دوشنبه, ۶ اسفند, ۱۴۰۳ / 24 February, 2025
مجله ویستا

جهانی که جهانی تر می شود


جهانی که جهانی تر می شود

زمانی جیمز روزنا روابط بین الملل را به یک محیط دو شاخه یی و به عبارت بهتر یک محیط دوگانه تشبیه می کرد که در یک شاخه آن دولت ها بر سر منافع و امنیت ملی شان در حال منازعه هستند و در یک شاخه دیگر بازیگران غیردولتی در حال همگرایی و همسازی و همکاری

زمانی جیمز روزنا روابط بین الملل را به یک محیط دو شاخه یی و به عبارت بهتر یک محیط دوگانه تشبیه می کرد که در یک شاخه آن دولت ها بر سر منافع و امنیت ملی شان در حال منازعه هستند و در یک شاخه دیگر بازیگران غیردولتی در حال همگرایی و همسازی و همکاری. آنچه امروز به نام جهانی شدن شناخته می شود، بیشتر در شاخه دوم قابل فهم بود زیرا دولت ها اساساً هویت شان را در مقابل یکدیگر تعریف می کردند و تنها در محیط خارج از دولت ها بود که می توانستیم نزدیک شدن و به هم پیوستن زندگی بین المللی را که دیگر می شد نام زندگی جهانی بر آن گذاشت، درک کنیم.

اما تحولات جدید جهانی نشان می دهد حتی در شاخه نخست نیز زندگی بین المللی به زندگی جهانی بدل می شود. و این تبدلی است که گریزی از آن نیست و مردمانی که می خواهند کامیاب شوند، باید آن را درک کرده و به نوعی خود را با آن سازگار سازند. در یک دهه گذشته مخالفان جهانی شدن دو بار فرصت یافتند بر کسانی که به این مفهوم نوین معتقد بوده و جهان را با کمک آن درک می کردند، بتازند. یک بار یازدهم سپتامبر و دیگر بار بحران اخیر اقتصاد جهانی. در یازدهم سپتامبر سخن از احیای دولت های جنگجو و خشونت طلب به میان آمد. جهان را از پیوستگی و همبستگی بیشتر دور کرده به طرف گسیختگی بیشتر پیش خواهند برد.

اما تجربه نشان داد حتی همین دولت های جنگجو و نومحافظه کاران یکجانبه گرا نیز نتوانستند طبیعت جدید روابط جهانی را تغییر دهند و همان مبارزه طلبی علیه تروریسم در کنار تلاش برای دموکراسی به بهانه هایی نوین و قدرتمند برای همبستگی و همکاری جهانی بدل شد. هرچند چنددستگی و خشونت و جنگی که نومحافظه کاران بر آن پای می فشردند، فرآیندهای جهانی شدن را با دشواری ها و شداید فراوان مواجه کرد اما نتوانست آن را ریشه کن کند و مسیر جهان را به عقب بازگرداند. اما در بحران اقتصاد جهانی اخیر اوضاع متفاوت بود. با توجه به سیاست های حمایت گرایانه یی که دولت های بزرگ سرمایه داری در دستور کار خود قرار داده بودند برخی از تحلیلگران انتظار داشتند رویکرد آنها به سوی ناسیونالیسم داخلی میل پیدا کند و میزان مداخله آنها در امور جهانی کاسته شود و به عبارتی نوعی ناسیونالیسم اقتصادی و چندگانگی بین المللی جایگزین فرآیندهای جهانی شود.

اما تحولات یک سال اخیر درست خلاف انتظار این دسته از تحلیلگران بود. بحران اقتصاد جهانی تبدیل به زمینه یی برای پایان یکجانبه گرایی و همکاری و همسویی بیشتر دولت های بزرگ و حتی قدرت های متوسط و کشورهای کوچک تر شد. بسته های اقتصادی مشابهی که در تمامی کشورها به طور یکسان به اجرا درآمد نهادهای جهانی مانند صندوق بین المللی پول و بانک جهانی را نیز به دنبال خود کشید و نظام اقتصاد جهانی را نیز تحت مدیریت واحدی درآورد که کشورهای بزرگ و کوچک در مورد آن به اجماع رسیده بودند. نتیجه هم زودتر از آنچه پیش بینی می شد، پدیدار شد. از حدود یک ماه قبل شاخص بورس های بزرگ جهانی مانند داوجونز رو به ترقی گذاشت. برخی از اقتصادهای بزرگ سرمایه داری مانند آلمان، فرانسه و ژاپن رسماً دوران رکود را پشت سر گذاشتند و برای نخستین بار پس از یک سال رشد اقتصادی را تجربه کردند و بسیاری از موسسات مالی دوباره به سوددهی و رونق رسیدند.

البته هنوز هم مشکلات فراوانی وجود دارد و اثرات گسترده بحران در تمامی خلل و فرج اقتصاد های سرمایه داری در گوشه و کنار جهان هست. اما به نظر می رسد علائم پایان بحران فرا رسیده است که اثر آن حتی بر قیمت حامل های انرژی و نفت نیز مشخص شده است. این وضعیت جدید نشان داد برای ادامه حیات اقتصادی، جهانی شدن و همراهی با فرآیندهای جهانی دیگر تنها یک فرصت نیست بلکه تنها راه تداوم است و زمانی که همه جهان از امریکا و اروپا و روسیه گرفته تا چین و هند و مالزی و عربستان در یک مسیر واحد سیاست هایی هماهنگ به کار می بندند. برای تداوم حیات اقتصادی باید با این مسیر نوین جهانی هماهنگ شد و نتیجه عدم هماهنگی با فرآیندهای جهانی تنها بی رونقی و مشکلات مقطعی نیست، بلکه حیات اقتصادی یک جامعه را تهدید می کند. با این حال به هم پیوستگی جهانی تنها در عرصه اقتصاد بروز و ظهور نداشته بلکه در حوزه سیاست نیز متجلی شده است.

از این رو است که برخی معتقدند ما به تدریج از روابط بین الملل به سوی سیاست جهانی سیر می کنیم. در این سیاست جهانی شده نیز نشانه های همگرایی به وفور دیده می شود. امروز دیگر تردیدی در میان دولتمردان جهان وجود ندارد که طالبان در افغانستان یک تهدید جهانی است؛ تهدیدی که باید همگان با همکاری یکدیگر به آن خاتمه دهند. حال ممکن است جمهوریخواهان نومحافظه کار در امریکا نوع استراتژی دولت جدید امریکا در مقابله با آن را مورد نقد قرار دهند یا مخالفان سیاست های امریکا مثل همیشه بخواهند هر کاری که توسط این کشور انجام می شود را نادرست و شکست خورده جلوه دهند. اما در اینکه طالبان تهدیدی جهانی است و باید به آن خاتمه داد، در دنیای جهانی شد ه ما تردیدی نیست. به همین دلیل نیز هر چند طالبان در مقابل حملات اخیر در افغانستان مقاومت کرده و حتی بر انتخابات این کشور تاثیر گذاشته و موجب کاهش ۲۰ درصدی شرکت کنندگان در انتخابات شده، اما در دنیای امروز عرصه بر آنها تنگ تر خواهد شد و اگر هم بمانند، سرنوشتی مانند بازماندگان پل پوت در کامبوج خواهند داشت.

این امر حتی به توجه جهانی به انتخابات افغانستان نیز منجر شده است. کشوری که در شرایط گذشته و سنتی روابط بین الملل شاید انتخابات آن حتی توجه ناظران و دولت های درجه دوم جهانی را نیز به خود جلب نمی کرد، امروز به کانون توجه رسانه ها و سیاستمداران بدل شده است؛ توجهی که کمترین تاثیر آن گسترش دموکراسی در کشوری است که تا چندی پیش بخش مهمی از گروه های اجتماعی در آن حتی خواب دموکراسی و آزادی در انتخاب حاکم را نمی دیدند. به نظر می رسد مهم تر از آنکه حامد کرزی در افغانستان رئیس جمهور شود یا عبدالله عبدالله این است که کاندیداها و مردم به انتخابات و دموکراسی به عنوان مهم ترین راه تعیین سرنوشت خود متکی شده اند و راهی جز آن را جست وجو نمی کنند. تاکید بر دموکراسی و انتخابات که به همراه توجه و همراهی جهانی، شیوه زیست سیاسی مردمان را تحت تاثیر خود قرار می دهد، در عراق و فلسطین نیز صادق است. حال که به انتخابات عراق نزدیک می شویم به تدریج آرایش نوین نیروهای سیاسی برای حضور در انتخابات شکل می گیرد.

هنوز چند هفته از انتخابات کردستان عراق که با مسالمت کامل برگزار شد، نمی گذرد. این اتفاق مهم نشان داد کابوس چندین دهه رویارویی خصومت آمیز اکراد عراق با دولت مرکزی چگونه با سحر انتخابات آزاد حل می شود و توجه و همراهی جهانی نیز آن را پایدارتر و مستحکم تر می کند. در فلسطین نیز در نهایت این انتخابات همراه با توجه و همراهی جهانی است که می تواند به وحدت گروه های فلسطینی و تشکیل دولت مستقل فلسطین- برای نخستین بار در تاریخ جهان- منتهی شود. درست است که هنوز اختلافات جدی میان فلسطینیان و نیز تقابل میان دولت های خارجی حامی آنان مانعی جدی بر سر راه این اقدام مهم است. اما با نزدیک شدن تدریجی سوریه به امریکا و اروپا و تعدیل تدریجی در مواضع گروه های تندرو فلسطینی کم کم رویای وحدت از طریق انتخابات در این کشور در حال شکل گیری نیز قابل تعبیر است به خصوص که همکاری و هماهنگی جهانی دولت های بزرگ به تدریج دولت تندرو و بی منطق اسرائیل را نیز وادار به چرخش در برخی از سیاست هایش در مورد گسترش شهرک های یهودی نشین در اراضی اشغالی می کند و این امر ممکن است حتی تندروترین و خشن ترین دولتمردان اسرائیلی را به پای میز مصالحه بکشاند.

نشانه هایی که در ماه های اخیر در سیاست و اقتصاد جهانی بروز کرده، بیانگر به هم پیوستگی بیشتر و به بیان دیگر جهانی شدن بیشتر دنیای ما است؛ دنیایی که می شود با آن به همگرایی رسید و از مواهب آن بهره جست یا به معارضه با آن پرداخت و با فشارهایی یکپارچه از صدر و ذیل آن مواجه شد. درست است که این یکپارچگی کامل و همه جانبه نیست اما هست و همین بودن آن هزینه های تقابل را بسیار سنگین کرده و مزایای همکاری را بیشتر از هر زمان افزایش خواهد داد.

دکتر حسین سلیمی