میفرماید: من علمنی حرفاً فقد صیرنی عبداً. این بیان برای همه ما درس بزرگی است تا هم معلم قدر خود را بداند و متوجه شود که چقدر وجودش در سرنوشت ملت موثر است و هم دست اندرکاران برای ایفای مطلوب وظایفشان تمهیدات لازم را فراهم کنند.
امام خمینی(ره) نقش معلم در جامعه را نقش انبیا و انبیا را معلم بشریت دانسته و فرمودهاند: تمام ملت باید معلم باشند، فرزندان اسلام تمام افرادش معلم باید باشند و تمام افرادش متعلم. در سخنان مقام معظم رهبری، دست توانای معلم است که چشمانداز آینده ما را ترسیم میکند و در کلام شهید مطهری معلم کسی است که باید نیروی فکری متعلم را پرورش دهد و او را به سوی استقلال رهنمون و ابتکار او را زنده کند. بیتردید دغدغه معلم همیشه این است که حیات بشر بر مدار ارزشها و کرامت انسانی بچرخد و شناخت خدا و مکتب و دین همه اساس انسان باشد تا هیچ بیگانهای مجال تجاوز به فرهنگ ارزشی دین و میهن را پیدا نکند.
همه این اوصاف نشان از جایگاه رفیع و شان والای معلم دارد، شان و مقامی که جز خداوند متعال و اولیای بزرگوارش کسی را یارای جلوس بر این تخت رفیع نیست. حال سوال اساسی این است که چگونه میشود این مرتبت و مقام والا را ارج نهاد و حرمت این جایگاه مقدس را پاس داشت. مسلما از میان تمامی سازوکارها و راههای متعدد برای حفظ کرامت، مکانت و منزلت الهی او سلوک رفتار و کردار، وسعت دید و میزان تلاش خود او برای دستیابی به اهداف و خواستهای متناسب با این جایگاه بیبدیل خواهد بود. تا زمانی که معلم به قداست و عظمت این شغل واقف نگشته و برای پاسداری از آن تلاش نکند، هیچ نیروی قاهری قادر به احیا و تثبیت این عظمت نخواهد بود.
امروزه هیچ فردی نمیتواند نقش و تاثیر سازمانهای مردم نهاد و اصل مشارکت در انجام بهینه امور را انکار و خط سیر زندگی و تعالی خود و جامعه را خارج از خطوط و راههای معطوف به اهداف مردم سالاری حقیقی ترسیم کند. گرچه فرآیند مشارکت بسیار گستردهتر و پیچیدهتر از گذشته شده و تمامی امور زندگی فردی و اجتماعی افراد را دربرگرفته است؛ ولی حوزه فرهنگ و نظام تعلیم و تربیت به دلیل ویژگیهای خاص و ابعاد پیچیده، شمولیت، گستردگی و نقش آن در تحصیل منافع پیدا و پنهان حاکمیت، کمتر از سایر حوزهها با تحولات محیطی سازگار و از آن متأثر بوده است.
هرچند در کشور ما تاکنون تجربه سازمانهای مردم نهاد چندان خوشایند و قابل قبول نبوده است، ولی در سالهای اخیر بروز و ظهور برخی از سازمانهای قانونی از قبیل نظام پزشکی، نظام مهندسی و نظام مشاوره رفته رفته توانستهاند با پشت سر گذاشتن موانع موجود، چهره تقریباً موفقی از خود معرفی کرده و بخش اعظمی از وظایف تصدیگری دولت را به نحو مطلوب به عهده بگیرند و با تلاشهای مضاعف برای تحقق بهینه اهداف پیشبینی شده، گامهای بلندی بردارند.
بسیاری از کشورهای پیشرفته و توسعه یافته، نقش محوری تعلیم و تربیت به ویژه ملعمان را در پیشرفت آموزش عمومی به عنوان تنها عامل توسعه اجتماعی پذیرفته و سرمایهگذاریهای عظیم و درازمدتی در این زمینه انجام دادهاند. مثلاً در نیوزیلند، شورای معلمان مسئول تایید مجدد برنامههای تربیت معلم در سراسر این کشور است.
تمامی برنامههای تربیت معلمی که به صدور مجوز تدریس منتهی میشود، باید هر پنج سال یکبار توسط این شورا تصویب شود. در این خصوص شورا از کمک سایر نهادهای تضمین کیفیت، از جمله کیفیت برنامههای علمی دانشگاهی و نهاد تشخیص صلاحیت این کشور، بهره میگیرد. شورا برای انجام نظارت بیرونی بر برنامههای تربیت معلم، گزارشهایی را از ناظر مورد تایید و استخدام شده از سوی دیگر مراکز تربیت معلم دریافت میکند. این ناظر از موسسه بازدید و با کارکنان، دانشجویان تربیت معلم، اعضای کمیته مشاورهای و استادان ملاقات میکند و در مورد تداوم کیفی برنامهها به شورا گزارش میدهد.
این شورا برای تدوین مجموعهای از استانداردهای فارغ التحصیلی برای معلمان تلاش میکند. استانداردهای جدید آنچه را که معلم فارغ التحصیل باید بداند، درک کند و قادربه انجام آن، به محض فارغ التحصیلی، باشد، تشریح میکند. این استانداردها ویژگیهای معلمان کارآمد را نیز دربر میگیرند. این شورا مسئولیت رسیدگی به شکایت و تصمیمگیری درباره صلاحیت تدریس شخص برای حرفه معلمی، ثبات صلاحیت پاسخگویی، تعیین صلاحیت کارکنان غیرآموزشی در مدارس و مراکز پیشدبستانی، راهبری نظام اطلاعاتی و ارتباطی، اجرای برخی از مفاد قانون آموزش و پرورش، رسیدگی به شکایات درباره رفتار معلمان و سایر گزارشهای اجباری رسیده از سوی معلمان درباره رفتارهای مجرمانه دانشآموزان، دیوان دادرسی انضباطی، برنامهریزی مالی و نظارتی، گزینش و تمدید مجوز اشتغال به کار معلمان، تعیین دستمزدها و شرایط کارفرما، شرایط استخدامی گزینش و فرآیندهای انتصاب، بهداشت و آموزش معلمان را به عهده دارد.
در این راستا برخی از نظریهپردازان کشورمان توسعه را فرآیند تحول در باورهای فرهنگی و نهادهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی برای متناسب شدن با ظرفیتهای جدید و ارتقای سطح رفاه جامعه میدانند و بر این باورند که توسعه مستلزم تحول فرهنگی است. این افراد معتقدند، دانش و دانایی ملی، رکن اصلی توسعه است و توسعه نیافتگی امروز ایران به دلیل فقر سرمایهگذاری آموزشی است. به اعتقاد این گروه مدرسه باید احترام به آزادی بیان، حس نظمپذیری جمعی و احترام به حقوق دیگران را در وجود کودک رشد دهد و اگر مدرسه نتواند به این مهم دست یابد، توسعه اقتصادی جامعه ما سامان نخواهد گرفت.
سازمان نظام معلمی با امعان نظر به گستردگی وظایف و نقش و تاثیر غیرقابل انکار آن در ساختن جامعه مطلوب و ملحوظ داشتن تمامی این باورها و دغدغهها، نظامی از رویکردها و راه حلهای مناسب و بهینه برای حل مسائل و رفع مشکلات فرآروی این قشر عظیم، معلمان و فرهنگیان و حتی سایر افراد جامعه، قرار میدهد تا با بهرهگیری از ظرفیت بالقوه آن از راههای معقول و منطقی نسبت به حل مشکلات و رفع آن موانع اقدام کنند که از جمله میتوان به مسائل معیشتی، رفاهی، برنامهریزی آموزشی، فرهنگی و مدیریتی در شرایط بحرانی اشاره کرد.
با اندکی تامل در گذشته نظام تعلیم و تربیت و نگاه اجتمالی بر روند آن از آغاز تاکنون، اگر نگوییم همه ناکارآمدیها و ناکامیها، حداقل بخش اعظم آن به نقش فعال و تاثیرگذار منابع انسانی، صلاحیتهای حرفهای، انگیرهها، خواستها ونیازهای اساسی او برمیگردد. شاید حضور کمرنگ معلمان در تصمیمگیریها، برنامهریزیها و تعیین سرنوشت شغلی خود، از مهمترین این مولفههای اساسی باشد که بیتوجهی به این واقعیتها و تاکید همیشگی بر دیوانسالاری خشک و غیر منعطف گذشته و نگاه به معلم، همردیف و همپای سایر کارکنان و کارمندان دولت، این درد را مزمن و لاعلاج جلوه داده است، به گونهای که آسیبها و لطمات وارده بر پیکره عظیم آموزش و پرورش، شأن، منزلت و جایگاه حقیقی معلم در ابعاد علمی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی، هر روز بیش از گذشته افزون، و به دلیل ویژگیهای منحصر به فرد این قشر عظیم و فرهیخته جامعه، از دید حقیقت بین مسئولان، صاحب نظران و کارشناسان تعلیم و تربیت پنهان مانده و یا بر آن سرپوش گذاشته شده است. هرچند کتمان این واقعیت، یعنی ناکافی بودن منابع مالی و اقتصادی دولت، ناکارآمدی و ناهمسویی بسیاری از سیاستها و تصمیمگیری های دولتی در حوزه آموزش و پرورش نیز ممکن نیست و خود مزید علت بوده و صدمات جبران ناپذیری بر جایگاه رفیع معلم و منزلت منیع آنان وارد کرده است؛ ولی باور به اهمیت آن از سوی مراجع قدرت و تصمیمگیران، از همه آنها مهمتر و اساسی تر است.
امروزه دیگر معلمان به خودی خود یگانه منبع اطلاعاتی، اخلاقی و فرهنگی دانشآموزان محسوب نمیشوند. پیچیدهشدن جوامع بشری، گسترش اطلاعات و روزافزونی آن، تعدد راههای دستیابی سهل و سریع به دانشروز، تخصصیتر شدن حرفهها و مشاغل، احساس نیازبه همخوانی میان توانایی فرد و نوع حرفه و نیاز مراکز و سازمانها به افراد ماهر و دارای تبحر و صلاحیتهای حرفهای قابل قبول و منطبق با شرایط و ویژگی های جامعه و نیز افزایش جمعیت دانشآموزی که به طور غیرمستقیم بر ارتباط تنگاتنگ و عاطفی میان معلم و دانشآموز تاثیر منفی خواهد گذاشت، زمینه بازنگری در شیوههای تامین، به کارگیری، نگهداری و حمایت از معلمان را فراهم و احساس نیاز و ضرورت پرداختن به آن را بیش از گذشته نمایان میکند.
تحقیقات گوناگون نشان میدهد نبود رضایت شغلی یکی از مهمترین علل ناکارآمدی در زندگی فردی و اجتماعی است که میتواند جنبههای دیگر زندگی افراد را نیز تحت تاثیر قرار دهد. هرچند سازمان نظام معلمی نمیتواند تمامی این رضایتمندی را به جامعه معلمان تزریق کند، ولی با نگاه به رابطه تنگاتنگ انتخاب آزاد در برآورده شدن نیازها، بخش اعظمی از مشکلات واقعی و روانی را از سر راه معلمان برمیدارد؛ زیرا مسیر رضایتمندی شغلی از راه انتخاب صحیح، درست و آزاد میگذرد.
برای ایجاد یک سازمان کارا و منطبق با اهداف و آرمانهای آن، هماهنگی، همسویی و همدلی مستمر و از همه مهمتر اعتمادل کامل میان مراجع تصمیمگیر و تصمیمساز در آموزش و پرورش، معلمان و حوزههای ذیصلاح در تامین و تخصیص منابع مالی، از اهمیت والایی برخوردار است.
نظام معلمی بخشی از فرآیند تعلیم و تربیت است که از ابعاد روانشناختی، جامعه شناختی، روانشناسی اجتماعی و مدیریت مبتنی بر عقل و خرد جمعی، برکارایی و اثربخشی نظام تعلیم و تربیت اثرگذار بوده و در نهایت به تعلق خاطر سازمان، افزایش اعتماد به نفس، ارتقای سطح علمی و فرهنگی و رضایتمندی معلمان، منجر خواهد شد. شرایط حضور و فعالیت در سازمان نظام معلمی همانند سایر نظامهای صنفی است.
معمولاً اعلام شرایط، ویژگیها، بیان روشها و راهکارها و در نهایت شرکت در انتخاباتی آزاد و هدفمند به روشهای معمول، از راهکارهای اجرایی شدن برنامهها و تحقق اهداف پیشبینی شده این سازمان خواهد بود، ولی تعمیق فرهنگ و گسترش آن در سطح بدنه آموزش و پرورش، نهادینه کردن و تبدیل آن به رفتار دموکراتیک، از جمله اهداف بلندی است که رسیدن به آن زمان زیادی را طلب خواهد کرد.
در هر حال کسب مهارت های لازم برای تعیین سرنوشت خویش به صورت صحیح و اصولی، چگونگی تحصیل زندگی سعادتمند و رضایتبخش، روشهای سازگاری با شرایط اجتماعی، راههای تحصیل حقوق فردی و اجتماعی به شیوه مناسب و در نهایت تمرین برای ظاهرشدن در قامت شهروند مسئولیتپذیر و فرهیخته در دل این سازمان میتواند غیرمستقیم ویژگیهای مورد نظر را به همه مخاطبان، به ویژه دانشآموزان نیز منتقل کرده و زمینه تحقق رویاهای جامعه ایدهآل و اسلامی را فراهم کند.
احساس بیگانگی با حوزههای تصمیم ساز و تصمیمگیر، نداشتن تعلق سازمانی، نبود ارتباط منطقی میان نیازهای جامعه و خواستهای معلمان، نبود سازوکارهای مناسب برای ارتقای سطح علمی و به روزکردن اطلاعات آنان، سیطره روشهای سنتی در بدنه آموزش و پرورش و تسلط پایدار اعمال سیاستها از بالا به پایین، فراموش شدن نقش واقعی حوزههای ستاد و صف و نمود معکوس آن، قطع ارتباط اصولی و منطقی میان نیروهای صف و ستاد، روشهای برنامهریزی سنتی و غیر منعطف، همه و همه از جمله مواردی است که گریز از آنها از شاهراه سازمان نظام معلمی و خدمات پیشبینی شده برای آن میگذرد. در سطح علمیتر و وسیعتر برای کارآمد کردن سازمان نظام معلمی و فعالیتهای مرتبط با آن، تاسیس بانک جامع اطلاعات شغلی، مهارتی، علمی و تعریف نظاممند راههای تعامل سازنده و ارتباط اصولی معلمان با یکدیگر و آشنایی با توانمندیها، تجربیات و مهارتهای همدیگر با محوریت خود آنان است که میتواند موفقیت این سازوکار مردمسالارانه را تضمین و به تحقق اهداف آن کمک کند.
احمد عابدینی
کارشناس آموزش و پرورش
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست