دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

جهان اسلام , تهدیدها و فرصت ها


جهان اسلام , تهدیدها و فرصت ها

«جهان اسلام», به مجموعه نقاط مشترك در عرصه اندیشه و فرهنگ منبعث از اسلام, و یا به اشخاص حقیقی و حقوقی, یعنی ملتها و دولتهای مسلمان, و گاه نیز به اماكن و امكانات متعلق به مسلمانان شامل اماكن مقدس و یا غیرمقدس و نیز جغرافیا و حوزه نفوذ كه بخش عمده ای از هویت اسلامی را تشكیل می دهد اطلاق می شود

تاریخ معاصر جهان اسلام تاکنون با فراز و نشیب‌های فراوانی روبرو بوده است. اما باید توجه داشت که بخش عمده‌ای از این فراز و نشیب‌ها در ارتباط با مواجهه اسلام و غرب رخ داده است. این مواجهه، دارای دو بعد اساسی است: مواجهه نخست، به رویکرد اسلام به مدرنیسم و جهان‌بینی سکولار حاکم بر آن، و مواجهه دوم، به مقابله مسلمانان و کشورهای اسلامی به توطئه‌ها و سلطه‌گریهای غرب علیه جهان اسلام اختصاص داشته است. گرچه مواجهه مسلمانان با مدرنیسم با تردیدهایی همراه بوده است لیکن مسلمانان در غالب چالش‌های خود با قدرت‌های سلطه‌گر غربی از موفقیت‌های چشم‌گیری برخوردار شده‌اند. این موفقیت‌ها عمدتا به دلیل عمق باورهای دینی و پویایی اندیشه اسلامی است که تسلیم در برابر ظلم و زور را برنمی‌تابد. اما همه اینها باید با درک این واقعیت توام باشد که جهان اسلام از نقاط ضعف فراوانی نیز رنج می‌برد که عدم رسیدگی صحیح و به موقع به آن، مواجهه جهان اسلام با غرب را در دو بعد فوق با نگرانی‌هایی روبرو می‌سازد. این مقاله درصدد ارائه گزارشی از موقعیت کنونی جهان اسلام و تهدیدها و فرصت‌هایی موجود یا پیش روی آن است که نظر خوانندگان گرامی زمانه را به آن جلب می کنیم.

●ماهیت جهان اسلام

«جهان اسلام»، به مجموعه نقاط مشترك در عرصه اندیشه و فرهنگ منبعث از اسلام، و یا به اشخاص حقیقی و حقوقی، یعنی ملتها و دولتهای مسلمان، و گاه نیز به اماكن و امكانات متعلق به مسلمانان (شامل اماكن مقدس و یا غیرمقدس و نیز جغرافیا و حوزه نفوذ كه بخش عمده‌ای از هویت اسلامی را تشكیل می‌دهد) اطلاق می‌شود. ازاین‌رو باید گفت، منظور از جهان اسلام لزوما جغرافیای خاصی نیست، اما همچون همه ادیان الهی، جغرافیا در فرهنگ اسلامی نیز از نقشی هویت‌ساز و حائز اهمیت برخوردار است؛ به‌عنوان‌مثال مكه مكرمه و مدینه منوره یا بیت‌المقدس، برای مسلمانان سرزمینهای مقدس و محبوب محسوب می‌شوند و بخش مهمی از شعائر اسلامی صرفا در این مكانها قابلیت ظهور می‌یابند؛ لذا این اماكن در قلمرو جغرافیای جهان اسلام قرار می‌گیرند و از هویت اسلامی جداناپزیرند. علاوه‌براین مسلمانانی كه در قلب اروپا و امریكا و یا سایر نقاط جهان حضور دارند و نیز مجموعه امكانات مادی و معنوی متعلق و مربوط به آنان، جملگی در قلمرو جهان اسلام قرار می‌گیرند.

●ناهمگونی‌ها و مساله وحدت

باید قبول كرد كه جهان اسلام، به‌ویژه از جهت فكری، یكدست نیست و این ناهمگونی، صرفا از وجود فرق متعدد ناشی نمی‌شود بلكه عوامل متعدد دیگری نظیر محدودیتهای معرفتی، پیشینه تاریخی‌، زبان، نژاد، آداب و رسوم، جغرافیا و... نیز در این زمینه موثرند. حال، این سوال مطرح می‌شود كه آیا با وجود این ناهمگونی، ایجاد وحدت میسر است؟ آیا برای دستیابی به وحدت باید این تكثرات را از میان برد؟ تعریف ما از وحدت چیست؟ آیا در صورت اتخاذ یك دیدگاه پلورالیستی نیز وحدت اسلامی همچنان معنادار خواهد بود؟

●وحدت اسلامی

وحدت اسلامی، بر مبنای تعریف امام راحل ــ كه طبعا تعریف موردنظر جمهوری اسلامی است ــ نه مستلزم دست‌شستن فرق و مذاهب از عقایدشان، بلكه به معنی اتكای فرق اسلامی به مجموعه‌ای بسیار گسترده از نقاطی است كه همه مسلمانان به‌ویژه در اصول دین در آنها اشتراك نظر دارند و براساس این نقاط اشتراك است كه باید حركت هماهنگ و همدلانه مورد نیاز برای حفظ و توسعه اسلام در سراسر جهان و نیز اقدام برای حل مشكلات و معضلات پرشمار مسلمانان جهان را طراحی و اجرا نمود[ii] (بارزترین نمونه این مشكلات مساله فلسطین است كه هم‌اكنون ام‌المسائل جهان اسلام به‌شمار می‌رود.)

چنانكه گفته شد، وحدت به مفهوم كنارگذاشتن عقاید از سوی فرق یا مذاهب مختلف اسلامی نیست اما بی‌تردید بسیاری از مسائل که هم‌اكنون از سوی برخی گروهها و مذاهب اسلامی اظهار و حتی اشاعه می‌شوند، نمی‌توانند جزء عقاید اسلامی محسوب گردند و چه‌بسا با اصول خود آن مذاهب نیز منطبق نباشند؛ ضمن‌آنكه بسیاری از مسائل در ذیل فروعات دینی قرار می‌گیرند و در راستای رفع تنش میان مسلمانان و با رویکردی مصلحت‌اندیشانه می‌توان از آنها صرف‌نظر كرد. درواقع مسلمانان، برخی مواقع، اصول را فدای فروع می‌كنند؛ حال‌آنكه نمی‌دانند چه بهای سنگینی در قبال آن می‌پردازند.[iii]

پس به‌طور خلاصه باید گفت: منطق وحدت، مستلزم دو چیز است:

۱ــ اتكا به مشتركات انبوهی كه مسلمانان، با هر طرز تفكر و منشی، از آنها برخوردارند

۲ــ پافشاری‌نكردن بر آن دسته از موضوعات كم‌اهمیت ــ و یا در این برهه زمانی، لااقل فاقد اولویت ــ كه می‌توانند وحدت و همدلی میان مسلمانان را تضعیف كنند.

●وحدت یا پلورالیسم دینی؟

در سالهای اخیر، به‌ویژه از سوی غربگراها، پلورالیسم دینی به مثابه یك شعار عمدتا سیاسی مطرح شده است و برخی آن را تنها راه دستیابی به زندگی مسالمت‌آمیز در داخل جامعه مسلمانان و فائق‌آمدن بر اختلافات فرقه‌ای می‌دانند؛[iv] حال‌آنكه گذشته از پاره‌ای مطامع سیاسی نهفته در پشت پرده ترویج این دیدگاه از سوی غرب، باید گفت اولا راههای منتهی به زندگی مسالمت‌آمیز و توسعه مدارا، آن‌قدر محدود و معدود نیستند كه تن‌دادن به این نگرش را الزامی سازند؛ ثانیا نگاه پلورالیستی كه منكر حقانیت یك مسیر مشخص برای دستیابی به اهداف اسلامی است، به دلایلی خاص و بسیار مهم، در این زمینه كارساز نیست؛ چراكه: ۱ــ نگاه پلورالیسم دینی به دین، یك نگاه سكولار است؛ به‌عبارتی پلورالیسم از نتایج سكولاریسم است؛ زیرا اولا اگر برای دین به یك نقش اجتماعی و سیاسی فعال قائل باشیم، آنگاه امكان تحقق پلورالیسم كه تنها بر ایمان و تجربه دینی تاكید می‌ورزد، محل تردید خواهد بود و ثانیا تنها با اتخاذ یك نگاه درجه‌دوم به دین، می‌توان نوعی تسامح درباره متعلق ایمان را نیز نهادینه كرد ۲ــ اندیشه پلورالیسم در بستر تاریخی متفاوتی ظهور كرده و متناسب با مقتضیات تاریخی مسیحیت رشد نموده است و ازاین‌رو، انطباق آن با اسلام بسیار دشوار به‌نظر می‌رسد ۳ــ پلورالیسم دینی به تمایزات حق و باطل در مسیر زندگی دینی اعتقاد ندارد؛ به‌عبارتی مطابق این ایده، پیروان تمامی ادیان و مذاهب، علیرغم تفاوت در مسیرهایشان، همگی به نقطه حق می‌رسند و همه در نهایت برحق هستند؛ درحالی‌كه این طرز تفكر، با عقلانیت اسلامی در تضاد است.[v]

تحت‌تاثیر همین رویكرد، اخیرا طرز تفكر جدیدی تحت عنوان اسلام بلا مذاهب ــ عمدتا در میان مسلمانان متاثر از فرهنگ و اندیشه غرب ــ رواج پیدا كرده است كه باید آن را از پیامدهای بی‌توجهی به درگیریهای فرقه‌ای دانست.

●هویت اسلامی و مولفه‌های آن

مبحث «هویت»، در نوع خود بسیار پیچیده و دشوار است. هویت بر اساس طبیعت زندگی مدنی، عامل تمایز و شناسایی ملتها و امتها از یكدیگر است و به‌شكلی‌پایدار، با زندگی هركدام از این ملتها و امتها پیوند خورده است. حال باید دید عوامل اصلی هویت‌بخش كدام‌اند و مسلمانان با چه مشخصه‌هایی از پیروان سایر ادیان و یا از لامذهب‌ها تفكیك می‌شوند. البته این مشخصه‌ها ضرورتا باید عمومی یا به‌عبارتی در میان همه مسلمانان مشترك باشند؛ لذا عناصری مانند نژاد، زبان و آداب و رسوم محلی كه در مبحث هویت ملی بسیار حائز اهمیت هستند، در مقوله هویت اسلامی از اصالت برخوردار نیستند. براین‌اساس، باید گفت: عمدتا اندیشه و فرهنگ منبعث از قرآن و سنت و نیز نتایج تعهد به این دو منبع در رفتار مسلمانان و نیز علایق و پیامدهای طبیعی ملهم از تاریخ اسلام، هویت اسلامی را تشكیل می‌دهند. ازاین‌رو، برای شناخت هویت اسلامی، طبیعتا لازم است ابتدا درباره آموزه‌های اسلامی و تاریخ اسلام شناخت كافی پدید آید. بااین‌وجود، همانطوركه اشاره شد، طرز تفكر و رفتار فردی و اجتماعی مسلمانان كه در ظاهر و باطن فرد و جامعه اسلامی تاثیرگذار است، یك مسلمان را از سایر پیروان ادیان یا لامذهب‌ها متمایز می‌كند. برای مثال در جمعی كه پیروان ادیان مختلف حضور دارند، دو مسلمان می‌توانند یكدیگر را پیدا كنند؛ چنانكه تشخیص مسلمان‌بودن افراد این جمع برای پیروان سایر ادیان دیگر نیز دشوار نیست. اما باید توجه داشت آنگاه كه این تفاوتها به حداقل برسد و یا تمایز افراد مسلمان از سایر پیروان ادیان دشوار شود، قطعا باید گفت هویت اسلامی دچار آسیب شده است.[vi]

●گزارش از جهان اسلام

متاسفانه گزارشی كه در اینجا از جهان اسلام ارائه خواهد شد، كم‌وبیش غمناك است. درواقع گرچه نهضت امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی، موقعیت جهان اسلام را تاحدقابل‌توجهی ارتقا داد، چنانكه طرح اساسی موضوع بیداری اسلامی در جهان اسلام را بی‌تردید باید ثمره انقلاب اسلامی دانست، بااین‌همه در قیاس با تحولات گسترده جهانی و اتفاقات ربع قرن اخیر، جهان اسلام را باید همچنان از جهات مختلف عقب‌مانده تلقی كرد:

۱ــ از جهت فكری و فرهنگی، جهان اسلام در چند دهه اخیر به‌طورگسترده از سوی اندیشه و فرهنگ غرب مورد تهاجم واقع شده و این تهاجم درحال‌حاضر به مدد تكنولوژی مدرن، ابعاد گسترده‌تری یافته است. سكولاریسم در این تهاجم نقشی كلیدی دارد. هم‌اكنون دشمنان سكولار اسلام تمامی فعالیتهای‌شان را معطوف كرده‌اند تا نقش اجتماعی و سیاسی اسلام متمركز را خنثی كنند. این در حالی است كه بسیاری از نخبگان جهان اسلام، مرعوب غرب هستند و یا از توان نوآوری و رقابت با اندیشه و فرهنگ مهاجم بی‌بهره‌اند.[vii] بسیاری از دولتهای كشورهای مسلمان نیز علاوه بر قرارگرفتن تحت توصیف مذكور، از نالایقی و آلودگی به فساد رنج می‌برند. ازسوی‌دیگر تفكرات متحجرانه و افراطی ــ مانند سلفی‌گری ــ با سوء‌استفاده از ضعف دستگاه فرهنگی برخی كشورهای اسلامی پیشرو و نیز با سوءاستفاده از ضعف معرفتی بخشی از مسلمانان، هم‌اینك به عامل سرافكندگی و انفعال جهان اسلام تبدیل شده‌اند.

البته استمرار بسیاری از تنشهای فرقه‌ای و مذهبی به‌ویژه در منطقه شبه‌قاره را كه جرقه‌ آن‌ها معمولا توسط دشمنان زده می‌شود و از سوی عناصر جاهل دنبال می‌گردد، نیز باید بر این مسائل افزود.

۲ــ از جهت اقتصادی، جهان اسلام مدتها است كه با فقر دست و پنجه نرم می‌كند. در سده‌‌های اخیر كشورهای اسلامی آشكارا به میدان تاخت و تاز كمپانیهای غربی تبدیل شدند. آنها چاههای مملو از نفت خاورمیانه را غارت كردند و اجازه ندادند این منابع در مسیر رشد اقتصاد جهان اسلام قرار گیرند. علاوه‌براین، بخش عمده‌ای از جهان اسلام، برای نظام سرمایه‌داری غرب، صرفا یك طعمه و یك بازار لوكس به حساب می‌آید. این مسائل باعث شده است جهان اسلام صرفا ته‌مانده‌ای از تكنولوژی مدرن را در اختیار داشته باشد و در حد مصرف‌كننده صرف محصولات غرب، تنزل پیدا كند. امروزه حتی در فقیرترین كشورهای اسلامی می‌توان بازارهای مدرن زنجیره‌ای یا برجهای سربه‌فلك‌كشیده را مشاهده كرد اما در پشت پرده این ظاهر آراسته، واقعیتی دیگر نهفته است. فروشگاههای مملو از اجناس لوكس، صرفا جیبهای مسلمانان را هدف گرفته‌اند و برجهای سربه‌فلك‌كشیده صرفا برای استقرار شركتهای غربی و نشان‌دادن عظمت غربگرایی این كشورها ساخته می‌شوند. در ورای این ظاهر آراسته، فقر و فاصله طبقاتی در لایه زیرین اكثر جوامع اسلامی وجود دارد و ازاین‌رو باید گفت در حوزه اقتصادی، اغلب كشورهای اسلامی عملا تماشاگرند نه بازیگر؛ به‌عبارت‌دیگر این كشورها تنها زمین‌ خود را برای بازی غربی‌ها مهیا كرده‌اند؛ چراكه اساسا در سطح بازیگر نیستند تا بتوانند بازی كنند.

۳ــ از جهت سیاسی، جهان اسلام جنگ‌زده است. فلسطین از مصائب كهنه جهان اسلام است كه به‌خاطر فساد حاكم بر دولتهای كشورهای مسلمان و باج‌دادنهای مداوم این دولتها به اسرائیل، همچنان لاینحل مانده و ظاهرا فقط باید به جنبشهای مردمی امید داشت؛ ضمن‌آنكه با وجود موفقیت شكوهمند حماس در انتخابات شوراها و نیز مجلس كه به در اختیار گرفتن دولت فلسطینی نیز منجر شد، نه‌تنها هنوز از رنج این ملت كاسته نشده بلكه مرحله تازه‌ای از دشمنی و شقاوت علیه ملت فلسطین و حتی بالتبع آن شیعیان لبنان آغاز گردیده است.

در كنار فلسطین، در چند دهه اخیر باید از لبنان، بوسنی، آلبانی، كشمیر، چچن، افغانستان و عراق یاد كرد كه هر یك ــ به‌ویژه عراق در وضعیت فعلی ــ زخمی بر پیكر جهان اسلام به‌شمار می‌روند.

پروژه یازدهم سپتامبر كه تاكنون حمله به افغانستان و عراق را در پی داشته است، پروژه بزرگ و ادامه‌داری است كه همه جهان را در سطحی عمیق وارد بازی جدیدی كرده است. كشتار مسلمانان به نام مبارزه با تروریسم و ترور شخصیت آنها به‌ویژه در اروپا و امریكا با هدف منزوی‌كردن مسلمانان و نیز تهدید ایران به بهانه دستیابی به تكنولوژی هسته‌ای، معضلاتی هستند كه به‌گونه‌ای هماهنگ و برنامه‌ریزی‌شده از جانب دشمنان اسلام به اجرا درآمده‌اند. همچنین بمب‌گذاریهای زنجیره‌ای و مستمسك قراردادن آن برای حمله به مسلمانان، مشكلات درونی دامنگیر بسیاری از كشورهای مسلمان (مانند سودان)، طرح مساله جزایر سه‌گانه ایران در خلیج‌فارس از سوی اعراب، اختلال در روابط سوریه و لبنان و بسیاری مسائل ریز و درشت دیگر، از جمله مواردی هستند كه هم‌اینك در چارچوب این پروژه مسلمانان را به خود مشغول نموده‌اند و نقش غرب، امریكا و صهیونیسم در همگی آنها كاملا آشكار و غیرقابل انكار است.

پی‌نوشت‌ها

رضا غلامی[i]

[i]ــ سردبیر اسبق ماهنامه زمانه، پژوهشگر پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.

[ii]ــ امام‌خمینی(ره)، صحیفه حج، ج۱، نشر شعر، ص۶۵ و ۱۱۳

[iii]ــ برای نمونه، علیرغم امتیازات خاص تشیع در ارتقابخشی به موقعیت جهان اسلام، برخی شیعیان متاسفانه به‌طور آشكار و یا پنهان به اصول وحدت‌بخش اسلامی بی‌توجهند و با پافشاری درخصوص پاره‌ای مسائل حاشیه‌ای، به برخی تنشها و سوءتفاهمات دامن می‌زنند.

[iv]ــ رك: جان هیك، ترجمه: دكتر عبدالرحیم گواهی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی

[v]ــ رك: فصلنامه كتاب نقد، شماره ۴، پاییز ۱۳۷۶، ویژه‌نامه پلورالیسم دینی

[vi]ــ رك: موسی نجفی، ساحت معنوی هویت ملی ایرانیان، دفتر نشر معارف، ۱۳۸۴

[vii]ــ سیدحسین نصر، ترجمه: حسن میانداری، نیاز به علم مقدس، انتشارات طه، ص۲۳۰

[viii] - David Ray Griffin, The New Pearl Harbor, Oliver Branch Press. ۲۰۰۴

[ix]ــ پروژه ملی جهانی‌شدن، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، در دست انتشار و رضا غلامی، «ایران و جهانی‌شدن»، ماهنامه زمانه، سال سوم، ش۲۹، بهمن ۱۳۸۳

[x]ــ علی ابوالحسنی منذر، «تداوم جنگهای صلیبی...»، ماهنامه ایران معاصر، سال اول، شماره ۱، اردیبهشت ۱۳۸۱

[xi]ــ امام‌خمینی(ره) (۲۹/۴/۶۷): «ما اعلام می‌كنیم كه جمهوری اسلامی ایران برای همیشه حامی و پناهگاه مسلمانان آزاده جهان است.»

همچنین مورخ ۲۹/۲/۶۷: «من به صراحت اعلام می‌كنم كه جمهوری اسلامی ایران با تمام وجود برای احیاء هویت اسلامی مسلمانان در سراسر جهان سرمایه‌گذاری می‌كند.»


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.