یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
حكم نماز و روزه در قطبین
وقتی تاریكی در این مناطق شدید است، شب محسوب میشود و آغاز آن، آغاز نماز مغرب و عشا است و وقتی تاریكی مایل به سیاهی شروع شود و پرتوهایی از نور آشكار گردد، صبح آغاز میشود. بنابراین هر گاه تاریكی خفیف شود، روز این مناطق محسوب میشود تا این كه حالت قبل، تكرار شود.
صاحب عروهٔ الوثقی۱ درباره مكلفی كه در قطب زندگی میكند، مینویسد:
إذا فرض كون المكلّف فی المكان الذی نهاره ستّهٔ أشهر و لیله ستّهٔ أشهر أو نهاره ثلاثهٔ و لیله ستّهٔ أو نحو ذلك فلا یبعد كون المدار فی صومه و صلاته علی البلدان المتعارفهٔ المتوسطهٔ مخیرا بین افراد المتوسط و أما احتمال سقوط تكلیفهما عنه فبعید كاحتمال سقوط الصوم و كون الواجب صلاهٔ یوم واحد و لیلهٔ واحدهٔ و یحتمل كون المدار بلده الذی كان متوطّنا فیه سابقا إن كان له بلد سابق؛
مسأله دهم:
چنانچه مكلفی در مكانی زندگی كند كه ۶ ماه از سال، روز و ۶ ماه دیگر آن شب باشد، و یا سه ماه از سال روز و ۹ ماه دیگر آن شب باشد و ··· بعید نیست كه ملاك در نماز و روزه این فرد، سرزمینهای متعارف و واقع شده میان دو قطب باشد و این فرد مخیر باشد كه برای نماز و روزه هایش یكی از سرزمینهای میانی را مبنا قرار دهد. اما احتمال سقوط نماز و روزه نسبت به این فرد بعید است، همچنان كه احتمال سقوط روزه و وجوبِ نمازِ تنها یك روز و یك شب، بعید به نظر میرسد. این احتمال هم وجود دارد كه ملاك [در نمازها و روزههای این فرد] سرزمینی باشد كه قبلاً در آن زندگی میكرده است ؛ البته این احتمال در صورتی است كه فرد مزبور وطن سابقی داشته باشد.
صاحب عروهٔ الوثقی در مورد نماز و روزه چنین شخصی چهار احتمال را ذكر میكند:
۱. ملاك در نمازها و روزههای مكلف مزبور، سرزمینهای معمولی باشد و خود مخیّر است كه برای نمازها و روزههایش یكی از بلاد معمولی را [كه میان قطبین قرار دارند] مبنا قرار دهد.
۲. سقوط تكلیف نماز و روزه از این فرد است.
۳. روزه از این فرد ساقط است و در مورد نماز هم [در تمام ماههایی كه روز است] تنها نماز یك روز و ]در تمامی ماه هایی كه شب است تنها نماز] یك شب واجب است.
۴. ملاك در نمازها و روزههای مكلف مزبور، وطن سابق او میباشد؛ البته در صورتی كه وطن سابقی داشته باشد.
روشن است كه سه احتمال اخیر باطل هستند. اما این كه فرد در چنین موقعیتی به كلی فاقد تكلیف باشد، احتمالی است كه هرگز نمیتوان به آن ملتزم شد. احتمال سوم هم كه تنها نماز یك روز و یك شب واجب باشد، احتمالی است همچون احتمال قبلی، به علاوه هنگامی كه شب طولانی باشد، زوال خورشید محقق نمیشود [تا وقت مشخصی برای اقامه نماز ظهر ایجاد شود].
اما احتمال چهارم، ممكن است دلیل آن، استصحاب باشد. اما این احتمال با [فرضِ] عبور عابر از مناطقی كه روزها و شبهایشان نسبت به وطن او متفاوت هستند، قبل از رسیدن به مناطق قطبی، نقض میشود.
از میان چهار احتمال گذشته تنها احتمال اوّل، كه صاحب عروه آنرا بعید ندانسته، صلاحیت بحث و بررسی دارد. تحقیق این وجه متوقف بر ذكر نكاتی چند است:
▪نكته اوّل: هر مكانی دارای طول و عرض جغرافیایی است. طول جغرافیایی عبارت است از: قوس عمود بر خط نصفالنهار گرینویچ [از یك طرف] و بر خط نصفالنهار محل مورد نظر [از طرف دیگر]. بنابر این مقدار مسافت میان دو نقطه مزبور، طول جغرافیایی مكان مورد نظر را تشكیل میدهد.
اما عرض جغرافیایی عبارت است از مقدار قوس عمود از خط استوا تا آن مكان. بنا بر این مقدار مسافت دو نقطه مزبور، عرض جغرافیایی آن جا را تشكیل میدهد.
از آن جا كه خط استوا دایرهای است كه كره زمین را به دو نیم تقسیم میكند و در پی آن عرض جغرافیایی هم به عرض جغرافیایی شمالی و جنوبی تقسیم میشود، بنابر این مقدار قوسی كه از خط استوا شروع شده و به قطب شمال ختم میشود نود درجه میباشد، همچنان كه قوسی كه از خط استوا تا قطب جنوب امتداد دارد، نود درجه میباشد.
▪نكته دوم: مناطقی كه بین خط استوا و یكی از دو قطب شمال و جنوب قرار دارند، بر حسب دوری آنها از خط استوا، دارای درجات متفاوتی هستند. مناطقی كه بین خط استوا و درجه ۶۷ واقع شدهاند، مناطق معتدل محسوب میشوند و در طی ۲۴ ساعت، از شب و روز برخوردارند، اگر چه با یكدیگر از نظر بلندی و كوتاهی شب و روز، اختلاف دارند. مناطقی كه بالای ۶۷ درجه هستند مناطق قطبی به شمار میآیند و طول روز و شب در آنها برحسب دوری از مناطق معتدل، مختلف است و وجه اشتراك این مناطق این است كه یا از روزهای طولانی برخوردارند و یا از شبهای طولانی، به طوری كه هرچه به خط نود درجه نزدیكتر میشویم، طول شب یا روز برخی از این مناطق تا به شش ماه هم میرسد. بنابر این آنچه مشهور شده كه طول روز یا شب در تمامی مناطق قطبی شش ماه است، همه جا صحت ندارد و این سخن تنها در مورد نقاطی كه در مرز خط نود درجه قرار دارند، صحیح است. اما مناطقی كه میان خط نود درجه و خط ۶۷ درجه قرار دارند بر حسب دوری و نزدیكی از این دو خط، از طولِ شب و روز متفاوتی برخوردارند اگر چه همگی این ویژگی را دارند كه دارای روز یا شب طولانی هستند.
▪نكته سوم: گذشت كه برخی مناطق نزدیك خط ۶۷ درجه، در طیّ ۲۴ ساعت، از روز و شب برخوردارند و ممكن است [طول شب و روز در این مناطق به این صورت باشد كه] بیست و دو ساعت آن شب و دو ساعت دیگر، روز باشد یا برعكس. مردم این مناطق اگر چه از روز یا شب طولانی برخوردارند، با این حال بایستی فرایض خود را [از قبیل نماز و روزه] بر طبق روز و شب، و مشرق و مغربی كه دارند، به جا آورند. به این صورت كه بیست و دو ساعت روزه بگیرند و نمازهای یومیه را در طی دو ساعت انجام دهند، و راه دیگری وجود ندارد و امكان ندارد [در این مناطق] بتوانیم حكم روز را در شب و یا حكم شب را در روز اجرا كنیم.
اما بحث در مورد مناطقی است كه بالاتر از خط ۶۷ درجه قرار دارند، یعنی مناطقی كه با گذشت ۲۴ ساعت، شب یا روز ندارند. آنچه در كلام صاحب عروه مطرح شده، همین مورد است.
▪نكته چهارم: متبادر از كلمات فقها در این زمینه این است كه در مناطق قطبی شب و روز از هم متمایز نیستند و زمان یا فقط روز است و یا شب. به همین دلیل اقوال فقها متفاوت شده در مورد كیفیت اقامه فرایض در این مناطق و اینكه چگونه میشود در حالی كه خورشید در میان آسمان است، نماز مغرب و عشا و یا در حالی كه هوا شدیداً تاریك است، نماز ظهر و عصر را به جا آوریم.
از این رو احتمالات پیشین را مطرح كردهاند و ملاحظه شد تنها احتمالی كه صاحب عروه بعید ندانسته بود [قابل طرح و بررسی] باقی ماند و آن احتمال این بود كه: نماز و روزه افرادی كه در این مناطق به سر میبرند بایستی بر طبق بلاد معمولی میان دو قطب شمال و جنوب باشد و افراد این مناطق مخیرند كه هر یك از این بلاد میانی را مبنای انجام فرایض خود قرار دهند.
به عنوان مثال فردی كه در قطبین زندگی میكند میتواند معیار را، مقدار روز و شب مناطق معتدل و مناطقی كه در آن فصل شب و روز در آنها كوتاه نیست، قرار دهد؛ اگر چه در برخی فصول روز تا شانزده ساعت و شب تا هشت ساعت هم برسد. بنابراین چنین فردی بایستی به مقدار روز مناطق معتدل روزه بگیرد و نماز ظهر و عصر را اقامه كند و بر مبنای شب مناطق معتدل روزه را افطار كند و نماز مغرب و عشا را نیز طبق همین معیار به جا آورد. بنا بر این بایستی [در مناطق قطبی] مقدار شب و روزِ فصول مختلف سال در مناطق معتدل دور از آن مناطق، مراعات گردد.
آنچه بیان شده، متبادر از كلمات فقها بود. اما دو نكته به نظر میرسد كه متذكر میشویم:
اولاً، چه دلیلی وجود دارد كه اهالی مناطق قطبی بایستی بلاد معمولی میانی را مبنا قرار دهند و این مناطق را بر بلاد نزدیك قطبین ـ كه در طی ۲۴ ساعت از شب و روز اگر چه یكی كوتاهتر و دیگری بلندتر، برخوردارند ـ ترجیح دهند؟
ثانیاً، دستیابی به مقدار روز مناطقی كه در فصل خاصی معتدل هستند، دشوار است و با توجه به این كه اسلام دین آسانی است چنین چیزی نمیتواند در طی قرون متمادی، به ویژه قبل از پیشرفت وسایل ارتباطی سیمی و بی سیمی، برای عموم مردم معیار باشد.
اینك با توجه به مطالب گذشته به بیان نظر خود در این زمینه میپردازیم:
نویسنده:جعفر سبحانی
پاورقی:
۱.العروهٔ الوثقی (چاپ قدیم)، سید محمد كاظم طباطبایی یزدی، ج ۲، ص ۲۲۷، مسأله ۱۰.
منبع:فصلنامه فقه اهل بیت ، شماره ۳۰
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران شورای نگهبان حسین امیرعبداللهیان امیرعبداللهیان دولت حجاب انتخابات مجلس شورای اسلامی جنگ دولت سیزدهم حسن روحانی انتخابات مجلس دوازدهم
تهران هواشناسی شهرداری تهران سیل یسنا شهرداری باران فضای مجازی سازمان هواشناسی هلال احمر آتش سوزی سامانه بارشی
قیمت دلار یارانه قیمت خودرو خودرو دلار مسکن قیمت طلا بانک مرکزی تورم بازار خودرو حقوق بازنشستگان ارز
تلویزیون نمایشگاه کتاب رسانه مسعود اسکویی صدا و سیما رهبر انقلاب مهران غفوریان موسیقی صداوسیما سریال سینمای ایران تئاتر
فسیل
اسرائیل رژیم صهیونیستی فلسطین جنگ غزه حماس روسیه نوار غزه اوکراین انگلیس ایالات متحده آمریکا یمن طوفان الاقصی
فوتبال استقلال پرسپولیس رئال مادرید سپاهان مهدی طارمی لیگ برتر جواد نکونام بارسلونا باشگاه استقلال علی خطیر بازی
هوش مصنوعی اینستاگرام گوگل اپل ناسا پهپاد تبلیغات عکاسی کولر
دیابت چای توت فرنگی کودک چاقی آلرژی