پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
ورود تئوری های علمی درمتون دینی
ورود تئوریهای علمی دوران در کتاب و سنت دینی امری بالعرض است چرا که نه شرع برای آموختنِ آن علوم آمده و نه چنان انتظاری از آن داریم و نه استفادهٔ ابزاری از آن تئوریهای خاص اجتناب ناپذیر است
برای روشن شدن پرسش فوق لازم است به رابطه علم و دین توجهی داده شود دربارهٔ نسبت دین با علم سخنان فراوانی گفته شده است و متفکران و دانشنمدان مسلمان و غیرمسلمان در این زمینه دیدگاههای مختلفی ارائه کردهاند از جمله دیدگاههایی که در نسبت دین و علم وجود دارد این است که دین برای آموزش علم و دانش تجربی نیامده و ما نیز چنین انتظاری از دین نداریم و آنچه از تئوریهای علمی وجود دارد اموری بالعرضاند و مقصود بالذات شارع نیستند و اگر هم آنها را صحیح بدانیم اولاً تئوریهای مختص آن عصر هستند که برای کاربردهای دینی مورد استفاده قرار گرفتهاند و ثانیاً معرفی آموزههای دینی منحصر در بکارگیری تئوریهای مذکور نیست.
پاسخ این پرسش در چند مرحله ارائه میگردد:
۱. منظور از علم درمسأله رابطه علم و دین همان است که در زبان انگلیسی از آن به واژه «Slience» یاد میشود و مراد از آن دانشی است که از طریق مشاهده و تجربه حقایق در جهان به دست آمده باشد. فرهنگ آکسفورد، ذیل واژه مذکور.
بنابراین مقصود از علم در اینجا، دانش تجربی است ولی همانطور که ایان باربور نیز در کتاب علم و دین خودش، علم را به علوم طبیعی محدود ساخته است. علم ودین، ایان باربور، ص ۹ ترجمهٔ خرمشاهی. غالب مباحثات، پیرامون رابطه علوم طبیعی و دین درگرفته است. عقل و اعتقاد دینی، مایکلپترسون و.. ترجمهٔ ابراهیم سلطانی فر و احمد نراقی، ص ۳۶۱، طرح نو، چ ۱، ۱۳۷۶.
علت این مسأله هم آن است که مسأله علم و دین به صورتی که امروز مورد توجه است، تعلق به زادگاه اصلی علم به معنای تجربی دارد. جستارهایی در کلام جدید، جمعی از مؤلفان، ص ۳۰۱، انتشارات سمت، چ ۱، بهار ۱۳۸۱.
سه رویکرد اساسی در رابطه علم و دین وجود دارد:
۱. کسانی معتقدند که علم و دین کاملاً با یکدیگر در تعارضاند.۲.کسانی دیگر معتقدند که میان علم و دین تعارضی وجود ندارد بلکه اینها به دو قلمرو کاملاً متمایز متعلقاند.۳. کسانی دیگر طالب راهی بینابین هستند و معتقدند که رابطه میان علم و دین رابطه دو امر مکمل است. عقل و اعتقاد دینی، ص ۳۶۱، مایکل پترسون و دیگران، مترجم احمد نراقی و ابراهیم سلطانی، طرح نو، چاپ اول، ۱۳۷۶.
بدون شک پرداختن به دیدگاههای سهگانه در رابطه علم و دین نوشتاری مفصل و مستقل را میطلبد اما پرداختن به دیدگاهی که در پرسش مذکور وجود دارد اندکی وضعیت سایر دیدگاهها را روشن خواهد کرد. این دیدگاه به جدایی قلمرو دین از علوم طبیعی اعتقاد دارد و در حقیقت به تمایز علم و دین حکم رانده است. اکنون باید بررسی کرد به راستی میتوان پذیرفت دین و علم از یکدیگر جدایند و به دو قلمرو متمایز و مستقل مربوطاند؟ بدون تردید دین نیامده است تا جای علم و دانش تجربی یا علوم طبیعی را بگیرد ولی این سخن نیز ناتمام است که گفته شود دین از شناساندن طبیعت و آموختن آموزههای طبیعی ناتوان است یا اینکه نباید در قلمرو طبیعت وارد شود و یا اینکه انسان هیچ نیازی به دین در شناخت طبیعت ندارد زیرا:
الف: وجود پارهای از مباحث طبیعت شناسانه در جهان شناختی در متون اسلامی همچون قرآن دلیلی بر وقوع اراده الهی در آموزش پارهای از مباحث علمی و آموزههای طبیعت شناسانه است.
در قرآن تنها در زمینه خداشناسی ازراه علوم طبیعی در حدود ۷۵۰ آیه آمده است. قرآن و علوم طبیعت، دکتر مهدی گلشنی، ص ۵۹،نشر مطهر، پاییز ۱۳۸۰. حمل چنین آموزههایی بر قصد بالعرض، حمل مجازی است و اصل در تبیین کلام الهی حمل حقیقی و قصد ذاتی میباشد مگر اینکه قرینهای قطعی برردّ قصد ذاتی الهی وجود داشته باشد.
ب: وجود آموزههای طبیعت شناسانه یا علمی در قرآن را نباید به یک گونه توجیه و رد کرد زیرا اینگونه آموزهها میتوانند از جهان متعدد و به اغراض متفاوتی در متون دینی اسلام وجود داشته باشند از باب نمونه میتوان گفت ذکر آیات طبیعت شناسانه هم به منظور آشنا ساختن انسانها با طبیعت است و هم برای اثبات اعجاز علمی قرآن میباشد. امروزه با پیشرفت علوم طبیعی اعجاز علمی اینگونه آیات قرآن بیش از گذشته روشن گشته است به گونهای که برخی صاحبان علوم جدید قائل شدهاند که «قرآن شامل کلیه علوم قدیم و امروز و آتیه است». تفسیر قرآن و علوم جدید، حسنپویا و دکتر سیدرضا نیازمند، ص ۱۸، مرکزبازشناسی اسلام و ایران، انتشارت باز، چ اول، ۱۳۸۰. از باب نمونه به اعجاز قرآن در نظریه جفت آفریدن همه چیز و کشفیات جدید در عالم فیزیک هستهای اشاره کرد. همان، ص ۲۳ ـ ۲۰.
ج: اگر خداوند پارهای از اساسیترین حقائق علمی را در قرآن بیان نماید برای آن که انسانها با استفاده از آن معارف علمی سریعتر به پیشرفتهای علمی دست یابند آیا برای چنین لطفی مانعی وجود دارد؟ بنابراین چه اشکالی وجود دارد که ذکر آیات علمی مقصود بالذات خداوند باشد و همانطور که خداوند به بسیاری از حقائق عقلی اشاره نموده است مانند منزلت والای عدالت به پارهای از حقائق علمی نیز اشاره نماید؟ نتیجه آن که عرضی دانستن تئوریهای علمی در حقیقت بازگشت دارد به ساده انگاری در مقاصد الهی و تک بعدی نگری به هدف خداوند از انزال قرآن و بدون شک داشتن چنین مقصود بالذات درنزول قرآن هیچ اشکالی ندارد.
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران انتخابات انتخابات مجلس دولت سیزدهم مجلس شورای اسلامی روز دختر رافائل گروسی رئیس جمهور سید ابراهیم رئیسی رهبر انقلاب مجلس زنان
قتل تهران پلیس هواشناسی شهرداری تهران وزارت بهداشت بارش باران آموزش و پرورش سلامت فضای مجازی قوه قضاییه شهرداری
گاز دولت خودرو قیمت دلار مالیات قیمت خودرو قیمت طلا مسکن حقوق بازنشستگان ایران خودرو بازار خودرو بانک مرکزی
نمایشگاه کتاب تهران نمایشگاه کتاب تلویزیون ازدواج کتاب محمدمهدی اسماعیلی سینمای ایران سریال دفاع مقدس تئاتر موسیقی سینما
هواپیما دانشجویان دانش بنیان اینوتکس
رژیم صهیونیستی غزه اسرائیل فلسطین جنگ غزه آمریکا رفح حماس روسیه حمله به رفح نوار غزه ترکیه
فوتبال رئال مادرید استقلال پرسپولیس لیگ قهرمانان اروپا بایرن مونیخ لیگ برتر بازی باشگاه استقلال لیگ برتر ایران ذوب آهن نساجی
تبلیغات اینترنت اپل سامسونگ ناسا عیسی زارع پور آب گوگل مایکروسافت
سرطان هندوانه آسم بیماران خاص سنگ کلیه کمردرد بیمه سبزیجات اعتماد به نفس