چهارشنبه, ۶ تیر, ۱۴۰۳ / 26 June, 2024
مجله ویستا

سفسطه عدالت


سفسطه عدالت

اگر تا کنون مجادله‌ای بر سر انتخاب واژه‌ای که بیشترین تخریب را در اذهان بشر ایجاد کرده است، وجود داشته و جنبش‌های بسیاری برای عملی کردن چنین تفکری صورت گرفته باشد، من واژه …

اگر تا کنون مجادله‌ای بر سر انتخاب واژه‌ای که بیشترین تخریب را در اذهان بشر ایجاد کرده است، وجود داشته و جنبش‌های بسیاری برای عملی کردن چنین تفکری صورت گرفته باشد، من واژه عدالت را انتخاب می‌کنم. عدالت کلمه‌ای است که افراد بسیاری را که می‌خواستند آن را تعریف کنند، متحیر کرده و به زحمت انداخته است.

این ابهام احساسی ممکن است یک نقصان بزرگ در منطق باشد، اما در سیاست یک مزیت به شمار می‌رود. عموم مردم، با ایده‌های بسیار متفاوت در مورد آنچه عادلانه یا غیر عادلانه می‌باشد، به وسیله واژه جذاب عدالت مجهز شده و این حقیقت را نادیده می‌گیرند که هنگام استفاده از این واژه معانی مختلفی مد نظر آن‌ها است.

به عنوان مثال سال‌ها پیش، اعتراض بزرگی نسبت به تست‌های ذهنی مختلف برای پذیرش دانشگاه یا برای استخدام، مبنی بر تورش دار و نا عادلانه بودن آن‌ها برای بسیاری از افراد یا گروه‌ها وجود داشت. خوشبختانه در آن زمان دیوید رایزمن با عقلانیتی که داشت این مساله را بیان کرد که: «این تست‌ها نیستند که ناعادلانه هستند، بلکه زندگی ناعادلانه است و تست‌ها نتایج را اندازه می‌گیرند.»

مباحثه با سفها توسط گلن بک

اگر معنای عدالت این است که هر کس امتیازات برابر برای کسب موفقیت داشته باشد، آنگاه زندگی در هیچ کجا و در هیچ زمانی نزدیک به عدالت نبوده است. اگر صبر کنیم و در مورد این موضوع بیندیشیم (هر چند به نظر این موضوع از مد افتاده باشد)، درک این امر که چطور زندگی در چنین مضمونی ممکن است عادلانه باشد، سخت به نظر می‌رسد.

حتی در یک خانواده، میان فرزندان متولد شده با والدین یکسان که زیر یک سقف بزرگ شدند، فرزندانی که اول متولد شدند به طور میانگین نسبت به دیگر خواهران یا برادران خود از هوش‌های بالاتری برخوردار بوده و در زندگی یافته‌های بیشتری دارند.

در بی عدالتی عموما فرد یا جامعه مقصر شناخته می‌شود. اما این تقصیر کیست که شما فرزند اول نیستید؟ با توجه به اینکه بعضی گروه‌ها فرزندان بیشتری نسبت به دیگران دارند، درصد بیشتری از نسل بعدی در خانواده‌های کوچک‌تر به عنوان فرزند اول به دنیا می‌آیند، بنابراین این گروه‌ها نسبت به گروه‌های دیگر دارای مزیت هستند.

به‌رغم همه مجادلات حول این موضوع که گروه‌های مختلف دارای پتانسیل ژنتیکی مختلف هستند، حتی اگر همه آنها دارای پتانسیل ژنتیکی یکسان باشند، اگر آنها نرخ‌های تولد متفاوت داشته باشند، نتیجه هنوز می‌تواند متفاوت باشد. دو قلوها نسبت به فرزندانی که به صورت فردی متولد می‌شوند، دارای هوش نسبتا کمتری می‌باشند. این امر به این دلیل است که دو قلوها باید منابع داخل رحم مادر یا توجه والدین پس از تولد را با هم تقسیم کنند. این واقعیتی است که وجود دارد و مطمئنا‌ به این مضمون عادلانه نیست.

افراد بسیاری نمی‌توانند این تفاوت‌های بنیادی بین گفتن اینکه یک چیز خاص - خواه یک تست ذهنی یا یک قاعده حقوقی- حامل تفاوتی است که تاکنون موجود بوده یا تفاوتی را که تاکنون وجود نداشته، خلق می‌کند، قائل شوند.

خلق تفاوتی که نمی‌بایست وجود داشته باشد، تبعیض‌آمیز است، اما در زمان‌های اخیر، به‌رغم مجموعه‌ای از دلایل گسترده برای علل اختلاف‌ها بین افراد و گروه‌ها، هر نوع اختلافی در نتایج را به طور اتوماتیک نتیجه تبعیض می‌دانند.

تبعیض طبیعت، به طور کامل تبعیض بشری را کوچک جلوه می‌دهد. شرایط جغرافیایی به تنهایی دستیابی به فرصت‌های برابر را غیر ممکن می‌سازد. مزیت‌های جغرافیایی اروپای غربی بر اروپای شرقی – در اقلیم و راه‌های آبی قابل کشتیرانی، در میان چیزهای دیگر، برای قرن‌ها تفاوت‌هایی در سطوح درآمدی ایجاد کرده که این تفاوت‌ها بسیار بزرگ‌تر از تفاوت‌های درآمدی بین سیاه‌ها و سفید‌ها در آمریکای امروز است.

تنها این حقیقت که آمادگی زمین برای کاشت در قسمت‌های مختلف اروپا متفاوت است، این معنی را می‌رساند که تجاوز لژیون‌های رومی به اروپای غربی برایشان آسان‌تر بوده است و این مساله بدین معنی است که اروپاییان غربی از مزیت‌های تمدن بسیار پیشرفته اروپا در آن زمان برخوردار بوده‌اند. علاوه بر آن، به علت اینکه نامه‌های رومی در اروپای غربی استفاده می‌شدند، زبان‌های آن ناحیه متفاوت از انواع زبان‌های اسلاوی بود. تفاوت بین باسوادی و بی سوادی یک تفاوت بزرگ بوده و برای قرن‌ها بزرگ باقی ماند. آیا این تقصیر اسلاو‌ها بوده که رومیان نمی‌خواستند از کوه‌ها عبور کنند و به زبان اسلاوها دست یابند؟

برای کسانی که در دوران امپراتوری روم در اروپای غربی زندگی می‌کردند، ایده پیروز شدن و بسیاری از کشتارها، توسط رومیان ممکن است برایشان جذاب نبوده باشد. اما نوادگان آن‌ها احتمالا‌ از بدشانسی آن‌ها منفعت برده‌اند و این موضوع به نظر نمی‌رسد که عادلانه باشد.

توماس سوول

مترجم: مهدیه شادرخ